کلیدواژگان: توثیقات عامّ، ارزیابی راویان، اعتبارسنجی حدیث، درایة النور.
پیشینه مرکز نور در حدیث و رجال
در ابتداء این نشست علمی، حجّتالاسلاموالمسلمین حجّت باشتنی، در سخنان کوتاهی به معرّفی موضوع نشست پرداخت و اظهار داشت:
«یکی از دغدغههای اصلی مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، از اوان شکلگیری، زمینهسازی برای تسهیل استفاده از احادیث اهلبیت (علیهم السلام) بود. این مرکز از همان ابتداء، از حدیث بهعنوان یکی از پایههای اصلی معارف اسلامی پشتیبانی کرد. ازاینرو، نرمافزار حدیث و رجال هم از همان وهله اوّل مدّ نظر قرار گرفت. از زمان شروع کار، بحث دانشهای پیرامونی حدیث، مثل رجال و اعتبارسنجی روایات، مورد توجّه بود که با نظارت و هدایت علمی استاد حجّتالاسلاموالمسلمین سید محمدجواد شبیری (حفظه الله) شکل گرفت و به نوبه خود در آن زمان، بینظیر بود. نتیجه این کارها، تولید نسخه اوّل نرمافزار «درایة النور» بود که یک نرمافزار دانشبنیان و علممحور بود. در این برنامه، کاربر صرفاً با یک کتابخانه مواجه نیست؛ بلکه با یک نرمافزاری مواجه است که حاصل سالها پژوهش است.
یکی از مباحثی که در این پژوهشها به آن توجّه شده، اعتبارسنجی احادیث است که در رأس آن، استاد معظم جناب آقای شبیری هستند. از جمله مباحث مطرح در این زمینه، بحث «توثیقات عامّ» بود که به دلیل ضرورت و جایگاهی که در نظام اعتبارسنجی راویان داشت، مورد توجّه بود. این نشست، به این جهت برگزار میشود که بدانیم جایگاه توثیقات عامّ در نظام اعتبارسنجی روایت کجاست؟ و قرار است چه چالشهایی را پاسخگو باشد؟ و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، در این زمینه چه فعّالیتی داشته است؟»
مراحل ارزیابی سند روایات
ارائهدهنده بحث در این نشست علمی، جناب حجّتالاسلاموالمسلمین آقای منوچهر آقایی بود. ایشان اظهار داشت:
«در ارزیابی هر روایت و بررسی و سنجش سند و شناسایی و تقویم راویان، شش مرحله وجود دارد:
مرحله اوّل: فهم مفاد سند و شناخت کیفیت تسلسل راویان است که باید دید هر منبع حدیثی، به چه نحوه روایات را بیان کرده است.
مرحله دوم: بازشناسی عناوین راویان است که از آن به تمییز مشترکات و توحید مختلفات تعبیر میشود. محصول این مرحله، عناوین معیار است که در نرمافزار درایة النور آمده است.
مرحله سوم: شناخت اختلالات واقع در عناوین راویان است؛ منظور مواردی مانند: تصحیف، تحریف، قلب، زیادت و سقط است.
مرحله چهارم: تقویم و ارزشگذاری راویان است. بررسی عدالت، وثاقت، ضبط و مذهب راویان، در این مرحله است.
مرحله پنجم: ارزیابی سند به لحاظ اتّصال و انفصال که گاهی از «انفصال»، تعبیر به «ارسال» میشود.
مرحله ششم: قواعد ارزیابی روایت است. برای اینکه بتوانیم مرحله ششم را تغذیه کنیم، باید مجموعهای از فرایندها را انجام دهیم؛ از جمله اینکه مکتب مشهور راویمحور را لحاظ کنیم؛ یعنی عناوین راویان را نگاه کنیم، توثیق و تضعیفی را که برای آنان در کتابهای رجال و سایر منابع آمده، مورد بررسی قرار دهیم و سه مکتب: تجمیع القرائن، نقد القرائن و فهرستمحوری را لحاظ کنیم.»
چالشهای ارزیابی راویان
منوچهر آقایی در ادامه سخنان خود به موضوع چالشهای ارزیابی راویان اشاره کرد و گفت:
«در بین این مراحل، آنچه محلّ بحث است، مرحله چهارم است که باید راویان را جرح و تعدیل کنیم. قبل از آن، لازم است اشاره کنم که توثیق، به دو شکل انجام میشود: توثیق خاصّ و توثیق عامّ. ابتداء از توثیق خاصّ سخن میگویم. وقتی به کتاب رجالی، مثل رجال نجاشی مراجعه کنیم، خواهیم دید که در مورد یک راوی یا چند راوی مشخّص، توثیق خاصّ بیان شده و تعابیری مانند: «ثقة»، «عین» و «جلیل» بیان شده است. وقتی بخواهیم در این مرحله، جرح و تعدیل راویان را انجام دهیم، با چالشهایی جدی مواجه هستیم. قبل از بیان چالشها، باید یک مقدّمه بگویم. در مکتب راویمحورِ حِلّه، مرحوم علّامه حلّی حدیث را به چهار قسم: صحیح، موثّق، حسن و ضعیف تقسیم کردند. تمام این تقسیم، بر اساس راویان بود. محور این تقسیم، راویاناند. مکتب حلّه میخواست راویان را بررسی کند و بعد از آن، سند را درست کند و بعد آن را ارزیابی کند. این مکتب، طبیعتاً با چالشهایی روبهرو شد. بنده چند چالش عمده را شمردهام:
چالش اوّل: راویان مهمل و مجهول. راوی مهمل، کسی است که شخصیت او معلوم است؛ ولی توصیف حاکی از جرح و تعدیل ندارد. طبق آماری که استخراج شده، از حدود 6707 راوی که در کتب ثمانیه رجالی هستند، تنها نسبت به بیست و پنج درصد از راویان، توصیفی آمده است که همه این توصیفات به جرح و تعدیل راویان نمیانجامد.
چالش دوم: برای برخی راویان، توصیفاتی آمده است که با آن نمیتوان وی را جرج یا تعدیل کرد؛ مثلاً در باره او گفته شده، شاعر است؛ یا کنیه و القاب آنها را بیان کرده است.
چالش سوم: برخی از راویان، در کتابهای حدیثی نام آنها آمده است که در کتابهای رجالی مورد بررسی قرار نگرفتهاند و به عکس، برخی راویان در کتابهای رجالی نامشان آمده که در اسناد احادیث نیستند.
چالش چهارم: بسیاری از راویان پُرحدیث، در کتابهای رجالی و حدیثی توصیفی که بتواند آنها را جرح و تعدیل کند، ندارند؛ مثلاً نام ابراهیم بن هاشم در حدود 22000 سند، احمد بن محمد بن یحیی در 12460 سند، ابن ابی جید در حدود 18399 سند و احمد بن محمد بن حسن بن ولید در 500 سند واقع شده است؛ امّا با اینکه دارای کثرت روایت هستند و جزء راویان مشهورند، توصیفی که گویای جرح و تعدیل آنها باشد، در دست نداریم. ممکن است کسی بگوید با توجّه به شهرت آنها، دیگر نیازی به توصیف و جرح و تعدیل آنها نیست که باید گفت، از سوی دیگر، راویان مشهوری مثل مرحوم شیخ صدوق و شیخ مفید را داریم که در کتابهای رجالی توصیف دارند.
چالش پنجم: تعارضهایی بین جرح و تعدیل راویان دیده میشود؛ مثلاً شیخ طوسی، فردی را توثیق کرده؛ ولی نجاشی وی را تضعیف کرده است.»
راهکارهای برونرفت از چالشها
حجّتالاسلاموالمسلمین آقایی به بیان راهکارهای برونرفت از چالشهای یادشده پرداخت و خاطرنشان کرد:
«برای برونرفت از این چالشها، چهار راهکار ارائه شده است که عبارتاند از:
1. راهکار اعتبارسنجی بر اساس ارائه تحلیل فهرستی؛ 2. راهکار اعتبارسنجی بر مبنای نقد المتن؛ 3. راهکار اعتبارسنجی بر اساس تجمیع القرائن؛ 4. راهکار اعتبارسنجی بر مبنای توثیقات عامّ.
بین این چهار راهکاری که ارائه شده، سه مورد اوّل، ملزومات خاصّی را میطلبد؛ مثلاً در راهکار «تجمیع القرائن»، باید نسبت به قرائن متنی، تفحص کرد که آیا قرائن متنی با کتاب، سنّت قطعی و عقل قطعی موافق است؟ اینها هنوز تجمیع نشده تا روایات را بر اساس آنها تبویب کنیم. همچنین، باید بحث: تبویب روایات، تخلیص و جداسازی روایات متکرّر، متّحدیابی روایات و نیز بحث منبعشناسی روایت را داشته باشیم. آنچه در خصوص این موارد انجام شده، ناقص است؛ مثلاً حضرت استاد شبیری، نسبت به کتاب تهذیب تقریباً میشود گفت منبعشناسی را انجام داده است؛ ولی خود ایشان هم فرموده که آن کاری که انجام شده، هنوز کامل نیست و یک کار بیست تا سی درصدی است.
با این توضیحات، بهترین چیزی که میتواند پایه کار جرح و تعدیل راویان قرار گیرد، بحث توثیقات عامّ است. در توثیقات عامّ، زیرساختهایش آماده است. تفحص کاملی درباره راویان انجام شده است. به همین جهت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی بنا را بر این گذاشت که توثیقات عامّ را پیاده کند.
ابتداء بگویم توثیق عامّ یعنی چه؟ توثیق عامّ، یعنی اینکه توثیق راویان، از طریق یک دسته قواعد کلّی احراز میشود؛ مثلاً شیخ طوسی در کتاب عدة الأصول در خصوص ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: «لایروون و لایرسلون إلّا عن ثقة.» مشایخ ابن ابی عمیر با این بیان شیخ طوسی که یک قاعده کلّی است، توثیق میشوند.»
