به سبب نقش حسّاسي كه حديث در انعكاس سخن معصوم دارد، اِسناد هر حديث به زنجيره ناقلان (سلسله سند) عنصر اساسي تشخيص صحّت و اعتبار احاديث شمرده ميشود. اين علم، با گذشت زمان چنان وسعت يافت كه تبديل به حوزهاي مستقل شد و كم و بيش با همين تعبير امروزي استناد بهكار ميرفت. شهيد ثاني «سند» را آنچه مورد اِسناد قرار گرفته يا زنجيره ناقلان ميداند و «متن»، بنا به تعبير ابنجماعه، بياني است كه آخرين راوي ارائه ميكند. در حوزه حديث، متني كه بر مبناي نام افراد مورد استناد تدوين ميشد، «مُسنَد» نام داشت. (1)
تعریف مُسنَد
مُسنَد، از مصدر اِسناد و اِسناد از ماده سَنَد است. معنای لغوی سَند، به معنای دامنه و نشیب و سرازیری کوه، زمین بلندکه رویاروی شخص باشد، تکیهگاه و آنچه بدان پشت نهند از قبیل دیوار و...، دستاویز و نوشتهای که بدان اختیار شغل و ملکی را به کسی دهند، بهکار رفته است. (2)
در لغتنامه دهخدا نیز سَنَد چنین تعریف شده است: «منسوب شدن به چیزی پشت به پشت، نسبت کردن چیزی را به چیزی. (3) معنای اصطلاحی سند نیز به این دلالت میکند که یا از طریق متن وی از زنجیره بههم پیوسته از کسانی باشد که یکی پس از دیگری حدیث را روایت کنند تا به پیامبر(ص) و یا ائمه معصومین (ع) رسد.
واژه «مُسنَد»، اسم مفعول صفت مفعولی از اَسنَدَ و جمع آن مَسانِد و مسانید است. از معانی این واژه، یکی «پسر خوانده» است و دیگری، روزگار است و معنای دیگر آن نیز اسناد شده و یا نسبت داده شده است. گفتنی است که در قرآن از خویشاوندان این واژه، تنها یک کلمه و آن هم یک بار بهکار رفته است و آن کلمه «مُسَنَّدَه» است که در اين آیه شریفه آمده است: «کاَنَّهُم خُشُبٌ مُسَنَّدَه»؛ گویی که ایشان (منافقین) چوبهايیاند ببًر بارنهاده». (4)
معنای اصطلاحی مُسنَد، در میان اهل حدیث چنین معنايي دارد که در برابر مرسل و منقطع و... است؛ يعني حديثي که سندش از راوی تا پیامبر(ص) - یا به تعبیر صحیحتر تا معصوم- پیوسته و متصل باشد؛ به عبارت دیگر، حدیثی است که از زنجیره اسناد آن حلقهای مفقود نباشد. این اصطلاح نزد بیشتر محدثان، تنها درباره حدیث مرفوع متصل بهکار میرود؛ چنانکه حاکم مینویسد:
«حدیث مسند، آن است که محدث آن را از استادی روایت کند که سماع وی از او آشکار باشد و سن وی چنین کاری را اقتضا کند و سماع استاد او از استادش هم به همین شیوه باشد تا اینکه اسناد به یک صحابی مشهور برسد و از رهگذر او به پیامبر (ص) بپیوندد.» (5)
اسناد
اِسناد، مصدری از باب افعال بوده و در پارهای از موارد به یک معنا با سَنَد بهکار رفته است. در لغتنامه دهخدا نیز نسبت کردن به و بازخواندن به چیزی گفته شده است. (6) معنای اصطلاحی اسناد نزد حدیثشناسان و حدیثپژوهان، به معنای نسبت دادن حدیث به معصومین(ع) از رهگذر ذکر یکایک راویان آن است.
مُسنِد
مُسنِد، اسم فاعل صفت فاعلی از اَسنَدَ است. آنچه سبب تکیه دادن میشود، کسی که گواهی دیگری را تقریر میکند و اسناد دهنده، از معانی این واژه است. در اصطلاح نیز این واژه نزد حدیثشناسان و حدیثپژوهان به عنوان لقب بر کسی اطلاق میشود که در زمان و یا شهر خویش از دانش چشمگیری در حدیث برخوردار است؛ (7) به عبارت دقیقتر، مُسنِد کسی است که با تکیه بر حافظه، حدیث را با سلسله سند نقل میکند؛ خواه به احوال سند و قوت و ضعف آن آگاه باشد و خواه از چنین آگاهیای برخودار نبوده و تنها به روایت توانا باشد. مقام علمی این فرد، از حافظ و محدث پايینتر است. (8)
استناد
در گذشته، امر استناد به گونه ای معمول بوده؛ ولی ضوابطی مدوّن که بتوان آنها را مبانی نظری چنین امری تلقی کرد، نداشته است. تنها حوزه ای که این امر را به طور جدی مورد ملاحظه قرار داده، علم حدیث است و این، احتمالاً تنها حوزۀ کهن است که به سبب طبیعت موضوعش، مسألۀ استناد را با دقت بررسی کرده و برای آن قواعد و شرایطی مقرر اشته است. (9)
کاربرد استناد
استنادها، عناصر جالبی برای مطالعه هستند؛ زیرا هم بهآسانی در دسترس قرار دارند و هم به اعتبار دادهها آسیبی نمیرسانند و بر خلاف شیوههایی چون مصاحبه و توزیع پرسشنامه، عوامل مزاحم کمتر است و نیاز به همکاری پاسخدهنده ندارند. (10) مطالعه استنادی یا تحلیل استنادی، از جمله کاربردهای استناد است که رابطه میان مدرک استنادکننده و مدرک استنادشده را بررسی میکند و به مطالعه قواعد حاکم بر این رابطه میپردازد.
انواع استناددهی
براي حفظ يكدستي در استناد، قواعد و معيارهايي در مقياس بينالمللي پديد آمده است كه در استناد به تكنگاشتها، گزارشها، مقالهها و ديگر مدارك ميتوان آنها را بهكار بست. هرچند برخي عقيده دارند كه «به سبب وجود نمونههاي متنوعي از استناد كه در آثار و منابع گوناگون به چشم ميخورند، ارائه هر گونه توصيه صريح و روشن در اين باره دشوار است»، ميتوان از معيارهايي مانند استاندارد بينالمللي توصيف كتابشناختي و قواعد فهرستنويسي انگلو امريكن بهره گرفت. در حوزههاي مختلف علوم، شيوههاي گوناگوني براي استناد به كتابها و نشريهها وجود دارد كه شيوهنامه «شرايط يكسان براي ارائه دستنوشته به مجلههاي زيستپزشكي»، كه در سال 1978 توسط كميته بينالمللي سردبيران مجلات پزشكي تهيه شده، از آن جمله است. چهارصد نشريه معتبر پزشكي دنيا، از اين شيوهنامه براي مقاصد مختلف نوشتههاي علمي حوزه پزشكي پيروي ميكنند.
در هر استناد، موارد كلّي زير رعايت ميشود:
- الف - منبع اصلي دادهها براي استناد كتابشناختي مواد چاپي، معمولاً صفحه عنوان و صفحههاي مرتبط با آن در هر اثر است. در مواد غيرچاپي، دادهها از جلد، شرح، يا ديگر عناصر، از جمله مواد چاپي همراه، استخراج ميگردد؛
- ب - مختصرترين شكل استناد، حداقل اطلاعات ضروري براي شناسايي اثر را ارائه ميدهد و سطوح ديگر اطلاعات ماهيت يا محتواي اثر را بيان ميكند يا شناسايي يك اثر را آسان ميسازد؛
- ج - براي نقطهگذاري (سجاوندي) شيوههاي مختلفي با يكديگر تلفيق و پذيرفته شده است. آنچه در اين زمينه اهميت دارد، كمك به خوانايي يا درك استناد است؛
- د - در بيشتر معيارهاي استناد، استفاده از كوتهنوشتها (اختصارها) رواج دارد كه كوتاهنويسي عناوين نشريههاي ادواري از آن جمله است. (11)
تدوین حدیث
در دوران منع تدوین حدیث که در زمان خلیفه اول و دوم صورت گرفت، شیعیان به تبعیت از ائمه خود به نگارش احادیث اهتمام میورزیدند و کتابهايی را نیز به نگارش در آوردند که در طول زمان از دسترس ما خارج شده و یا از بین رفتهاند.
