دادههای بسیاری در کشور ما تولید میشود؛ اما چون روی آنها داده ورزی صورت نگرفته و هنور تبدیل به اطلاعات نشده نمیتوانید به سهولت به آنها دسترسی پیدا کنید. فرمتگذاری یا تکگذاری یا نشانهگذاری، فعالیتی است که داده را تبدیل به اطلاعات میکند آن وقت شما با استفاده از کامپیوتر میتوانید بهراحتی به اطلاعات منظم شده دسترسی پیدا کنید. این یک روش تبدیل داده به اطلاعات است؛ یعنی انبوه دادهها در منابع و کتب دینی را به گونهای سامان می دهیم که کامپیوتر بتواند آنها را بازیابی کند.
از سوی دیگر، امروزه اطلاعات فراوانی در کامیپیوترها، کتابخانهها، فیلم ها یا نوارهای صوتی وجود دارد که ما با آنها نسبت علمی برقرار نکردهایم. بدیهی است که اگر با این اطلاعات نسبت علمی برقرار کنیم و بر اساس آنها اطلاعات و مدارک جدید تولید کنیم، آن وقت با این اطلاعات دانش یا معرفت حاصل میشود. دانش، آن اطلاعاتی است که در اختیار ما قرار گرفته و ما بر آن مسلط شدهایم و در کارها و تصمیمگیریها از آن استفاده میکنیم و به مقداری که ما صاحب دانش میشویم، قدرت پیدا میکنیم. کشورهایی که دارای اطلاعات باشند و مدیرانشان این اطلاعات را به دانش و معرفت تبدیل کرده و به خدمت گیرند و بر اساس آن تصمیم گرفته یا تصمیم بسازند، آن وقت آن کشور کشور مقتدری خواهد بود؛ چون بر مبنای اطلاعات شکل گرفته و هر نوع تصمیمی در آن بر اساس دانش اتخاذ شده است. وقتی قدرت افزایش پیدا کند، زمینه برای چرخش و کسب اطاعات نیز بیشتر میشود. این سیکل حلزونوار یا فنری، پیوسته باعث افزیش معرفت و دانش شده و دانش نیز موجب افزایش قدرت می گردد و این دور همچنان ادامه پیدا خواهد کرد تا جامعهای شکل بگیرد به نام «جامعه اطلاعاتی»؛ یعنی جامعهای تمام دادههای آن برای تبدیل شدن به دانش به صورت اطلاعات پردازش شده در اختیار افراد و نخبگان قرار می گیرد و مدیران جامعه بر اساس آن اطلاعات تصمیم میگیرند.
جامعه اطلاعاتی، جامعهای است که اطلاعات مورد نیاز در تمامی زمینههای تحقیق و پژوهش بهسهولت و روزآمدی تمام، در دسترس است. در چنین جامعهای 20 درصد وقت یک محقق صرف کاوش و یافتن دادههای مرتبط با موضوع می شود و 80 درصد دیگر صرف اندیشه، تحقیق، ویرایش و تولید علم میگردد. این خاصیت جامعه اطلاعاتی است که با سرعت و دقت بسیار بالا اطلاعات مورد نیاز را در موضوع پژوهش در اختیار شما قرار می دهد.
بنابراین، اگر ما به جامعه اطلاعاتی دسترسی پیدا کنیم، آن وقت جامعهای ایجاد خواهد شد به نام جامعه دانشمحور یا جامعه دانایی محور. وقتی جامعه داناییمحور شکل بگیرد، میتوانیم ادعا کنیم که به اهداف سند چشمانداز کشور که عبارت از یک جامعه مقتدر و دانشمحور است رسیدهام.
جامعه اطلاعاتی، کلیدواژهای است که در اسناد ملی ما آمده است. این اصطلاح در ماده 44 قانون چهارم برنامه توسعه به کار رفته و دولت موظف شده که مقدمات لازم برای دستیابی به جامعه اطلاعاتی را فراهم کند. سمت و سوی جامعه در سند چشمانداز بیست ساله، جامعهای مقتدر و اطلاعاتمحور است. یکی از اهداف سند چشمانداز این است که ما در تولید و کاربری دانش، کشور اوّل منطقه شویم.
تولید اطلاعات در کشورهای در حال توسعه به نسبت سرعت پیشرفت در کشورهای توسعه یافته، خیلی پایین است. چالشی که وجود دارد این است که در کشور ما بودجه ای که خرج تولید اطلاعات و خرج تحقیق میشود، یک و چهار دهم درصد نسبت به کل بودجه کشور است؛ در حالی که این سهم باید به سه دهم درصد برسد. به دولت نیز ابلاغ شده که این دوازده هزار میلیاردی که باید صرف بودجه سالانه شود، سه دهم درصد آن را صرف پژوهش کنید؛ ولی امکان جذب وجود ندارد. یکی از علل اصلی این معضل آن است که ما هنوز مقدمات لازم را برای دستیابی به جامعه اطلاعاتی فراهم نکردهایم. از سویی، سرعت تولید علمی و حرکت به سوی یک جامعه اطلاعاتی در کشورهای پیشرفته بسیار سریع است و این امر باعث شده که بین ما و آنها یک شکاف به نام «شکاف دیجیتالی» ایجاد شود. این شکاف، در حقیقت فاصلهای است که ما با کشورهای توسعه یافته داریم. همین مسأله موجب شده که نسبت به بحث جامعه اطلاعاتی حساسیت بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم از این شکاف دیجیتالی گذر کنیم.