نقش توثیقات عامّ در ارزیابی راویان
آقایی، استاد حوزه علمیه و پژوهشگر رجال و حدیث مرکز نور در مورد نقش توثیقات عامّ در ارزیابی راویان اظهار داشت:
«سؤالی که مطرح میشود، این است که توثیق عامّ در باره راویان مهمل و مجهول چه کمکی میکند؟ با بررسیها مشخّص شد، ما حتّی راویان ضعیفی هم داریم که دارای توثیق عامّ هستند. بنده نموداری از راویان پُرحدیث دارای توثیق عامّ تهیه کردهام؛ مثلاً احمد بن محمد بن حسن بن ولید در 15132 سند واقع شده است. ایشان مهمل است؛ اگر ما همین اهمال را در نظر بگیریم، تمام روایات وی را باید کنار بگذاریم؛ ولی نسبت به همین بزرگوار، توثیق عامّ وجود دارد. یا مثلاً احمد بن محمد بن یحیی عطار، مهمل است؛ ولی اکثار اجلاء نسبت به ایشان وجود دارد. یا علی بن حسین سعدآبادی، مهمل است؛ امّا جزء مشایخ ابن قولویه است و اکثار اجلاء را دارد.
راویان تضعیفشدهای هم هستند که دارای توثیق عامّ میباشند؛ آنها هم آمارشان بالاست؛ مثلاً سهل بن زیاد آدمی در 6000 سند واقع شده؛ ولی نسبت به ایشان هم اکثار اجلاء وجود دارد.
در نرمافزار درایة النور، بخشی هست که اسناد صحیح و موثّق را مشخّص میکند. ما آماری از اسناد صحیح و موثّق بدون درنظرگرفتن راویان مهمل را استخراج کردهایم؛ یعنی اگر این راویان مهمل را در نظر نگیریم، آن اسناد صحیح یا موثّق میشوند؛ مثلاً نسبت به احمد بن محمد بن حسن بن ولید 12800 سند هست که اگر مهمل بودن آنها را در نظر بگیریم، کلاً این اسناد را باید کنار گذاشت. یا نسبت به احمد بن محمد بن یحیی العطار که در 9800 سند که ما بازسازی کردیم، جزء اسناد صحیح است که اگر مهمل بودن او را مدّنظر قرار دهیم، همه این احادیث از اعتبار ساقط میشوند.
بنابراین، توثیقات عامّ مورد توجّه قرار گرفتهاند و کارهایی که تاکنون انجام شده، به لحاظ ساختاری و زیرساختی خوب بوده است. بحثهایی را جناب استاد آقای شبیری داشتند که حدود 1200 صفحه درباره توثیقات عامّ بحث کرده بودند؛ ما آن را بهعنوان پایه درسهای توثیقات عامّ قرار دادیم. ایشان مباحثش را بر اساس کتاب الفوائد الرجالیة مرحوم بهبهانی تنظیم کرده بودند. ما هم بر اساس آن، درختوارهای تنظیم کردیم و این توثیقات عامّی را که توسط ایشان بحث شده بود، به نظم در آوردیم.
میدانیم که در باره توثیقات عامّ آنچه در کتاب الفوائد الرجالیة بحث شده، حدود 57 قرینه عامّ بر تعدیل یا تضعیف راویان است که البته برخی از اینها، توثیق خاصّ هستند. با پالایشی که کردیم، حدود 41 مورد از اینها توثیق عامّ بود. بعد بنده دوباره تفحص دیگری کردم و حدود 12 مورد دیگر، به اینها اضافه شد که مجموعاً 52 مورد توثیق عامّ شد. بعد، پیادهسازی و تطبیق میدانی آنها انجام شد؛ مثل مشایخ ثلاث و مستثنیات ابن ولید که تا به الآن، روی 265 عنوان معیار توثیقات عامّ را پیاده کردهایم که در درایة النور بهعنوان «علی التحقیق» مطرح هست. به طور مشخّص درباره مشایخ ثلاث 103 عنوان معیار را توثیق کردهایم؛ و نسبت به مشایخ جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل، 16 عنوان معیار را توثیق کردهایم. درباره اکثار روایت اجلاء هم 89 مورد انجام شده است. حدوداً از بین اینها، آنچه انجام شده، 9 توثیق عامّ است که مطابق با مبانی جناب استاد شبیری بوده است؛ از بین آن 52 مورد مشایخ ثلاث و مشایخ بلاواسطه جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل و چند مورد دیگر است که مجموعاً 9 مورد هستند. هر کدام از این توثیقات عامّ دارای شرایطی هستند مثلاً نسبت به اکثار اجلاء یا مشایخ جعفر بن بشیر یا زعفرانی یا ابن عیسی اشعری، آن مشایخی مدّ نظر هست که مشایخ بلاواسطه باشند؛ یعنی اوّلین شرط آن، شیخِ بلاواسطه بودن هست. برای اینکه این را احراز کنیم، با یکسری چالشها روبهرو بودیم. به منظور حلّ این چالشها، راهکارهایی را مرکز نور طیّ کرده است که من نمیخواهم فعلاً به آنها بپردازم.
هرکدام از توثیقات، شروطی دارد. عمدهترین توثیق عامّی که شروط زیادی هم دارد و افراد بسیاری را هم توثیق میکند، توثیق اکثار اجلاء هست و هشت شرط دارد که همان مشایخِ مستقیم و بلاواسطه بودن هست. برای اینکه به این شیخِ بلاواسطه بودن برسیم، راهکارهایی وجود دارد که بعداً به آن میپردازیم. میشود گفت حدوداً سه مرحله هست؛ ما دو مرحله را اینجا آوردیم که شناسایی اختلالات هست و آن مرحله آخری هم که به آن پرداختیم، بحث تمییز مشترکات و توحید مختلفات است که ما را در رسیدن به مشایخِ بلاواسطه کمک میکند.»
شیوههای اعتبارسنجی روایات
ناقد این نشست علمی، جناب حجتالاسلاموالمسلمین غلامعلی بود که سخنان خود را در دو بخش ارائه نمود. ایشان در بخش اول، به بیان شیوههای اعتبارسنجی پرداخت و گفت:
«خدا را شاکر هستیم که عمر ما را در نظام مقدّس جمهوری اسلامی قرار داد و مفتخریم رهبری فرزانهای داریم که دانشمند و اسلامشناس و حدیثپژوه و رجالدوست است و تراوشهای فکری ایشان، یکی از برکاتش همین مؤسّسه فخیم و ارزشمند نور است که امروز در اینجا گرد هم آمدیم و واقعاً باید خدا را شکر کنیم. این نعمت پژوهشی که امروز بهسرعت انجام میشود، حاصل تلاش دهها پژوهشگری است که بسترش را امام عزیز ما و رهبر انقلاب فراهم آوردند. من مراتب قدرشناسی خودم را از مسئولان محترم این مرکز هم ابراز میدارم.
بحث من، در دو محور ارائه میشود. یکی در مورد خود توثیقات عامّ صحبت میکنم و دیگری، در باره برنامه درایة النور. اعتبارسنجی حدیث، کلاً به دو شیوه انجام میشود: یا به شیوه رجالی که «خبر ثقة عن ثقة» هست که از علّامه حلی به این طرف، مدوّن شده است؛ یعنی فرمولی است که تکتک راویان باید بررسی بشوند و در این مسیر، سه کار باید انجام شود: اوّل: بررسی اتّصال سند؛ دوم: راویشناسی؛ سوم: حکم سند. البته حکم سند مربوط به علم رجال نیست؛ بلکه درایه است؛ چون کار رجال، راویشناسی است. شیوه دوم هم شیوه تجمیع قرائن است.
در اعتبارسنجی حدیث، بحثی بهعنوان تجمیع قرائن هست که نوعی اطمینان صدور برای ما حاصل کند. در بیان عزیزان بود که موارد چهارگانهای را مطرح کردند؛ مثلاً اعتبارسنجی روایت بر اساس تحلیل فهرستی را آوردند. این تحلیل فهرستی، شیوه بزرگوارانی مثل مرحوم محمدتقی مجلسی است که در این زمینه، اشارهای داشته است؛ ولی امروزه به نام استاد بزرگوار، حضرت آیتالله مددی شناخته میشود. این تحلیل فهرستی را خیلی از عزیزان و خود استاد هم میگفتند که بخشی از همان قرائن هست؛ یعنی یک شیوه قرائنی است. پس، قسیم نیست. یکی دیگر هم اعتبارسنجی روایت بر اساس نقد متن است که اخیراً مقداری به آن دامن زده شده و مورد بحث قرار گرفته است. این هم از قبیل تجمیع قرائن است؛ یعنی از یک قرائنی اعتبارِ یک روایت را بررسی میکنید.
پس، از چهار شیوهای که گفتید، همه همان بحث تجمیع قرائن است؛ امّا توثیقات عامّ هم قسیم آن نیست؛ بلکه همان شیوه رجالی است. بنابراین، ما یک شیوه رجالی اعتبارسنجی داریم که «خبر ثقة عن ثقة» است و مصداق بارز آن، مرحوم آقای خوئی بودند. یکی دیگر هم آن حالت تجمیع قرائن است. در اعتبارسنجی قرائن هم اگر بنا باشد دقیق کار کنیم، سه محور در آن هست: محور اول: منبع حدیث؛ محور دوم: سند حدیث؛ یعنی مثلاً جناب کلینی روایت را چگونه از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است؟ محور سوم: متن حدیث.
پس، من اینگونه تقسیمبندی میکنم: شیوه رجالی و شیوه قرائنی. حالا در شیوه قرائنی، بعضی میگویند فهرستی، برخی میگویند تحلیل متن و بعضی میگویند در اعتبارسنجی حدیث، منبع، سند و متن تأثیر دارد. بههرحال، در کتاب کافی روایت دارای سند صحیح و متن مشکلدار هست. گرچه کم است، امّا هست. در این موارد، اگر با شیوه سندی، اعتبارسنجی کنیم، باید این روایات را قبول کنیم؛ اگر هم فقط به متن توجّه کنیم، بقیه روایت را چه کنیم؟
مرحوم علّامه حلی یا استاد بزرگوارشان، سید احمد بن طاووس، برادر سید بن طاووس که کتابِ مشهور اقبال را دارد ـ هرکدام که پایهگذار این شیوه «خبر ثقة عن ثقة» باشند ـ وقتی این شیوه را ابداع کردند، دیدند به مشکل برمیخورند و خیلی از راویان، واقعاً توثیق و تضعیف ندارند. برای برونرفت از این مشکل، توثیقات عامّ را درست کردند. علّامه حلی در خلاصة الأقوال قواعدی را در لابهلای عبارتش بیان کرده تا اینکه تعداد قابل توجّهی قاعده درست شده است.
در بررسی هر توثیقی که میبینیم، سه سؤال در باره آن مطرح است: اوّل: این توثیق، از چه کسی است و آیا قابل قبول است؟ دوم: مستند آن چیست؟ سوم: شرایط آن چیست؟ بنابراین، اگر سؤال کنیم که جناب علّامه حلّی روی چه حساب میگوید: وکیل، ثقه هست؟ مستندش چیست؟ اگر مستندش آیه «و لاترکنوا إلی الذین ظلموا» هست، آیا روایت هم دارد؟ بله، فلان روایت هست. پس، اصل استفاده از توثیقات عامّ و توثیقات خاصّ، در بررسی سندی به درد میخورد.
شیوه مرحوم آیتالله العظمی بروجردی در بررسی حدیث و اعتبارسنجی، اصلاً رجالی نیست؛ بلکه ایشان روایت را که میبیند، میگوید ببینیم فتوای مشهور قدما چیست. هرچه قدما فتوا دادهاند، آن را قبول میکند؛ حتّی اگر مستندش یک روایت مرسل باشد. یا مرسلی در یک کتاب ضعیف باشد. میگوید چون فتوای مشهور این بوده، من این روایت را قبول میکنم. اگر هم در جای فتوای مشهور نباشد، مثلاً میگوید: اگر افرادی مثل: شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی نقل کرده باشند، آن را قبول میکنم. این هم نبود، میآید سراغ تضعیفات سندی. مرحوم آیتالله بروجردی با اینکه قرائنی هست، تمام توثیقات عامّ را برخلاف مرحوم آیتالله خویی، قبول میکند.
اگر بخواهیم بدانیم که توثیق عامّ از کجا شروع شد، باید گفت از آنجا که کتابهای رجال ما اندک بود و توثیق و تضعیفها کم بود. به همین جهت، به توثیقات روی آوردند. چرا اهلسنّت سراغ توثیقات عامّ نرفتند؟ چون غالب راویان آنها، توثیق و تضعیف دارند. ما هم اگر دهها گزارش در مورد محمد بن سنان یا سهل بن زیاد داشتیم، سراغ توثیق عامّ نمیرفتیم.
پس، ابتداء جناب علّامه حلّی در خلاصة الأقوال، بعد جناب فخرالدین طریحی در جامع المقال و بعد آن کسی که در این عرصه به طور جدّی اظهار نظر کرد، مرحوم وحید بهبهانی بود. ایشان در حدود دویست سال قبل، در کتاب الفوائد الرجالیة خود که ضمن رجال خاقانی چاپ شده، پنجاه و چند نوع توثیق عامّ بیان کرد و در مقابل اخباریها ایستاد. در حقیقت، ایشان برای اعتبارسنجی به مشکل خورده بود و در نهایت، این قواعد عامّ را درست کرد. پس، ضرورت توثیقات عامّ به دلیل وجود خلئی بوده که در کتابهای رجالی ما وجود داشته است.»
نرمافزار درایة النور
دکتر مهدی غلامعلی، در محور دوم سخنان خویش به معرّفی نرمافزار درایة النور پرداخت و نکاتی چند را یادآور شد:
«اوّل: برنامه درایة النور جدید (نسخه 3)، مانند نسخه قبل، چندان خوشدست نیست و کاربر با این حجم از اطّلاعات، بهسختی میافتد؛ زیرا کاربر در داریة النور، دنبال سند است. چرا این قدر اطّلاعات مختلف پیش چشم او قرار دادهاید که نتواند راحت با آن ارتباط برقرار کند. درایه، شامل اطّلاعات خوبی هست؛ امّا کاربر بهراحتی با آن مأنوس نمیشود؛ مثلاً معرّفی خوبی از کافی و من لایحضره الفقیه در درایة النور با قلم استاد سید جواد شبیری آمده است که افراد بهراحتی آن را نمیتوانند پیدا کنند.
دوم: این مطلب را فرمودید 9 توثیق عامّ را قبول دارید، در کجای برنامه درایة النور به کاربر گفتهاید؟ مباحث توثیقات عامّ و این آماری که ارائه شد، باید در برنامه عرضه شود و خیلی هم کاربردی است.
سوم: این برنامه، با مبانی اختصاصی استاد آقای شبیری تهیه و ارائه شده است. اگر این برنامه بخواهد توثیقات و تضعیفات را به ما معرّفی کند، نباید منحصر در دیدگاههای یک نفر باشد. این 9 موردی که بهعنوان توثیق عامّ، حضرت استاد قبول دارند، چند مورد از آنها را بقیه آقایان قبول دارند؟ میدانید که برخی آنها را یا تعدادی از آنها را قطعاً قبول ندارند. یا باید اوّل برنامه اعلام کنیم که اینها بر اساس نظرات حضرت آقای سید محمدجواد شبیری زنجانی است یا باید به پیشنهاد من به مشهورات عمل کنیم. در هر بحث، ببینید که مشهور چه گفته است؟ مشهور، مثلاً اکثار اجلاء را با این شرط قبول نکرده و این هم نظر اختصاصی استاد شبیری هست. یا مشهور، مشایخ ثقات را قبول کرده و این هم نظر اختصاصی مرحوم آقای خویی هست که قبول نکرده است. پس، اگر به مشهورات عمل کنیم، یک مقدار قابلقبولتر است. کاری که مرحوم علّامه مجلسی در مرآة العقول کرده، این بوده که با اینکه خودش اخباری هست و همه روایات را قبول دارد، میگوید نظر من، این است که تمام کافی قابل قبول است؛ امّا بنا بر مشهور، این روایت، مثلاً قوی، صحیح یا ضعیف است.
چهارم: به نظر میرسد که حتّی نسبت به بعضی از نظراتِ خود جناب استاد شبیری هم به طور دقیق در این برنامه پایبند نبودهاید. من دقیق نمیدانم؛ امّا این نظریه ایشان را یادم هست که میفرمود: اکثار روایات کلینی از مشایخ خودش، دلالت بر توثیق آن استاد میکند. اگر این مطلب درست است و منتسب به ایشان است، نکتهای که هست، این است که کثرت نقل شفاهی که روشن است؛ حال آیا اکثار اجازات هم همین طور است؟ مثلاً ایشان اجازه دارد به کتاب یونس بن عبدالرحمن، یا به کتاب سهل بن زیاد. این هم یک نوع اکثار است؛ چون وقتی اجازه داشته باشد به یک کتاب، سیصد روایت برای شاگردش از آن کتاب بیان میکند. حال، آیا اکثار، این موارد و این اجازات را هم در برمیگیرد؟ ظاهراً بقیه آقایان که اکثار را مطرح میکنند، اجازات را مدّ نظر قرار نمیدهند. به نظرم همین مبنای استاد شبیری هم در اینجا قابل تأمّل است. من این را بهعنوان اشکال نمیگویم؛ بلکه بهعنوان سؤال میپرسم.
در مجموع، به نظرم برنامه درایة النور، یک برنامه علمی است و با بقیه برنامهها یا غالب برنامههای نور متفاوت است. بحمدالله، خیلی خوب روی آن کار شده است و پشتوانه آن، یک کار پژوهشی قوی توسط یک گروه علمی بوده و هست.»
پیشنهادهایی برای برنامه درایه النور
دکتر غلامعلی، عضو هیأت علمی و استادیار گروه حدیث دانشگاه قرآن و حدیث، در ادامه مطالب خویش، به ارائه پیشنهادهایی در باره برنامه درایة النور مبادرت ورزید و خاطرنشان کرد:
«چند نکته هم بهعنوان پیشنهاد برای برنامه درایة النور یا کارهای رجالی در حال انجام در این مرکز بیان میکنم:
یکم: مستندات توثیقات عامّ را در برنامه درایة النور ارائه کنید.
دوم: در درایة النور، امکان بومیسازی توثیقات عامّ برای کاربر فراهم شود.
سوم: بنده مکرراً از خود استاد شبیری شنیدهام که میفرمود: اسناد، خودش منبع دانش رجال است. یکی از بهترین اسناد، طرقی هست که در فهرست شیخ طوسی و نجاشی وجود دارد و دیگر، اسنادی هست که در رجال کشی آمده است. اگر همین کاری که برای اسناد کتب اربعه و وسائل الشیعه و کتب شیخ صدوق شده، برای اینجا هم انجام بشود، یعنی توحید مختلفات دیده شود، تمییز مشترکات انجام شود، خیلی برکات دارد و انشاءالله برای نوشتن دهها پایاننامه قابل استفاده است.»
بررسی نکات مطرحشده درباره درایة النور
در ادامه جلسه، جناب استاد آقایی، در وقت دوم خود، به بیان پاسخها و بررسی نکات مطرحشده توسط ناقد محترم پرداخت که مهمّترین آنها از نظر خوانندگان میگذرد:
«ابتداء تشکّر میکنم از استاد محترم که دقّتهای خوبی داشتند. در ارتباط با فرمایش ایشان، چند نکته را عرض میکنم:
نکته اوّل: فرمودید در برنامه درایة النور، توثیقات عامّ نیامده است؛ درحالیکه در این نرمافزار در قسمت راوی، توثیقات عامّ آمده است؛ حتّی تعداد عناوین معیاری که کار شده، اینجا 283 تعبیر «علی التحقیق» به آنها اختصاص یافته است که اینها در واقع، توثیقات عامّ و استظهارات است.
نکته دوم: در همین جلسه، قائلان آن چهار راهکار را پیدا کردم که خود توثیق عامّ را برخی نگاه روایتی دارند؛ یعنی این توثیق عامّ، روایت را معتبر میکند. برخی هم نگاه اعتبار راوی دارند؛ یعنی این توثیق عامّ، راوی را معتبر میکند، نه روایت را. مثل اصحاب اجماع که باعث معتبر شدن روایت میشود، نه راوی. طبیعتاً خود این توثیق عامّ، بهعنوان یک قرینه همتراز با قرائن دیگر مطرح میشود؛ یعنی میشود توثیق عامّ را بهعنوان اینکه مکتب راویمحوری را تغذیه میکند، همعرض آن قرائن دیگر مطرح نمود.
امّا رویکرد نقد المتنی، اصلاً کاری به سند ندارد؛ بلکه به متن نگاه میکند. اگر موافق با سنّت قطعی و عقل و شهرت هست، میپذیرد. سند، مهم نیست. اصلاً سند هم نداشته باشد، مهم نیست. پس، اصلاً رویکرد آن، سندی نیست.
امّا رویکرد تجمیع القرائنی، میگوید تمام قرائن باید لحاظ شود؛ هرچند این توثیق عامّ بهعنوان یک قرینه هم بتواند مطرح باشد.
نکته سوم: کاری که در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی شده، نمونهای از پیادهسازی توثیقات عامّ است. این 9 قرینه را فعلاً قرار دادیم. مرحله بعد، سراغ قرائنی خواهیم رفت که مرتبط با همین 9 مورد است؛ مثلاً نسبت به توثیق عامّ اصحاب اجماع، حدّاقل 5 قول مطرح است که برخی میگویند: اصحاب اجماع، تمام راویان بعد از آن تا معصوم را توثیق میکند؛ امّا بعضی دیگر میگویند: فقط راوی بعد از آن را توثیق میکند.
یک قابلیت را انشاءالله در همین درایه ایجاد خواهیم کرد که همان بحث درج ارزیابی است؛ مثلاً اگر کاربر اصحاب اجماع را انتخاب کند، تأثیرش در اسناد چگونه خواهد بود؟ یا مثلاً در بحث مشایخ ثلاث، دو رویکرد وجود دارد: یک رویکرد، این است که شهادتِ شیخ طوسی در عدّة الأصول، رویکرد تعبدی است؛ یعنی از باب تعبد، اعتبار راویان را قبول میکنیم؛ نه از باب اجتهاد. در مقابل این رویکرد، رویکرد دیگری وجود دارد که میگوید مرحوم شیخ طوسی، این شهادتی که داده، بر اساس استقرا و اجتهادی بوده که انجام داده است. حضرت آیتالله آقا موسی شبیری زنجانی، تحقیق مفصلی در خصوص اصحاب اجماع و مشایخ ثلاث انجام داده است و خواسته این را ثابت کند که شهادتی که شیخ طوسی داده است، بر اساس اجتهاد بوده است. پس، تفاوت مبنا هم وجود دارد که ما در مراحل بعدی، میخواهیم این تفاوت مبنا را بیاوریم و نتیجه این تفاوت را به کاربر نشان دهیم.
نکته چهارم: استاد شبیری، کثرت روایت را نسبت به اجازات هم قبول کرده است؛ حتّی ایشان سؤالی ایجاد میکند که نسبت به «اخبرنا» و «حدثنا»هایی که در کتابهای تهذیبین یا الکافی آمده، آیا اجازهای هست یا نه؟ ایشان احتمال اجازهای میدهند. میگویند آنجایی هم که بحث مشایخ اجازه باشد، اکثار آنها را هم قبول میکنیم. البته چند شرط میگذارد، ولی قبول میکند.
نکته پنجم: ما در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، مستندات و توثیقات را کار کردیم؛ چه طبق مبنای استاد شبیری و چه طبق مبنای مشهور. همین الآن، مستندات آن آماده است و کار شده و تا آنجایی که یادم هست، 25 کتاب رجالی را بنده خودم تفحص کردم تا مستندات اینها را پیدا کنم. إنشاءالله در نسخههای بعد، خواهد آمد تا تعبیرهای «علی التحقیق» را بهتر توضیح دهد.
نکته ششم: نگاه ما در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، یک نگاه فرافردی است؛ یعنی این مرکز، نگاهش این نیست که به یک مبنا بسنده کند. رویکرد این هست که به سمتی برود تا تمام مبانیِ قابل ارائه و قولِ معتنابه را بیاورد و قابلیت آن را در نرمافزار درایة النور بگذارد که اگر کاربر مثلاً مبنای مرحوم آیتالله خویی را انتخاب کرد، وضعیت اسناد متناسب با آن مبنا عوض شود. این کار، پیریزی شده و میشود. در مرکز، روی توثیقات عامّ، انصافاً کارهای ارزشمندی تا به حال شده است. ما اکنون داریم آن مکتب راویمحور را دنبال میکنیم؛ نه مکتب تجمیع قرائن در روایت را. چون اگر برویم سراغ آن، طبیعتاً خیلی از این مباحثی که هست، به چالش کشیده میشود. ما إن شاء الله در آینده، تمام مبانی را لحاظ خواهیم کرد.»
نکات پایانی
در پایان این نشست علمی، ناقد محترم جناب استاد غلامعلی، در وقت دوم خود چند نکته پایانی را بیان کرد و گفت:
«در باره مطالبی که بیان شده، چند نکته به صورت مختصر به عرض میرسانم:
نکته اوّل: آنچه شایسته انجام است، این است که این ساحت علمی، در این مجموعه کامل انجام شود؛ یعنی اینکه بههرحال، این نظرها و انظار، قائلانی دارد، بله درست است؛ ولی واقعاً شاکله علمی در مشهور بین رجالیون ما، غیر از مثلاً وثاقت صدوری و وثاقت سندی چیست؟ اینکه بگوییم درست هست؛ بله، ممکن است که یک نظری را بیاییم و به آن توجّه کنیم و رفتهرفته در نسل بعدی، یک نظر کوچک و خاصّ بهعنوان مثلاً نظر حوزه علمیه تلقّی شود. ما نباید قولی را احداث کنیم که بعداً مثلاً دو نسل آنطرفتر، بگویند یک چنین قولی بوده است. بعد نگاه کنند ببینند که قائل آن یک نفر یا دو نفر بیشتر نیست.
نکته دوم: اینکه شما میفرمایید با یک توثیق عامّ ساده، 22000 سند را حلّ میکند، همین توثیق ساده را مرحوم آقای خویی قبول ندارد. اگر من بخواهم اطمینان حاصل کنم که این فرمایش، فرمایشِ معصوم هست، اگر بنابر این است که قضاوت کنیم در باره حدیث، باید روی مبنا باشد.
نکته سوم: اینکه درایة النور جدید را نشان دادید، خیلی خوب بود؛ نکات قشنگی دارد و برخی اشکالات من، حلّ شد. إن شاء الله صبر میکنم تا نسخه جدید هم خوشدستتر بشود.
نکته چهارم: در فهم واژگان توثیق و تضعیف، پیشینه و فهم عبارتهای اهلسنّت را هم بررسی کنید. خیلی از این عبارتهایی که در رجال ما آمده، دویست سال قبل از آن، بخاری در تاریخ الکبیر آورده است. اخیراً یکی از دانشجویان، توثیقات عامّ مشترک بین شیعه و سنّی را گردآوری کرده است. اوّل فکر میکردیم که اهلسنّت توثیق عامّ ندارند؛ امّا الآن ایشان آنها را گردآوری کرده و تبدیل به مقاله کرده است. توثیقات عامّی هست که شیعه دارد و اهلسنّت هم دارند. بعضی از اینها را ما اطّلاع نداریم؛ چون در مراکزی مثل بغداد، دانشمندان شیعه میخواستند استاندارد صحبت کنند؛ باید یک طوری صحبت میکردند که از جهت علمی، به آنها اشکالی وارد نباشد. البته یادآور شوم که ما هیچوقت دنبال دریافت علم از آنها نبودیم، بلکه روی همان خطکشی خودمان رفتهایم؛ امّا در نوشتن کتاب علمی، به آنها توجّه میشده است؛ مثل این است که کسی الآن بخواهد کتابی را به زبان بینالمللی بنویسد، باید به انگلیسی بنویسد. نجاشی اگر میخواهد در بغداد یک کتابی را در جواب اهلسنّت بنویسد، باید چیزی بنویسد که آن آقای سنّی هم آن را بفهمد. پس، وقتی میگوید: «ثقة ثقة»، «صحیح الحدیث» و یا «متروک الحدیث»، اینها بعضی از اصطلاحات علمی مرسوم در آن زمان بوده است که حضرات مینوشتند.»