از همان ابتدا که کار تدوین احادیث شروع شد، شیعیان نیز در این امر دخیل بوده و نقش بسزايی در این امر ایفا کردهاند. شوقی ضیف مینویسد:
« توجه شیعه به نوشتن فقه، بسیار قوی بوده است. علت آن، اعتقادی بوده که آنها در مورد ائمه خود داشتهاند؛ به اینکه آنها هادی و مهدی بوده و باید به تمام فتاوی آنها ملتزم شد. از اين رو، به فتاوا و قضاوتهای حضرت علی(ع) توجه کردند. بنابراین، اولین تألیف از میان شیعه و به دست سلیم بن قیس هلالی معاصر حجاج بوده است. (12)
سید حسن صدر نیز ذکر میکند که اولین کسی که از شیعه علی(ع) به تدوین کتاب پرداخت، ابورافع مولی رسول الله(ص) است. (13)
شیعه علاوه بر داشتن ائمه معصوم(ع) تا اواسط قرن سوم صاحب کتبی بوده که اصحاب ائمه تألیف کرده و از زمان امام صادق(ع) به بعد، این کتب به اندازهای است که میتوان گفت قابل شمارش نبوده. اگر فردی کتاب رجال نجاشی را مورد مطالعه قرار دهد، درک خواهد کرد که اصحاب ائمه، تألیفات بسیار زیادی داشتهاند که پشتوانه فقه شیعه است. طبعاً محدودیت شیعیان و احاطه بر شناخت آنها از یک طرف و نیز در خطر بودن افراد شیعه و عدم گرایش افراد فاسق و فرصتطلب به آنها نیز از طرف دیگر، به انضمام توجه ائمه و اصحاب آنها به تدوین احادیث، باعث غنای فقه شیعه و صحت آن است؛ امتیازاتي که عملاً در میان اهل سنت – به دلايلي چون: وسعت، حاكميت مذهب اهل سنت و عدم تدوين حديث – وجود نداشته است. از اين رو، این مباحث بیان میدارند که برتری فقه شیعه و توجه عموم مسلمانان بدان، پشتوانه تاریخی صحیحی دارد. (14)
اما مسأله تاخیر در کتابت حدیث، از مسائل مهم در تاریخ حدیث است. اهمیت آن از آنجا است که این حرکت تأثیر زیادی در بیان چگونگي احادیث، تعداد آنها دروغپردازیها، و... داشته است. یکی از این مباحث، به کسانی مربوط است که عامل این تأخیر بوده و حرکت آنها سرمشق دیگران در ننوشتن احادیث قرار گرفته است. پس از اینکه برخی از خلفا بنا به مصالحی از نوشتن حدیث جلوگیری کردند، به دنبال آن گروهی از صحابه و تابعین نیز از این امر پیروی نموده و با تحقق مثل «الناس علی دین ملوکهم» تا مدتها با تأثیرپذیری از این دستور، از نوشتن احادیث ابا كردند و تنها به حفظ آنها بسنده نمودند.
عمر بن عبدالعزیز درمیان خلفا اولین کسی بود که در مورد نوشتن حدیث و فرستادن آنها به نزد خلیفه، به علمای بلاد اسلامی دستور داده است. (15) همچنین او به مردم مدینه نوشت ببینید آنچه از احادیث پیامبر(ص) باقی مانده است، بنویسید؛ زيرا من در مورد از بین رفتن علم وحشت دارم. (16)
اگرچه در روزگار عمر بن عبدالعزیز احادیث تا حدی به صورت منظم نگاشته شده بود، اما پس از مرگ ایشان تحت الشعاع مخالفتها برای ننوشتن حدیث قرار گرفته و همانگونه که ذهبی اشاره کرده است: مسأله تدوین به نیم قرن پس از آن موکول شده است. از ابن حجر نقل شده است که: «مسأله تدوین حدیث و تبویب آنها در اواخر عصر تابعین، یعنی هنگاهی که علمای اسلام در شهرها پراکنده شدند، آغاز شد. اولین کسانی که احادیث را تدوین نمودند، ربیع بن صبیح و سعید بن ابی عروبه بودند؛ تا اینکه بزرگان طبقه سوم، احکام را مدون کردند.» (17)
در مجموع، سه مرحله از حفظ تا کتابت حدیث بوده است:
- - از ابتدا تا آخر قرن اول هجری که اصولاً کتابت حدیث درا ین مرحله به صورت شایع مطرح نبوده است؛ بهجز در مواردی از ناحیه بعضی از صحابه که بر خلاف دستور خلفا در این باب عمل کردند.
- - از اوايل قرن دوم تا اواسط این قرن که تدوین به صورت ناقص وجود داشته و مکتوباتی نیز در این مدت نگاشته شده است.
- - سومین مرحله تدوین حدیث که نسبتاً به صورت اساسی و اصولی انجام گرفته و از اواخر قرن دوم آغاز شده است؛ هر چند که امروزه کمتر اثری از آن قرن باقی مانده است. قدیمیترین کتبی که در این مرحله باقی مانده، مصنف عبدالرزاق و نیز مصنف ابن ابی شیبه و همچنین موطأ مالک بن انس است که تألیف بیشترین آنها در نیمه دوم قرن دوم هجری آغاز شده است. (18)
جایگاه مُسنَدنویسی در تدوین حدیث اهل سنت
تدوین حدیث در میان اهل تشیع و اهل تسنن، متفاوت است. با اینکه تلاش براي شنیدن و ضبط و نقل احادیث هم در میان تشیع وجود داشت و هم در میان اهل تسنن، اما یک تفاوت ریشهای در سده نخست هجری میان خاصه و عامه به چشم میخورد و آن اینکه عامه در مدت یک سده به پیروی از دستور خلیفه دوم و برخی صحابه دیگر، نوشتن حدیث را نمیپسندیدند؛ ولي شیعیان از همان آغاز همچنان که نسبت به استماع و ضبط و نقل احادیث اهتمام میورزیدند، نسبت به نوشتن و تدوین آن نیز اهتمام داشتند. بنابراین، شیعه دستکم یک سده در تدوین و نگارش حدیث از اهل سنت جلو افتاد. (19)
البته ناگفته نماند که در میان اهل سنت نیز از همان ابتدا برخی از صحابه و تابعان بر حسب شرایط و یا تشخیص فردی به نگارش احادیث میپرداختند؛ اما این کار، رسماً امری پسندیده نبود و تدوین رسمی با فرمان عمر بن عبدالعزیز آغاز گشت. (20)
مکتوبات عصر نبوی
نتیجه هدایتها و تلاشهای پیامبر اکرم(ص) و مساعدتهای اصحاب حضرت، به طور طبیعی، در قالب مکتوبات در حیات پیامبر گرامی اسلام ظهور کرد. از جمله آثاری که در این عصر باقی ماندهاند، عبارتاند از:
- - آثاری که به املای پیامبر(ص) و حضرت امیر مؤمنان علی(ع) از جمله عهدنامهای که در مدینه به زعامت رسول اکرم(ص) پدید آمد. این اثر را پیامبر(ص) املا و حضرت علی(ع) نوشتن آن را به عهده داشتند. (21)
- - صحیفه امام علی(ع) که این کتاب را پیامبر(ص) املا فرمود و حضرت امیر (ع) آن را کتابت نمود.
- - صحیفه عبدالله بن عمر بن العاص و صحیفه سعد بن عباده و... که به همین چند اثر بسنده میکنیم.
مسندنویسی در علم حدیث
دانش حدیث، از چنان اهمیتی برخوردار است که در چند قرن نخست عالم اسلام علم با دانش حدیث مترادف بوده و در بيشتر علوم اسلامی، علم به معنای فراگیری احادیث مربوط به آن موضوع بوده است. مسلمانان در عصر رسالت، احادیث را مینوشتند و آن را محفوظ میداشتند. این عمل، به جهت دستور اکید رسول خدا(ص) به نگارش حدیث بود. گرچه به دلیل دستور خلیفه اوّل و دوم بر ممنوعیّت این کار، اهل سنّت نه تنها نگارش حدیث را یک قرن به تأخیر انداختند، بلکه از نقل شفاهی آن نیز پرهیز کردند؛ امّا شیعه در طول تاریخ خود و اهل سنّت نیز پس از دستور عمر بن عبدالعزیز به جمعآوری و ثبت و ضبط احادیث اشتغال داشتند.
نتیجه نگارش حدیث، پدید آمدن هزاران کتاب حدیثی است که بهترین منبع شناخت دین پس از قرآن مجید به شمار میروند. روش محدثان بزرگ در تدوین این کتابهای حدیثی متفاوت بوده است؛ بعضی از آنان به نوشتن جوامع حدیثی یا دائرة المعارف حدیث روی آوردند، که از کاه تا کهکشان، همه موضوعات مربوط به دنیا و معیشت مردم تا مسائل معنوی و احکام فقهی و تفسیر قرآن را در بر داشت.
بعضی از این کتابهای حدیثی، به موضوعی خاص یا عام پرداختهاند، مثل: علل الشرائع، ثواب الأعمال، عقاب الاعمال، معانی الأخبار، الکافی و... . بعضی از کتابهایی که «سنن» نام گرفتهاند، بر اساس ابواب فقهی تنظیم شدهاند؛ مثل تهذیب و اسبتصار. این گونه کتابها بر اساس موضوع نوشته شدهاند.
بعضی از کتابهای دیگر حدیثی بر اساس مؤلف یا راوی تدوین شدهاند، مثل: مسند الامام موسی بن جعفر(ع) که روایت ابوعمران مروزی است، مسند الامام زید بن علی و مسند احمد حنبل.
علامه تهرانی در الذریعه، صدها کتاب حدیثی را با عنوان «نسخه»، «خطبه» و «مسند» معرفی کرده است. مسندنویسی که بخش مهمی از تدوین حدیث است، در اهل سنّت بیش از شیعه رواج داشته است و در بین علمای شیعه، «اصل»نویسی بیش تر متداول بوده است و این، علاوه بر پیشگامی شیعه در نگارش حدیث است؛ چنانکه چهارصد کتاب در قرن دوم هجری توسط شیعیان و اصحاب حضرت امام صادق و امام کاظم(ع) نگاشته شد؛ در حالی که اهل سنّت هنوز درباره لزوم نگارش حدیث شک و تردید داشتند. بنابراین، گرچه شیعه و اهل سنّت هر دو در ترویج حدیث تلاش کردهاند، ولی سابقه شیعه در این باره بیشتر است.
اگرچه توجه شیعه غالباً معطوف به نگارش اصول حدیثی بوده و کمتر مسند نوشته است، اما در همان تعداد اندک مسند، از روشی متفاوت با روش اهل سنّت پیروی کرده است. (22)
امتیازات حدیث شیعه بر اهل سنت
- دايره حديث و معارف نزد شيعه، فراتر از اهل سنت است؛ زيرا شيعيان بر اساس آموختههاي خويش از كتاب و سنت پيامبر، بر اين باورند كه عدد معصومان چهارده تن است و قول فعل و تقرير (تأييد عمل افراد) آنان به يك ميزان، از اعتبار و حجّيت برخوردار است. بر همين اساس است كه دورة دسترسي به معصوم، نزد شيعه تا پايان قرن سوم ادامه دارد؛ ولي بر اساس اعتقاد اهل سنت، با رحلت رسول اكرم(ص) دسترسي به معصوم از بين ميرود.
- نزد شيعيان هيچگاه كتابت و نشر حديث متوقف نگشت و بر اساس تعليم پيامبر و عترت او، در همه دورهها كتابت حديث رواج داشته و امامان معصوم خود نيز در اين امر پيشگام بوده و ياران خويش را بدان واميداشتند.
- شيعيان از همان ابتدا تلاش كردند كه كتب و مجموعههاي معاريف و حديثي را با سلسله اسناد نگهداري كنند. گاه ميشد كه شكنجههاي زيادي را براي حفظ كتب و احاديث ائمه تحمل ميكردند كه ابن ابي عمير و محمد بن يونس بن عبدالرحمان از اين جملهاند. (23)
آثار بهجای مانده از اهل بیت(ع)
الف - سؤالی که گاهی برای افراد مطرح میشود، این است که آیا اهل بيت(ع) اثر مكتوبي (نامه، كتاب و...) از خود بر جاي گذاشتهاند؟
در جواب بايد گفت: كتابهايي به اهل بيت(ع) منسوب است، شامل يكي از موارد ذيل است:
- 1. برخي در دسترس ما نيست، مانند خيلي از كتابهايي كه نام خواهيم برد.
- 2. برخي نسبت آن به مولف قطعي و در دسترس است، مانند: نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و رواياتي كه در جوامع روايي با سند نقل شده كه در مجموع نسبت به ائمه قطعي است؛ ولي تكتك روايات آن، از نظر سندي به سه دسته تقسيم ميشوند:
- - روايات متواتره كه بسيار اندك است؛
- - روايات آحاد معتبر كه در فقه معتبر است؛ ولي در معارف دين علمآور نيست؛
- - روايات جعلي و ضعيف.
- 3. برخي نيز مشكوك است، مانند تفسير منسوب به امام حسن عسكري(ع)، فقه الرضا(ع) منسوب به امام هشتم(ع) و... .
ب - مجموعه آثاري كه از اولياي دين براي ما باقي مانده، چقدر است و در چه كتابي آمده است؟ پاسخ اين است كه آثار ائمه(ع) سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
1. دوران حضور ائمه(ع):
در اينجا فقط به برخي دورهها اشاره ميشود:
- - دوران علي(ع): اولين كتاب حضرت(ع)، تفسير قرآن است. (24) دومين كتاب «كتاب السنن والقضايا والاحكام» است كه ابواب مختلف فقهي در آن گرد آمده است. (25) سومين كتاب، كتاب جامعه، و يا كتاب علي(ع) است. (26) صحيفه علي(ع)، كتابي ديگر است كه حجم آن كمتر از كتاب علي و الجامعه ميباشد. (27) البته هيچكدام از اين كتابها اكنون در دست نيست. عهدنامه مالك اشتر، يكي ديگر از كتب آن حضرت به شمار ميرود؛ به جز اينها، نامههاي ديگر حضرت به واليان و عاملان را نيز بايد در شمار همين مكتوبات آورد. بيشتر اينها در نهجالبلاغه و مستدرك آن، نهج الصباغه آمده است و همچنين كتابهاي ديگري كه توسط شاگردان حضرت جمعآوري شده، مانند: «جاثليق» از سلمان فارسي، الخطبه از ابوذر، كتاب قضاوتهاي علي(ع) و كتاب تفسير توسط عبدالبر بن عباس، صحيفة مناسك حج توسط جابر بن عبدالله انصاري و كتاب تفسير از ميثم تمّار و... . (28)
- - دوران امام حسن و امام حسين(ع): در اين دوره، به جهت حاكميّت معاويه، مجالي براي كتابت حديث وجود نداشت. خطبههاي حضرت در منا و نامههاي امام حسين(ع) به اهل كوفه، مسلم بن عقيل، بني هاشم و بزرگان بصره، از كتابهاي اين دوره است. (29)
- - دوران امام سجاد(ع): امام سجاد(ع) هنگام شهادت، صندوقي را نزد امام باقر(ع) به وديعت نهاد كه در آن كتب بسيار بود (30) يكي از آنها، صحيفه سجاديه است. (31) همچنين ميتوان به كتابهاي: مناسك الحج، رسالة الحقوق (آداب سلوك فردي و اجتماعي)، صحيفه الزهد، الجامع في الفقه، حديث، كتاب علي بن الحسين و نيز كتابهايي كه شاگردان حضرت تأليف و جمعآوري نمودهاند. (32) از قبيل: تفسير القرآن، نسخه احاديث، صحيفه احاديث، رسالته الي سعد الاسكاف، كتابي كه زراره روايت كرده و يا كتابي ديگر كه عبدالمؤمن بن القاسم آن را نقل نموده است. (33)
- - دوران امام صادق(ع): رسالهها و كتب بسياري از حضرت نقل شده يا به ايشان منسوب است، مانند: «الاهليلجة في التوحيد»، كتاب «التوحيد»، رسالة «اهوازيه»، «رسالة في الغنائم»، «رسالة في وجوه معايش العباد»، «الجعفريات»، «نثر الدر» كه صحيفهاي است در كلمات قصار، و رسائلي كه جابر بن حيان از حضرت روايت كرده و تا پانصد عدد شمارش شده است.
2. دوره جمع و تبويب:
اين دوره با آغاز غيبت صغری شروع ميشود و تا دوره صفويه تداوم مييابد. در نگاه كلي، ميتوان اين دوره را با دو مشخصه شناخت: «تدوين كتب اربعه» و «تدوين كتب دعا و زيارات».
اول: كتب اربعه كه عبارت است از:
- - الكافي، محمد بن يعقوب كليني (م ۳۲۹ ق) كه داراي هشت جلد است و مجموعاً داراي ۱۶۱۹۹ حديث ميباشد.
- - من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق ابوجعفر، محمد بن علي (۳۰۶ - ۳۸۱ ق) كه در چهار جلد به طبع رسيده. بيشتر روايات آن، فقهي است و مجموع روايات آن، ۵۹۰۱ روايت ميباشد. (34)
- - تهذيب الاحكام: شيخ طوسي، ابو جعفر محمد بن حسن (م ۴۶۰)؛ اين كتاب در ده جلد چاپ شده و مشتمل بر ۱۳۵۹ حديث ميباشد.
- - الاستبصار: كه اين هم از شيخ طوسي است. روايتهاي اين كتاب، ۵۵۱۱ در ۹۲۵ باب ميباشد و طي چهار جلد منتشر شده است. (35)
دوم: كتب دعا و زيارت: مانند اقبال سيد بن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، جمال الاسبوع، فلاح السائل، فتح الابواب، مصباح الزائر، اسرار الصلاة، اسرار الدعوات، و... .
3. دوره تدوين مجموعههاي حديث:
مجموعههاي حديثي اين دوره عبارتاند از:
- - الوافي، محمد محسن فيض كاشاني (م ۱۰۹۱ ق) در چهارده كتاب. (36)
- - النوادر في جمع الاحاديث: اين اثر از فيض كاشاني داراي ۷ كتاب و ۱۰۵ باب است.
- - وسائل الشيعه: محمد بن حسن الحر العاملي (م ۱۱۰۴) در ۲۰ و گاهي در ۳۰ جلد چاپ شده است. مجموع روايات آن ۳۵۸۶۸ حديث ميباشد و مرجع خوبي براي مجتهدان و محققان به شمار ميرود.
- - بحار الانوار: بزرگترين مجموعه حديثي شيعه، كه مجلدات آن بر حسب چاپهاي جديد، ۱۱۰ جلد است. مؤلف آن محمد باقر مجلسي (م ۱۱۱۱ق) از بزرگان حديث شيعه است.
- - عوالم العلوم، از عبدالله بحراني اصفهاني (م قرن ۱۲)، ۲۳ جلد.
- - مستدرك الوسائل: اثر ميرزا حسن نوري (۱۳۲۰) در ۲۰ جلد. اين مجموعه، حاوي ۲۳۱۲۹ حديث مي باشد. (37)
روشهای تدوین حدیث و سنجش شیوه مسندنویسی با دیگر روشها
کتب حدیث، انواع گوناگونی دارند؛ صحاح، جوامع، مسانید، معاجم، مستدرکات، مستخرجات و اجزاء، از معروفترین گونههای کتب حدیثی میباشند.
معرفی گونههای کتب حدیثی
اول: كتابهایی که بر محور ابواب تالیف شدهاند. روش تألیف این کتب، بدینسان است که تمام حدیثهايي که به موضوعی یکسان مرتبط هستند، زیر عنوانی فراگیر مثل «کتاب الحجه» يا «کتاب الزکوه» قرار میگیرند. آنگاه این احادیث در بابها توزیع میشوند و هر بابی یک یا چند حدیث در موضوعی جزئی دربر میگیرد و برای هر بابی عنوانی در نظر گرفته میشود که موضوع آن باب را نشان میدهد، مثل «باب مفتاح الصلاة الطهور»؛ یعنی باب پاکیزگی، کلید نماز است. برخی محدثان این عنوان را «ترجمه» مینامند.
کتب جوامع، سنن، صحاح، مصنفات، مستدرکات و مستخرجات از این دستهاند.
دوم: کتابهايی که بر محور نامهای صحابه مدون شدهاند. در این کتب احادیثی که صحابی روایت میکنند، در یک جا فراهم میآید. در این روش چنانچه نام صحابی ناقل حدیث مورد نظر خود را بداند، به آسانی بدان دست مییابد. افزون بر آن، این روش برای آگاهی از شمار مرویات یک صحابی از پیامبر (ص) و نوع آنها سودمند تواند بود. این کتابها نیز خود بر دو گونهاند:
- الف) مَسانید: که به دنبال نام هر صحابی تمام مُرَویات او را اعم از صحیح و حسن و ضعیف گرد میآورند. بنابراین سبک،گاه مسندهای صحابه بر اساس حروف الفبای نام ایشان مرتب و پسوپیش میگردد.
- ب) اَطراف: مقصود از این کتب،کتابهائی است که مولف به ذکر برجستهترین بخش حدیث قناعت میکند؛ آنگاه طرف نقل و اسانید آن حدیث را از مآخذی که آن را روایت کردهاند، یکجا گرد میآورد.
سوم: گونه سوم، معاجم نام دارند؛ كتابهاي حدیثی که احادیث در آن به ترتیب صحابه یا استادان یا شهرها آورده شده و غالباً به ترتیب حروف الفبا هستند.
چهارم: کتابهايی که بر اساس واژههای آغازین احادیث مرتب شدهاند. این کتابها بر اساس نخستین واژه از متن حدیث و به ترتیب الفبا منظم گرديدهاند. این روش، برای مراجعه بسی آسان است؛ ولی پژوهشگر باید دقیقاً عین نخستین واژه از حدیث مورد نظر خود را بداند؛ وگرنه تلاش او، برای یافتن حدیث سودمند نخواهد بود.
پنجم: مجامع یا کتابهای فراگیر، از ديگر گونههاي حديثي به شمار ميروند. این کتابها در عین حال که احادیث شماری از مآخذ حدیث را در برگرفته، بر محور ابواب تألیف شدهاند. مهمترین آنها: «جامع الأصول من الاحادیث الرسول»، «کنز العمال فی السنن الاقوال و الافعال» و «التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول» میباشد.
ششم: گاهی مؤلفی دو کتاب حدیث را در نظر میگیرد و محتویات آن دو را با یکدیگر میسنجد و احادیث زاید یکی بر دیگری را در کتابی گرد میآورد. اینگونه کتابها را زواید میخوانند.
نتیجه
نقل قول و استناد، در تمامی اعصار اسلامی و غیر اسلامی مورد توجه بوده است. همانطور که ذکر شد، در علم حدیث سه موضوع را ذکر کردیم: استناد دهنده، استناد شونده و مسیر استناد کننده. در سه دوره، بیان حدیث و کتابت آن انجام شده است:
- - دوره اول: قرن اول هجری بوده است که ائمه مطالبی را بیان و شاگردان آنان، کار کتابت و نگهداری آن را بر عهده داشته و گاهي آثاری نیز منسوب به ائمه معصومین(ع) بوده است که امروزه در دسترس نبوده و اغلب به صورت شفاهی به قرنهای بعد منتقل شدهاند.
- - دوره دوم: قرن پنجم هجری بوده است که در این دوره افرادی مطالبی را به صورت شفاهی و با ذکر سندهای خود به صورت زنجیرهوار بیان داشتند تا به اصل منبع میرسیدند.
- - دوره سوم: که دوران معاصر است، از آثاری که در قرن پنجم هجری گردآوری شده است، استفاده میشود و استناد به آثار قرن پنجم صورت میگیرد. میزان دقت در استناد به کتب، بیشتر در قرن پنجم مورد بحث است؛ زیرا افرادی که در این دوره به گردآوری احادیث نمودهاند، باید به افرادی که به صورت سینهبهسینه احادیث را بازگو مینمودهاند، دقت بسیاری شود و حس اعتماد به این افراد در میان نگارندگان کتب مسند ثابت شده باشد؛ چون این افراد تنها افرادی بودند که در این زمینه گزارشی از منبع استنادشونده را که در آن زمان وجود نداشته است، به صورت شفاهی بیان میداشتند. «پس در علم حدیث، سند منبعی نیست که به آن استناد شده است؛ بلکه سلسله افرادی که به صورت شفاهی حدیثی را نقل کردهاند، به عنوان سند میباشند.»
پی نوشت:
منابع: