کلیدواژگان: فهرست جامع، دانشنامه اخلاق، درختواره، فلسفه اخلاق، اخلاق اسلامی، رویکردهای اخلاق اسلامی.
اهمّیّت علم اخلاق
در اسلام موضوع اخلاق از مهمّترین مسائل است و مسئله تزکیه نفس و تخلّق به اخلاق الهی، از عوامل سعادت آدمی ذکر شده است؛ «قد أفلح من زکاها و قد خاب من دساها (شمس: 9و10)؛ بیتردید، کسى که نفس را [از آلودگى پاک کرد و] رشد داد، رستگار شد و آنکه آن را [به آلودگىها و امور بازدارنده از رشد] بیالود، [از رحمت حقّ] نومید شد.» (شمس: 9و10)
طبق روایت شریف نبوی که فرموده: «إنّما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق؛ من تنها برای تکمیل فضایل اخلاقی مبعوث شدهام» (طبرسی، 1372ش، ج10: 500)، تکامل اخلاق فردی و اجتماعی، هدف اساسی و غایی بعثت پیامبر(ص) بوده است. بدون شک، اصلاحات اجتماعی و رشد معنوی هر جامعه، مبتنی بر پایبندی افراد آن جامعه به اصول اخلاقی و تزکیه نفوس است.
به گفته دانشمند انگلیسی، ساموئیل اسمایلز (Samuel smiles): «اخلاق، یکى از بزرگترین قواى محرکه این عالم است و در فاضلترین تظاهرات خود، طبیعت انسانى را در عالىترین اشکال مجسم میسازد؛ زیرا اخلاق، معرِّف انسانیت واقعى است» (موسوی لاری: 1387: 52).
تعریف اخلاق
واژه «اخلاق» از نظر لغوى، جمع «خُلْق» و «خُلُق» به معناى خوى، طبع، سجیه و عادت است (ابن منظور، 1414: 86)؛ اعم از اینکه آن سجیه و عادت، نیکو باشد یا زشت و بد. به گفته راغب اصفهانی، این دو واژه «خَلْق» و «خُلْق»، در اصل به یک ریشه بازمیگردد. «خَلْق» به معنای هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم میبیند و «خُلْق» به معنای قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده میشود (راغب اصفهانی، 1412: 297).
در اصطلاح دانشمندان علم اخلاق و فیلسوفان، تا به امروز براى اخلاق معانى متعدّدى ارائه شده است. برخى، خُلق و اخلاق را ملکهاى نفسانى دانستهاند که مقتضى صدور کارها از انسان، بدون نیاز به فکر و اندیشه است.
ابن مسکویه در کتاب «تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق» میگوید: «الخُلق حال للنفس داعیة لها الى أفعالها من غیر فکر و لا رویة؛ خُلق، همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت میکند؛ بیآنکه نیاز به تفکّر و اندیشه داشته باشد» (ابن مسکویه، 1426ق: 115).
برخى نیز اخلاق را تنها بر فضایل اخلاقى اطلاق مىکنند و آن را در مقابل ضدّ اخلاق به کار میبرند (ویلیام کی فرانکنا، ترجمه هادی صادقی، 1376: 28). گاهى نیز اخلاق به معناى نهاد اخلاقى زندگى به کار میرود (همان: 29).
به هر حال، معانى اصطلاحى متفاوتى براى اخلاق بیان شده است؛ امّا میتوان اخلاق را در اصطلاح عالمان دین اسلام، اینگونه جمعبندى کرد که «اخلاق، کیفیتى براى نفس آدمى است که رفتارهایى متناسب با آن از انسان بروز مىکند؛ یعنى اگر کیفیت نفس خوب باشد، کارهاى خوب، و اگر بد باشد، کارهاى بد صورت میگیرد. پس، اخلاق، به اخلاق حسنه و خوب و اخلاق رذیله و بد تقسیم میگردد. این کیفیت نفسانى، ممکن است به صورت غیرراسخ و یا به شکل ملکه درآید؛ به بیانی دیگر، میتوان گفت: «اخلاق، مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است.» به گفته برخی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خُلقیات درونی انسان ناشی میشود نیز اخلاق گفته میشود. «اخلاق» را از طریق آثارش نیز میتوان تعریف کرد و آن اینکه گاه فعلی که از انسان سر میزند، شکل مستمرّی ندارد؛ ولی هنگامیکه کاری به طور مستمرّ از کسی سر میزند (مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران)، دلیل بر این است که یک ریشه درونی و باطنی در اعماق جان و روح او دارد. آن ریشه را خُلق و اخلاق مینامند (مکارم شیرازی، 1377ش، ج1: 24).
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق، شاخهای از فلسفه است که به استدلال درباره پرسشهای بنیادین علم اخلاق میپردازد. درستی و نادرستی امور، شناخت امور خیر و شر، و بازشناسی فضایل، مسائل بنیادین علم اخلاق را تشکیل میدهند. پرسش از این مسائل بنیادین، به شکلگیری دو حوزه نظری منجر میشود: «فرا اخلاق» و «اخلاق هنجاری». فلسفه اخلاق، این دو حوزه را شامل میشود.
مایکل پالمر (Michael palmer) در کتاب «مسائل اخلاقی» میگوید: فلسفه اخلاق معمولاً به منش یا رفتار انسان محدود میشود. افراد عموماً رفتار و منش خود و دیگران را با الفاظ عامّی مانند «خوب»، «بد»، «صواب» و «خطا» توصیف میکنند و فیلسوفان اخلاق درباره معنا و قلمرو این اوصاف در ارتباط با رفتار انسان تحقیق میکنند؛ امّا دلمشغولی این فیلسوفان، صرفاً گزارش توصیفی از رویکردها و ارزشهای مورد قبول مردم نیست؛ مانند اینکه «X معتقد است که جنگ، خطاست» و «Y معتقد است که سقط جنین، صواب است» اینکه X و Y چنین اعتقاداتی دارند، ممکن است برای انسانشناسان و یا جامعهشناسان جالب باشد؛ ولی برای فیلسوفان اخلاق، چندان جذّابیّتی ندارد. دلمشغولی آنان، این نیست که X و Y باید به این امور معتقد باشند؛ بلکه مهمّ این است که چرا آنان باید به این امور معتقد باشند؟ فلسفه اخلاق، تحقیق درباره استدلالهایی است که وراء باورهای اخلاقی ما نهفته است و همچنین، تحقیق درباره توجیه مواضع اخلاقی خاصّی است که ما پذیرفتهایم.
فلسفه اخلاق، به دو شاخه تقسیم میشود: نخست، اخلاق هنجاری (normative ethics) است که به بررسی انواع امور خوب و بد و نحوه تعیین اعمال صواب و خطا میپرازد. اخلاق هنجاری، سنّت اصلی تفکّر اخلاقی از زمان سقراط، افلاطون و ارسطو بوده است.
شاخه دوم، فرا اخلاق (meta – ethics) است. فرا اخلاق، به تحلیل فلسفی درباره معنا و ویژگی زبان اخلاق میپردازد؛ برای مثال، معنای اصطلاحاتی مانند «خوب و بد» یا «صواب و خطا» را بررسی میکند. بنابراین، فرا اخلاق درباره اخلاق هنجاری است و در صدد فهم اصطلاحات و مفاهیمی است که در آنجا استعمال میشود (مایکل پالمر، ترجمه علیرضا آلبویه، 1396: 15).
با توجّه به تعریف علم اخلاق و فلسفه اخلاق و تبیین قلمرو هرکدام، تفاوتهاى این دو روشن میشود:
- الف. موضوع علم اخلاق، عبارت است از صفات خوب و بد؛ از آن جهت که با افعال اختیارى انسان مرتبط است؛ امّا موضوع فلسفه اخلاق، مبادى تصوّرى و تصدیقى اخلاق و به عبارت دیگر، اصول موضوعه علم اخلاق است.
- ب. روش بحث در علم اخلاق، توصیفى و نقلى است؛ ولی در فلسفه اخلاق، از روش عقلى و تحلیلى استفاده میشود؛ هرچند در صورتى که اخلاق توصیفى را استطراداً وارد بحث فلسفه اخلاق کنیم، روش توصیفى هم مطرح میشود. در این صورت، روش بحث در فلسفه اخلاق، اعم از روش بحث در علم اخلاق خواهد بود.
- ج. هدف اخلاق، رساندن انسان به کمال از راه بیان روش کسب فضایل و زدودن صفات رذیله است؛ امّا فلسفه اخلاق، در مرتبه نخست، به دنبال طرح کلّى نظریه هنجارى است و در بخش فرا اخلاق، به دنبال توجیه و بنیانى براى مبادى تصوّرى و تصدیقى اخلاق است. طبیعى است که علم اخلاق و فلسفه اخلاق، از جهت مسائل نیز متفاوتاند.
اخلاق از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و غربی
توجّه و نگاه به مقوله اخلاق از دیدگاه متفکّران اسلامی و متفکّران غربی، یکسان و یکنواخت نبوده است. در یونان، مسائل علم اخلاق و اخلاق، در کنار یکدیگر مطرح مىشد؛ امّا تأکید بیشتر بر مسائل علم اخلاق بود؛ تا اخلاق. سبب آن، شاید این باشد که چون فلسفه در یونان، ملتزم به وحى نیست؛ فیلسوف باید هم مسائل علم اخلاق و هم مسائل اخلاق را با روش عقلى تبیین کند؛ امّا تأکید متکلّمان اسلامى، بیشتر بر مسائل اخلاق است؛ تا علم اخلاق. سبب آن، شاید این باشد که متکلّم با التزام به وحى، احکام اخلاقى را که از طریق آن نازل شده است، مسلّم فرض مىکند و آنها را تنها احکام اخلاقى ممکن مىشمارد و سپس، به تبیین و توجیه آنها مىپردازد. ازاینرو، علم اخلاق نزد متکلّم، به همان احکام اخلاقىِ رسیده از طریق وحى محدود مىشود و در تبیین، تعریف و تحلیل آنها، مسائل اخلاق مطرح مىگردد.
در غرب جدید نیز از هابز و هیوم و کانت به بعد، تأکید فیلسوفان بیشتر بر مسائل فلسفى علم اخلاق است و از این حیث، مشابهتى را مىتوان میان اخلاق کلامى در جهان اسلام و اخلاق فلسفى دوران جدید در غرب مشاهده کرد؛ هر چند این دو دیدگاه، از حیث التزام به وحى و نیز از جهات دیگر، تفاوتهاى اساسى دارند (کانون نشر و ترویج فرهنگ اسلامی حسنات اصفهان، 1389، ج1: 40).
شایان ذکر است که تاکنون تاریخ علم اخلاق اسلامی به شکل مدوّن و آکادمیک نوشته نشده است. با وجود آثار فراون و متعدّدی که در زمینه اخلاق وجود دارد، ناگزیر در این مقاله صرفاً از برخی از دانشمندان بزرگ که در این علم، آثاری از آنها بر جای مانده، نام میبریم:
- عبداللهبنالمقفع: مؤلّف دو کتاب «أدب الکبیر» یا «الأدب الکبیر» و «ادب الصغیر» یا «الأدب الصغیر» (درگذشته: 143ق)؛
- ابن قتیبه دینورى: مؤلّف «عیون الأخبار» (درگذشته: 276ق)؛
- ابوبکر محمدبنزکریاء رازی: مؤلّف الطبّ الروحانی والسیرة الفلسفیة (درگذشته: 311ق)؛
- ابوالحسن عامری: مؤلّف السعادة والإسعاد (درگذشته: 381ق)؛
- اخوان الصفاء وخلّان الوفاء، مجموعه رسائل (گروهی از متفکّران سده چهارم هجری در بغداد و بصره که بیشتر آنها ایرانی بودهاند)؛
- ابن مسکویه رازی: مؤلّف «تهذیب الأخلاق و تطهیر الأخلاق» (درگذشته: 421ق)؛
- ابوطالب مکی: مؤلّف «قوّت القلوب» (درگذشته: 486ق)؛
- عبداللهبنمحمد انصاری: مؤلّف «منازل السائرین» (درگذشته: 481ق)؛
- عنصر المعالی کیکاوسبناسکندر: مؤلّف «قابوسنامه» (به زبانی فارسی) (درگذشته: اواخر قرن پنجم)؛
- ابوالقاسم قشیرى: مؤلّف «رسالة القشیریة» (درگذشته: 465ق)؛
- محمدبنمحمد غزالی: مؤلّف «احیاء علوم الدین» (درگذشته: 505ق)؛
- محییالدینبنعربی: مؤلّف «فصوص الحکم» و «فتوحات مکیه» (درگذشته: 638ق)؛
- محمدمهدی نراقی: مؤلّف «جامع السعادات» (درگذشته: 1209ق)؛
- ملا احمد نراقی: مؤلّف «معراج السعادة» (درگذشته: 1245ق).
علم اخلاق و فلسفه
علم اخلاق، یکى از شعب فلسفه به شمار مىرود. در قدیم، حکمت یا فلسفه به سه شاخه منشعب مىشد: حکمت نظرى، حکمت عملى و حکمت شعرى.
حکمت نظرى، شامل «الهیات (فلسفه اولى)»، «ریاضیات (فلسفه وسطى)» و «طبیعیات (فلسفه سفلى)» بود. حکمت عملى، مشتمل بر «سیاست مدن»، «تدبیر منزل» و «اخلاق» بود و حکمت شعرى، شامل «فن خطابه» و «جدل» و «شعر» بود.
پس از اینکه علوم تدریجاً یکى پس از دیگرى از علم جامع کلّى، یعنى فلسفه، جدا شد و از اواخر قرن نوزدهم تحقیقات فلسفى بیشتر متوجّه عالم درون گردید، فلاسفه سعى و کوشش خود را مصروف شناختن حیات درونى و رابطه آن با جهان دیگر کردند. بار دیگر اخلاق و روانشناسى و منطق و زیبایىشناسى و حکمت اولى، جزئى از فلسفه به شمار آمدند (حسین حقانی، 1373: 21).
بنابراین، «علم اخلاق»، شاخهای از «فلسفه عملی» یا «حکمت عملی» است؛ هرچند امروزه فلسفه و حکمت، غالباً به همان معنای حکمت نظری، و آن هم شاخه اوّل آن، یعنی امور کلّی مربوط به جهان هستی و همچنین مبدأ و معاد، اطلاق میشود.
علم اخلاق و عرفان
به گفته استاد شهید مطهری(رحمه الله): «عرفان، دو جنبه دارد: یکى، جنبه نظرى و دیگر، جنبه عملى. جنبه نظرى آن، جهانبینى عرفانى است. عرفان در مقابل همه مکتبهاى فلسفى جهان، از خود یک جهانبینى خاصّى دارد؛ یعنى یک دید خاصّ درباره هستى دارد که با دیدِ هر گروهی از فلاسفه، مختلف است. این را اصطلاحاً «عرفان نظرى» میگوییم. قسمت دوم عرفان، عرفان عملى است؛ یعنى طریقت یا بهاصطلاح، سیروسلوک انسان به سوى حقیقت. عرفان نظرى، بىشباهت به فلسفه نیست؛ جهانبینى است؛ منتها جهانبینىاى که اصل بینش آن، اشراقى و قلبى و معنوى است؛ بیانش، بیان فلسفى است؛ نه اینکه بینشش هم بینش فلسفى است. بینش، بینش اشراقى است؛ منتها بعدها آن را به بیان فیلسوفانه درآوردهاند» (مطهری: 1376، ج23: 388).
اگر عرفان نظرى را ـ که تفسیر هستى با بینش شهودى است ـ گونهاى فلسفه یا متافیزیک شهودى بنامیم، مىتوانیم عرفان عملى را هم گونهاى نظام اخلاقى به شمار آوریم؛ چرا که عرفان عملى نیز همچون دانش اخلاق، از «چه باید کرد»ها بحث مىکند.
به هر حال، علم عرفان عملی با اخلاق شباهتهای فراوانی دارد؛ از یک سو، در هر دو، گرایش به باطن به چشم میخورد و از سویی دیگر، هر دو، در پی تطهیر و پاکسازی ظاهر و باطن هستند و از دیگر سو، مفاهیم و واژههای مشترک بین علم عرفان عملی و اخلاق فراوان است؛ امّا با همه این همسانیها، بین این دو علم، تفاوتهای بسیار جدّی نیز وجود دارد که این تفاوتها، منشأ تمایز کامل میان آن دو است.
تفاوت اوّل، آن است که محور اساسی در علم عرفان، خدای متعال است؛ امّا در علم اخلاق، محور اساسی اعتدال بخشیدن به قوای باطنی انسان میباشد. در اخلاق، مهم آن است که از افراط و تفریط در مقولههای مختلف و قوای متعدّد نفس پرهیز شود و انسان خود را به عفّت، شجاعت و حکمت برساند. ازاینرو، نظامهای اخلاقی غیرالهی نیز نه تنها معنا دارند، بلکه واقعیت خارجی یافتهاند.
تفاوت دوم، آن است که در علم عرفان عملی، حالت سیر و حرکت وجود دارد؛ امّا در اخلاق چنین معنایی مطرح نیست. در علم اخلاق، بدون آنکه ترتیبی منظور باشد، از مقولههای مختلفی همچون شهوت و غضب بحث مینمایند. از همین رو، استاد شهید مطهری از عرفان عملی، به اخلاق متحرّک و پویا و از علم اخلاق، به اخلاق ساکن تعبیر مینمایند.
تفاوت سوم، آن است که در علم عرفان عملی، حالات، واردات و مکاشفات فراوانی که به سالک روی میآورد، مطرح است و از همین باب، بحثهای گستردهای در تفاوت بین خاطرات شیطانی، خواطر رحمانی و القائات ملکی ارائه میشود که هیچیک از اینها، در علم اخلاق مطرح نیست (امینینژاد، 1394: 50).
اصول مسائل اخلاقی
علم اخلاق، مبتنی بر اصول و معیارهای ثابتی است. در این نوشتار، اصول و محورهای مسائل اخلاقی از نگاه دانشمندان، فلاسفه و سپس، از منظر قرآن کریم بررسی میشود.
گروهی از فلاسفه قدیم که از بنیانگذاران علم اخلاق محسوب میشوند، برای علم اخلاق اصول چهارگانه قائل بودند و به تعبیر دیگر، فضایل اخلاقی را در چهار اصل خلاصه کردهاند: «حکمت»، «عفّت»، «شجاعت» و «عدالت». گاه خداپرستی را هم به آن ضمیمه کرده، آن را به پنج اصل رساندهاند.
بنیانگذار این مکتب را سقراط میتوان شمرد. او معتقد بود: نیکوکاری [و اخلاق]، بسته به تشخیص نیک و بد (یعنی دانایی) است و فضیلت به طور مطلق، جز دانش و حکمت چیزی نیست؛ امّا دانش چون در مورد ترس و بیباکی، یعنی آگاهی بر اینکه از چه چیز باید ترسید و از چه چیز نباید ترسید، ملاحظه شود، «شجاعت» است و هرگاه درباره تمنّاهای نفسانی به کار رود، «عفّت» خوانده میشود و هرگاه علم به قواعدی که حاکم بر روابط مردم نسبت به یکدیگر است، منظور گردد، «عدالت» است و اگر وظایف انسان نسبت به خالق در نظر گرفته شود، «دینداری و خداپرستی» است. این فضایل پنجگانه، یعنی حکمت، شجاعت، عفّت، عدالت و خداپرستی، اصول نخستین اخلاق سقراطی است.
بسیاری از دانشمندان اسلام که درباره علم اخلاق کتاب نوشته یا بحثهایی داشتهاند، این اصول چهارگانه یا پنجگانه را پذیرفته و دقّتهای بیشتری روی آنها به عمل آوردهاند و پایههای محکمتری برای آنها چیدهاند و آنها را مبنای نگرشهای اخلاقی خود در همه زمینهها قرار دادهاند. آنها در نگرش تازه خود به این اصول، میگویند: نفس و روح انسان، دارای سه قوّه است:
- قوّه «ادراک» و تشخیص حقایق؛
- جاذبه یا نیروی جلب منافع و به تعبیر دیگر، «شهوت» (هرگونه خواستهای به معنای وسیع کلمه)؛
- نیروی دافعه و به تعبیر دیگر، «غضب».
سپس، اعتدال هریک از سه قوّه را یکی از فضایل اخلاقی دانستهاند که به ترتیب: «حکمت» و «عفت» و «شجاعت» نامیدهاند. آنگاه افزودهاند: هرگاه نیروی شهوت و غضب در اختیار قوه ادراک و تمییز نیک و بد قرار گیرد، عدالت حاصل میشود که اصل چهارم است؛ به تعبیر دیگر، تعادل هریک از قوای سهگانه مزبور، بهتنهایی فضیلتی است که حکمت و عفّت و شجاعت نام دارد و ترکیب آنها با یکدیگر، یعنی تبعیّت شهوت و غضب از نیروی ادراک، فضیلت دیگری محسوب میشود که عدالت نام دارد؛ چرا که بسیار میشود انسان، شجاعت را که حدّ اعتدال نیروی غضب است دارد، ولی از آن بجا مصرف نمیکند؛ مثل اینکه آن را در جنگهای بیهوده و بیهدف بهکار میگیرد. در اینجا شجاعت وجود دارد؛ ولی عدالت نیست؛ امّا اگر این صفت فضیلت در راه یک هدف عالی و عقلانی بهکار گرفته شود، یعنی با حکمت آمیخته گردد، عدالت به وجود میآید. به این ترتیب، علماء اخلاق تمام فضایل و صفات برجسته انسانی را زیر پوشش یکی از این چهار اصل قرار دادهاند و عقیده دارند فضیلتی نیست، جز اینکه تحت یکی از این چهار عنوان جای گیرد و به عکس، رذایل همواره در طرف افراط و تفریط یکی از این چهار فضیلت است (مکارم شیرازی، 1377ش، ج1: 99 ـ 101).
اصول اخلاق اسلامی، در سه حوزه متعیّن است: الف. «رابطه با خدا (اخلاق بندگی)»؛ ب. رابطه با خود (اخلاق فردی)؛ ج. رابطه با دیگران (اخلاق اجتماعی). خاستگاه این سه حوزه، آیات قرآن کریم و روایات اسلامی است.
الف. اخلاق بندگی: رابطه انسان به خدا، الزاماتی دارد. «ایمان به حقّ تعالی (ایمان به وحدانیت و شرک نورزیدن)»، «توکّل بر خدا»، «پرستش حقّ» و «خشیّت در مقابل پروردگار»، از جمله مهمترین آن الزامات است.
- √ ایمان به خدا، تسلیم قلبی آدمی به خداوند است و گوهر و اساس فضیلتهای دین به شمار میآید. قرآن کریم نخستین پند لقمان را به فرزند خویش، شرک نورزیدن به خدا نقل کرده؛ زیرا شرک، ستمی بزرگ است: «و اذ قال لقمان لإبنه و هو یعظه یا بنی لا تشرک بالله إن الشرک لظلم عظیم» (لقمان: 13).
- √ توکّل به خدا که چیزی بیش از اصل ایمان است، فضیلت دیگری است که در رابطه انسان با خدا بروز میکند؛ «قل لن تصیبنا إلا ما کتب الله لنا هو مولانا و علی الله فلیتوکل المؤمنون» (توبه: 51).
- √ پرستش خداوند، فضیلت دیگری از رابطه انسان با خداوند خویش است؛ «قل إن صلاتی و نسکی و محیای لله رب العالمین» (انعام: 162).
- √ خداترسی (خشیّت)، صفت ارزشمند دیگری در اخلاق بندگی است؛ «و من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب» (ق: 33).
ب. اخلاق فردی: موارد اخلاق فردی، فراوان است؛ به عنوان مثال، خداوند متعال «حسد» را که حالتی درونی است، نکوهش میکند و از انسان میخواهد به بندگان او برای نعمتی که به آنها داده شده، حسد نورزند؛ «أم یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله» (نساء: 54). پرهیز از تبذیر و اسراف، چشم بستن از نامحرم و پاکدامنی، از مصادیق دیگر اخلاق فردیِ ذکرشده در قرآن کریم هستند؛ «و لا تبذر تبذیراً إن المبذرین کانوا إخوان الشیاطین» (إسراء: 26ـ27)، «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم» (نور: 30).
ج. اخلاق اجتماعی: وقتی اخلاق به طور مطلق بهکار میرود، بیشتر به اخلاق اجتماعی منصرف است که به بیان اصول ارزشی حاکم بر روابط اجتماعی انسان میپردازد. مهمّترین اصل حاکم بر روابط اجتماعی، رعایت عدل و پرهیز از ظلم است. آیات متعدّدی از قرآن بر این مقوله دلالت میکنند؛ از جمله: «اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده: 8)، «واذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذا قربی» (انعام: 152)، «ان الله یامر بالعدل» (نحل: 90)، «ان الظالمین لهم عذاب علیم» (ابراهیم: 22). برخی از اصول اخلاق اجتماعی دیگر نیز که به نحوی از اصل (وجوب رعایت عدل و نهی از ظلم) نشئت میگیرند، عبارتاند از:
- ـ حرمت و قبح قتل انسان بیگناه: «و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق» (اسراء: 33)؛
- ـ قبح سرقت و تعیین حدّ برای آن: «و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما (مائده: 38)؛
- ـ قبح کمفروشی که در غش و فریبکاری ریشه دارد: «ویل للمطففین» (مطففین: 1). در مقابل، حُسن و لزوم وفاء به عهد و اداء امانت: «یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود» (مائده: 1)؛ «إن الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها» (نساء: 58)؛
- ـ اصلاح روابط برادران دینی: «إنّما المؤمنون إخوة فاصلحوا بین اخویکم» (حجرات:10) (برگرفته از: دانشنامه حوزوی ویکی فقه).
رویکردهای اخلاق اسلامی
در یک تقسیمبندی میتوان رویکردهای اخلاقی اسلامی را اینگونه تبیین کرد:
الف. رویکرد فلسفی اخلاق اسلامی: این رویکرد، با نفسشناسی آغار میشود. ابتداء قوای نفس، بهخصوص سه قوه اصلی: قوّه ناطقه، قوّه غضبیه و قوّه شهویه که صدور اعمال پسندیده و ناپسند به آنها مربوط است، تبیین میگردد. سپس، فضایل و رذایل مخصوص هرکدام بیان میشود. هدف اصلی در این رویکرد، شناخت نفس، فضایل و رذایل نفسانی و راههای سلب رذایل و جلب فضایل است.
ب. رویکرد عرفانی اخلاق اسلامی: رویکرد عرفانی، بر پایه رابطه با خدا و به هدف نزدیک شدن به او طراحی شده است. عرفا معتقدند منازل متعدّدی برای رسیدن به مقام قرب الهی وجود دارد که بدون طیّ آن منازل، نمیتوان به مقام قرب الهی رسید. در این رویکرد، هدف اصلی، رسیدن به خدا و فانی شدن در اوست.
ج. رویکرد نقلی اخلاق اسلامی: در این رویکرد، فقط به نقل اخلاقیات، مواعظ و معارف اخلاقی موجود در آیات و روایات پرداخته میشود و هدف اصلی آن، رسیدن به مقام قرب الهی با استفاده از راههای بیانشده در قرآن کریم و روایات است.
د. رویکرد اخلاق تلفیقی: این رویکرد، از سه حوزه: فلسفی، عرفانی و نقلی در مباحث اخلاقی بهره میجوید. تلفیق موجود در این شیوه، گاه روایی ـ فلسفی، گاه روایی ـ عرفانی، گاه روایی ـ فلسفی و عرفانی است. این شیوه، از قرن پنجم به بعد مشاهده میشود (رودگر، فصلنامه کتاب نقد، ش30: 132ـ154).
معرّفی برنامه
نسخه دوم کتابخانه اخلاق اسلامی با عنوان «دانشنامه اخلاق اسلامی»، در اسفندماه 1397 گروه علمی اخلاق و دعای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی به جامعه اخلاقپژوهان تقدیم شد.
اوّلین و مهمترین ویژگی این نسخه، ارائه دانشنامه اخلاق اسلامی است که توضیح آن خواهد آمد.
دومین ویژگی، این است که منابع برنامه افزایش چشمگیری داشته است؛ به این صورت که «کتابخانه اخلاق اسلامی» (نسخه1) مشتمل بر 363 عنوان کتاب در 620 جلد است که از آن، تعداد 228 جلد عربی و 163 جلد فارسی است؛ امّا «دانشنامه اخلاق اسلامی» (نسخه2) مشتمل بر 445 عنوان کتاب در 765 جلد از منابع مهم در زمینه اخلاق به زبان عربی و فارسی است که در محورهایی همچون اخلاق: نقلی، فلسفی، عرفانی و تلفیقی، فضایل و رذایل، آداب، حقوق، فلسفه اخلاق، انسانشناسی، پند و اندرز، ادعیه و تربیتی، سامان یافته است.
ویژگی سوم، اینکه رابط کاربری آن، در قالب کتابخانه استاندارد نور ارائه شده است.
معّرفی فهرست جامع (درختچه)
دانشنامه اخلاق یا فهرست جامع، پژوهشی نوین است که برای نخستینبار توسط پژوهشگران گروه اخلاق معاونت پژوهش مرکز تحقیقات کامپیوتری به سامان رسیده است. اخلاقپژوهان در پژوهشهای اخلاقی خود، به منابع و مراجعه به سرفصلهای آن نیاز دارند. در این مراجعه، با تفنّن و تنوّع سرفصلها مواجه میشوند. کثرت منابع و دوزبانه بودن آنها در برنامههای دیجیتالی، این تفنّن و تنوّع در عناوین سرفصلها را دوچندان میکند. حال، اگر عنوان و موضوعی با تعابیر و مترادفات گوناگونی در منابع آمده باشد، دستیابی به متن دقیقِ موردنظر، بسیار دشوار خواهد شد. ازاینرو، در دانشنامه اخلاق تلاش شده کلیه سرفصلهای اخلاقی با تعابیر گوناگون، شناسایی گردد و برای آنها یک عنوان معیار به دو زبان فارسی و عربی انتخاب شود و سایر عناوین و سرفصلهای فارسی و عربی، با عنوان مترادفات، جدا گردد و به عنوان اصلی اتّصال یابد تا چنانچه کاربر عنوان اصلی یا مترادف را جستوجو کرد، به سرفصل اصلی دسترسی پیدا کند. در نتیجه، سرفصلِ منتخب، به کلیه متون سرفصلها متّصل میگردد. بنابراین، نیازی نیست برای هر عنوانی، جستوجوی جدیدی انجام دهد. این امر، باعث میشود با صرف زمان اندکی به تمام سرفصلها دست یابد. پس، این پژوهش، فهرست جامع یا درختچه نامیده میشود؛ زیرا با یک جستجو، به کلیه سرفصلها میرسیم.
سرشاخههای این دانشنامه، شامل: «مبادی اخلاق»، «رذایل»، «آداب»، «حقوق»، «اعمال سال» و «الگوهای اخلاقی معصومان(علیهم السلام)» است که موضوعات و زیرشاخههای هر یک از سرشاخهها ذیل آن درج گردیده و آنها به منابع اخلاقی برنامه متّصل شده است. فهرست مذکور، طرحی نو در جهت درسترسی دقیقتر و سریعتر پژوهشگران در قالب فهرست درختی به محتوای منابع اخلاق اسلامی است که به مدد گزینش پژوهشی عناوین مترادف، دسترسی به فهرست منابع اخلاق اسلامی را پویا و غنیتر میسازد.
دو ویژگی در این برنامه قابل توجّه است: یکی، ارائه فهرست جامع مباحث اخلاقی برای رهایی از پراکندگیها و آشفتگیهای موجود در فهرست متون اخلاقی، و دیگری، ارائه عناوین مترادف و امکان جستوجو در آنها برای دستیابی به عنوان اصلی.
یادآوری چند نمونه، ضرورت این پژوهش را بیشتر نشان میدهد:
- الف. خوش اخلاقی ـ حسن الخلق، با مترادفات: «نیکرفتاری»، «خوشخویی»، «خوشرفتاری»، «گشادهرویی»، «خوشرویی»، «حسن السمت»، «مجاملة الناس»، «لقاء الناس بالبشر»، «حسن البشر»، «طلاقة الوجه»، «التبسم فی وجه المؤمن»، «الضحک فی وجه المؤمن» و «البشاشة».
- ب. عفّت ـ العفّة، با مترادفات: «ترک شهوات»، «پاکدامنی»، «تعدیل شهوت»، «اجتناب شهوات»، «إعفاف الفرج»، «عفة الفرج»، «تحصین الفرج»، «تعدیل الشهوة»، «ضبط النفس عند الشهوات»، «العفاف» و «التعفف».
- ج. ورع ـ الورع، با مترادفات: «خویشتنداری از گناه»، «پیراستگی از رذایل»، «پارسایی»، «اجتناب از حرام»، «اجتناب از شبهات»، «ترک گناه»، «پرهیز از معصیت»، «الکفّ عن محارم الله»، «الاجتناب عن محارم الله»، «اجتناب الکبائر»، «اجتناب المعاصی» و «اجتناب الخطایا».
- د. بدخلقی ـ سوء الخلق، با مترادفات: «إساءة الخلق»، «الشراسة»، «الانقباض من الناس»، «الزعارة»، «کجخلقی»، «بدخویی»، «تندخویی»، «بدرفتاری»، «ترشرویی» و «اخم کردن بر مردم».
- ﻫ. سکوت ـ الصمت، با مترادفات: «خاموشی»، «حفظ زبان»، «عفّت زبان»، «کمگویی»، «کمحرفی»، «ترک ما لا یعنی من الناس»، «حفظ اللسان»، «کف اللسان»، «صون اللسان» و «قلة الکلام».
- و. نیرنگ ـ المکر، با مترادفات: «فریب»، «نیرنگ»، «المداهنة»، «الکید»، «الخدعة»، «الخدیعة»، «الاحتیال»، «الخداع» و «الحیلة».
- ز. گناه ـ المعصیة، با مترادفات: «الذنب»، «العصیان»، «الإجرام»، «گناه»، «سرکشی» و «نافرمانی».
تصویر کلمه «الصمت» در فهرست جامع
فهرست جامع، در واقع، حدّ وسط و حلقهای بین فهرست گزینشی و درختواره اخلاق میباشد. درختواره اخلاق، صورت توسعهیافتهای از فهرست جامع است که در نسخه بعدی دانشنامه اخلاق، ارائه خواهد شد.
امکانات دانشنامه
برخی از مهمترین امکانات دانشنامه، به شرح ذیل است:
- قابلیت نمایش کتب بر اساس: موضوعات، پدیدآور، زبان، قرن و مذهب نویسنده؛
- امکان جستوجو در آیات کریم؛
- بهرهمندی از موتور جستوجوی پیشرفته نور، با قابلیتهای: اولویتدهی پیشرفته به پاسخها؛ پالایش نتایج جستوجو بر اساس: کتاب، پدیدآور و زبان؛ انعطاف در برابر پیشوند و پسوند کلمات؛ محدودکردن جستوجو به: آیات، روایات و اشعار موجود در متون؛
- کتابشناسی و گزارش اجمالی درباره محتوای منابع و شرححال نویسندگان کتب؛
- امکان ایجاد میز پژوهشی جهت انجام و ثبت پژوهشهای کاربر؛
- دسترسی به ابزار پژوهنگار جهت یادداشتبرداری از کتب برنامه و ساماندهی آنها؛
- امکان بهروزرسانی برنامه از طریق اینترنت و ارسال نظر توسط کاربر؛
- متن قرآن کریم به همراه ترجمه: فارسی، اردو و انگلیسی؛
- زبان واسط کاربری برنامه، به سه زبان: فارسی، عربی و انگلیسی.
معرّفی فهرست گزینشی
در فهرست گزینشی برنامه اخلاق (نسخه 1)، فهرستی از مطالب و عناوین موجود در کتب ارائه شده و در دسترس است. در فهرست گزینشی، کاربر صرفاً با استفاده از قابلیت جستوجو قادر به شمارش و مشاهده فهرست مطلب موردنظر خود است که به منابع مربوط متّصل هستند و او بیش از این، استفاده و بهرهای را نمیبرد. حال آنکه کاربر در فهرست جامع (درختچه) و یا درختواره، با نظم و تقسیمبندی منطقی مطالب مواجه است. در فهرست جامع، وقتی کلمهای جستوجو میشود، آن واژه در ذیل یک مبحث خاصّ و در یک مجموعه مشخّص قرار گرفته است؛ به عنوان مثال، وقتی کاربر در فهرست جامع، کلمه «صبر» را میکاود، این کلمه را ذیل مجموعه «فضایل» مییابد که در همانجا به همه نشانیهای مرتبط متّصل شده است؛ ولی در فهرست گزینشی، کاربر مجبور است که با مراجعه به محفوظات ذهنی خود و صرف وقت زیاد، کلمات مشابه و هممعنا را جداگانه جستوجو نماید تا آمار کلمات را ملاحظه کند. چه بسا ممکن است در نهایت نیز نتواند به تحقیق جامع و کاملی برسد؛ ولی در فهرست جامع، کاربر با جستوجوی هر کدام از این کلمات مترادف و نزدیک، به کلیدواژه اصلی میرسد و نتایج مربوط به کلمه موردنظر در اختیار او قرار میگیرد و اتّصالات را یکجا مشاهده میکند. ضمن اینکه در این قسمت، مترادفات را نیز مشاهد میکند.
در فهرست گزینشی، کاربر بهزحمت میتواند در فاصله زمانی دلخواه، همه مترادفات یا برخی از آنها را به یاد بیاورد و اگر نیز همه را جستوجو نماید، نتایج هریک را به صورت جداگانه در اختیار دارد؛ ولی در فهرست جامع، این مشکل به طور کامل مرتفع شده است.
از جمله دیگر معایب فهرست گزینشی، این است که آمار جستوجوها با رعایت فاصله (space)، کم و زیاد میشوند؛ مثلاً کلمه «الصبر» بدون فاصله، 561 مورد نشانی را نمایش میدهد؛ ولی با فاصله، به 460 مورد تغییر میکند. همچنین، با جستوجوی «صبر» بدون الفولام و بدون فاصله، آمار 952 را نمایش میدهد؛ ولی با فاصله، به 774 مورد تغییر میکند.
نکته قابل ذکر دیگر، تفاوت آماری در فهرست جامع با فهرست گزینشی است؛ به عنوان مثال، کلمه «الصبر» که وضعیت نمایش آمار آن در «فهرست گزینشی» بیان شد، در فهرست جامع، 962 نشانی دارد. در اینجا تفاوتی ندارد که «صبر» با الفولام باشد یا بدون الفولام، و یا هرکدام از مترادفات و یا معانی نزدیک به آن باشد؛ مانند مصابره و شکیبایی.
طرح جدید درختواره اخلاق
درختواره اخلاق، در واقع، نسخه تولیدشده بعد از «کتابخانه اخلاق» و «فهرست جامع» خواهد بود. همانطورکه ذکر شد، درختچه فهرست جامع، حدّ وسط و حلقهای بین فهرست گزینشی (در کتابخانه اخلاق) و درختواره اخلاق میباشد. بنابراین، «درختواره اخلاق» پژوهشی جدید و وسیعتر بر پایه فهرست جامع، و با تکثر در عناوین، توسعه و غنای هر چه بیشتر پژوهشی خواهد بود.
الگوی درختوارهای، در دو مبحث «فضایل» و «رذایل» انجام خواهد گرفت؛ به این صورت که هر کدام از عناوین این دو مبحث، دارای زیرشاخهها و زیرعناوین میباشند؛ مانند: فضیلتِ «تقوا» که در ذیل آن، مواردی همچون: «تعریف لغوی»، «تعریف اصطلاحی»، «تقوا در قرآن»، «تقوا در حدیث»، «تقوا در دعا»، «فضیلت تقوا»، «مراتب تقوا»، «شرح آثار تقوا»، «موجبات تقوا»، «موانع تقوا» و «درجات متقین» ارائه خواهد شد.
کارتابلهای پژوهشی، به حدود 30 منبع از مهمترین و غنیترین کتب اخلاقی نظیر: «احیاء العلوم غزالی»، «کیمیای سعادات ابن مسکویه»، «مهجة البیضاء فیض کاشانی» و «جامع السعادات نراقی» متّصل میگردد.
سخن پایانی
مرکز نور، با توجّه به اهمّیّت علم اخلاق، توسعه اخلاقپژوهی در کشور و اهتمام جامعه علمی به آن در سالهای اخیر، تاکنون اقدام به تولید نرمافزارهای اخلاق در دو نسخه «کتابخانه اخلاق» و «دانشنامه اخلاق» کرده است. إن شاء الله در آینده نیز با تولید «درختواره اخلاق»، این خدمت و رسالت را به کمال خواهد رساند. امید است در نتیجه این اقدام، جامعه اسلامی را به سوی جامعهای اخلاقمدار سوق دهیم تا هدف اصلی رسالت نبی مکرم اسلام(ص) و همه انبیاء الهی که همانا تعلیم مکارم اخلاقی است، محقّق گردد. آنچه در گروه پژوهشی «اخلاق و دعا»ی مرکز نور برای رسیدن به این آرمان بزرگ مقدور هست، تولید و تکمیل برنامههای پژوهشی نرمافزاری در زمینه اخلاق است.
پی نوشت:
منابع
1. قرآن کریم.2. ابن مسکویه، احمدبنمحمّد. 1426ق. تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق. [بیجا]: طلیعة النور.3. ابن منظور، محمّدبنمکرم. 1414ق. لسان العرب. بیروت: دار الصادر.4. امینینژاد، علی. 1394ش. آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی. قم: مؤسّسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، چاپ اوّل.5. پالمر، مایکل. 1396ش. مسائل اخلاقی. ترجمه: علیرضا آل بویه، تهران: انتشارات سمت، چاپ اوّل.6. حقّانی، حسین. 1373ش. نظام اخلاقی اسلام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اوّل.7. راغب اصفهانی، حسینبنمحمّد. 1412ق. مفردات الفاظ القرآن. بیروت: دار الشامیة، چاپ اوّل.8. رودگر، محمّدجواد. 1383. «گذری بر منابع و مسلکهای اخلاق اسلامی». فصلنامه کتاب نقد، ش30، بهار (پایگاه مجلات تخصّصی نور).9. طبرسی، فضلبنحسن. 1373. مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصر خسرو، چاپ سوم.10. کانون نشر و ترویج فرهنگ اسلامی حسنات اصفهان. 1389ش. سیری در سپهر اخلاق. قم: صحیفه خرد.11. کلینی، محمّدبنیعقوب. 1407ق. الکافی. تهران: دار الکتب الإسلامیة، نوبت چهارم.12. کی فرانکنا، ویلیام. 1376ش. فلسفه اخلاق. ترجمه: هادی صادقی، قم: مؤسّسه فرهنگی طه.13. مطهری، مرتضی. 1376ش. مجموعه آثار. تهران: صدرا، چاپ اوّل.14. مکارم شیرازی، ناصر. 1377ش. اخلاق در قرآن. قم: مدرسه امام علیبنابیطالب(ع).15. موسوی لاری، مجتبی. 1378ش. بررسی مشکلات اخلاقی و روانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اوّل.