باز آفرینی حوزه های علمیه در فضای مجازی

    سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید شهریاری در جمع ریاست محترم حوزه های علمیه سراسر کشور و معاونان، مسئولان و اعضای شورای مدیریت حوزه های علمیه

سه شنبه, 29 اسفند 1396 ساعت 08:20
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

درآمد

ظهور فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در نیم قرن اخیر، تحوّلی اساسی در جوامع انسانی به وجود آورده و گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطّلاعاتی را موجب گردیده است. این تحوّل، ملاک های پیشرفت جوامع را از شاخص های صنعتی، به شاخص های اطّلاعاتی تبدیل نموده و جوامع امروزی به مدد فنّاوری های نوین با تولید، انباشت، اشاعه و انتقال لحظه ای اطّلاعات رو به رو شده است؛ اطّلاعات متنوعی که پیوسته در حال افزایش، پردازش و به روزرسانی بوده و با سرازیرشدن در شاهراه های ارتباطی، مرزهای دانش و محدوده های جغرافیایی را در می نوردد.

اگر چه تشکیل جامعه اطّلاعاتی در کشور ما هنوز به معنای تام اتفاق نیفتاده، سراپرده های آن آشکار و کم و بیش مقدمات و زیرساخت های آن در حال فراهم شدن است. تلاش برای برپایی دولت الکترونیک، شهر مجازی، تجارت و بانکداری الکترونیک و راه اندازی دوره های آموزش مجازی دانشگاهی، گواه این تحول بوده و خبر از حرکت به سوی تشکیل جامعه اطّلاعاتی می دهد.

در این میان، حوزه های علمیّه نیز که در شمار نهادهای دینی و فرهنگی به شمار می آیند، می توانند به شایستگی از فضای مجازی برای سامان دهی نظام مدیریّتی، اداری، مالی، آموزشی و پژوهشی خود بهره مند گردند و در عمل، به کامیابی مطلوب تر در عرصه های مختلف نائل آیند. حوزه های علمیّه، به مثابه نهادهایی چندبعدی اند که برای سرعت بخشی و بهبود فعالیت های خود می توانند در چارچوب مشخص و تعریف شده، از امکانات و ابزارهای جدید فضای مجازی استفاده کنند.

رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای ـ مدّ ظلّه العالی ـ ضمن تأکید بر اهمّیّت و نقش فضای مجازی در پیشرفت کشور، خطاب به حوزه های علمیّه فرموده اند:

«ما به طور سنّتى، روش‏هایى براى ارتباط‏گیرى با مخاطبان خودمان داریم که روش‏هاى خوبى هم هست؛ لیکن به ‏هیچ‏وجه کافى نیست. نمی خواهم توصیه کنم که طلاب بروند یک دوره علوم ارتباطات ببینند؛ بلکه میخواهم مؤکداً توصیه کنم که کارگردانان اصلى و طراحان حوزه علمیه، با توجه به نتایج علوم ارتباطات، کارهاى خودشان را برنامه‏ ریزى کنند و بخشى از مباحثى از این علوم را که مورد نیاز حوزه است، به درجات مختلف در اختیار کسانى که به آن احتیاج دارند، به خصوص کسانى که در زمینه تبلیغ برنامه‏ ریزى و کار می کنند، بگذارند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در آغاز درس خارج فقه، 1378/6/28)

با پیشرفت هاى فنّاورانه اى که به وقوع پیوسته است، نمى توان نقش فضای مجازی و ابزارهای نوین را در عرصه های گوناگون کتمان کرد. از این رو، شناسایى ویژگی ها و توانمندی های این فضا امری لازم و ضروری است و بدون بهره مندی از چنین امکاناتی، دست به گریبان مشکلات عدیده ای خواهیم شد.

امروزه، مردم به آسانى با اتصال به فضای مجازی، اطلاعات گسترده‏ ای در موضوعات مختلف، از جمله دین و مذهب به دست می آورند و با دیگران در این زمینه به گفت و گو می پردازند، اسـناد و مـتون دینى را از پایگاه‏‌های گوناگون دریافت می نمایند و با ابزارهای دیجیتالى به مساجد، آثار تاریخى، مذهبى و بناهاى دینى سفر مى کنند، از طریق شبکه جهانی، موضوع مورد نظر خود را در حوزه دین مى یابند و کتاب ها و منابع دینى و مذهبى را می‏ خرند، مـراکز و سازمان هاى دینى را شناسایى کرده و در جلسات و همایش هاى دینى شرکت مى کنند، تـصویر و یا حتى صداى رهبران مذاهب مختلف را مى بینند و مى شنوند و به صوت سخنرانی‏‌ها و گفتمان‌هاى دینى گوش فرا‏ می‏‌دهند و در یک کلام، علاقه مندان به مذهب در این فضا با دین زندگی مى کنند.

بنابراین، فضای مجازی با تمام تهدیدهایی که ممکن است در پی داشته باشد، به شکل های گوناگون وارد زندگی مردم شده و بیشتر مردم، دست کم روزی یک بار در این فضا حضور می یابند.

هم اینک، بسیاری از طلّاب علوم دینی آشنایی خوبی با فضای مجازی و مهارت های استفاده از اینترنت را یافته اند و پیوسته با این فضا مرتبط اند؛ اما برای اینکه بتوان این عرصه مهم را مدیریّت کرد، در وهله نخست، خود سازمان ها، نهادها و مراکز مدیریّتی حوزه باید به بهترین شکل به ابزارهای نوین فضای مجازی تجهیز شوند و با قدرت کامل به این عرصه گام نهند و زیرساخت ها و زمینه های مناسب را فراهم آورند. جدا از مباحث مدیریّتی و سازمانی، از جمله وظایف اصلی حوزه علمیّه، آموزش و پژوهش است و بدیهی است که بدون مدیریّت صحیح و مبتنی بر شیوه های نوین و روزآمد، تحقق شایسته و اثربخش این وظیفه، امکان پذیر نیست.

آنچه پیش روی شماست، گزارش نشست طرح «بازآفرینی حوزه های علمیّه در فضای مجازی» است که توسط حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید شهریاری، رئیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی در حضور رئیس محترم حوزه های علمیّه سراسر کشور، حضرت آیت الله علیرضا اعرافی و نیز اعضای شورای مدیریّت حوزه های علمیّه ارائه شده است. این نشست، در تاریخ اردیبهشت ماه سال 1396 برگزار گردید. گفتنی است، به دلیل کوتاه بودن زمان نشست، امکان شرح و بیان تمامی عناوین و سرفصل های طرح وجود نداشته و بیشتر به تبیین موضوع بازآفرینی فضای مجازی در بخش مدیریّت حوزه پرداخته شده است.

جهت اطلاع از نکات ارزنده و راهگشایی که در این طرح وجود دارد، شرح آن را در معرض استفاده خوانندگان عزیز قرار می دهیم. امید است این طرح، مسیر رشد و تعالی بیشتر حوزه های علمیّه را هموارتر سازد و شاهد گسترش و تعمیق روزافزون فرهنگ دینی و اخلاقی در جامعه اسلامی باشیم.

آغازی خجسته برای هم افزایی بیشتر

نخستین سخنران این جلسه، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا اعرافی بود. خلاصه فرمایش ایشان به شرح ذیل است:

«نگاه مدیریّتی حوزه علمیّه، این است که همه نهادهایی که در فضای حوزه قرار دارند، یکی هستند و همگی از پیکره واحدند و در دور جدید که شورای هماهنگی نهادهای عالی حوزه راه اندازی شده، به تدریج این نگرش تعمیم پیدا خواهد کرد. در ضمن، با مراکزی مثل مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی که با دفتر رهبر معظم انقلاب ارتباط دارند نیز یکی هستیم و با آنها احساس یگانگی داریم و امیدواریم که همواره شاهد هم افزایی بیشتر بین این نهادها باشیم. از این رو، مدیریّت حوزه علمیّه متواضعانه و صمیمانه خودش را در خدمت حوزه و تعالی آن می بیند و نگاهی فراتر از بحث های بسته سازمانی و اداری دارد. انتظار داریم، إن شاء الله، با ایده ها و ابتکاراتی که در دستور کار است، تحولات بزرگ تری را رقم بزنیم.

امیدوارم با استفاده از مشاوره ها و تجربیات خوب جناب آقای دکتر شهریاری و دیگر همکارانشان، از جمله محور کلان «بازآفرینی حوزه علمیّه در فضای مجازی»، گام های بلندی را برداریم و اساساً این جلسه نیز به همین منظور تشکیل شده است و إن شاء الله، جلسه امروز آغازی خجسته برای همکاری و هم افزایی بیشتر بین ما باشد.»

طرح بازآفرینی حوزه های علمیّه در فضای مجازی

بعد از سخنان حجت الاسلام و المسلمین اعرافی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمید شهریاری، رئیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، ضمن بیان مقدمه ای کوتاه، طرح خود را در محورهای ذیل ارائه نمود:

- اهمیت رسانه در تبلیغات:

امروزه، بصیرت طلّاب عزیز، به معنای آن است که وظیفه خویش را در هر برهه ای از زمان بشناسند؛ زیرا گستره فضای مجازی تمام ابعاد حیات انسان را فرا گرفته و لازم است نسبتِ فضای مجازی را با فضای عینی سبک زندگی بشناسیم و بدانیم که این عرصه چه نقشی در بازآفرینی حوزه علمیّه دارد. از طرفی، می دانیم فضای مجازی ضمن تهدیدهایی که دارد، فرصت هایی را نیز در اختیار ما قرار داده است. از جمله تهدیدهای این فضا، دشمنی با دین و ولایت و انقلاب و یا حمله به ذهن و دل جوانان برای از بین بردن ایمان و اعتقادات و اخلاق و عفّت و حیا در جامعه است؛ البته تا حدودی با اقدامات امنیتی، پلیسی و قضایی موفق بوده ایم این فضا را به مدیریّت در بیاوریم؛ ولی طبیعتاً روحانیون محترم هم باید وظیفه خودشان را در این فضا به ظهور برسانند؛ مانند مقابله و پاسخگویی به شبهاتی که در این فضا علیه انقلاب و اصول قانون اساسی و اسلام و نیز بر ضدّ حوزه های علمیّه و روحانیّت در حال نشر است. رهبر معظم انقلاب، در یکی از بیانات خود می فرمودند: خیلی از ما به فنّاوری های روز از جنبه نرم افزاری و سخت افزاری مجهّز نیستیم و با روش های جدید آشنایی نداریم؛ با رایانه آشنا نیستیم و معنای واقعی آن را نمی دانیم و اهمّیّتش را درک نمی کنیم.

این ها همه نشان می دهد که لازم است در حوزه های علمیّه تلاش جدی در این زمینه داشته باشیم تا بتوانیم با این فضا آشنا شویم. در بیانی دیگر رهبر فرزانه انقلاب فرمودند: هر نفر می تواند به تنهایی یک رسانه باشد. اگر قبلاً راه اندازی یک شبکه، میلیاردها تومان پول می خواست و یا به ارسال ماهواره به آسمان نیاز داشت تا بتوانید به کل دنیا پیامتان را برسانید، ولی امروز شما هر کدامتان می توانید در بستر فضای مجازی به راحتی توسط یک تلفن هوشمند، یک رسانه فعال داشته باشید و این، نکته خیلی مهمی است.

بحمدالله، امروزه ابزارهایی شبیه اینترنت و بسترهای مخابراتی، این امکان را فراهم آورده که همه شما بتوانید برای خودتان یک رسانه باشید و این، فرصت بزرگی است که فنّاوری روز در اختیار ما قرار داده است. بنده یک جایی عرض کردم پیام حضرت امام خمینی(ره) سال 1357 تولید شد؛ ولی سال 1375 نشر پیدا کرد و موجب بیداری اسلامی شد و مهمّ ترین دلیل آن هم اینترنت بود. به تعبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب، باید ببینیم باطل از کجا نشر پیدا می کند، حق خودمان را نیز از همان نقطه نشر بدهیم. به هر حال، این ها کارهایی است که باید حوزه های علمیّه انجام دهند و به طور جدی، وارد این عرصه شوند. البته این کلام، به معنای آن نیست که ما فقاهت را کنار بگذاریم؛ بلکه به بیان رهبر انقلاب، توجه به این مهمّ، خودش عین فقه و فهم و درایت عمیق دین است. باید ببینیم بستر مورد نیاز جامعه امروز برای دستیابی به معنویت و دین، کجا و چگونه است و از همان بستر وارد بشویم و کارهای بزرگی انجام دهیم.

- نظام مدیریّت منابع:

مدیریّت، یکی از حوزه هایی است که در طول سالیان گذشته آسیب های جدّی دیده است و همان طور که مطّلع هستید، دلیل آن فقدان سامانه های مدیریّتی درست در حوزه های علمیّه بوده است و خیلی از اوقات نیز کارها صرفاً از طریق واسطه و ارتباطات بین اشخاص انجام شده و متأسفانه هنوز هم این سبک و سیاق در فضاهای مدیریّتی ما حاکم است.

در دیگر کشورها هر کار اداری، فرایندی مشخص و روشن دارد که باید طی شود؛ یعنی از یک نقطه شروع گردد و به انتهاء برسد تا نتیجه مطلوب حاصل شود؛ ولی در ادارات کشور ما، مردم دنبال این نیستند که مثلاً کاری که در شهرداری یا اداره برق دارند، از کجا شروع و به کجا ختم می شود؛ بلکه اوّل به سراغ آشنا و رابطه می گردند تا کارشان زودتر به انجام برسد؛ این نوع روش، به این معناست که هنوز در فرایندهای مدیریّتی این فرهنگ جا نیافتاده که در هر کاری باید فرایندهای مخصوص به آن را طی کنیم.

از جمله فواید فضای مجازی یا ابزارهای فنّاورانه اطّلاعات و ارتباطات، این است که فرایندهای هر کاری را شناسایی می کند و به اشخاص اجازه نمی دهد که خارج از آن فرایندهای مشخص، کاری انجام دهند؛ یعنی فرایندها طوری تعریف می شود که توسط مدیران ارشد قابلیت کنترل و مدیریّت داشته باشد.

برای اینکه بخواهیم وارد بحث بازآفرینی نقش حوزه علمیّه در فضای مجازی شویم و در مقوله مربوط به مدیریّت سخن بگوییم، نخست باید یک اصطلاح را توضیح دهم. اصطلاحی در سامانه های اطّلاعاتی داریم به نام «ERP» که مخفف کلمه «Enterprise Resource planning» است؛ یعنی برنامه ریزی منابع سازمان؛ امّا بنده با توجه به بحثی که دارم، اسم این عبارت را به «نظام مدیریّت منابع» معنا می کنم. اصولاً هر سازمان و نهادی برای خودش منابع انسانی و منابع مالی دارد. برای اینکه بتوانیم مدیریّت یکپارچه و سامان مندی را برای هر نهادی تأسیس کنیم، لازم است سامانه نظام مدیریّت منابع را تأسیس کنیم تا بتوانیم مدیریّت بهتری داشته باشیم. در نگاه کلّی، اگر بخواهیم این اصطلاح را در حوزه علمیّه پیاده کنیم، باید بگوییم مدیریّت منابع انسانی در این فضا یعنی اینکه در تصمیم گیری های شما چه کسانی دخیل هستند؟ و ذی نفعان مرتبط با سازمان شما چه کسانی اند؟ اصولاً همه افرادی که با شما ارتباط دارند و کار می کنند، به نوعی به مدیریّت احتیاج دارند که نوعاً آن را از طریق اتوماسیون اداری انجام می دهند.

برای روشن تر شدن مطلب، یک نمونه را مثال می زنم. قبل از اینکه بنده وارد قوّه قضائیّه شوم، وقتی نامه ای از سوی ریاست محترم قوّه قضائیّه صادر می شد، باید به 9000 قاضی در 900 نقطه کشور آیین نامه ای را ابلاغ می کردند. آیین نامه مذکور ده تا پانزده صفحه متن بود که باید تیم بسیار بزرگی را تشکیل می دادند تا به تعداد قضّات از متن آیین نامه کپی بگیرند و آنگاه تمام اینها را به نشانی پستی آن 9000 قاضی ارسال کنند. مطمئناً همه قضّات در یک روز این نامه را دریافت نمی کردند و امکان داشت با فاصله زمانی مثلاً یک تا بیست روز به دست مخاطبانشان برسد که زمانی طولانی بود.

علاوه بر این، ارسال مراسلات پستی به شکل سنّتی، هزینه های گسترده ای را نیز به دنبال داشت. اگر میانگین هزینه هر نامه را 5000 تومان در نظر بگیریم، حدود 50 میلیون تومان باید برای انجام این کار هزینه شود. این ها فقط برای ابلاغ یک آیین نامه است؛ حالا اگر شما نامه های متعددی را که باید میان این 900 نقطه از کشور تبادل شود، به این مسئله اضافه کنید، مشکلات و سختی قضیّه را بیشتر درک خواهید کرد؛ امّا با راه اندازی اتوماسیون اداری، هر چند چیزی حدود دو میلیارد تومان هزینه برده، ولی در حال حاضر، تمام نقاط سراسری کشور از این طریق به هم وصل هستند و هرگاه مدیر یک سازمان اراده می کند که چیزی را به انتهائی ترین نقطه از مجموعه کاری خودش ابلاغ نماید، در زمانی بسیار کوتاه، حتّی کمتر از یک دقیقه، این ابلاغیّه صادر و امضاء می شود و به دست همگان می رسد. کار هم به گونه ای ساماندهی شده که همه از این ابلاغیّه مطّلع خواهند شد؛ درصورتی که در روش پست سنّتی، ممکن است به هر دلیلی این ابلاغیّه به دست مخاطب شما نرسد؛ امّا در این اتوماسیون اداری، علاوه بر اینکه مطمئن هستیم این پیام مدیریّتی از نقطه شروع به نقطه نهائی آن رسیده، همچنین، می توانیم رصد کنیم که فلان مدیر نامه ای را که در فلان تاریخ در کارتابلش دریافت کرده، چرا مثلاً بعد از گذشت بیست روز آن را به قسمت مربوطه ارجاع داده است. تمام اینها به صورت نمودار در آمده است و ما می فهمیم که چه کسی فعال و پُرکار است و چه کسی غیرفعال و کم کار است.

همین مسئله، در حوزه حقوق و دستمزد کارکنان نیز قابلیّت اجراء دارد؛ مثلاً شما تصمیم می گیرید پنج درصد حقوق ها را اضافه کنید. اگر سیستم شما اتوماسیونی و بر اساس فنّاوری روز باشد، دقیقاً به شما می گوید که با اضافه شدن این پنج درصد، عملاً چه اتفاقی در سیستم اداری و کاری شما می افتد. آیا این افزایش با بودجه یا درآمدهای شما تناسب دارد یا نه. امّا اگر بخواهید به سبک سنّتی و بدون در نظر گرفتن این گونه مسائل، درصدی را به حقوق کارمندان اضافه کنید، در پایان سال دچار مشکل می شوید و آثار و تبعات تصمیم گیری شما آن وقت خودش را نشان می دهد. این دست مشکلات وقتی بروز می کند که شما ابزارهای کافی و کامل برای اندازه گیری و مدیریّت و کنترل این نوع تصمیم ها را نداشته باشید.

در بحث آموزش نیز قضیّه به همین منوال است. گاهی شما در دفتر کارتان نشسته اید و تشخیص می دهید که فلان آقا برود و فلان آموزش را ببیند و با یک نامه این کار را انجام می دهد؛ ولی واقعاً در کل سیستم سازمانی شما چند نفر دیگر نیازمند این نوع آموزش هستند؟ و یا هر کدام چه آموزش هایی نیاز دارند؟ در جامعة المصطفی گزارش خیلی خوبی تهیه شده بود که مثلاً منابع انسانی باید چه نوع آموزش هایی ببینند. به نظر بنده، این ها باید از رأس هرم به بدنه سازمان توسعه پیدا کند و برای انجام این کار، نیازمند ابزارهای خاصّ هستیم که همه این کارها را به راحتی انجام دهد.

بحث دیگر ارزشیابی کارکنان و مدیران است؛ برای مثال، شما در اینجا نمی دانید که فلان استاد در حوزه علمیّه فلان شهرستان، تا حالا چقدر غیبت داشته است. برای دانستن این مطلب، یک سبک مدیریّتی این است که به مدیر آن حوزه بگویید گزارشی از حضور و غیاب اساتید خودش را برایتان بفرستد؛ امّا سبک مدیریّتی دیگری نیز وجود دارد که بر مبنای فنّاوری اطّلاعات استوار است که در کوتاه ترین زمان، اطّلاعات دقیق و لازم را برای این منظور در اختیار شما قرار می دهد.

مدیریت سازمان

غیر از بحث مدیریّت منابع انسانی، وضعیّت مدیریّت پشتیبانی و خدمات عمومی و یا خرید و تدارکات، انبارداری و حسابداری، اعلام گزارش ها و کنترل های مالی، همگی به همین شکل قابل تبیین است؛ برای نمونه، یک رئیسی به ما می گوید ماشین نداریم که استادمان را بیاوریم و ببریم. آیا شما سامانه ای دارید که بدانید اصلاً در آن مرکزی که درخواست ماشین داده، چند ماشین دارند؟ یا اینکه ممکن است بگویند دو عدد ماشین داریم که یکی از آنها خراب است. آیا سیستمی دارید که صحّت اینها را بررسی کنید و بتوانید تصمیم درست بگیرید. این ها نمونه ای از صدها مصداقی است که واقعاً با سیستم های دستی و سنّتی، قابلیّت اجراء دقیق و صحیح ندارد.

- مشکل یکپارچه نبودن سیستم های مدیریّتی:

فرض بر این است که همه شما قبول دارید تجهیز به فناوری روز، نیاز اساسی ماست و مثلاً به مدیران خود دستور دادید که بر اساس فنّاوری اطّلاعات کارهای خودشان را سامان بدهند. بعد هم هر کدام از آنها بروند و مهندسی را پیدا کنند و برای خودشان، به تناسب فضای کاری خود مثل: آموزش، پژوهش یا تبلیغ، سامانه ای بنویسند. حالا اگر بخواهید بدانید که در سامانه تبلیغ شما چند تا ماشین وجود دارد و یا در بخش آموزش تعداد ماشین های خریداری شده چقدر است و این تعداد چه نسبتی با تعداد استادهای کل کشور دارد ، با یک مشکل مواجه می شوید و آن این است که این سامانه های متعدد، هیچ کدام به هم ارتباط ندارند و در نتیجه، هرگز نمی توانند با یکدیگر اطّلاعات خود را مبادله کنند؛ چون هر کدامشان به طور مستقل و با قطع نظر از دیگری نوشته شده اند. اگر هم بخواهید بین اینها ارتباطی ایجاد کنید، بزرگ ترین مصیبت شماست. در دهه 1990م حدود 60 درصد از پروژه های فنّاوری در اتحادیه اروپا شکست خورد. علّت اصلی آن، این بود که سامانه های فراهم شده بدون در نظر گرفتن با سامانه های دیگر نوشته شده بودند و نمی توانستند با یکدیگر مبادله اطّلاعاتی یا ارتباطاتی داشته باشند و یا سرویس دهی کنند. این حالت را «مدیریّت جزیره ای» می گویند. بدیهی است که چنین سیستم پراکنده و مجزایی که هیچ یک به دیگری ارتباطی ندارد، کارساز نیست و چه بسا در عمل، به موازی کاری یا تکرار برخی دستورعمل ها و صرف هزینه های غیرضروری می انجامد.

متأسفانه، این سیستم در کشور ما وجود دارد و برای برون رفت از این مشکل، باید سیستم مدیریّت یکپارچه و واحد را در نظر گرفت. برای این منظور، یک مدیریّت واحد را برای فناوری اطّلاعات در سازمان های کلان خود تأسیس می کنیم و این مدیریّت واحد، تمام پروژه های زیرمجموعه خودش را مدیریّت می کند و همه اطلاعات را به صورت یکپارچه برای همه تهیه می نماید؛ مثلاً اگر قرار است فهرست اساتید کل کشور استخراج شود، در سیستم فناوری جدید، این کار یک بار و یک جا انجام می شود و همه کارهای مرتبط با این فضا نیز در همین سامانه یکپارچه، قابل کنترل و مدیریّت است. در این نوع سامانه، همه چیز سر جای خودش است؛ مثل اضافه کردن حقوق، کم یا اضافه نمودن نیروی انسانی، خرید ماشین، تهیه رایانه و تجهیزات مرتبط، موافقت با مرخصی ها، حضور و غیبت اساتید.

انواع سیستم های مدیریتی از حیث یکپارچه گی

بزرگ ترین خطای ما در بحث فنّاوری، این است که مدیران اجرائی فکر می کنند امور مربوط به فنّاوری سیستم خودشان را باید خودشان انجام بدهند؛ درحالی که این یعنی ایجاد همان سیستم های جزیره ای که باعث بروز مشکلات متعدّدی خواهد شد. البته باید این نکته را تأکید کنم که کار فنّاوری، آموزش یا پژوهش نیست؛ کار اصلی فنّاوری، خدمات دادن به امور مورد نیاز بخش های آموزشی یا پژوهشی است. در حقیقت، عمده کار فنّاوری، یکپارچه سازی سامانه هایی است که در سیستم های مختلف وجود دارد. در این صورت، مهندسان فنّاوری برای طراحی یکپارچه سیستم ها نمایی کلّی می کشند و همه این پیکر را به هم متصل می کنند تا در عمل، با مشکل منابع انسانی یا مالی دچار نشویم. این نکاتی که عرض کردم، مشکلاتی است که هم اکنون در سطح کلان و ملّی هم با آن مواجهیم و اختصاصی به حوزه علمیّه ندارد. تلاش ما بر این است که این ادبیّات و فرهنگ، یعنی مدیریّت یکپارچه منابع را وارد سامانه های مدیریّتی کشور کنیم.

نمای کلی راهکار یکپارچه ارتباط سیستم ها با یکدیگر

وقتی مدیریّت ما سیستم یکپارچه داشت، آن وقت مدیر ارشد دستگاه طبق گزارشی که این سیستم به او می دهد، تصمیم بهتری می گیرد و پیش از مثلاً افزایش حقوق، تمام جوانب و آثار آن را مدّ نظر قرار می دهد و به روشنی می داند که تصمیمات او عملاً منجر به چه تصمیمات یا نتایج دیگری خواهد شد. وقتی یک مدیر بداند که تصمیم او، در بخش های مختلف و یا پایین هرم سازمان او چه تبعاتی دارد، با دقت و ظرافت بیشتری دستورالعمل صادر می نماید و به همه مشکلات و کاستی های موجود و یا احتمالی نیز واقف خواهد بود؛ زیرا هر تصمیم که شما در مجموعه خودتان می گیرید، پیامدهای خود را در مناطق دیگر نشان می دهد.

بنابراین، ما می توانیم یک پایگاه اطلاعاتی مشترک داشته باشیم که تحت مدیریّت فنّاوری اطّلاعات شکل گرفته و به تمام حوزه های دیگر سرویس می دهد و در عمل، به حذف مغایرت ها و تسهیل و تصحیح تصمیم گیری ها می انجامد. گاهی اوقات سیستم پیشنهاد نیز می دهد؛ یعنی به شما می گوید الآن وقت آن است که فلان تصمیم را بگیرید. تسریع گردش اطلاعات بین واحدهای کاری در یک فرایند، تهیه گزارش های ترکیبی یکپارچه و جلوگیری از دوباره کاری ها، از جمله مزایای سیستم یکپارچه است.

در بحث ERP یا نظام مدیریّت منابع، اصطلاحی وجود دارد به نام «داشبرد مدیریّتی»؛ یعنی وقتی مدیر صبح اوّل وقت سر کارش می آید، اصلاً از هیچ کس سؤال نمی کند؛ چون سامانه به شکل منسجم و مرتبط طراحی شده و خود سیستم همه نقاط مثبت و منفی را به مدیر نشان می دهد که مثلاً تصمیمات سابق شما چه بوده و الآن وضعیّت موجود چگونه است. سیستم به طور خودکار وضعیّت های قرمز کاری را به شما گوشزد می کند و شما می توانید برای رفع مشکل، تصمیم مقتضی و درست را بگیرید. در حال حاضر، ما این داشبرد مدیریّتی را در حوزه دستگاه قضایی اجرائی کرده ایم که در فضاهای دیگر مدیریّتی مثل حوزه های علمیّه نیز قابل اجراست.

نمونه داشبورد مالی یک نرم افزار مدیریتی

کار دیگری که این نوع سیستم مدیریّتی می کند، ارتقاء توان مدیریّتی و جلوگیری از کم کاری است؛ الآن که این نوع سیستم در قوّه قضائیّه پیاده سازی و اجراء شده است، ما گفته ایم که به عنوان مثال، دستگاه قضائی پنجاه شاخه اداری و قضائی دارد. چنانچه یک قاضی در حیطه کاری خودش شخصی را بازداشت کند، ولی وضعیّت او را معیّن نکند که چرا بازداشت شده و چه زمانی از بازداشت خارج می گردد، خود سیستم به طور خودکار برای شعبه مربوطه، چهار نمره منفی در نظر می گیرد. قاعدتاً رئیس این شعبه باید حواسش جمع باشد که آخر ماه امتیاز شعبه اش از صد به پایین تنزل می کند؛ به طوری که اگر شعبه ای امتیازش به زیر سی برسد، وارد منطقه خطر شده است. ما هر ماه، گزارش مناطق خطر در شعب قضائی را به دست رئیس کل ها می دهیم تا تدبیری بیندیشند. این ها همه در سوابق کاری آن رئیس ثبت می شود و توان و اشراف مدیریّتی آنها ارزش گذاری خواهد شد و اگر مناطق قرمز زیاد داشته باشند، نشان می دهد که این آقا اشراف خوبی به زیرمجموعه خودش ندارد و از امتیاز پایینی برخوردار است. بنابراین، همین سیستم باعث می شود که مدیر مربوطه بیشتر حواسش را جمع کند تا نمره و امتیاز بالاتری را کسب نماید؛ در حالی که در روش سنّتی، چنین نظارت و آثاری وجود ندارد و انگیزه لازم را هم برای مدیریّت کارآمد ایجاد نمی کند. افزون بر این، برای بررسی و کنترل و بازرسی وضعیّت عملکرد مدیران به روش سنّتی، شما باید وقت و هزینه بسیاری صرف کنید که نتیجه آن نیز خیلی دقیق نیست؛ امّا با روش جدید، حتی دور افتاده ترین مراکز نیز با تلاش و قوت و دقت بیشتری کار می کنند؛ چون عملکرد خویش را در معرض دید و ارزیابی رأس هرم مدیریّتی می بینند. با این کار ما، تحرک جدیدی در دستگاه قضا شروع شد و مجموع عملکرد امتیازی شعب قضایی در سراسر کشور در طول چند سال، رشد چشمگیری پیدا کرد؛ چون همه تلاش می کردند امتیازات خود را افزایش بدهند.

البته برای اصلاح یک سازمان باید کم کم شاخص ها را معرفی و عملیاتی کرد و مثلاً می توانید بگویید که هر کس امسال به این پنج شاخص عمل کند، ده امتیاز به او می دهم. وقتی شاهد رشد و ارتقاء کار شدیم، دوباره پنج شاخص دیگر را اضافه می کنیم و به همین شکل، عملکرد سازمان را تا رسیدن به نتیجه مطلوب، بر اساس سیستم جدید مدیریّت می کنید.

اگر بخواهم در حوزه آموزش نیز مثالی بزنم، می توانم به موضوع حضور و غیاب اساتید اشاره کنم که نصب دستگاه های ثبت اثرانگشت در مدارس، باعث می شود شما به خوبی بتوانید بر وضعیت و انضباط اساتید خود در کلّ کشور نظارت داشته باشید. البته ممکن است برای این نوع تغییرات سیستمی، مخالفت هایی هم وجود داشته باشد و برخی، شأن آقایان را أجل از آن بدانند که بخواهیم آنها را کنترل کنیم؛ ولی به هر حال، برای ساماندهی کارها و مدیریّت بهتر افراد، باید آن را برای همه إجراء کنیم. در این روش، دیگر به طور مستقیم با افراد مواجهه نداریم و در پایان هر سال می توان بر اساس گزارش سیستم، به ارزیابی و مدیریّت اشخاص پرداخت؛ چون افراد وقتی می فهمند تحت کنترل سامانه ای قرار دارند، خود به خود رفتارهایشان تغییر پیدا می کند؛ مثل دوربین هایی که راهنمایی و رانندگی در جاده ها نصب کرده و باعث اصلاح رفتار رانندگان متخلف می شود. می گویند در شهر لندن بیش از دو میلیون دوربین وجود دارد که باعث شده رانندگان با رعایت کامل قوانین به رانندگی بپردازند.
ما وقتی خواستیم در قوّه قضائیّه ابلاغ را الکترونیکی کنیم، دو سال و نیم سعی شد ادبیّات سازمانی لازم را برای این مهم تولید نماییم تا بتوانیم مقاومت قضّات را کاهش دهیم. روشن است که در برابر مقاومت های سازمانی، نمی توان به شکل دستوری رفتار کرد؛ بلکه باید اوّل فرهنگ و ادبیّات لازم را ایجاد کنیم تا افراد خودشان کم کم فواید این کار را برای حوزه درک کنند.

همچنین، این سیستم جلوی برخی مفاسد مثل رشوه خواری را نیز می گیرد. وقتی همه چیز الکترونیکی باشد، دیگر شخص به کسی مراجعه ندارد تا بخواهد رشوه بدهد؛ بلکه همه کارها توسط سیستم سامان می یابد و پیش می رود؛ اما وقتی روند کارها دست اشخاص باشد و به سبک سنّتی کار کنیم، راه برای بروز برخی خطاها و جرم ها باز است؛ البته در طراحی این سیستم جدید، باید نسخه مورد نیاز حوزه های علمیّه را متناسب با کارکردها و فرایندها و رفتارها و افراد ذی نفعی که در مجموعه حوزه داریم، تدوین کنیم.

من معتقدم که سیستم مدیریّتی که عرض کردم، قدرت کنترلی دارد و می تواند انسان ها را تحت نظارت خویش قرار دهد؛ چنانچه در کشورهای خارجی نیز از این طریق قادر شده اند افراد را کنترل نمایند. به طور کلّی، ما دو نوع روش برای کنترل افراد داریم؛ یکی روش کنترل درونی، دوم روش کنترل بیرونی. اسلام راه هایی را برای اصلاح و کنترل درونی معرفی کرده که در جای خود لازم و ضروری است؛ ولی امروزه کشورهای خارجی چون ادبیات غنی اسلامی و فرهنگ اصیل و پرمحتوای اهل بیت(ع) را ندارند، برای خودشان این سیستم ها را راه اندازی کرده اند و نتیجه هم گرفته اند. به نظر من، اگر بتوانیم رفتار بیرونی افراد را کنترل و درست کنیم، این مسئله بستری را فراهم می سازد تا درون انسان ها نیز درست شود؛ چنان که الآن با دوربین های نظارتی توانسته اند فرهنگ رانندگی صحیح و قانونی را در میان مردم خودشان جا بیندازند؛ یعنی با کنترل بیرونی توانسته اند یک فرهنگ را درونی نمایند و این سیستم توانسته عدّه ای را تربیت کند. البته ما قائل به همان شیوه های سنّتی تربیت درونی مثل مباحث اخلاقی نیز هستیم و مسئله تربیت دینی سر جای خودش هست؛ ولی کنترل بیرونی هم باید کنارش باشد تا به نتیجه مطلوب برسیم. امروز مدیریّت علمی در دنیا به وسیله ابزارها به کنترل رفتارها می پردازد و فرایند مدیریّت را تسهیل می نماید. اصولاً میان کنترل بیرونی و تربیت درونی، نسبت و رابطه وجود دارد. یک فیلسوف اخلاق می گفت: اگر شما می خواهید بچّه ای را تربیت کنید و فضیلتی را به او تعلیم دهید، باید به او جایزه یا شکلات بدهید تا به انجام آن کار رغبت پیدا کند؛ چون مثلاً بچه کوچک که هنوز به سنّ تکلیف نرسیده، بخواهد صبح از بستر خواب بلند شود و نماز بخواند، برایش سخت است و نیازمند یک محرّک است؛ امّا وقتی جایزه ای در کار باشد، برای دستیابی به آن حاضر است سختی ها را تحمل کند. آن فیلسوف اخلاق می گفت: روزهای اوّل بچه به نیت شکلات نماز می خواند؛ ولی کم کم به آن عمل عبادی علاقه مند می شود و می فهمند در این نماز ارتباطی بین او و پروردگارش ایجاد می شود و دیگر برای شکلات، این کار را انجام نمی دهد؛ یعنی شما با آن ابزار، بسترسازی کردید تا به اینجا برسید. بحث از سیستم های مدیریّتی جدید نیز همین است که به مرور زمان، بستر و مقدمات لازم را برای تربیت درونی فراهم می کند و در واقع، بین این دو نوع کنترل و تربیت، رابطه وجود دارد.

نمونه داشبورد مالی یک نرم افزار مدیریتی

واقعیّت امر این است که روش مدیریّت سنّتی باعث می شود که عملاً تصمیم های ناسازگار و مخالف هم بگیریم؛ یعنی شما امروز یک تصمیم می گیرید؛ ولی چون ابزارهای نوین فنّاوری را برای مدیریّت یکپارچه در اختیار ندارید، سال دیگر همین موقع، تصمیمی مخالف تصمیمِ قبلی می گیرید و اصلاً خودتان هم متوجه نیستید دارید چه کار می کنید؛ ولی آسیب های این نوع تصمیم گیری خودش را در جایی نشان خواهد دارد و مشکلاتی را به بار می آورد. البته منظور ما این نیست که از آن طرف پشت بام بیفتیم، ولی به هر حال برای پیشرفت بهتر باید از یکسری ابزارهای مدیریّتی که در دیگر کشورها جواب خوبی داده، استفاده کنیم؛ مثلاً در بحث رانندگی چرا باید عده ای خاص با عدم رعایت قانون، برای بیشتر مردم مشکل ایجاد کنند و آسایش را از دیگران سلب نمایند و یا دو سه نفر خاص با رشوه گرفتن در یک اداره، برای مجموعه یک سازمان بدنامی به بار بیاورند. باید با ابزارهای جدید جلوی این گونه مشکلات گرفته شود. اگر شخصی یا کارمندی حسّ دیده شدگی داشته باشد، بیشتر مراقب خودش است و اگر افراد زیردست ما این حسّ را نداشته باشند، روش خوبی برای تربیّت و مدیریّت آنها، انتخاب نکرده ایم؛ چنان که در روایات ما آمده است باید هم مراقبت درونی داشته باشیم و هم تحت مراقبت بیرونی قرار بگیریم؛ مثل اینکه از همراهی یک استاد و همراه برخوردار باشیم و تحت نظارت او حرکت کنیم. این ها که عرض می کنم دانش روز جهانی و نیز تجربیّات و مشکلات ملّی خودمان در زمینه مدیریّت است.

یکی دیگر از بحث های مربوط به بازآفرینی حوزه در فضای مجازی، بحث آموزش است و اینکه در آموزش علوم حوزوی، باید دروس سطح و خارج سامان دهی شود. باید بدانیم چند درس سطح داریم، چند درس خارج داریم و هر کدام از اساتید در این سطوح، چند شاگرد دارند و از میان این شاگردان، چند نفر همیشه در کلاس درس حاضر می شوند و هر کس چه دروسی را خوانده و در نهایت نیز بحث مدارک حوزوی مطرح می شود که در جای خودش یک مسئله مهم است. ما واقعاً چه نظارت هایی بر رفتارهای اساتید و طلاب عزیز داریم.

بحث دیگر، موضوع معارف اسلامی است که باید معلوم شود تا چه حدّی می خواهیم برخی از علوم را در حوزه گسترش بدهیم و یا دانش های جدید حوزوی چیست؛ مثل بحث طب سنّتی که باید سامان دهی مشخصی داشته باشد. چندی پیش که خدمت وزیر بهداشت بودم، ایشان در این باره به حوزه های علمیّه اعتراض داشت و می گفت: طبّ، یک امر تخصّصی است. چرا شما وارد این عرصه می شوید؟ شما دارید وارد عرصه هایی می شوید که دانش جدید معارض با آنهاست. بنده هم به ایشان گفتم: وقتی شما طبّ اسلامی را به رسمیت نشناسید، این ها خودشان دست به کار می شوند؛ چرا شما این طبّ را به رسمیت نمی شناسید؟ الآن در چین طبّ سنّتی خودشان را به رسمیّت شناخته اند و جای خودش را هم به خوبی باز کرده است. شما هم طبّ اسلامی را به رسمیّت بشناسید و با صاحب نظران حوزه علمیّه حدود و ضوابطش را تعیین کنید و مجوزهای لازم را نیز صادر نمایید. باید برای این موضوعات، فکر و برنامه ریزی کرد و با مدیریّت صحیح، آن را سامان دهی نمود.

بحث دیگر، مقوله آموزش زبان های خارجی در حوزه است که باید در بستر فضای مجازی توسعه پیدا کند. الآن درس غیرحضوری زبان خارجی، در دنیا مرسوم شده است و دیگر نیازی به کلاس حضوری نیست. برای این مسئله هم باید ساز و کارهای لازم پیش بینی شود و با مدیریّت خوب، آن را هدایت کنیم.

مسئله دیگر اینکه اگر کسی بخواهد دروس حوزوی را در کشور دیگر مثل آلمان بخواند و قادر نیست به ایران بیاید، باید شرایط این کار را برای آنها فراهم کنیم و این هم، از طریق فضای مجازی امکان پذیر است. البته شیوه حضوری، سبک خوبی است و فراگیری دروس به روش چهره به چهره مزایای خاص خودش را دارد، ولی باید شرایط خواندن دروس غیرحضوری نیز فراهم شود تا اگر کسی در نقاط دور دست دنیا و یا کشور خودمان مثل سیستان و بلوچستان بود، بتواند از درس ها و اساتید خوب حوزه علمیّه قم استفاده کند. ما باید بستر های اینکار را فراهم کنیم. شما ملاحظه کنید ببینید گروه تروریستی داعش از طریق همین فضای مجازی و شبکه های اجتماعی درست شد و گسترش یافت و از تمام دنیا نیرو گرفت. وقتی گروه تکفیری داعش برای کفر خودش توانسته این طوری از سراسر دنیا یارگیری کند، چرا برای خیر خودمان که در حوزه علمیّه است، نتوانیم از سراسر دنیا یارگیری کنیم.

امروزه، یکی از مشکلات شیوه تحصیل حضوری برای برخی طلاب خارجی، این است که وقتی در اینجا حضور می یابند، به جهت جوّ متشنج و مسمومی که عده ای مغرض و معاند جمهوری اسلامی ایجاد کرده اند، مارک ایرانی بر پیشانی شان می خورد و کشور خودشان نیز آنها را تحویل نمی گیرند و یا به کشوری خاص راهشان نمی دهند؛ در حالی که شما می توانید به راحتی در فضای مجازی بسترهایی را فراهم کنید که آنها با خیال راحت بتوانند در همان کشور خودشان، از همه خدمات آموزشی که در حوزه علمیّه قم ارائه می شود، استفاده کنند؛ در غیر این صورت، ما مدیران خوبی برای آینده کشورمان نیستیم.

الآن در دنیا دانشگاه های غیرحضوری مرسوم شده و عدّه ای در کشور خودشان به طور مجازی، مثلاً در کرسی های موقت و شش ماهه یک دانشگاه خارجی شرکت می کنند و مدرک هم می گیرند و یا طرح های مربوط به کسب و کار که این گونه است و افراد با گذراندن دوره های مجازی، مطالب خیلی کاربردی و مفیدی هم فرا می گیرند؛ بدون اینکه به طور فیزیکی و صرف هزینه های کلان، به دانشگاه های معتبر رفته باشد. بنابراین، باید دوره های کوتاه مدّت، میان مدّت و بلند مدّت برای آموزش علوم و معارف اسلامی خودمان در نظر بگیریم و در بستر فضای مجازی نیز ساز و کارش را فراهم نماییم.

نمونه دیگر در این باره، بحث مدیریّت مدارس حوزوی، تألیف و تدوین متون حوزوی و نیز حمایت از اساتید است. فرض کنید عده ای از علماء ما در نقاط دور دست کشور مشغول آموزش و تعلیم عدّه ای از علاقه مندان هستند. ما برای آن مدرّس که در دورترین نقطه کشور کار می کند، چه کاری انجام داده ایم. این ها بحث هایی است که به راحتی می شود در این فضا آنها را طراحی و اجراء کرد.

مسئله دیگر، آمار و اطلاعات طلبه هایی است که در حوزه آموزشی یا دیگر حوزه های ما کار می کنند. اگر بخواهیم به سبک سنّتی به بازدید مراکز حوزوی خودمان برویم و یکی یکی به آنها سرکشی کنیم، معلوم نیست عملاً چقدر اطلاعات به دست می آوریم و یا چقدر از آن اطّلاعات به کارمان می آید تا بتوانیم در تصمیم گیری ها از آنها استفاده نماییم. اگر ما بستر مناسبی را برای رصد و مدیریّت این امور فراهم کنیم، خیلی بهتر و راحت تر می توانیم آنها را مدیریّت کنیم؛ مثلاً وقتی در بخش پژوهش آقایان اطّلاعات مربوط به طرح های پژوهشی خود را در سامانه ثبت کنند، مدیران ناظر می توانند از این طرح ها گزارش گیری نمایند و با اشراف و نظارت ریاست حوزه علمیّه نیز از طرح های مناسب حمایت شود و یا خود پژوهشگران هم تحت نظارت و مدیریّت قرار بگیرند. شما می بینید برخی از محقّقان چند جا کار می کنند و در هر پژوهشی دست دارند. اگر نظام مدیریّت منابع راه اندازی شود، شما روی کار همه نیروهای خودتان اشراف مدیریّتی دارید و می توانید آنها را در مسیر درست هدایت کنید تا از موازی کاری جلوگیری شده، نتایج مطلوب تری عاید حوزه گردد.

در خصوص پژوهش های کاربردی برای نظام جمهوری اسلامی، خیلی از دستگاه ها مشکل دارند؛ مثلاً در دانشگاه ها پروژه های علمی معمولاً تناسبی با مشکلات نظام جمهوری اسلامی ندارند؛ جز آنکه محقّقان می خواهند استادیار، دانشیار و بعد استاد تمام شوند. همه دنبال این هستند که چند مقاله پژوهشی به چاپ برسانند و بر آن برچسب ISI و یا ISC کنند. خب، این ها که کافی نیست. باید فکری کرد که این پژوهش ها، دردی از دردهای کشور را درمان کند. تازه اگر کسی هم مشکلی را به ما گزارش می کند، می رویم با کلّی هزینه و صرف زمان، پژوهش و تحقیقات می کنیم و جوانب مسئله را به صورت علمی ارائه می کنیم؛ درحالی که مشکل هنوز به جای خودش باقی است. متأسفانه، تناسبی بین تحقیقات ما و معضلات کشور وجود ندارد. باید این پژوهش ها هدایت شوند و به شکل عملیاتی در بیایند و نظام بانکی و اداری و دیگر سازمان ها و تشکیلات ما را اصلاح و کنترل کنند. سامان دهی چنین کاری نیز فقط از طریق نظام مدیریّت منابع و سیستم الکترونیکی امکان پذیر است.

امروزه، ما انباشتی از انواع قراردادهای بانکی داریم؛ ولی همه را کنار گذاشته ایم و به شکلی شبهه ناک است به دیگران وام می دهیم. همچنین، مهدکودک های ما امروزه چه نسبتی با مباحث تربیتی روز ما دارند؟ و چگونه می شود اینها را با هم وصل کرد؟ مشکل این است که هر کسی برای خودش مدیر یک مهد کودک شده و چیزی هایی را که به نظرش خوب می رسد، اجراء می کند؛ البته قصد من این نیست که وارد رشته های مختلف بشوم؛ بلکه منظورم این است که باید برای فعّالیّت های خودمان ساز و کار مناسب داشته باشیم؛ مثلاً حوزه علمیّه هم سازوکاری داشته باشد تا بتواند نهادهای پژوهشی خود را به سوی فهم صحیح و حلّ درست و عملی مشکلات نظام سوق بدهد. امروز به کمک فضای مجازی، این بستر و شرایط فراهم شده است.

یکی دیگر از معضلات ما، در دسترس نبودن کتابخانه های علمی است. گاهی شما یک کتاب را نیاز دارید، ولی نمی دانید آن را باید از کجا تهیه کنید. فضای مجازی، این کار را بسیار آسان کرده و از صرف وقت و هزینه جلوگیری نموده است و هر کسی در هر نقطه که باشد، می تواند به راحتی کتاب مورد نظرش را بیابد، سفارش بدهد و تهیه کند.

در این مجال اندک، بنده فقط به طور فهرست وار سیاهه مؤلفه های طرح را بیان می کنم: سامانه مبلّغان، مسئله مساجد، ائمه جمعه و جماعت، موضوع حج و زیارت، بسیج طلاب مدارس و سازمان ها، اردوهای فرهنگی ـ تربیتی، تولیدات رسانه ای، امور هنری، موقوفات، بحث شهریه طلاب و اساتید، بانکداری بدون ربا و وام های قرض الحسنه، موضوع رفاه طلاب و اساتید، مقوله سلامت طلاب و اساتید، خانواده طلاب، خدمات آموزشی و پژوهشی، خدمات مشاوره ای و تبلیغی، و یا خدماتی که حوزه های علمیّه به هنگام بروز برخی بحران ها و آسیب های اجتماعی باید به جامعه ارائه بدهند؛ مانند پاسخگویی به استفتائات و سؤالات شرعی و دینی مردم. همچنین، می توان به: تبلیغ در کشورهای دیگر، وجوهات شرعی و سفرهای زیارتی، دریافت کمک های مردمی، کمک به مستمندان، نمایندگی ها، امور پشتیبانی، برگزاری نمایشگاه ها یا نشست های علمی و دینی، ایجاد ارتباط بین مراکز علمی و دینی داخلی و خارجی یا مراکز دانشگاهی، قضایی یا حمایتی اشاره کرد. به طور کلی، ابزارهای فضای مجازی خیلی خوب می تواند به ما کمک کند تا همه این عرصه ها را به شکل کامل و یکپارچه مدیریّت کنیم.»

جلسه طرح بازآفرینی حوزه های علمیه و فضای مجازی با سخنرانی حجج اسلام شهریاری و اعرافی

جمع بندی دو نکته مهم

بعد از سخنرانی و توضیحات حجّت الاسلام والمسلمین دکتر شهریاری درباره طرح بازآفرینی حوزه علمیّه در فضای مجازی، حجت الاسلام والمسلمین اعرافی اظهار داشت:

«هدف از برگزاری جلسه حاضر، توجّه به این نکته است که در حرکت آینده خودمان در محورهای مختلف و نیز اولویت های کاری مان، نگاهی نرم افزارانه و ناظر به سیستم ها و فضای مجازی نیز داشته باشیم؛ البته هر چند در این جلسه فرصت نشد که به همه جوانب مسئله پرداخته شود.

باید عرض کنم که در جامعة المصطفی اقدامات خوبی در این زمینه شده است؛ برای مثال، برنامه پنج ساله ای که در جامعة المصطفی تمام گردیده، خیلی حالت هوشمندانه دقیقی داشت و همه چیز طبق برنامه و نظم و ترتیب معیّنی پیش می رفت و کم و زیاد شدن بودجه نیز بسیار روشن و شفاف بود و ارزیابی دقیق و خوبی از کارهایمان داشتیم. در بخش هایی از حوزه علمیّه مانند تبلیغ و آموزش نیز هم اینک سیستم های نسبتاً خوبی راه اندازی شده است. بنده فکر می کنم این جلسه برای شکل گیری این نظر است که باید سیستم های مدیریّتی و کاری خودمان را یکپارچه سازی کنیم که به نوبه خود، نکته بسیار مهمی است و خیلی از حرکت های جدیدی که آغاز می شود، باید این نکته در آن لحاظ گردد. تقاضای ما این است این نکات را دوستان حتماً در نظر بگیرند. در حال حاضر، حوزه علمیّه اوّلین برنامه پنج ساله خود را تدوین می کند و نتیجه و جمع بندی ما از جلسه امروز، این است که آقایان مخصوصاً در اولویت های کاری خود، نگرش مجازی و نرم افزاری به برنامه ها را حتماً مدّ نظر قرار بدهند تا نتایج بهتری به دست آید.

بنابراین، یکی نگاه نرم افزاری و مجازی به برنامه ها، و دیگری حالت منظومه ای و یکپارچه که باید بر کارها و برنامه ها حاکم باشد؛ این دو مورد، درخواستی است که ما از مجموعه داریم و جناب آقای بهرامی نیز باید این کار را دنبال بکنند تا انسجام و پیوست لازم برای تحقق چنین چیزی حاصل شود؛ به ویژه در برنامه پنج ساله حوزه علمیّه باید این نکات مورد توجه قرار بگیرد. اگر دوستان جلسه دیگری را برقرار کنند تا کارهایی که در مجموعه مدیریّت حوزه انجام شده و یا در دست انجام است، گزارش شود، خیلی بهتر می تواند فضا را برای رسیدن به آینده درخشان تر فراهم کند.»

استمرار همکاری و جلسات مشورتی

در ادامه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر شهریاری، ضمن تأیید نکات فوق، بر استمرار همکاری و تعامل بیشتر میان مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و شورای مدیریّت حوزه علمیّه تأکید کرد و گفت:

«یکسری امکانات کارآمد و مفید در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی وجود دارد که پیش از این هم خدمت شما عرض کردم. این امکانات، در واقع در خدمت مراکز علمی و دینی همچون حوزه های علمیّه است. امیدوارم شرایطی فراهم شود که همکارانتان در حوزه علمیّه از نزدیک با این قابلیّت ها آشنا شوند؛ از جمله این امکانات مفید، بانک های اطلاعاتی نورمگز و همین طور پایگاه سمیم نور است. همچنین، ما شرکتی به نام «نشان» داریم که می تواند تمام فعالیت هایی را که بنده عرض کردم، برای شما پیاده سازی و اجراء کند. بحث دیتاسنتر، فعال شدن کارهای پژوهشی و امور مرتبط با آموزش و تبلیغ، و یا فعال شدن پژوهشکده فنّاوری اطّلاعات، از دیگر محورهایی است که قابلیت پیگیری دارد.

پیشنهاد من این است که جلسه ای با حضور معاونت محترم حوزه داشته باشیم تا بهتر بتوانیم کارهای صورت گرفته در این مرکز را در حوزه فنّاوری و فضای مجازی معرفی کنیم و بعد در جلسات مجزا به طور خاص، به حوزه آموزش یا پژوهش بپردازیم و فعالیت ها، اولویت ها و خلأها را با هم بررسی نماییم.

اساساً دفتر رهبر معظم انقلاب برای همین منظور این مرکز را تأسیس کردند و ما هم کاملاً آماده هستیم که هر نوع خدماتی را که در حوزه فنّاوری و فضای مجازی مورد نیاز حوزه علمیّه هست، در اختیار شما بگذاریم؛ تجربیات و دستاوردهایی که زحمات بسیاری هم برای آنها کشیده شده است. همه هزینه هایی که در این مرکز شده، برای خودمان نیست؛ به جهت ارائه خدمت به مراکزی همچون حوزه علمیّه است تا از دوباره کاری و صرف هزینه های اضافی جلوگیری شود. ما آماده ایم تا بسترهای لازم را برای انجام این کار بزرگ فراهم کنیم و سطح هم افزایی میان ما بالا برود. البته تحقق چنین چیزی، نیازمند نقشه راه دقیق و کامل است. إن شاء الله، در سایه تعامل و همکاری نزدیک، شاهد ظهور برکات و آثار مفیدی در حوزه های علمیّه باشیم.»

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: پنج شنبه, 24 اسفند 1396
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 12
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 61
بازدید 8504 بار
شما اينجا هستيد:خانه سایر مقالات فصلنامه شماره 61 (زمستان 1396) باز آفرینی حوزه های علمیه در فضای مجازی