شبکه های اجتماعی و تظاهرات ضد ترامپ
این مسئله، به هیچ وجه، یک راز نیست که پنتاگون بودجه تحقیقاتی «دادههای بزرگ» را تأمین کرده تا بررسی کنند نظارت بر شبکه های اجتماعی چگونه می تواند به پیشبینی رفتارهای مردمی در مقیاس بزرگ، بهخصوص در زمینه شیوع کشمکش ها، تروریسم و ناآرامی های مدنی کمک کند.
بخش عمده این تحقیقات، بر تهدیدات خارجی نظیر خاورمیانه و شمال آفریقا تمرکز دارد؛ منطقه ای که در سال 2011 بهار عربی در آن یک هلال اعتراضی را شکل داد که در سطح منطقه گسترش یافت و به سرنگونی دولتها انجامید. از آن زمان به بعد، پنتاگون میلیونها دلار را برای یافتن الگوهایی در پست های ارسالی در تمام پلتفرمها نظیر: فیسبوک، توئیتر، ایسنتاگرام و تامبلر به منظور کسب توانایی پیشبینی رخدادهای بزرگ هزینه کرده است؛ امّا پنتاگون صرفاً به پیشبینی غافلگیریهای خارجی علاقهمند نیست. به نظر میرسد که قصد استفاده از این تحقیقات در داخل امریکا نیز وجود دارد.
در ماه آگوست، گزیدهای از یک مطالعه انجامشده با حمایت نیروی زمینی امریکا در زمینه ناآرامیهای مدنی در درون خاک امریکا که در یک کنفرانس مربوط به دادههای بزرگ در کیف اوکراین در اوایل ژوئن عرضه شده بود، منتشر شد. این گزیده به عنوان بخشی از مجموعه کتابهای «پیشرفتها در سیستمهای اطّلاعاتی و محاسباتی» اسپرینگر ـ نیچر منتشر شد. این مقاله، مطالعهای است در مورد ارتباط بین شبکههای اجتماعی و تظاهرات ضد ترامپ بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 با عنوان «ساختار شبکه های اجتماعی به عنوان یک پیشبینیکننده رفتار اجتماعی: مورد اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 2016». هزینه این مطالعه را آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی زمینی امریکا تأمین کرده که بخشی از «فرماندهی توسعه و مهندسی تحقیقاتی نیروی زمینی ارتش امریکا» محسوب می شود.
این مطالعه که توسط پژوهشگرانی در قدیمیترین دانشگاه تکنولوژیک امریکا، یعنی مؤسسه رنزلار پلی تکنیک در نیویورک نوشته شده، نتیجهگیری میکند که اعتراضات پس از انتخابات امریکا را میشد از طریق تجزیه و تحلیل پستهای توئیتری میلیونها تن از شهروندان امریکایی در روزهای منتهی به این تظاهرات پیشبینی کرد. بعد از انتخاب ترامپ، اعتراضات فوری «رئیس جمهور ما نیست»، در مقیاس گستردهای در سطح امریکا و در واکنش مستقیم به پیروزی او صورت گرفت که برخی از آنها به خشونت کشیده شد. به دنبال آن، اعتراضات متعدّد دیگری از جمله راهپیمایی زنان در ماه ژانویه و اعتراضاتی به طرح ممنوعیت مسافرتی ترامپ نیز انجام شد.
در این جزوه آمده است: «ناآرامی مدنی با موجهای اطّلاعاتی یا تشدید ناگهانی فعّالیّتها در شبکههای اجتماعی همراه است و این پدیده میتواند برای پیشبینی اعتراضات یا دستکم اوج فعّالیّتهای اعتراضی مورد استفاده قرار گیرد. قصور در پیشبینی یک اعتراض بیسابقه، میتواند به لطمات و آسیبهای بزرگی بینجامد.»
مولی رنود، روستیسلاو کورولوف، دیوید مندونسا و ویلیام والاس نویسندگان دپارتمان صنعتی و مهندسی سیستم ها در آر.پی.آی توضیح می دهند که مطالعه آنها تلاش دارد «کیفیت ساختاری شبکه های اجتماعی را به منظور پیشبینی وقوع اعتراضات» از طریق به کارگرفتن دیتا ستهای توئیترِ تعریفشده در صفحهکلید که با انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 امریکا همراه بود، مورد شناسایی قرار دهد.
ردگیری شبکههای اجتماعیِ شهروندان
دیتا ستهای مورد استفاده در این تحقیقات، با استفاده از ابزار حسگری اجتماعی آپولو گردآوری شدهاند که یک نرمافزار ردگیری زمان واقعی است که میلیون ها پست را در شبکههای اجتماعی جمعآوری و تجزیه و تحلیل میکند.
این ابزار در اصل به سال 2011 و در دولت اوباما توسط آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی زمینی امریکا و سازمان کاهش تهدید دفاعی امریکا با مشارکت مؤسسه رنسیلر پلی تکنیک، دانشگاه ایلی نویز، آی.بی.ام و کاتاروا (یک شرکت بازاریابی اجتماعی که در سال 2013 با یکی از شرکتهای فرعی غول پیمانکار فنّاوری اطّلاعات دولت امریکا سی.اس.سی ادغام شد) بهکار گرفته شد. جزوههایِ قبلی منتشرشده در مورد این پروژه، نشان می دهند که این ابزار، عمدتاً در تهدیدات خارجی نظیر: هائیتی، مصر و سوریه مورد آزمایش قرار گرفته است.
امّا استفاده از ابزار آپولو برای تمرکز بر اعتراضات در خاک اصلی امریکا در دولت ترامپ رخ داده است. دیتا ست «انتخابات» در مقایسه با دو و نیم میلیون توئیت ارسالشده بین 26 اکتبر 2016 و 20 دسامبر 2016 با استفاده از کلمات «ترامپ»، «کلینتون» و «انتخابات»، با استفاده از آپولو در قالب مطالعه سال 2018 که بودجه آن را ارتش امریکا تأمین کرده بود، گردآوری شد.
پراکندگی توئیتها از نظر جغرافیایی تعیین شد تا بر اساس پروفایلهای کاربران، بر مکانهایی تمرکز شود که به دنبال انتخابات اعتراضات در آنها رخ داده بود. سپس، این مکانها با دادههای مربوط به اعتراضات که از کانالهای خبری در سطح کشور به دست آمده بود، مقایسه گردید.
در این مسیر، از میلیونها توئیت استفاده شد تا «تناوبهای اعتراضات در 39 شهر» با استفاده از 18 شیوه اندازهگیری مختلف، «اندازه، ساختار و جغرافیای» یک شبکه مشخص شود؛ به علاوه، از دو راه اندازهگیری استفاده شد تا معلوم شود که این شبکه چگونه موجب می شود یک گروه اجتماعی، «بسیج شود» یا دست به اقدام بزند.
شورش داخلی؛ مشکل پنتاگون
مهمّترین بخش دکترین بهروزشده دفاع داخلی در مورد این موضوع، به قدرتهای در دسترس رئیس جمهور در خصوص «شورش» مربوط میشود؛ شورشی بزرگ که یا فرمانداران ایالتی یا تیم شخص رئیس جمهور چنین نتیجهگیری کنند که میتواند حاکمیت قانون را به طور اساسی به تهدید بیندازد.
یک بار دیگر و این بار، نه از طریق یک افزوده جدید به این دکترین، زبان مبهمتری برای اعلام این قید بهکار گرفته میشود که اختیارات موجود برای دست زدن به یک واکنش از سوی ارتش امریکا به یک «شورش»، دربردارنده یک «واکنش مرتبط با دفاع داخلی» میشود.
این، اولین باری است که از کلمه «شورش» در کنار عبارت «دفاع از میهن» بهکار گرفته میشود و تلویحاً اشاره به واکنشی دارد که با قضاوت پنتاگون از اوضاع صورت خواهد گرفت. این دکترین، با ارجاع به آییننامه «امحاء عوامل مؤثر شورش» تأکید میکند:
«این اختیارات به رئیس جمهور اجازه می دهد که به درخواست یک فرماندار یا قانونگذار ایالتی یا در برخی شرایط به طور یکجانبه، از نیروهای مسلح امریکا برای سرکوب شورش علیه اقتدار آن ایالت، برای اجراء قوانین فدرال یا سرکوب شورش استفاده کند. زمانی که این حمایت در جهت اهداف مرتبط با دفاع داخلی در ایالات متحده باشد، فرمانده نیروهای مسلح تعیین شده باید این کاربست خاصّ را با در نظر داشتن هدف اصلیِ این بهکارگیری، برای کمک به اعاده نظم و قانون با حداقل آسیب به مردم و اموال و با احترام به تمام شهروندان مطیع قانون بهکار گیرد.»
بنکز، یکی از نویسندگان «سربازان در جبهه داخلی: نقش داخلی ارتش امریکا» درباره توصیف این دکترین از یک شورش به عنوان مسئلهای مرتبط با «دفاع داخلی» می گوید:
«نقش ارتش امریکا در داخل کشور، چیز جدیدی نیست؛ امّا در این مورد، تضادی بین «حمایت دفاعی از مقامات مدنی» و دفاع داخلی وجود دارد؛ زیرا در یکی از آنها، غیرنظامیان مسئول هستند و در دیگری، نظامیان. تغییرات صورتگرفته در این دکترین، اساسی نیستند؛ ولی می توانند این امر را محتملتر و شاید اجتنابناپذیر کنند که این مسائل حقوقی، ممکن است به طریقی با یکدیگر تضاد پیدا کنند.»
نتیجه چنین تضادی، میتواند این باشد که باعث شود وزیر دفاع ترامپ، مسئول دستزدن به یک واکنش به یک وضعیت اضطراری داخلی شود که ترامپ آن را در طبقه «شورش» دستهبندی میکند. بنکز میگوید:
«با توجّه به تمایل ناگهانی ارتش امریکا در پیشبینی اعتراضات ضد ترامپ بعد از انتخابات سال 2016، به نظر میرسد که اصرار پنتاگون در بهروزرسانی دکترین دفاع داخلی، بخشی از تلاش گستردهتر دولت ترامپ در جهت آمادهسازی برای ناآرامی مدنی داخلی در ماهها و سالهای آینده باشد.»
در واقع، به گفته بنکز تغییرات صورتگرفته در این دکترین در ماه آوریل میتواند به عنوان اقدامی جهت تطبیق با تحولات تکنولوژیکِ رخداده در زمینه نظارت بر شبکههای اجتماعی در دولت ترامپ صورت گرفته باشد. بنکز میگوید:
«یک دلیل بهروزرسانی این دکترینها، ناشی از تغییراتِ رخداده در فنّاوریهاست؛ قابلیتهای اطّلاعاتی نظامی، خود را با فنّاوری های جدید، قدرت شبکههای اجتماعی و تواناییهای جدید امنیت سایبری سازگار خواهند کرد. ما هرچه بیشتر در این باره بدانیم، بیشتر میتوانیم تهدیدات جدید و فرصت های نو را برای واکنش در قبال آنها زیر نظر بگیریم. بنابراین، این تحقیق جدید درباره نظارت بر شبکه های اجتماعی، دقیقاً از همان نوع چیزی است که می تواند موجب انجام تغییرات در این دکترین شده باشد. حمایت پنتاگون از این نوع تحقیقات، نگرانکننده است و باید با دقّت آن را زیر نظر گرفت.»
پی نوشت: