اما پیش از آنکه این گونه جرایم را به بحث بگذاریم، بهتر است به سالهای آینده نگاهی بیندازیم.
ابتدا به خبرهای خوب نگاهی میکنیم: انواع واقعاً ترسناک جرمها مثل: قتل، تجاوز، سوء قصد، سرقت و سرقت اتومبیل در سالهای آینده با ترکیب فناوری و پلیس آماده تحت کنترل قرار خواهد گرفت. ایجاد یک جامعه بیدرآمد و خانهها و ماشینهایی که به صورت رایانه ای کنترل میشوند، دزدهای اتومبیل را فلج خواهد کرد و یا موتورهایی که بر اساس خود بدن کار میکنند و مواد شیمیایی مانند هورمونهای ترکیبی و داورهای هوشیار کننده که باعث میشوند تمامی مجرمان جنسی تحت کنترل قرار بگیرند. مهمتر اینکه سیاستهای فعال ـ که به دنبال شرایط جرمخیز هستند و گامهایی را برمیدارند تا قبل از اینکه جرمی رخ دهد، آنها را از بین ببرند ـ ممکن است عمده جرم سرقت را در میان جوانان از بین ببرد. محبت، مراقبت عاشقانه به وسیله والدین آگاه، بهداشت جهانی و مراقبت روزانه، رسیدگی و توجه به رفاه کودک میتواند یک نسل دیگر از جوانان تشنه محبت را نجات دهد تا به مجرم تبدیل نشوند.
اما مجرمان امروزی که از سن زیر 11 سال تا افراد بالغ میباشند، فرصتهایی را خواهند داشت تا برای به دست آوردن سود و پول، حقوق مردم را نقض کنند و جلوگیری آنها به تلاش بیشتری نیاز دارد. در حال حاضر، در مورد این خلافکاران اطلاعات ابتدایی داریم و به طور کلی، آنها صرفاً به عنوان مایه دردسر به حساب میآیند و یا حتی به عنوان مبتکرانی در امور رایانه ای تحسین میشوند، اما کم کم فکرهای بیخطر جایگزین افکار خطرناک می شود و افراد یا اعضای یک گروه که سعی دارند از دنیا برای تروریسم یا سودهای غیرقانونی استفاده کنند، روز به روز بیشتر می شوند.
دستیابی به فضای پیشرفته بهطور هندسی افزایش یافته است و فناوری باعث شده است که مسیر اطلاعات برای میلیونها استفاده کننده میسر گردد. اما سیستمهای مطمئن حمایتکننده شاید هیچ گاه ایجاد نشوند، هر چند که برخی از پیشگامان فناوری پیشرفته در حال تلاش میباشند. حتی اگر یک سیستم کاملاً ایمن ایجاد گردد، ممکن است مسیر و جریان اطلاعات مختل شود.
عمده جرمهای پیشرفتهای که انجام میشوند، چه هستند، چگونه و توسط چه افرادی تحقق می یابند؟ مهمتر اینکه در قرن بیستویکم، جرم پیشرفته به چه سمتی میرود؟ اکنون به بررسی شش نوع جرم پیشرفته در شش عرصه مختلف می پردازیم: ارتباطات، دولت، تجارت، کمین تروریسم و جرایم مجازی.
جرایم حوزه ارتباطات
پیش از این جعل و تقلب تلفنی، جرمهای عمدهای بودند. سارقان نه چندان پیشرفته در فرودگاهها و پایانه های اتوبوس با استفاده از دوربین، شماره رمز کارتهای افرادی را که تماس میگرفتند، می خواندند و این افراد نیز به هنگام وارد کردن کد به هیچ وجه مظنون شدن کسی را به خودشان بر نمی انگیختند. سارقان دیگر در کنار بزرگراههای شلوغ وانت خود را پارک میکردند و از ابزار خاصی استفاده میکردند تا کد تلفنهای همراه را به دست آورند. ظرف چند دقیقه بعد از این سرقتها، با این شمارهها و کدهای به سرقت رفته تماسهای بینالمللی انجام میشد و جرمی به وقوع می پیوست که سالانه چند میلیارد دلار هزینه در پی داشت.
کارمندان شرکتهای تلفن نیز در این میان، شماره کارتهای تماس را سرقت کرده و به فروش میرسانند که در تماسهای غیر قانونی صدها میلیون دلار سود به جیب می زدند. در سال 1994 یک مهندس MCI به اتهام فروش 60000 کارت تماس، برای هر کارت به 3 تا 5 دلار جریمه شد که به بیش از 50 میلیون دلار هزینه تماس راه دور و غیر قانونی منتهی شده بود. در یک نمونه دیگر، وقتی که یک شرکت تلفن برنامه تماسهای تلفنی را ارائه داد، Crackerها سریعاً یک سیستم را جعل کردند که خیلی بیشتر از سیستم این شرکت آن هم به صورت کاملاً قانونی پولساز بود.
در آینده توانایی و امکان Hack و Crack در تلفنها، رایانه ها، فاکسها و تلویزیونهایی که ارتباطات صوتی ـ تصویری فراهم میکنند و به هم وصل هستند و موضوعات را بین افراد انتقال میدهند، از بین خواهد رفت. تمایل گسترده به سیستمهای ارتباطی چندگانه ممکن است آن قدر مشترک (خواهان) پیدا کند که قیمت و هزینه آن کاملاً پایین بیاید و همگان بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند. اما اگر میلیاردها دلار خسارت برای سارقان به وسیله میلیاردها دلار دیگر برای جبران خسارات ایجاد شده توسط جاعلان سیستمها دو چندان گردد، آنگاه این هزینه ممکن است از عهده همه افراد به جز طبقه مرفه خارج شود.
جرایم پیشرفته علیه دولت
در سال 1995 سازمان سود و درآمد داخلی کشور آمریکا، قوانین جدید و سختی در مورد بایگانی الکترونیکی درآمدها و مالیات ایجاد کرد. این حرکت برای این بود که سیل تقلب و جعل را که برای مالیات دهندگان در سال 1994 میلیونها دلار هزینه ایجاد کرده بود، مهار کند. درآمدهایی که از طریق این روش سریعاً رسیدگی شدند، از آنِ دهها هزار فرد و شرکت جعلی و متقلب بودند. همچنین برای جلوگیری از تقلب در مارکهای مواد غذایی، دولت کارتهای پرداخت الکترونیکی را برای چند کارخانه و یک سری افراد صادر کرد تا اینکه در اواخر دهه این امر فراگیر گردید. اما گزارش های اولیه نشان میدهد که عده بسیاری از این افراد کارتهایشان را به پول نقد ـ دلاری 50 تا 60 سنت ـ به دلالهایی میفروشند که سپس از آن استفاده کامل خواهند کرد.
کمکم افراد جاهل وارد سیستمهای رایانه ای دولت شدند که معمولاً به دلیل کنجکاوی نبود؛ بلکه به جهت آن بود. آنها غالباً اطلاعات طبقهبندی شده را خراب میکردند و حتی گاهی سیستمها را عوض کرده یا مختل مینمودند. یکی از مسئولان دادگستری آمریکا گزارش میدهد که رایانه های ارتش از همه آسیبپذیرترند و حتی از رایانه های دانشکدهها نیز ایمنیشان کمتر است. این مسئول اشاره کرد که در عملیات طوفان صحرا، هکرها قادر بودند مسیر حرکت سربازان را هم در مرحله برنامهریزی و هم در اجرا ردیابی کنند.
Sames V.Cristy، مدیر یکی از محققان جرایم رایانه ای در نیروی هوایی، یک تیم از هکرها را تشکیل داد تا امنیت سیستمهای رایانه ای ارتش را آزمایش کند. او میگوید که هکرها ظرف 15 ثانیه توانستند وارد سیستمهای پنتاگون شوند. آن ها همچنین به 200 سیستم دیگر در نیروی هوایی دست یافتند و هیچکس از این وارد شدنها چیزی نفهمید.
به طور کنایهآمیز باید بگوییم که هکرها غالباً با استفاده از همان فناوری که قرار بود مانع آنها شود، به سیستمها دستبرد میزدند؛ مثلاً آژانسهای فدرال اجرای قانون از Escrowed Encryption استفاده میکنند تا از اطلاعات طبقهبندی شده محافظت کنند و از یک کلید خاص بهره میگیرند تا سیستم ایمن باشد. هکرهای با تجربه به راحتی میتوانند این کلید را پیدا کنند تا رمز ورود را به دست آورند و به سیستم دسترسی کامل داشته باشند.
