کلیدواژه: فرهنگ؛ فضای مجازی؛ اینترنت؛ فناوری اطلاعات؛ فرهنگ اینترنتی
1- مقدمه
رابطه کامپیوتری بین انسانها روز به روز فراگیرتر میشود. کامپیوترها روز به روز از طریق شبکههای محلّی و جهانی و نیز از طریق فنّاوری بیسیم به یکدیگر پیوند میخورند. ارتباط گسترده، هر روز بیش از پیش سرعت انتقال عکس، صدا، فیلم و اطّلاعات را افزایش میدهد. فنّاوریهای کامپیوتری امکان تعامل انسان ـ ماشین را به شکلی کاملاً جدید و بدیع و همچنین امکان تعامل انسان ـ انسان در فضایی مجازی را فراهم میکنند. تعامل انسان با انسان سنگبنای فرهنگ است. مدل توسعه فرهنگی لوریا و ویگوتسکی نشانگر نیاز به بذل توجّه به فرهنگهای فضای مجازی در هر گونه بررسی در خصوص ارتباطات انسانی کامپیوتر محور است چرا که این امر مستلزم کنشهای ارتباطی و رفتاریای است که انسانها به هنگام تعامل با محیط اطراف خود انجام میدهند.
2- پیشینه
به اعتقاد لوریا و ویگوتسکی انسانها به منظور ارتباط با خود و محیط از ساختارهای روانشناختی مختلفی استفاده میکنند. ساختارها در قالب نشانههایی دستهبندی میشوند که شامل مکانیزمهای ارتباطی زبانی و غیرزبانیاند؛ ساختارها در قالب ابزارهایی دستهبندی میشوند که در بردارنده طیف وسیعی از الگوها و روشهای رفتاری دیگری هستند که فرد به منظور ارائه عملکرد موثّر درون یک فرهنگ یا جامعه آنها را فرا میگیرد و اقتباس میکند.
روی هم رفته، نشانهها و ابزارها به افراد امکان تحلیل و تفسیر اطّلاعات را داده و معنا و تعامل با اشیاء، افراد و موقعیت هایی که آن ها با آن رو برو می باشند، را میسازند. زمانیکه این ابزارها، که به منظور هدایت فضایی خاصّ به دقت در کنار هم قرار میگیرند، با فضایی دیگری مواجه میشوند، دچار نقص شده یا کلاً از کار میافتند. در بافت اینترنت، انسانها صرفاً با ابزارهای دیجیتالی تعامل ندارد. بلکه، این ابزارها انسانها را وارد فضایی مجازی با طیفی از امکانات ارتباطی و فرهنگی میکند که در توانایی آنها جهت تعامل با فنّاوریهای مختلف، فرهنگ فضاهای مجازی و افرادی که با آنها مواجه میشوند، مؤثّر است.
کنشهای فرهنگی گروهی و فردی آنها ممکن است با فرهنگهای مجازی فضای مجازی همخوان باشد و یا حتّی نباشد. برخی محقّقان تا بدانجا پیش رفتهاند که میگویند جوانب اجتماعی ـ فرهنگی تعامل کامپیوتر محور انسانها در انتقال معنا و ایجاد ساختاری کارآمد ومؤثّر بسی مهمّتر از ملاحظات فنّی ارتباط است.
مقاله حاضر نظریات رایج در خصوص ماهیت و ساختار فرهنگهای مجازی را بررسی کرده و پیشنهادات کوتاهی در مورد اهمّیت مطالعات فضای مجازی در حوزه تعامل کامپیوتر- انسان را در آینده ارائه میدهد.
3- مباحث کلیدی در پژوهشهای مربوط به فرهنگ مجازی
شاید یکی از برجستهترین ویژگیهای پیکره ادبیات رایج در فرهنگ مجازی تقریباً متضاد بودن مباحث مربوط به تمام موضوعات باشد. تعدادی از پژوهشگران این تناقضها را به طور مستقیم بررسی میکنند. فیشر، رایت و پوستر به طور مشخص به مقایسه پیشگویی های آرمانگرایانه و غیرآرمانگرایانه در گفتمان حاکم بر اینترنت میپردازند. لوی، پوستر و جردن تا آنجا پیش رفتهاند که معتقدند اینترنت ماهیتاً مهمل نما است: این وسیله جهانی أمّا غیرکلّی، آزادیخواه و انحصار طلب، قدرتمند، شکننده و سریع، صرفاً در تحوّل است. از این رو بسیاری از نویسندگان مایلند در مباحث مهمل نما (مربوط به اینترنت) تنها درخصوص یک طرف، نظریهپردازی کنند. نمونه این مسأله را در مباحث بعدی میتوان ملاحظه نمود.
4- آرمانشهر یا نا آرمانشهر
برخی نویسندگان ضمن عدم دفاع آشکارا از ابزارگرایی، دیدگاههایی آرمانشهری در خصوص به اصطلاح «گذرگاه اطلاعاتی» مطرح میکنند. این نظریه پردازان پیشبینی میکنند که توانایی رها شدن از ارتباطات اینترنتی در پیدایش اشکال جدید دموکراسی و ادارک جمعی در دهکده جهانی فضای مجازی تأثیر بسزایی دارد.
منتقدین آنها معتقدند که این نویسندگان از واقعیت غافلند و ارزشهای فرهنگی بطور جداییناپذیری با رسانه و زبان در ارتباطند و فرهنگ مجازی از ماتریکس فرهنگی و اجتماعی شناخته شده نشأت گرفته است. این نظریهپردازان به طرح دیدگاههای جزمیتر فناوری و ناآرمانشهری در خصوص فضای مجازی در سطح وسیعتری پرداختهاند: در این دیدگاهها، فرهنگ سرمایهداری و پول محور غالب است و سلسله مراتب بیعدالتی و نابرابری اقتصادی موجود را گسترش میدهد و از طرفی ارزشهای فرهنگی غربی/آمریکایی و مهارتهای فنّی را تقویت میکند.
این مباحث و مباحثی که موضوعاتی متقابل و متضاد دارند و به فرهنگ مجازی مربوطند (نظیر اینترنت به مثابه مرکز کنترل جمعی در مقابل اینترنت به مثابه یک فضای اجتماعی جدید یا اینترنت به مثابه بافت فرهنگی در مقابل اینترنت به مثابه یکدست ساخته فرهنگی) همه در مباحث فلسفیای که مبانی اثر فهرست شده در دیگر بخشهای مقاله، را تشکیل میدهند آمدهاند.
5- مدرن یا پسامدرن
از دیگر تقسیمات عمده در بحث مربوط به ماهیت و فرهنگ فضای مجازی این مسأله است که آیا اینترنت (و فنّاوریهای وابسته به آن) پدیده ای مدرن است یا پسامدرن؟ نویسندگان بیشماری گسترش فنّاوریهای اینترنتی و فضای ارتباطی جدید ساخته شده توسط آنها را صرفاً به مثابه تجلّی ایدههای مدرن به شکل ابزار و تکنیک که بطور قطع در ایدهآلهای جمهوری خواهانه و انقلابی، آزادی، برابری و برادری نهفته است، مورد بررسی قرار دادهاند.
اسکوبار با تأکید بر همخوانی فنّاوریهای رایج با انقلابهای فرهنگی موجود، مبانی فرهنگی غربی توسعه فنّاوری را مورد بررسی قرار میدهد، گانکل نیز با تأکید بر همین مسأله معتقد است که منطق فضای مجازی صرفاً عبارت است از بسط و گسترش استعمار اروپایی. از نگاه کستلز فرهنگ مجازی برخاسته از فرهنگ برتر علمی و تکنولوژیکی، «در فهرست مأموریت غلبه بر جهان قرار داشت».
ارول معتقد است که بحث در خصوص پسامدرن بودن، ابراز فراموشی نسبت به گذشته است و مدعی است که فضای مجازی و فنّاوریهای مجازی دنباله همان تصویرگری رمانتیک و دهههای 1830 و 1840 است. او میگوید از قالب خارج کردن، محصول جدید دوران مدرن نیست بلکه (پدیده جدید) موفقیت تصویرگری رمانتیک بود.
نویسندگان متأخّرتر، فضای فرهنگی فضای مجازی را کاملاً جدید و پسامدرن دانسته، آن را نشانگر گسستی عمده و اساسی در الگوهای فرهنگی جامعه، هویت و ارتباطات در نظر میگیرند. به عنوان مثال وبب معتقد است تصاویر مرزی فضای مجازی نشانه تغییریی پسامدرن از انسان محصور به یک غیرانسان نامحصور مجهز به کامپیوتر است. پوستر مدعی است فناوریهای اینترنتی فرهنگ دومی را پدید آورده است: "فرهنگی غیر از مبادلات همزمان نشانهها و صداها بین افراد. در فضای واقعی و زمینی". او پیشبینی میکند که پیامدهای فرهنگی این نوآوری، باید سبب تخریب و نابودی «مدرن» گردد، و برای این بافت گزاره هایی از نظریات پسامدرن اندیشمندانی نظیر فوکو، هایدگر، دلوزه، بادلیراد و دریدا را که عقاید مدرن درخصوص پیشرفت، شخصیت اصیل تعریف پذیر و وجود مبانی مطلق برای ساختار علم را به چالش کشیدهاند، را از نو تدوین میکند.
پوستر معتقد است دیدگاههای پسامدرن درخصوص زندگی و فرهنگ که فراتر از عقاید و آموزههای مربوط به ساختارهای ثابت اجتماعی ممکن است با فضای پویا، شناور و حتّی به لحاظ فرهنگی متناقض با فضای مجازی،بیشترین پیوند و سازگاری را داشته باشد.
6- ارزشهای فرهنگ مجازی
آیا ارزشهای فرهنگ مجازی صرفاً ارزشهای وارد شده از فرهنگهای غیرمجازی موجودند؟ یا فرهنگ مجازی فرهنگ جدید و خاصّ خود را دارد؟ نویسندگان بسیاری در خصوص ماهیت و خاستگاههای ارزشهای فرهنگ مجازی پژوهش کردهاند.
انررسان معتقد است که "ارزشهای فرهنگ مجازی، ارزشهای گفتاری، قابل دسترس، آزاد و دارای واکنش سریع هستند". کستلز معتقد است که «فرهنگ هکری» اساس فرهنگ مجازی است و ارزشهای شایستهسالارانه، مفهوم اوّلیه جامعه مجازی و آزادی فردی بالایی را به همراه دارد. جوردن مدعی است که فرهنگ مجازی، نیرویی است که فرهنگ، سیاست و اقتصاد را میسازد و «قدرت فنّاوری» را قدرتی تعریف میکند که نظام هنجاری فرهنگ مجازی را شکل میدهد. او در سال 2001 همانند کستلز، زبان انگلو - آمریکایی و فرهنگ متعصّبانه فضای مجازی را که به اعتقاد او اساسش بر رقابت و صور اطّلاعاتی لیبرال و ایدئولوژیهای آنارشیستی استوار است را بررسی کرد.
ناپفر و مورس ماهیت مردسالارانه فرهنگ مجازی را بررسی میکنند در عین حال، کولکو معتقد است که اعضاء (که عمدتاً آنگلو - آمریکاییاند) جوامع مجازی جدید، ارزشهایی (عمدتاً آمریکایی) از فرهنگ بومی خود نیز با خود وارد این جوامع میکنند. در نتیجه و همانگونه که استار نیز پیشتر خاطرنشان کرده بود، هیچ تضمینی وجود ندارد که تعامل در شبکه صرفاً بیعدالتیهای نژادی، جنسی و طبقاتیای را که در اشکال دیگر ارتباطات سراغ داریم، کپی کند.
مقالاتی که شیلدز در سال 1996 در مجموعهای ویراستاری کرد ویژگیهای مربوط به ارزشهای فرهنگ مجازی و مواردی نظیر نوع نگاه به سانسور، تعامل اجتماعی، سیاستهای سلطه طلبانه و کنشهای جنسمدارانه در شبکه را مورد بررسی قرار دادهاند أمّا دیگران معتقدند که فضای مجازی محلّ ایجاد فرهنگی کاملاً جدید است. به عنوان مثال لوی میگوید،"فرهنگ مجازی بیانگر پیدایش یک فرهنگ متفاوت جهانی و جدید است، چرا که از عدم تعصّب در فهم از جهان بر گرفته شده است" و هیلی فضای مجازی را فضایی میانه میان تمدّن و صحرانشینی میداند که در آن گرایشات و گزینههای فرهنگی را میتوان انتخاب کرد.
7- خرده فرهنگهای فضای مجازی
آیا خرده فرهنگها در محیط فرهنگی فضای مجازی قابل شناساییاند؟ شماری از نظریهپردازان فرهنگهای آنلاین خردهگروههای خاصّ را مورد بحث و بررسی قرار میدهند: کستلز «فرهنگ هکری» را به تفصیل بررسی کرده است. لئوناردی فرهنگ آنلاین و طرحهای وبسایت اسپانیاییهای ایالات متحده را مورد مطالعه قرار میدهد و گیبس و کراس تصاویری را که خرده فرهنگهای مختلف اینترنتی بکار میبرند را مورد بررسی قرار میدهد. أمّا شماری از پژوهشها به جای موضوعبندی و توصیف خرده فرهنگهای فضای مجازی، به حاشیه رانده شدن یا عدم دسترسی برخی گروههای فرهنگی را به فضای مجازی مورد بررسی قرار میدهند.
مثلاً هوو میگوید: تفاهمهای مهمّ ارزشهای فرهنگی، فضای مجازی را برای آمریکاییهای بومی (اصیل) نامناسب میکند. کنیستون و هال آماری در مورد زبان انگلیسی و غلبه غرب در اینترنت ارائه میکنند؛ آنها اظهار داشته اند که 95% جمعیت - هند - به دلیل اینکه از زبان انگلیسی سلیس محروماند، عملاً از کامپیوتر استفاده نمیکنند. اندرسان معتقد است "سنتهای اومانیستی لیبرال فرهنگ عربی و اسلامی" از عالم فضای مجازی محرومند نه به این دلیل که به رسانههای جدید وارد نشدهاند بلکه به این دلیل که آنها به معنای دقیق کلمه تحت شعاع ارزشهای فرهنگی وابسته به زبان و فرهنگ غالب فضای مجازی قرار گرفتهاند. فریس، مورس و کناپفر نیز معتقدند که فرهنگ جنسی فضای مجازی میخواهد زنان را از دنیای مجازی بیرون کند.
جالب اینکه داهان از فضای عمومی آنلاین محدودی که در اختیار اسرائیلیهای وابسته به اکثریت یهودیان ساکن در اسرائیل گزارش میدهد. این نویسنده به جای آنکه به این نتیجه برسد که فرهنگ آنگلو - آمریکایی در اینترنت غالب است، قاطعانه میگویداین عدم تعادل نشانگر آنست که محرومیت اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه اسرائیل صرفاً در فضای مجازی، منعکس شده است.
داویس از امکان محرومیت از فرهنگ ابزاری جهانی (تکنوفرهنگ) بواسطه تفاوت و تنوّع ارزشها و گرایشات انسانی حمایت میکند. در این میان، استالد و تافت چند گزارش در خصوص فعّالیّتهای شماری از اقلیّتهای مشخص و مجزاء در فضای مجازی تهیه کردهاند: مردان آفریقایی سیاهپوست روستایی در دانشگاهی در آفریقای جنوبی، خانوادههای آٍسیای جنوبی در لندن، زنان هند و مهاجران ایرانی مقیم لندن.
8- در جستجوی آرمان شهر: تأثیر فرهنگی و طراحی فناوری
اگر فرهنگ مجازی را نظام ارزشیای بدانیم که تجسّم سخن آزاد، کنترل فردی و از میان بردن فاصلهها است، آیا این بدان معناست که نابرابریهای موجود را میتوان با پیگیری این آرمان شهر اصلاح نمود؟
کنیستون و هال میکوشند تا موضوعاتی را که طی این تلاشها قابل بررسی است را بر شمرند: توجّه به واکنشهای ملّیگرایانه به روشنفکران انگلیسی زبان، ایجاد صور استاندارد برای زبانهای بومی و چالشهایی که شرکتهای نرمافزاری آمریکای شمالی به هنگام پرداختن به زبانهای آسیای جنوبی با آن مواجه هستند.
بنسان و استندینگ(38) نقش سیاست در حفظ ارزشهای فرهنگی را بررسی کردهاند. آنها همچنین چارچوب جدیدی برای ارزیابی تأثیر فنّاوری و ارتباطات بر فرهنگ ارائه کردهاند.
ویلسون معتقد است که چارچوبی مبتنی بر تحلیل چامسکی(1989) از رسانههای فراگیر میتواند در تعیین میزان مشارکت آمریکاییها و میزان غلبه نهادها (و در نتیجه تعیین فرهنگ) فضای مجازی مؤثّر باشد. از مسائل مربوط به حوزه HCI میتوان به تلاشهای اوّلیه در راستای تهیه فضاهای آنلاین برای گروههای فرهنگی خاصّ اشاره کرد. به عنوان نمونه، ترک به طور خلاصه تلاشهایی را که جهت ایجاد روابط بین فرهنگ کاربران و علایق آنها به وسایل ارتباطی خاصّ و مدلهای سایت شبکه جهانی بر شمرده است، در عین حال، لئوناردی گزارشی از پژوهشی در خصوص ظهور "ویژگیهای فرهنگی اسپانیایی"در نحوه طراحی وبسایت ارائه میدهد (خصوصیات فرهنگی در قالب بافت آمریکایی در راستای اشتقاق از فرهنگ ها درک و مشاهده میشوند) و طرحهای خود را برای این جامعه ارائه میدهد. هیتون با کمک گرفتن از ایده بیجکر و لو در مورد «چارچوب تکنولوژیکی» توضیح میدهد که چگونه طراحان ژاپنی تصمیمات فنّی را با توسّل به عناصر فرهنگی ژاپن توجیه میکنند. چالشهای روششناختی و نظری اینگونه رویکرد به طراحی فنّاوری به تفصیل در بخش «نشریههای فرهنگی مربوط به ارتباطات فکری آنلاین» (مکفادین) و در همین دایرةالمعارف آمده است.
9- گرایشات آینده
در حال حاضر در ادبیات فرهنگ مجازی موجود بین نظریاتی که بیانگر ورود فرهنگهای پیشین [به فضای مجازی] هستند و نظریاتی که انتظار ساخته شدن فرهنگی جدید را در فضای مجازی دارند، تنش وجود دارد. نظریهپردازان دسته اوّل، مایلند ابتداء گروههایی که در فضای مجازی از تعاریف فرهنگی(و معمولاً قومی) جزمی یا بنیادین استفاده میکنند را شناسایی و طبقهبندی کنند، سپس به بررسی شیوههای وارد کردن، تحمیل کردن و یا از دست دادن کنشهای فرهنگی در فضای مجازی بپردازند. آنگاه تحلیلهای سیاسی ـ اجتماعی بر مبناء این طبقهبندیها صورت میگیرد.
بکارگیری چنین تعاریف ثابتی از فرهنگ راه را برای برخی حملات به توسعه به اصطلاح «نسخه های» فرهنگی مناسب فضاهای آنلاین و تعاملهای انسان ـ کامپیوتر هموار میکند. امّا، چالشی که هنوز وجود دارد، فقدان نظریه ای دقیق در خصوص فرهنگ است که تحلیل پیچیدگیهای واقعی فرهنگی مجازی و جوامع مجازی را میطلبد و بعلاوه این فقدان، فنّاوری و طراحی ابزار را هدایت میکند. أمّا اخیراً برخی نظریهپردازان، سودمندی الگوهای ثابت و «طبقهای» یا تعاریف فرهنگ را زیر سؤال میبرند. در عین حال عبدالنور-نوسرا معتقد است که بررسی ساخت فرهنگ در شبکه دشوار است. بنسان و استندینگ نظریه سیستمهای کاملاً جدید فرهنگی را ارائه کردهاند که فرهنگ را مؤکداً سیستمی نامرئی قلمداد می کند تا مجموعهای از مقولات و طبقات.
مهمتر اینکه، نظریهپردازان پسامدرنی نظیر پوستر معتقدند که اینترنت نظریه فرهنگی و اجتماعی خاصّ خود را میطلبد. نظریه مشترک بین این نظریات ناظر به ماهیت پویای فرهنگ و نقش افراد به مثابه عاملهای فعّال در ساخت فرهنگ آنلاین یا آفلاین است.
10- نتیجه گیری
هرگاه انسانها در خلال زمان با یکدیگر تعامل برقرار می نمایند، فرهنگهای جدید به وجود می آیند. در فضای مجازی، فناوریهای کامپیوتری شبکه ای، فرایند های ساختار فرهنگی را شکل می دهند (یا مانع می گردند یا بلوکه می کنند) و شکل گیری این فرایند را تسهیل می بخشند. اگر چه مباحثات در خصوص ماهیت فرهنگ مجازی به افراط کشیده می شود، أمّا یک نکته به شدّت واضح و مبرهن است: در حوزه تعامل کامپیوتر - انسان، دیگر زمان کافی و مقتضی برای تمرکز بر تعامل میان ماشین و انسان وجود ندارد. هر کوششی در راستای بررسی ارتباطات انسانی شبکه ای باید تعامل انسانی را با فرهنگهای فضای مجازی در نظر گیرد که فنّاوریهای کامپیوتری مسبّب آن بوده اند.
11- اصطلاحات و مفاهیم
فرهنگ: این واژه از چندین معنا برخوردار است: الگویی بنیادینی که اساس آن را الگوهای مشترک، عقاید، رفتارها، دیدگاههای محافظه کارانه اجتماعی و ارزشهای اکتسابی که فرهنگ را نظامی مشترک از حلّ و فصل یا ایجاد معنای جمعی میدانند، تشکیل می دهد. کلید فهم فرهنگهای آنلاین - که در آنها ارتباطات متن محور است - ممکن است تعاریفی از فرهنگ باشد که بر رابطه معکوس و معنایی میان زبان و فرهنگ تأکید دارد.
فضای مجازی: اینترنت به نحو آشکار به زیر ساختهای تکنولوژیکی کامپیوترهای شبکه ای اشاره دارد که ارتباطات دیجیتالی را در سطح دنیا ممکن می سازند. در عین حال فضای مجازی، مکان های مجازی به شمار می روند که در آنها افراد با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و این ارتباط توسط فنّاوری های اینترنتی ممکن شده است. از نگاه لوی فضای مجازی نه تنها زیرساخت ابزاری ارتباطات دیجیتالی است که اقیانوس اطّلاعاتی است که انسان ها در آن زیرساخت ها را کنترل کرده و توسعه می دهند.
آرمانشهر: مدینه فاضله عبارت از جامعه ای واقعی یا تصوّری، مکان یا دولتی کامل یا ایده ال است.
ناآرمانشهر: این مدینه از لحاظ معنایی مخالف مدینه فاضله است و به هر جامعه نامطلوبی اطلاق می شود. این اصطلاح عمدتاً برای اشاره به جامعه ای ساختگی (در آینده ای نزدیک) بکار می رود که در آن گرایشهای اجتماعی رعب آور و از لحاظ اجتماعی بی نهایت مخرّب است.
ابزار گرایی تکنولوژیکی: دیدگاهی که در آن صرفاً فنّاوریها و ابزارهایی که دخالت در فرهنگ ندارند، اهمّیت داشته و مفیدند. ابزارهایی که حامل هیچگونه ارزش یا فرضیات فرهنگی در نوع طراحی و نیز در مقام تحقّق نیستند.
جزم گرایی تکنولوژیکی: عقیده ای است که بر اساس آن فناوری طبق قوانین درونی خود گسترش مییابد و از این رو باید به مثابه سیستمی مستقل در نظر گرفته شود که تمام عرصه های اجتماع را تحت کنترل و نظارت دارد.
مدرن: اصطلاح مدرن در علوم اجتماعی به اشکال مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی (و مبانی اجتماعی و فلسفی آنها) اشاره دارد که مشخصّه جامعه صنعتی و غرب امروز به شمار می رود. فرضیات فرهنگی مدرن بطور خاصّ در پی بسط نظریات جهانی و عقلایی هستند که جوامع انسانی را توضیح و تفسیر می کنند.
پسامدرن: رویکردهای نظری که بعنوان پسامدرن شناخته شده اند،این اعتقاد را که فرضیات اجتماعی جهانی و عقلایی، مطلوب هستند را کنار گذاشته اند. نظریات پسامدرن، فرضیات بنیادین مدرن نظیر ایده پیشرفت یا آزادی را به چالش کشیده اند.