آیا زبان انگلیسی می تواند زبان اینترنت باشد؟!

چهارشنبه, 30 آذر 1384 ساعت 15:29
    نویسنده: یوکا کرپلا؛ ترجمه: مهدی مرادی دهنوی
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

چکیده

اگرچه زبان انگلیسی، زبانی جهان گستر در دنیای اینترنت است، اما این زبان از یک موقعیت رسمی در تمام دنیا برخوردار نیست. دلایلی که زبان انگلیسی را به این موقعیت رسانده اند، اَمپریالسیم و اهمیت اقتصادی و سیاسی کشورهایی است که به این زبان صحبت می کنند. از نظر زبان شناختی، این زبان برای برقراری روابط بین المللی کاملاً نامناسب و ناکارا می باشد و استفاده گسترده از این زبان باعث قطبی شدن جهان و تقسیم آن به کاربران اینترنت و افراد ناآگاه و ناآشنا به علم اینترنت شده است.

موقعیت و جایگاه فعلی زبان انگلیسی تنها با تحولات اقتصادی و سیاسی عمده و جهانی همانند افزایش اهمیت اتحادیه اروپا یا افزایش برقراری رابطه متقابل بین ژاپن و چین می تواند دگرگون گردد. چنین قدرت هایی ممکن است آرزو کنند و حتی قادر باشند که از زبان دیگری غیر از زبان انگلیسی، احتمالاً یک زبان قراردادی، جهت برقراری روابط بین المللی حمایت کنند.

ترجمه ماشینی به عنوان گزینه جایگزین یا در کنار موضوع فوق تا حدودی می تواند این امکان را به افراد بدهد که از زبان خویش برای برقراری روابط بین المللی استفاده کنند.

مقدمه

انگیزه نوشتن این مقاله، بحثی بود که در گروه خبری «زبان علمی» مطرح گردید. پرسش اصلی این بود که آیا زبان انگلیسی می تواند یک زبان جهانی برای استفاده در اینترنت باشد یا خیر؟ همان گونه که بعضی از افراد اظهار داشتند، زبان انگلیسی اساساً زبان جهانی است که در اینترنت به کار می رود. با این وجود، با نگاهی دقیق تر به این پرسش، خواهیم دید که این بحث ارزش بیان جزئیات بیشتر و ارائه یک تحقیق مفصل و جامع را داراست.

پیش تر موضوعات مربوط به این بحث را در مقاله ای به زبان فنلاندی و با عنوان maailmanInrernet muuttaa (اینترنت جهان دوم را تغییر می دهد)، بیان کرده ام و در این نوشتار قصد دارم که بعضی از آن نظرها را به زبان انگلیسی مطرح کنم و توضیح بیشتری در مورد آنها ارائه دهم.

موقعیت فعلی

از دید کلی، زبان جهانی به کار رفته در اینترنت، زبان انگلیسی است. اما از نگاهی دقیق تر، مجموعه ای گنگ و مبهم از زبان هاست که انگلیسی نام گرفته است؛ چرا که اصل و مبدا مشترک آنها، زبان ملی است که در انگلستان به آن صحبت می کنند و آن هم زبان انگلیسی است. زبان ملی انگلیسی، استفاده جهانی پیدا کرده است و گونه های مختلف آن از قبیل: انگلیسی آمریکایی (زبانی که در آمریکا به آن صبحت می شود) و انگلیسی استرالیایی نیز به وجود آمده است. افراد بسیار زیادی که زبان مادری آنها هیچ یک از گونه های زبان انگلیسی نمی باشد، با این زبان به عنوان زبان خارجی و بیگانه آشنا هستند. آنها معمولاً از گونه های کم و بیش ساده شده این زبان استفاده می کنند، مانند زبانی که اغلب اصطلاحات زبان بریتانیایی، آمریکایی، استرالیایی و انگلیسی را در بردارد. این افراد در کاربرد زبان دچار اشتباه می شوند و در نتیجه، زبان انگلیسی که مردم به عنوان زبان خارجی در اینترنت به کار می برند، تقریباً برای دیگران غیر قابل فهم می باشد. افزون بر آن، افرادی که زبان انگلیسی، زبان بومی و مادری آنهاست، نمی دانند چگونه باید لغات مشکل را تلفظ کنند، چرا که آنها اساساً زبان انگلیسی را به عنوان زبان گفتاری می شناسند.

به طور کلی باید بگوییم که زبان انگلیسی به عنوان زبان فراگیر اینترنت، زبانی ناکارآمد و نامناسب بوده و مشکلات هجایی زیادی را هم دربردارد. البته استثنایی هم وجود دارد که در آنها زبان انگلیسی فراگیر نیست. مهم ترین آنها گروه های خبری ملی در کشورهایی است که انگلیسی، زبان بومی و مادری بیشتر مردم آن نیست؛ اما با این وجود، گاهی حتی در این گروه ها هم زبان انگلیسی به کار گرفته می شود، مانند زمانی که افرادی از دیگر کشورها قصد شرکت و همکاری در گروه را داشته باشند.

تعداد کمی از گروه های بین المللی هم وجود دارند که هدف آنها بحث در مورد یک زبان خاص یا یک فرهنگ خاص می باشد. بنابراین، طبیعی است که فرض کنیم افراد عضو و شرکت کننده در گروه، زبان مشترکی غیر از زبان انگلیسی داشته باشند. با این حال، گروهی که تقریباً بین المللی به حساب می آید و کاملاً ملی نیست، می تواند به زبانی غیر از انگلیسی صحبت کند؛ برای نمونه، اگر مخاطبان گروهی در کشورهای آلمانی زبان باشند، می توانند به زبان انگلیسی صحبت نکنند.

چرا باید چنین باشد؟

اگر یک نگاه کلی به موضوع داشته باشیم، می بینیم که وقتی یک زبان، جایگاه جهانی پیدا می کند، این جایگاه روز به روز مستحکم تر شده و به نوبه خود گسترش می یابد. از آنجایی که «هر فردی» با انگلیسی آشناست و از آن استفاده می کند، مردم تقریباً مجبورند که این زبان را یاد بگیرند و به آن صحبت کنند و بر دانش خود نسبت به این زبان بیفزایند.

حتی اگر شما پیش بینی کنید که بیشتر خوانندگان زبان مادری شما را می دانند، سعی می کنید در نوشتن آثار خود، مانند آثار تحقیقاتی، زبان انگلیسی را به کار ببرید. به طور معمول، غالب محققان در سراسر جهان این زبان را می دانند و به وفور از آن استفاده می کنند. بیشتر اصطلاحات علمی نیز در زبان انگلیسی نسبت به دیگر زبان ها رایج تر هستند. بنابراین، برای اینکه بر تعداد افرادی که بتوانند متن نوشته شده شما را بفهمند بیفزایید، از زبان انگلیسی استفاده می کنید، هر چند که زبان بیشتر خوانندگانتان، زبان مادری خود شما باشد. این امکان هم وجود دارد که شما متن خود را هم به زبان مادری و هم به زبان انگلیسی بنویسید که این کار، تمام زحمات را برای نوشتن و نگهداری متن دو برابر می کند.

مسئله نگهداری مخصوصاً برای اسناد و مدارک موجود در شبکه جهانی، از اهمیت خاصی برخوردار است. در نتیجه، استفاده از زبان انگلیسی در متون ملی روزبه روز در حال افزایش است.

در سیستم خبری، جایگاه زبان انگلیسی در بیشتر گروه های بین المللی کاملاً آشکار است و اگر افراد مقالاتی را سهواً یا از روی بی مبالاتی به زبانی غیر از زبان انگلیسی ارسال نمایند، به سرعت کنار زده شده و نسبت به آنها توجهی نمی شود. گروه های بین المللی نه در مورد زبان بلکه در مورد مسائل دیگر هم دقت و کنترل زیادی به خرج می دهند. این مسئله، اغلب به عنوان طبیعت و ذات دموکراسی سیستم خبری به شمار می آید. با وجود این، تغییرات خیلی سریع شکل می گیرند. از آنجایی که منزلت اجتماعی و باورها و ارزش های زندگی در افراد یکسان نیست، این کنار زدن ها در سطح وسیع به کار برده می شود. در دورانی که کودکی اینترنت به سرآمده است، وقت آن رسیده که شاهد افراد و سازمان های بسیار زیادی باشیم که کوچک ترین توجهی به این کنترل ها و نظارت ها مبذول نمی دارند. افزایش ارسال هرزنامه (Spam) در اینترنت یکی از نشانه های این امر می باشد. به هر شکل، به سختی می توان تمام این مسائل را به زبان انگلیسی مربوط دانست.

البته، افراد مبتدی و تازه کاری هم هستند که واقعیت های اساسی و مهم مربوط به سیستم خبری را نمی دانند و مقالات خود را به زبان خودشان برای گروه های بین المللی ارسال می نمایند. آنها قبل از خواندن متن نوشته شده برای گروه، آن را برای گروه ارسال می کنند. شایع ترین دلیلی که این موضوع را به همراه دارد، این است که هیچ فهرست قابل دسترسی و سودمندی از گروه ها به همراه شرح و توصیف متن آنها وجود ندارد و مخصوصاً توصیفات متن به طور واضح بیان نمی کند که چه زبانی باید در گروه به کار گرفته شود.

موقعیت جهانی یک زبان پس از به وجود آمدن آن، روزبه روز مستحکم تر و قوی تر می شود. اما سؤال این است که چگونه چنین موقعیتی به دست می آید؟

در تاریخ زندگی بشر، کم و بیش چندین زبان فراگیر و جهانی (Lingua francas) مثل زبان های لاتین و یونانی، امپراطوری روم، لاتین میانه در اروپای غربی و فرانسه و انگلیسی وجود داشته است. جهانی بودن زبان، البته یک امر نسبی است و به زبانی که در یک «جهانی شناخته شده» یا یک «جهان متمدن» و یا حتی در یک امپراطوری بزرگ استفاده می شود، اطلاق می گردد. هیچ زبانی نمی تواند واقعاً جهانی باشد، هر چند موقعیت کنونی زبان انگلیسی به این امر (جهانی شدن واقعی) نزدیک تر می شود و از این رو، یک امپراطوری را شکل می دهد. معمولاً زبان کشور غالب و مسلط، زبان آن قلمرو می شود. در ابتدا طبقات عالی اجتماعی به آن زبان صحبت می کنند و سپس به تدریج تمام طبقات اجتماعی را در بر می گیرد و گاهی نیز زبان اصلی کشورهای مغلوب شده را کاملاً منسوخ می کند.

با نگاهی به تاریخ زبان انگلیسی، می بینیم که این زبان، زبان ملی انگلستان بوده و قبل از آنکه انگلستان بتواند بر بقیه جزایر بریتانیا و بعد هم بر بسیاری دیگر از بخش های جهان چیره شود، از چنین جایگاهی برخوردار نبوده است. بعدها، بعضی از مستعمرات انگلیسی زبان در قالب گروه های نسبتاً کوچک در آمریکا شورش کردند و ایالات متحده را به وجود آوردند و آن را گسترش دادند. آنها یک دولت فدرال تشکیل دادند که زبان انگلیسی تنها عامل متحدکننده آنها بود و همان طور که همگان می دانند، دولت فدرال مزبور از ثروت و اهمیت زیادی برخوردار گردید. این دولت اگر چه دارای خصیصه های امپریالیستی قدیمی بود، اما از نظر اقتصادی و سیاسی نقش بسیار مهمی در جهان به دست آورد. تأثیر ایالات متحده را، بسته به عقاید خود، خواه امپریالیسم بنامید یا نئوامپریالیسم، می توان درست مانند تأثیرات انگلستان دانست که بر حفظ و گسترش استفاده از زبان انگلیسی به عنوان امپریالیسم کلاسیک تأثیر دارد.

تأثیرات ناشی از اهمیت یافتن اینترنت و زبان انگلیسی

اهمیت اینترنت خیلی سریع تمام جنبه های زندگی بشر را در برگرفته است و نه تنها شامل بخش تحقیقات و آموزشی می شود، بلکه بازار و تجارت را هم مثل بخش بازی ها و سرگرمی ها در قبضه خود در آورده است. این حقیقت، ترجمان این سخن است که دانستن چگونگی استفاده از خدمات اینترنتی بیش از پیش اهمیت یافته و به موجب آن، خواندن و نوشتن انگلیسی هم ضرورت پیدا کرده است. البته امروزه یا در آینده ای نزدیک بیشتر افراد بشری نمی توانند از اینترنت استفاده کنند؛ زیرا آنها در کشورهایی زندگی می کنند که از نبود زیرساخت های لازم اقتصادی و فناوری رنج می برند. با این حال، اینترنت در کشورهای توسعه یافته باعث ایجاد دو قطب شده است و مردم در این کشورها به دو گروه کاربران اینترنت و افرادی که آشنایی با اینترنت ندارند، تقسیم شده اند و به جهت افزایش استفاده از اینترنت و جایگزین شدن شیوه های سنتی و قدیمی برقراری ارتباطات با شیوه اینترنتی، افراد ناآگاه به دانش اینترنت، خودشان را افرادی ناکارآمد و ناشی قلمداد می کنند.

یادگیری استفاده از اینترنت، آسان است؛ اما بزرگ ترین مشکل ناآشنایان به اینترنت، علاوه بر نبود امکانات مالی و اقتصادی، دانش نگرش های غلط و اشتباه می باشد. افراد مسن تر معمولاً به زندگی در جهانی که پیوسته و به سرعت در حال تغییر است، عادت نکرده اند و نمی توانند اهمیت اینترنت یا سهولت و راحتی یادگیری استفاده از اینترنت را درک کنند.

اگر چه در کل، یادگیری و استفاده از خدمات اینترنتی آسان است، اما اگر با زبان انگلیسی آشنا نباشید، خواهید دید که هیچ سنخیتی با اینترنت ندارید. این بدان معنا است که داشتن دانش زبانی یا نداشتن آن، یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده این خدمات است که موجب قطبی شدن شده است. یادگیری استفاده از یک سرویس جدید اینترنتی ممکن است چند ساعت، چند روز یا حتی چند هفته به طول انجامد، اما یادگیری زبان به گونه ای که بتوان روان و با اتکاء به خود آن را به کار برد، نیازمند سال ها زمان است. البته، اگر کمی انگلیسی بدانید، با استفاده از اینترنت دانش شما از انگلیسی افزایش می یابد. ولی در حال حاضر، احساس عمومی و کلی میان کاربران اینترنت ناامید شدن ایشان به دلیل مشکلات ناشی از نداشتن دانش زبانی می باشد. بدون شک، به کارگیری نادرست زبان، بیشتر از اینکه باعث تشویق و دلگرمی کاربر (برای یادگیری زبان انگلیسی) گردد، موجب عصبانی شدن و پس خوردگی او می شود.

در کشورها و فرهنگ های مختلف، زبان انگلیسی از جایگاه متفاوتی برخوردار است. در بعضی کشورها این زبان، زبان مادری بیشتر جمعیت آنهاست و در برخی کشورها به عنوان زبان دوم شهرت دارد و در بعضی دیگر، از جایگاه خاصی برخوردار نیست. این تفاوت ها را هم به فرایند قطبی شدن که در بالا به آن اشاره کردیم، اضافه کنید.

بسیار مشکل است افرادی که در مستعمرات قبلی کشورهای غیر از بریتانیای کبیر (مثل: فرانسه، اسپانیا، هلند) زندگی می کنند، ضرورت یادگیری زبان انگلیسی را درک نمایند. در سطح منطقه، یادگیری زبان استعمارگر سابق، از آنجایی که این زبان به زبان رسمی آن کشور تبدیل گشته و مردم تحصیل کرده به آن صحبت می کنند، شاید امری ضروری به نظر برسد. اما در سطح جهانی، یادگیری انگلیسی برای زندگی در جهان اینترنت لازم است. و هر چه تعداد زبان های مورد نیازتان بیشتر باشد، زمان و انرژی کمتری برای یادگیری دیگر مسائل خواهید داشت.

یک زبان رسمی برای استفاده در اینترنت؟

هیچ راه قابل درکی وجود ندارد که بر اساس آن بتوان یک زبان رسمی برای اینترنت در نظر گرفت. اینترنت به طور کامل از سوی هیچ شخص یا هیچ چیزی کنترل نمی شود و چنین پدیده ای، آن هم به صورت معجزه، تنها زمانی اتفاق می افتد که تمام کشورها در مورد آن به توافق برسند و یا تمام جهات تحت کنترل یک دولت واحد در بیاید.

بنابراین، با توجه به موقعیت رسمی زبان انگلیسی، باید به این پرسش که «آیا زبان انگلیسی می تواند یک زبان جهانی در اینترنت باشد یا خیر» به سادگی پاسخ داد که نه تنها زبان انگلیسی بلکه هیچ زبان دیگری، نمی تواند یک زبان رسمی جهانی را بسازد و حتی پرسش در مورد چیزی که وقوع آن غیر ممکن است، بی معناست.

آیا تغییراتی صورت می گیرد؟

به یقین، برخی از تغییرات، اغلب با سرعت غیر قابل پیش بینی صورت می گیرد. سقوط ناگهانی امپراطوری شوروی (که در پی آن موقعیت زبان روسی به عنوان یک زبان جهانی متزلزل گشت)، شاهد دیگری بر این مدعاست.

زبان انگلیسی نیز ممکن است جایگاه خودش را به عنوان یک زبان جهانی با کاربرد وسیع (البته نه رسمی) به دو طریق از دست بدهد. اول، در صورتی که یک امپراطوری جدید روی کار بیاید و زبان آن جهانی بشود و دوم آنکه یک زبان قراردادی و ساختگی از شهرت زیادی برخوردار شود. معتقدم که بیشتر مردم هر دو مورد اشاره شده را اگر غیر ممکن ندانند، به شدت بعید می دانند.

به نظر بنده احتمال روی کار آمدن دو امپراطوری وجود دارد: اتحادیه اروپا و ظهور امپراطوری ژاپن - چین. اتحادیه اروپا (EU) یکی از تشکیلات موجود است که دست کم بر طبق اصول و عقایدی که بر اساس آن بنا شده است، به سمت دولت پکپارچه (فدرالیسم) حرکت می کند. از جهات بسیاری، اتحادیه اروپا هم اکنون یک دولت فدرال است؛ با این تفاوت که اعضاء آن اتحادیه از استقلال و خودمختاری کمتری نسبت به ایالت های آمریکا برخوردار هستند. اگر چه ممکن است مردم اتحادیه اروپا را به عنوان جانشین امپراطور قبلی، مانند امپراطوری روم و امپراطوری چارلمین (Charlemagne) بدانند، اما این احتمال نیز وجود دارد که اتحادیه اروپا هرگز به یک امپراطوری واقعی تبدیل نگردد؛ چرا که به نظر می رسد این اتحادیه صرفاً یک تشکیلات اداری است، هرچند یک امپراطوری به تشکیلات اداری نیز نیاز دارد تا بتواند از اهداف حاکمان خود حمایت کند؛ اما این اتحادیه فاقد حاکمان صالح می باشد. با وجود این، اگر این اتحادیه حتی به یک امپراطوری واقعی دارای نقش عمده در جهان تبدل شود، احتمال این که زبان یکی از کشورهای عضو البته به جز زبان انگلیسی، به عنوان زبان این اتحادیه انتخاب گردد، بسیار ضعیف است. اما به احتمال زیاد، بنیانگذاران این امپراطوری نیاز به گزینش یک زبان جهانی نسبتاً بی طرف را تشخیص خواهند داد و زبان اسپرانتو یا هر زبان قراردادی دیگری را به عنوان زبان رسمی انتخاب خواهند کرد. در حقیقت، چنین انتخابی در وضعیت فعلی اتحادیه اروپا بسیار منطقی است؛ زیرا در حال حاضر، سهم قابل توجهی از مخارج اتحادیه اروپا به منظور ترجمه و تفسیر بین زبان های رسمی موجود در این اتحادیه صرف می شود. البته پذیرش زبان رسمی اتحادیه اروپا (درصورت وجود) از سوی مردم سراسر جهان به عنوان یک زبان جهانی جهت برقراری ارتباطات روزمره، مورد تردید است.

ژاپن، هم از نظر مساحت و هم از نظر ملت و دولت، کشور بسیار کوچکی است و اگر بخواهد با تکیه بر نیروهای خود یک امپراطوری را تشکیل بدهد، از عهده این کار بر نخواهد آمد، هر چند که از نظر فناوری و اقتصادی و سازماندهی کارآمد اجتماعی شکوفایی چشمگیری را شاهد بوده است. اما اگر توانمندی های بالقوه این کشور با نیروی انسانی زیاد و دیگر منابع عظیم چین همراه شود، خواهد توانست امپراطوری ای را ایجاد کند که با موفقیت بتواند با ایالات متحده و اتحادیه اروپا رقابت کند، حتی اگر اعضاء اتحادیه اروپا از لحاظ اقتصادی همکاری تنگاتنگی با هم داشته باشند.

هر دو کشور ژاپن و چین می توانند از طریق همکاری متقابل، اتحاد و هم پیمانی، به منافع مشترک خود دست یابند؛ اما امپراطوری چین-ژاپن برای انتخاب زبان، مشکل جدی ای پیش رو خواهند داشت. این امپراطوری جدید می تواند انگلیسی را به عنوان زبان جهانی بپذیرد، هم از جهت تداوم این زبان؛ چون از گذشته این سمت را دارا بوده و هم به این دلیل که انتخاب زبان ژاپنی یا چینی (Mandarin) اتحاد ژاپن و چین را در معرض خطر قرار می دهد. این احتمال نیز وجود دارد که استفاده از یک زبان قراردادی، نه صرفاً اسپرانتو، که از نظر فرهنگی بی طرف باشد؛ یعنی از زبان های هندی-اروپایی نباشد، مانند لوگلان (Loglan)، جدی به نظر برسد.

آیا زبان انگلیسی، زبان جهانی مناسبی است؟

گذشته از کاربرد وسیع و شهرت زیاد زبان انگلیسی، این زبان برای عنوان زبان جهانی شایستگی چندانی ندارد. برای این گفته دلایلی چند وجود دارد؛ به بیان دیگر، هر زبان ملی، یعنی زبانی که در اصل زبان یک قبیله یا ملت خاصی بوده یا هست، زمانی که برای برقراری روابط بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد، مسلماً دارای معایبی از این قبیل خواهد بود:

افرادی که زبان مورد نظر، زبان مادری آنها است، در موقعیتی کاملاً متفاوت از دیگران قرار می گیرند. این موضوع از نظر بعضی ها چون برخلاف اصل تساوی است، امری ناخوشایند به نظر می رسد. اما من فکر می کنم که پیامدهای عملی موجود باعث ناخوشایندی این امر شده است. افرادی که به زبان مادری خود صحبت می کنند، دوست دارند که اصطلاحات و لغات نادر را به کار ببرند و خیلی سریع صحبت کنند، مگر آنکه موقع صحبت کردن، دقت خاصی به خرج دهند و نحوه صحبت کردن خود را کنترل کنند، که این امری مشکل و غیر طبیعی است.

زبان های ملی معمولاً لهجه ها و اشکال گوناگونی دارند و گاهی اوقات حتی با داشتن وجه مشترک (لغات)، قابل فهم نمی باشند و این تفاوت ها، برقراری روابط را مشکل تر می کند. معمولاً هیچ استانداری برای زبان ملی وجود ندارد و اگر حتی چنین استانداردی هم وجود داشته باشند، خود یکی از اشکال های زبان است البته زبان استاندارد، زبانی نیست که اقلیت به آن صحبت می کنند و یا در مواقع خاص به کار رفته می شود. برای افراد بومی یک زبان، طبیعی است که لهجه خودشان را به کار ببرند و مشکل است که کاملاً آن را کنار بگذارند. این مسئله بر اهمیت مشکل فوق در مورد بومی زبانانی که در یک موقعیت بین المللی صحبت می کنند، می افزاید.

زمانی که زبان مادری را در دوران کودکی یاد می گیرید، شما این زبان را با گوش دادن و صحبت کردن با مردمی که این زبان، زبان مادری آنهاست، می آموزید. در ابتدا آنها این زبان را بهتر از شما می دانند و بعد میزان دانش شما با آنها برابر می شود. از این رو، این رفتار بشر کاملاً طبیعی است که زبان مادری خود را به طور ناخودآگاه به کار ببرد، با این پیش فرض که شنونده یا خواننده این زبان را مانند خود او و یا حتی بهتر از او می داند و بر آن تسلط دارد. در موقعیت های بین المللی این فرض تقریباً همیشه اشتباه است و پیامدهای ناخوشایندی را به دنبال دارد؛ برای مثال، اگر مردم نتوانند یک زبان عادی و طبیعی را بفهمند، ما آنها را احمق و نادان قلمداد می کنیم. با وجود اینکه ذهن هوشیار ما موقعیت های مختلف را تشخیص می دهد، ولی هنوز این گرایش ریشه دار در ما وجود دارد که اگر افراد زبان ما را متوجه نشدند، آنها را نادان تلقی کنیم.

زبان ملی، پیشینه تاریخی آن ملت را در بردارد؛ برای نمونه، لغات و عبارات علاوه بر معنای لفظی آنها، دارای معانی صنعتی، تعابیر محلی و دارای مجموعه ای از ارتباطهای خاص آن ملت هستند و برقراری روابط بین المللی با یک زبان ملی، مشکلاتی را به بار می آورد.

زبان های ملی ابتدا در قالب زبان های گفتاری شکل گرفتند. سپس زبان های نوشتاری مطابق با لهجه پایتخت یا دیگر مناطق مهم با هدف حمایت از ایجاد یک ملت متحد، پا به عرصه وجود نهادند. بنابراین، ریشه یک زبان ملی بر یک حس ملی گرایانه استوار است و نه بر مبنای گرایش بین المللی (اینترناسیونالیسم).

نکته دیگر اینکه زبان های ملی با توجه به قدمت تاریخی شان، آثار و ویژگی های تاریخی خاصی دارند که آنها را از منطق و قاعده جدا می سازد، مانند جنس دستور زبانی یا شکل های بدون قاعده؛ چرا که زبان های ملی در اصل، زبان های گفتاری بوده اند. بنابراین، ابزار کافی برای بیان دقیق و شفاف بعضی معانی و عبارات را ندارند. این مطلب در مورد زبان انگلیسی نیز صدق می کند. یکی از برترین بقایای تاریخی زبان انگلیسی رسم الخط و املای آن است. زبان انگلیسی گنجینه بسیار غنی ای از اصطلاحات و کلمات بسیاری است که معانی اصلی و اولیه آنها مشابه است؛ اما دارای معانی ضمنی و فرهنگی متفاوتی هستند. به خصوص، در متون بین المللی هرگز نمی توان تشخیص داد که منظور از این لغات چیست. پس گاهی ممکن است اصل پیغام را در یابید؛ اما به هیچ طریقی نتوانید آن را بیان کنید. اگر چه این یک مشکل طبیعی و ذاتی در تمام روابط انسانی است، ولی ماهیت زبان انگلیسی این موضوع را به مشکل عمده و اساسی تبدیل کرده است.

زبان انگلیسی، یک زبان التقاطی است که به جای ساختن لغات برای مفاهیم جدید از طریق اشتقاق از لغات قدیمی با ترکیب آنها، لغات بسیاری را از زبان های دیگر وام می گیرد. معمولاً مردم فکر می کنند که دایره واژگان انگلیسی بسیار وسیع است و بدان افتخار می کنند؛ اما این وسعت دامنه لغات اساساً به جهت قرض گرفتن لغات از دیگر زبان ها می باشد و بدین دلیل است که در انگلیسی گاهی واژگان نامرتبطی برای بیان مفاهیم مرتبط به کار می روند. از یک جهت، عاریت گرفتن لغات باعث بین المللی تر شدن زبان می شود؛ ولی نگاهی دقیق تر نشان می دهد که زبان انگلیسی برای برقراری روابط بین المللی شایستگی کمتری دارد. از این جهت که یادگیری لغات جدید در آن، بسیار مشکل است.

آیا زبان بین المللی قراردادی لازم است؟

از بحث پیش روشن می شود که وجود یک زبان قراردادی برای برقراری روابط بین المللی، مطلوب و بجاست. می دانید که تلاش های بسیاری برای این منظور صورت گرفته است؛ اما نتایج ناچیزی حاصل شده است. طرفداران این ایده (زبان قراردادی بین المللی)، درباره مسائل مختلف آن، اتفاق آراء ندارند. آنان خواستار یک زبان کامل و بدون نقص هستند و چیزی را که کامل نباشد، به هیچ وجه نمی پذیرند.

این ایده، ذاتاً غیر واقعی نیست؛ اما زمانی مورد قبول واقع می شود که منافع زیاد اقتصادی و سیاسی را هم در برداشته باشد، همچون ایجاد امپراطوری اروپا یا امپراطوری ژاپن - چین. بهترین چیزی که طرفداران زبان بین المللی قراردادی آرزو می کنند این است که چنین امپراطوری هایی شکل بگیرد و ایالات متحده به عنوان یک قدرت مهم و برتر در سمت خود باقی بماند. در این صورت، جهان با چندین امپراطوری قدرتمند روبه رو خواهد بود که قدرت رویارویی با یکدیگر را نداشته، بلکه باید دوشادوش هم و با داشتن همکاری مشترک به زندگی خود ادامه دهند. در چنین وضعیتی، ممکن است چنین برداشت شود که توافق و رسیدن به یک زبان مشترک؛ یعنی زبانی که هیچ یک از زبان های ملی نباشد، دور از واقعیت نیست.

اما نقش اینترنت در این توسعه فرضی، ایجاد زیربنای اطلاعاتی جهت بحث و گفتگو درباره شکل گیری زبان و توسعه مستمر زبان می باشد. بیشتر زبان ها به احتمال زیاد ممکن است که در ابتدا هم تراز با زبان انگلیسی به کار گرفته شوند. کاربرد اولیه این نوع زبان ها در مورد توافقات بین المللی است و بیانگر آن هستند که زبان های ملی آشکارا ناکافی بوده، جوابگو نمی باشند؛ برای مثال، اگر شما بخواهید توافقی را بین دو کشور تنظیم کنید، مشخصاً به یک زبان مشترک نیازمند هستید.

ترجمه ماشینی

دیدگاهی که ممکن است در آینده مطرح شود و احتمالا تا چند سال یا چند دهه دیگر طول نکشد، این است که دیگر نیازی به یک زبان جهانی نباشد. اگر ماشین های ترجمه کیفیت و سرعت کافی را داشته باشند، می توانید همان طور که در ترمینال نشسته اید، مقاله خبری خود را بنویسید یا پیغام IRC خود را به زبان فنلاندی بفرستید و فرد دیگر در نیوزلند می تواند متن شما را به زبان انگلیسی به وسیله ترجمه خودکار و در حالی که سوار هواپیماست، بخواند.

در چند دهه اخیر پیش بینی ها و وعده های بسیاری در مورد دستگاه های ترجمه ارائه شده است. اما تاکنون نرم افزار و سیستم های مناسبی جهت استفاده از آنها در اختیار افراد قرار نگرفته است. این امر باعث ناامیدی، دلسردی و بدبینی افراد شده است؛ تا حدی که بسیاری بر این باورند که ساخت دستگاه ماشینی جنبه واقعی و عملی ندارد.

حقیقتاً می توان گفت که دامنه عملکرد این دستگاه، تمام متون را در بر می گیرد. اگر چه تصمیم بر ساختن ترجمه ماشینی توسط انسان ضروری به نظر می رسد، ولی تصحیح و بازنگری ترجمه ماشینی از دو جهت ضروری به نظر می رسد:

  1. برطرف کردن ابهاماتی که به جهت محدودیت های نرم افزاری ماشین های ترجمه به وجود می آید.
  2. تصحیح اشتباهاتی است که ماشین ترجمه به علت فقدان اطلاعات مافوق زبان شناختی، مرتکب شده است.

در مجموع، ترجمه کاملاً خودکار و در عین حال صحیح، هرگز ممکن نخواهد شد؛ ولی این امر نباید امکان کاربرد وسیع آن را تحت الشعاع قرار دهد. این موضوع تنها بدین معناست که ما باید آماده ریسک کردن باشیم و این ریسک نیز با پیشرفت فناوری کاهش می یابد. اما هیچ وقت این خطاها در مورد ترجمه به صفر نخواهد رسید (ترجمه بدون خطا غیر ممکن است)، حتی زمانی که همه مترجمان بشری به خدمت گرفته شوند، این ریسک نیز وجود دارد. اگرچه در بیشتر زمینه ها ترجمه خودکار می تواند معتبر باشد، ولی هم مترجمان دستی و هم برنامه های رایانه ای خطا می کنند، البته هر کدام به شیوه های مختلف.

علاوه بر پیشرفت فنون ترجمه، راه های مختلفی وجود دارد که میزان خطای ترجمه خودکار و ماشینی را کاهش می دهد، از جمله:

کاهش ابهامات موجود در زبان مبدأ: افراد می توانند متون خود را به گونه ای بنویسند که با برنامه های ترجمه سازگاری بیشتری داشته باشند.

بازنگری ترجمه: شخصی که متن را به زبان مادری خود می نویسد، می تواند آن را از طریق برنامه ترجمه، ترجمه کرده و متن حاصل را مورد ارزیابی قرار دهد و همراه با متن مبدأ، یک ترجمه مورد قبول (به خصوص در مورد زبان انگلیسی) تهیه کند، هر چند این امر معمولاً در مورد بعضی از زبان های مقصد میسر نمی باشد.

اخطارها: بخش های مشکل آفرین متون، مانند آن بخش هایی که ارزیابی های ترکیبی متفاوتی را در بردارد، به اطلاع کاربر؛ یعنی نویسنده یا خواننده و یا هر دو، برسد.

در حال حاضر، چگونگی عملکرد نرم افزارهای دستگاه های ترجمه ماشینی، بر اساس ارزیابی های ترکیبی است و اطلاعات معنایی در لغت نامه های به کار رفته توسط نرم افزارها جستجو می شود. به عنوان شیوه دیگر می توان چگونگی عملکرد دستگاه ترجمه ماشینی را براساس تحلیل های معنایی و ترکیبی قرار داد.

این شیوه تا به حال کارایی عملی نداشته است.

سخن آخر

ترجمه ماشینی و زبان های بین المللی قراردادی، می توانند به عنوان زبان جهانی، جایگزین زبان انگلیسی گردند؛ اما تنها راه حل منحصر به فرد به شمار نمی آیند. آنها به طرق مختلف می توانند با هم ترکیب شوند.

یک زبان قراردادی ممکن است که اساس یک سیستم ترجمه ماشینی مبتنی بر معنا را شکل بدهد. این زبان می تواند به عنوان زبان رابط در نظر گرفته شود. بنابراین، در ترجمه متن از زبان m به زبان n زمانی که این دو زبان از طریق رابط در کنار هم قرار می گیرند. (m+n) ، مشکلات ترجمه کاهش می یابد.

یک زبان قراردادی که بر این اساس طراحی شده است تا معانی در حد امکان دقیق و بدون ابهام باشند، ممکن است نسبت به زبان انگلیسی تناسب بیشتری در خصوص ترجمه های مورد قبول داشته باشد. البته طراحی زبان قراردادی که بتواند کاربرد عمومی پیدا کند، بسیار مشکل است و موضوع بحث برانگیزی است. چند سال پیش، من مقاله ای را با عنوان «تأثیر فناوری رایانه بر طراحی زبان های مصنوعی» نوشتم (البته به چاپ نرسید) که در آن بر انعطاف پذیری رایانه به عنوان یک نکته اساسی در طراحی زبان قراردادی تأکید نموده ام.

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: چهارشنبه, 23 آذر 1384
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 40
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 12
بازدید 12502 بار
شما اينجا هستيد:خانه