سیستمهای جدیدتر و ایمنتر دارای رمز برای حفاظت از کارهای دولت و امور بینالمللی از کلید در آژانسهای خاص دولتی استفاده میکنند که معمولاً در اختیار وزارت دارایی کشور آمریکا است. هکرها و آزادیخواهان این راهحل امنیتی را قبول ندارند؛ چرا که مسیر آزاد اطلاعات را متوقف میکند و تمامی اطلاعات مهم و حساس را بدست مسئولان دولتی میدهد. خیلیها این امر را برای آزادی افراد خطرناک میدانند و آن را گامی مهم در مسیر ایجاد یک ساختار براساس «افراد آگاه» و «افراد ناآگاه» میدانند. همانطور که اطلاعات بیشتری از دولت در رایانه ها ذخیره میشود، حمایت از آن حیاتیتر و سختتر میشود. وقتی زندگی یک فرد به اطلاعات رایانه های دولت بستگی دارد، تمایل برای افزایش منافع و کاهش هزینهها بیشتر میشود. خیلیها سعی دارند که این تعدیل را خودشان انجام دهند.
برای آنهایی که نیاز کمی به منابع دولتی دارند، ولی میخواهند مالیات ندهند، یک روش کاملاً مخرب این است که در رایانه های دولت ویروس وارد کنند تا شمار قابل توجهی از سوابق از بین برود. در این روش نسبت به تکتک افراد هیچ سوء ظنی وجود نخواهد داشت.
هدف گرفتن تجارت
امروزه عمده بانکداری به وسیله جریانات الکترونیکی انجام میشود که تا حد بسیاری چک و پول نقد را پشت سر خود گذاشته است. در آیندهای نزدیک تقریباً تمامی معاملات تجاری، الکترونیکی خواهد بود. بنابراین دسترسی به رایانه های تجاری برابر با دسترسی به پول خواهد بود.
اخیراَ John Lee که یک هکر میباشد و بنیانگذار گروه نه چندان معروف «Master Of Deception» میباشد، 10 سال حرفه خود را مورد بحث قرار داد که هنگامی که 12 سالش بود، آن را شروع کرد و در اواخر نوجوانی یک سال هم به زندان رفت. Lee بدون هیچ اشتباهی میگفت که توانست با 5 کلید روی کیبرد کامپیوتر یک جرم را انجام دهد. او توانسته بود:
- سوابق اعتباری و ترازنامههای بانکی را تغییر دهد؛
- لیموزین، بلیط هواپیما، اتاق، هتل و غذا به صورت رایگان به دست آورد؛ بدون اینکه پولی پرداخت کند؛
- نرخ و کاربرد اجاره را تغییر دهد؛
- در اینترنت برنامههای نرمافزاری را بین همه افراد به طور رایگان توزیع کند؛
- و بهراحتی اطلاعات تجاری را بهدست آورد.اگرچه زندان خوب نبود، اما Lee قبول دارد که او دیگر این کار را انجام نمیدهد.
در یک مطالعه مربوط به «مروری بر جرایم» که در بهار 1994 چاپ شد، Gerome e.Jackson از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در Fresno نتایج یک مطالعه را در مورد گروه جدیدی از مجرمانی که آنها را «اساتید جعل» مینامد، نشان داد. این دزدان حرفهای از طریق جعل،کارتهای اعتباری را به دست میآوردند و آن را در سراسر دنیا به دوستان خود میدادند. این مردان و زنان جوان بعد از اینکه با فقر رشد میکنند، به دنبال زندگی خوب هستند. آنها به جهت مهارتشان در جعل احساس غرور میکنند و مطمئن هستند که هیچ گاه دستگیر نخواهند شد. در واقع، هیچ کدام از آنهایی که در این مطالعه 5 ساله حضور داشتند، دستگیر نشدند.
همان طور که در خسارات50 میلیونی در موضوع MCI دیدیم، یک تهدید بزرگ تر از هکرها برای تجارت، کارمندان خیانتکار و سودجو هستند؛ چنان که سرقتهای داخلی از مغازهها همیشه بیشتر از میزان سارقان بوده است؛ دزدی به وسیله کارمندان مجهز به اطلاعات داخلی و رایانه ها نیز زیاد خواهد بود و همچنان مشکلی بزرگ تر از هکر، کرکر و تروریست خواهد بود. در این دهه، 80 درصد از آمریکاییها اطلاعات را به عنوان بخش مهمی از شغلشان و طبق یک مطالعه واحد برنامهریزی خواهند کرد.
به علاوه آینده از تجاوزات بهتری برای سودجویی به رایانه ها خبر میدهد. به گفتهی یکی از مسئولان وزارت دادگستری: این فناوری که امروزه در دست کودکان است، همان فناوریای است که بزرگ ترها آنها را نمیدانند. نسل اوّل شهروندانی که رایانه بلد نبودند، ظرف مدت کوتاهی بعد از این قرن بالغ خواهند شد و قطعاً یک عصر جدید برای جرم و مبارزه با جرم ایجاد میکنند.
کمین پیشرفته
یکی از انواع ترسناک جرایم پیشرفته که سریعاً در حال شایع شدن میباشد، کمینکنندگان و شکارچیان پیشرفته هستند. شاید نگرانکنندهترین این مجرمها دزدان بچهها باشند که برای جستجوی قربانیان خود صفحات اعلانهای رایانه را که پر از دختران و پسران جوان است، جستجو میکنند. او یک رابطه خاص ایجاد میکند و سپس اقدام میکند تا به طور شخصی آن بچه را ملاقات کند و به اهداف سوء خود برسد. این مجرمان، پلیس اینترنتی را یک مشکل جدی میدانند و آن را در نظر میگیرند. پلیس اینترنتی یک افسر پلیس است که در اعلانهای رایانه ای به دنبال دزدها میگردد. وقتی که یک مظنون شناسایی میشود، پلیس اینترنتی نقش یک جوان را بازی میکند و به ملاقات با این مظنون میرود تا شاید برای بازداشت وی مدرکی پیدا کند.
همچنین در اینترنت فروشندگان تصاویر مستهجن رنگی و با کیفیت از دختران و پسران جوان در حالات مختلف و واقعی ارائه میکنند تا بتوانند بچه دزدها را پیدا کنند. چنین حقهای در سال 1994 اجرا شد و معلوم شد که در کشورهای مختلفی مشتری دارد، در حالی که خود این عکسها از دانمارک ارسال میشدند. نوع دیگر این کمینکنندگان که در آینده بیشتر خواهند بود، افراد تنها و از نظر احساسی بیمار میباشند که به دنبال مصاحبت و دوستی و توجه میباشند و غالباً با دیدن کلمه «دوست» آزرده میشوند. اگر این فرد اطلاعات شخصی در مورد آشنایی با کسی به دست آورد، به دنبال یک رابطه نزدیک و خاموش خواهد گشت. اگر خواسته وی رد شود، یک جنگ و درگیری به راه میاندازد و اگر اطلاعاتش کافی باشد، این جنگ را به دنیای واقعی میکشاند. انتقام و جنگ در این فضای مدرن، میتواند به اشکال مختلفی انجام شود؛ از باطل کردن سوابق اعتباری و ایجاد هزینه برای قربانی گرفته تا ایجاد سوابق جنایی و ارسال نامه به کارفرما و اطلاع دادن به وی در مورد گذشته مبهم قربانی.
در قرن بیستویکم، با وجود دسترسی به مسیرهای اطلاعاتی که در دسترس همگان است و اطلاعاتی که در شبکه فایلبندی میشوند تا صرفاً استفاده رسمی و قانونی از آنها بشود – که البته به راحتی در دسترس هکرها و کرکرها قرار می گیرد -، کمین و سرقت نه تنها افزایش مییابد، بلکه با نسل جدیدی از رایانه های قابل حمل راحتتر هم خواهد شد. رایانه های بسیار ریز ممکن است روزی در مغز انسان کار گذاشته شود و یک جرم جدید را به وجود آورد، مانند خواندن ذهن دیگران. در این حالت، تجاوز و سوء استفاده مستقیماً به ذهن فرد قربانی خواهد رسید؛ یعنی سریع نیت طرف مقابل را میفهمد و باعث میشود فرد نتواند بهراحتی حمله کند و حتی بهسختی بتواند فرار کند.
حملات تروریستی از راه دور
دو سال پیش در لندن، تروریستها موشکهای مرگباری را در عقب یک کامیون قرار دادند و از راه دور آن را به خانه نخستوزیر انگلستان شلیک کردند. این موشکها به قسمت چمن خانه برخورد کردند و نخست وزیر و خانواده وی آسیبی ندیدند؛ اما آنها این توانایی را داشتند که وی را بکشند و یک بحران بینالمللی بهوجود آورند، که قطعاً هدف آنها همین بوده است.
امروزه تروریستها این توانایی را دارند که مواد منفجره را در یک کشور دیگر بهوسیله رایانه و امواج رادیویی ارسال شده بهوسیله ماهوارهها فرود بیاورند. از آن جایی که مسیرهای اطلاعاتی در حال ایجاد، بدون مرز هستند، ویروسهای رایانه ای و دیگر ابزارهای از بین برنده اطلاعات میتوانند به تجهیزات و مسئولان دولتی و تجاری از هر نقطه دنیا حملهور شوند.
در آینده، اطلاعات برای موفقیت در کار و زندگی شخصی بسیار ضروری خواهد بود و رها کردن آن مانند به گروگان گرفته شدن یا دزدیده شدن میباشد. تروریستهایی که میتوانند ارتباط یک فرد، گروه، جامعه یا یک جامعه بزرگ را قطع کنند، قدرت و توانایی شایع کردن ترس و وحشت را نیز خواهند داشت.
تروریستها مثل افرادی که کمین میکنند، به هنگام قرار گرفتن رایانه در ذهن انسانها، فرصتهای جدیدی به دست خواهند آورد. تروریستها با به کار گرفتن یکی از فنون روان شناسی (شرطی ساختن نیمه خودآگاهانه) میتوانند همدستهایی بدون ظن و شک برای خود پیدا کنند که از طریق پیامهای صوتی ـ تصویری است و مستقیماً افراد دارای تراشههای رایانه ای در مغزشان را هدف میگیرند. این رایانه های قرار داده شده که هیچ سوء ظنی ایجاد نمیکنند، ممکن است به طور ناآگاهانه رفتارشان را در مسیری که مد نظر تروریستها است، تغییر دهند و یا بدتر اینکه ممکن است به فعالیتهای این تروریستها ملحق شوند. تروریستهای سیاسی که غالباً هدفشان این است که دنیا را به نفع خودشان تغییر دهند، بیش از هر کس دیگری احتمال دارد که این روش جدید و دیگر فناوریهای در حال پیدایش را بهکار بگیرند تا به ذهن مردم دستیابی مستقیم داشته باشند.
جرایم مجازی
جعل سهام و ضمانتنامهها در این فضای مدرن دیده میشود؛ سهام و ضمانتنامههایی که وارد بازار میشوند، برای مدت کوتاهی به طور فعال و کاملاً جدید مبادله میشوند و سپس ناپدید میگردند. هیچ سهام و ضمانتنامهای در کار نیست و صرفاً به صورت الکترونیکی هستند.
به عنوان مثال، یکی از تاجران بابت 100 میلیون فروش اعتبارات، 9 میلیون دلار کمیسیون دریافت کرده بود. اما محققان اکنون بر این باورند که این اعتبارات ممکن است اصلاً مبادله نشده باشند، مگر در رایانه . در آینده یک متخصص واقعی ـ مجازی میتواند یک سند دستنویس در غالب یک دلال بورس یا دلال املاک ایجاد کند و سپس به مشتریان توصیه کند که سهام، ضمانتنامه یا املاک خاصی را خریداری کنند. قربانیان که ظنین نمیشوند و بر اساس این توصیه عمل میکنند، در آینده خواهند فهمید که جیب این متخصص را پر کردهاند؛ در حالی که سرشان کلاه رفته و هیچ چیز خریداری نکردهاند.
در آنچه که ممکن است عنوان جرم مجازی به خود بگیرد ـ جرایمی که مبتنی بر یک واقعیت هستند و صرفاً در رایانه و الکترونیک موجود است ـ این فقط بخشی از ماجرا خواهد بود؛ همان طور که واقعیات مجازی مدام پیچیدهتر میشوند. این افراد جوان دهه اول قرن بیستویک هستند که با واقعیات مجازی رشد کردهاند و نرمافزار لازم را تولید میکنند و کاربردهای قانونی و جنائی این فناوری را تعیین خواهند داد. وقتی که واقعیات مجازی به طور بالقوه از طریق همان رایانه های کار گذاشته شده به ذهن مخاطبان میرسند، توانایی تفکیک واقعیات فضای مدرن رایانه از واقعیات بیرون آن، به یکی از بزرگ ترین نزاعها در قرن بیستویک تبدیل خواهد شد.
انتظارات قرن بیستویکم
چشمانداز و دورنمای کاهش جرایم رایانه ای به وسیله فناوری و یا روشهای مرسوم اجرای قانون، بسیار سست و ضعیف است. بیشتر سازمانها، نیروهای انسانی یا مهارت لازم برای رسیدگی به چنین جرایمی را ندارند و نمیتوانند تمام روشهای پیشرفتهای را که قبلاً به دست هکرها یا کرکرها افتاده است، زنده کنند.
وقتی که افراد با رایانه ها میتوانند ظرف چند سال آینده یکدیگر را ببینند یا صحبت کنند و وقتی فناوری کاملاً پیشرفته باعث قابل حمل شدن رایانه ها میشود، آنگاه این فناوری جدید از اطلاعات حمایت خواهد کرد. اما ساده کردن سیستمها برای اینکه بیشتر جهانی شده و در دسترس قرار بگیرند، باعث میشود که برای متجاوزان، آسیبپذیرتر گردند.
کنترل دسترسی به وسیله: چشمهای الکترونیکی، شناسایی DNA، صداسنجها، رمزگشاییها و روشهای دیگر ممکن است تاحدودی جلوی هکرها را بگیرد؛ ولی هیچ کدام این روشها ایمنی کافی در برابر مجرمان رایانهای امروزی را تأمین نخواهد کرد. مشکل این است که در آینده کاربران بیشتری مهارتهایی فراتر از کرکرهای امروزی خواهند داشت؛ فرایندی که یکی از متخصصان آن را «آزاد کردن جرایم رایانهای» نامیده است.
هنوز راه بسیاری از طریق دسترسی به مسیرهای اطلاعاتی، برای به دست آوردن باقی مانده است. «دستورات مجرم رایانهای» که یک کد است، برای هکرهای فراوانی تهیه شده و عبارتاند از:
- اطلاعات باید آزاد باشند تا توانمندترین افراد بیشترین سود را از آن ببرند؛
- اگر پیشگامان بتوانند هر اطلاعات لازمی را برای تهیه خدمات و محصولات لازم و دلخواه فراهم کنند، آنگاه دنیا بهتر میشود؛
- تجزیه و تفکیک شدن اطلاعات همه ما را در برابر Big Brother محافظت خواهد کرد.
شاید جرایم رایانهای را نتوان با روشهای معمولی مهار کرد. فناوری از آنِ مجرم رایانه ای است و انگیزه وی نیز در این باره زیاد است و برای او جالب، مهیج و سودمند خواهد بود. تنها کمک واقعی این است که هشیاری و ارزشهای فردی و زندگی بهتر که سرقت و جعل و تجاوز را غیر قابل قبول میدانند، ترویج شوند.
روان شناسان معتقدند که تمامی ارزشها به وسیله سیستمی از قدردانی آموخته میشود و تا حدود کمتری به وسیله تنبیه. بنابراین، اگر این ارزشها برای ادامه حیات ضروری هستند، بچهها باید یاد بگیرند که با آنها زندگی کنند. اگر تمام افراد و در واقع، تمام کاربران رایانه این ارزشها را آموخته بودند و به دنبال این بودند که با آنها زندگی کنند، آنگاه دنیای رایانه جالبترین و دوستانهترین فضا برای افراد بود. باید گفت همپیمانانی که میتوان در جستجوی ارزشها در رایانه پیدا کرد، هکرهای دهه 1980 هستند که عمده آنها برنامهنویسان نرمافزاری دهه 1990 هستند. یک هکر به نام کابوس در کتاب خود به نام «رازهای یک هکر فوقالعاده» میگوید:
هکرهای واقعی دوست دارند که وارد سیستمها بشوند و از مهارتهای خود سندی به جا بگذارند؛ ولی از طریق سرقت پول یا کالاهای لمس شدنی یا خراب کردن سیستمها یا پروندهها به افراد آسیبی نمیرسانند.
به گفته «کابوس» اخلاق یک هکر عبارت است از: آگاهی دادن به مدیران رایانه ها در مورد مشکلات ایمنیشان و پیشنهاد به فراگیری علوم رایانه به هنگام نیاز.
دولتها و مدیران رایانه ها بیشتر و بیشتر دچار تردید میشوند. در حال حاضر، 500 شرکت و سازمان دولتی در آمریکا از هکرها استفاده میکنند تا سیستمهایشان را آزمایش کنند و حتی پروتکلهای امنیتی جدید برایشان طراحی کنند.
بنابراین، هکرها کمک میکنند تا مسیرهای اطلاعاتی از دست کرکرها و تروریستها در امان باشند. به گفته یکی از هکرها: هکرها رایانه را دوست دارند و میخواهند شبکه ایمن باشد.
منبع: