تعریف هرزهنگاری و مطالب مستهجن
برای پی بردن به تأثیرات هرزهنگاری، باید ابتداء آن را تعریف کنیم. کلمه هرزهنگاری یا pornography از کلمات یونانی porno و graphia أخذ شده که به معنای «توصیف فعالیت روسپیها» است. از لحاظ عرف عمومی، هرزهنگاری به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند. امّا کلمه «مطالب مستهجن» یا obscenity یِک اصطلاح حقوقی است که توسط حکم دادگاه عالی ایالات متحده در میلر کالیفرنیا در سال ۱۹۷۳ تعریف شده است. هر مطلبی که دارای سه خصیصه (که در ابتداء بدانها اشاره شد) باشد، مستهجن تلقّی میشود و إشاعه آن ممنوع است. بنابراین ممکن است چیزی پورنوگرافیک باشد، امّا هنوز مستهجن شناخته نشود، مثل یک فیلم آشکار جنسی که برای آموزش تمایلات جنسی انسان به دانشجویان پزشکی به کار میرود، یا فیلم یا کتابی که دارای ارزش والای ادبیاتی و هنری است، امّا دارای برخی محتواهای آشکار جنسی هم هست. بنابراین، دادگاه عالی ایالات متحده، گونههای وسیعی از موارد جنسی در فیلمها، کتابها و مجلات و دیگر اشکال را برای ارائه به بزرگسالان، مجاز اعلام کرده است.
انتشار مطالب مستهجن چه در سطح فدرال و چه در سطح ایالتها، در ۴۰ ایالت آمریکا ممنوع است. در حالی که إجرای قوانین مربوط به مطالب مستهجن در سالهای أخیر خصوصاً در سطح فدرال افزایش یافته است، امّا اجرای این قوانین، هنوز هم در بخشهای مختلف آمریکا متفاوت و پراکنده است. این کمبود اجرای قوانین، خصوصاً در سطح ایالتی و محلّی، شاید ناشی از دیدگاه بسیاری از مردم و به ویژه برخی مقامات باشد که معتقدند، هرزهنگاری ذاتاً بیضرر است و یا حداقل دلایل کمی درباره ضرر آن وجود دارد یا اصلاً دلیلی برای مضرّات آن وجود ندارد.
تأثیرات بر بزرگسالان
اطلاعات موردی پزشکی
در بررسی مطالب مربوط به تأثیرات هرزهنگاری، با گونههای وسیعی از مستنداتی برخورد میکنیم که حاکی از ریسک و احتمال آسیب ناشی از فرو رفتن در انبوه مطالب هرزهنگاری هستند. این اطّلاعات، اکثراً از سه منبع به دست میآیند:
- - اطّلاعات تاریخی موارد کلینیکی؛
- - مطالعات رشتهای؛
- - مطالعات آزمایشگاهی و تجربی؛
اطّلاعات تاریخی موردهای کلینیکی، از دفاتر درمانگاهها درباره افراد دارای کارکردهای نامناسب جنسی و همچنین از روحانیون و وکلایی که خدمات مشاورهای به افرادی که دارای مشکلات جنسی هستند ارائه میدهند، جمعآوری شده است. همچنین از مستندات ارائه شده توسط معتادان جنسی که از مراکزی مثل «درمانرفتاری دره طلایی» در مینهسوتا جمعآوری شده، استفاده شده است. به عنوان یک روانشناس بالینی، من طی سالهای مدیدی، تقریباً ۳۰۰ معتاد جنسی، خلافکار جنسی (آزاردهنده جنسی) و دیگر افرادی را که (۹۶ درصد آنها مردان هستند) دارای بیماریهای جنسی بودهاند، درمان کردهام. این بیماریها شامل فعّالیّتهای جنسی ناخواسته، آزار کودکان، عورتنمایی، نظربازی، آزارخواهی، بتپرستی (فیشیتیسم) و تجاوز به عنف میشدهاند. به جز چند استثناء، هرزهنگاری یکی از عوامل مهمّ یا حدّاقل تأثیرگذار در ایجاد انحرافات یا اعتیاد جنسی آنها بود.
بدون توجّه به این که هرزهنگاری عامل ایجاد یا تسهیلکننده این بیماریها بوده و بدون توجّه به ماهیت انحرافات و اعتیادهای جنسی بیماران، من یک مجموعه عوامل ۴ فاکتوره در همه آنها بدون استثناء یافتم که خصوصاً در آنهایی که تازه با هرزهنگاری آشنا شده بودند، صدق میکرد.
۱- اعتیاد
اوّلین تغییری که رخ میدهد، اثر اعتیادی است. مصرفکننده هرزهنگاری به آن معتاد میشود. وقتی آنها یک بار از مطالب هرزه استفاده کنند، دوباره به آن رجوع میکنند و این روند، بارها و بارها تکرار میشود. به نظر میرسد که این مطالب، یک محرّک قدرتمند جنسی بر میانگیزد که به دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب توسط استمناء صورت میگیرد. هرزهنگاری، تصویر بسیار قدرتمند و هیجانآلودی ایجاد میکند که دائماً به ذهن فرد خطور میکند و او آنها را در مخیله خود تفصیل میدهد.
افراد به هنگام اعتیاد به هرزهنگاری، به تنهایی نمیتوانند از شرّ آن خلاص شوند و آن را کنار بگذارند. علیرغم این که این اعتیاد، عواقب وخیمی مثل طلاق، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همکاران) را به دنبال دارد. همین طور پی بردم که بسیاری از بیماران من که دارای درجه هوشی بالایی بودند، آسیبپذیرتر بودند. شاید علّت آن، قدرت خیال پردازی آنان بود که آنها را بیشتر به اعتیاد نزدیک میساخت، در حالی که هر مردی در این مورد آسیب پذیر است، أمّا تجربه من نشان میدهد که وکلا، حسابدارها و افراد مرتبط با رسانهها، در برابر این اعتیادات، بیشتر آسیب پذیر هستند. با این وجود، گروهبان باب ناوارو که مدّت طولانی بازرس صنعت هرزهنگاری در دپارتمان پلیس لسآنجلس بوده است، میگوید: «قبول داشته باشید یا نداشته باشید، هر چه قدر افراد، باسوادتر باشند، به هرزهنگاریهای بیشتری معتاد میشوند و البته پول بیشتری هم خرج آن میکنند. افراد بسیاری اعتراف کردهاند که اعتیاد افراطی به این مطالب داشتهاند و کل زندگیشان را صرف آن کردهاند؛ ساعتها استمناء کردهاند و همیشه به دنبال موارد وقیحانهتر میگردند. همانند یک معتاد الکلی یا افیونی، آنها همواره به دنبال ارضاء بیشتر و مطالب مستهجنتر هستند، أمّا زمان بیشتری طول میکشد که ارضاء شوند و OK را بگویند.» برای غیرمعتادان، فهم طبیعت کاملاً تحریک شده معتادان جنسی، دشوار است. هنگامی که «موج» آنها را میگیرد، هیچ چیز نمیتواند آنها را از کار خود باز دارد، چه نگاه کردن به مطالب مستهجن همراه با استمناء باشد، چه عمل جنسی با فاحشهها، و چه تجاوز به کودکان یا یک زن باشد. یک مثال میتواند در توصیف این مسأله کمکساز باشد:
رالف، یک معتاد جنسی است که ۱۲ سال پیش ازدواج کرده و دارای سه بچه است. او در انجام مراسم مذهبی خود فعّال بوده و صادقانه به اصول والای اخلاقی پایبند بود. او به «ده فرمان» اعتقاد داشت و با زنا مخالف بود. وقتی که هرزهنگاری به زندگی او وارد شد، منجر به اعمال جنسی او با فاحشهها شد. بعد از هر عمل، او از خدا درخواست مغفرت میکرد و گریه میکرد که این کار را دیگر تکرار نخواهد کرد، اما دوباره مرتکب این عمل میشد.
از آنجا که مقدّمه هر عمل زناکارانه، استفاده از هرزه نگاری است، ما تصمیم گرفتیم که او را از وابستگی به این مطالب مستهجن رها سازیم. من از او خواستم که برای من یک چک هزار دلاری بنویسد، مبنی بر این که اگر ۹۰ روز از هرزه نگاری ها استفاده نکرد، من چک را به او پس بدهم. رالف دوست داشت پولش را از دست ندهد و کاملاً از راهبرد ما پیروی می کرد. او می گفت: «هیچ راهی برای دیدن فیلم ها و مجلّات کثیف برای من وجود ندارد، چرا که من می دانم با این کار، هزار دلار را از دست خواهم داد.» او تا مدّتی به طرز فوق العاده ای در برابر وسوسه ها مقاومت کرد، ولی در روز هشتاد و هفتم و در یک سفر تجاری، دوباره به مطالب مستهجن روی آورد و به یک فروشگاه کتاب مراجعه کرد و به مدت ۹۰ دقیقه عنان از کف داد. وقتی که هفته بعد او را دیدم، گریه کنان اعتراف کرد که هزار دلار را از دست داده است. از آنجا که او ۸۷ روز سنجیده عمل کرده بود، من به او یک فرصت دیگر دادم. بنابراین، یک دوره ۹۰ روزه جدّی دیگر را آغاز کردیم. ما هر دو معتقد بودیم که اگر او توانسته ۸۷ روز پاک بماند، مطمئناً میتواند ۹۰ روز دیگر هم این کار را انجام دهد، خصوصاً این که، این کار به معنای بازگشت ۱۰۰۰ دلار او بود. این بار او فقط ۱۴ روز دوام آورد. او پول خود را از دست داد و من آن را صرف کارهای خیریه کردم. او شدیداً تعهّد داده بود تا اعتیاد خود را ترک کند تا بتواند زندگی خود را حفظ کند و به مبانی مذهبی خود پایبند بماند، أمّا موضوع این نبود. به عقیده من، اگر او ده هزار دلار هم به من می داد، دوباره خلف وعده می کرد. هنگامی که موج شهوت آنها را فرا می گیرد، به پیامدها و هزینه های ان بی توجهند. اعتیاد آنها به طور مجازی بر زندگی آنها حکم می راند.
۲- تشدید
دوّمین مرحله، تأثیر تشدیدی است. با گذشت زمان، فرد معتاد نیازمند انواع شدیدتر، آشکارتر، منحرفتر و عجیب و غریب تر مطالب جنسی میشود تا «حال جنسی» خود را افزایش دهد. این فرآیند، یادآور اعتیاد به مواد مخدّر است. با گذر زمان، همواره یک نیاز رو به افزایش برای موارد تحریک کننده تر وجود دارد تا همان تأثیر ابتدائی را داشته باشد. اگر همسران یا دوست دخترهای آنان هم با آنان همراه شوند، آنها نهایتاً رفیق خود را مجبور می سازند تا فعالیت های عجیب و غریب رو به افزایش جنسی انجام دهند. در بسیاری موارد، این روند منجر به قطع روابط - به هنگامی که زن از فعّالیّت بیشتر امتناع می کند - می شود که اغلب نتیجه آن دعوا، جدایی یا طلاق است. ازدواج کردن یا رابطه جنسی داشتن با یک رفیق، مشکل آنها را حل نمی کند. اعتیاد آنها و تشدید این اعتیاد، عمدتاً به علّت تخیلات قدرتمند جنسی در أذهان آنان است که توسط هرزه نگاری ها کاشته شده است. آنها اغلب این تخیّلات جنسی همراه با استمناء را به خود آمیزش جنسی ترجیح می دهند. این امر تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی آنها را کاهش می دهد. این تخیّل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر همسران آنها می شود. محرّک جنسی آنها، چیزی غیر از همسرانشان است و همسر آنها به سادگی می تواند این امر را حس کند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن می کند. من تعدادی زوج مراجعه کننده داشتم که زن گریه کنان می گفت که شوهرش ترجیح می دهد تا به دیدن هرزه نگاری ها و استمناء بپردازد، تا این که به او اظهار عشق نماید.
۳- حساسیت زدایی
سومین مرحله ای که رخ می دهد، حساسیت زدایی است. محتویات کتابها، مجلّات و فیلمهایی که ذاتاً شوک برانگیز، شکننده تابوها، غیرمشروع، کَریه و غیراخلاقی هستند، أمّا از لحاظ جنسی تحریک کننده اند، به هنگام اعتیاد به هرزه نگاری، قابل قبول و عادی می شوند. آنگاه فعالیت های جنسی تشریح شده در هرزهنگاریها (بدون توجه به منحرف یا ضدّاجتماعی بودن آن) مشروع تلقی می شوند. در این مواقع، یک حسّ رو به رشد «همه این کار را انجام می دهند»، به آنها اجازه می دهد که کارهایی انجام دهند که قبلاً برای آنها غیرمشروع بود و با عقاید اخلاقی و معیارهای شخصی سابق آنها در تضاد است.
۴- فعالیت جنسی
چهارمین مرحله ای که اتفاق می افتد، افزایش تمایل برای انجام اعمال جنسی ای است که فرد در هرزه نگاری ها مشاهده کرده است. این اعمال عبارتند از: بی قید و بندی جنسی، عورت نمایی، شرکت در رفتارهای جنسی گروهی، نظربازی، حضور دائمی در روسپی خانه ها، انجام اعمال جنسی با کودکان، تجاوز به عنف و آسیب وارد آوردن به خود یا طرف مقابل به هنگام عمل جنسی. این رفتار دائماً در آنها رشد می کند و به یک اعتیاد جنسی می انجامد، به طوری که آنها خود را محصور در آن می بینند و دیگر قادر نیستند آن را تغییر دهند یا با آن مقابله کنند. به علاوه، عواقب منفی این اعتیاد در زندگی آنها بسیار بدتر است. بسیاری از تأثیرات منفی استفاده از هرزه نگاری، توسط رواندرمانگرها، پزشکها، مشاوران، وکلا و کشیشها ارائه شده است. در این بخش، ما به سراغ افرادی می رویم که دچار این اعتیاد شده اند:
معاون شهردار دستگیر شد: معاون ۴۶ ساله شهردار لس آنجلس، چند سال پیش در یک تئاتر مستهجن در غرب لس آنجلس حضور یافته بود. او به هنگام تماشای صحنههای مستهجن، آنقدر تحریک شده بود که شروع کرد به تهاجم جنسی به فردی که در کنارش نشسته بود. از قضا، آن مرد یک افسر مخفی نظامی از کار درآمد. معاون شهردار بازداشت شد و در دادگاه مجرم شناخته شد. این فرد انگشتنما، ادارهاش را شرمگینانه و تحقیرآمیز ترک کرد و شغلش را به افتضاح کشاند.
تهدید زندگی زناشویی: یک مرد ۳۶ ساله متأهل، درس خوانده، یک کارشناس و از لحاظ مالی بسیار موفق، به هرزه نگاری اعتیاد پیدا کرده بود و دائماً استمناء می کرد و در عشرتکدهها حضور می یافت. او ازدواج فوق العادهای داشت؛ دارای چهار فرزند بود و در انجام مراسم مذهبی بسیار فعّال بود و مسئولیّت مهمّی هم به عهده گرفته بود. او درحالیکه از انجام این اعمال غیرمشروع خود احساس گناه می کرد و می دانست که این اعمال، مخالف مذهب، اخلاق و ارزش های شخصی او است و می تواند تأثیر بالقوه مخرّبی بر زندگی او داشته باشد، أمّا معتادانه به این کار ادامه می داد؛ در حالی که در حالت عقلانی، او خواهان انجام این کارها نبود. دست او هنگامی رو شد که او همسرش را دچار بیماری مقاربتی کرد. این امر عواقب وخیمی در زندگی زناشویی او به دنبال داشت.
زنای با محارم: یک مرد مجرد ۳۰ ساله مذهبی و معتقد، سابقه اعتیاد به هرزه نگاری داشت. او خیلی خجالتی بود و خجالت می کشید تا از زنان بزرگسال بخواهد با او دوست شوند. به همین دلیل، روابط صمیمانه ای با برادرزاده های ۴ و ۷ ساله و دوستان آنها برقرار کرد که به هتک حرمت مکرّر آنها توسط او منتهی شد. او از هرزه نگاریهایی که مشاهده کرده بود، الگو گرفته و شهوت جنسی خود را بر سر این کودکان خالی می کرد. به دلیل احساس گناه او از انجام این کار، سرانجام مورد کمک حرفهای قرار گرفت. با این حال، طبق قوانین ایالتی، او مجبور شد که به مقامات ایالت، موارد سوء استفاده جنسی خود از این کودکان را بیان کند. به دلیل رفتار همکاری کننده او و با توجّه به این که او خود خواهان درمان بود، مشمول آزادی مشروط شد و رواندرمانی بلندمدّت بر روی او صورت گرفت و اکنون زندگی طبیعی خود را میگذراند.
متجاوز جنسی سریالی: رئیس شرکتی در فونیکس – تاکسون و رئیس کمیته کلیسای آن شهر که به کودکان آسیب دیده کمک میکرد، از من خواست تا به او درباره فرد متجاوز جنسی ای که با خشونت و با تهدید تفنگ و چاقو به تعدادی زن تجاوز کرده بود، مشاوره بدهم. در بررسی پیش زمینه او، من دیدم که او دارای سابقه نمونه و کودکی بدون دردسری بوده است. او همچنین دانشجوی نمونهای در دبیرستان و دانشگاه بوده است. همسر، کودکان، کسب و کار و فعّالیّتهای مذهبی او کوچکترین نشانهای از زندگی پشت پرده یا جنبه تاریکی نداشتند. تنها نکته منفی مهمّ در زندگی او، اعتیاد او به هرزه نگاری از دوران نوجوانی بود که از دیگران مخفی نگه داشته شده بود. این اعتیاد با گذشت چندین سال، تدریجاً شدّت یافته بود، به طوری که نهایتاً به گذراندن ساعتها و متحمّل شدن هزینه های فراوان برای دیدن فیلمهای مستهجن و استمناء با آنها، منجر شده بود.
اوّلین تجاوز به عنف او هنگامی رخ داد که زنی را دید که شبیه شخصیت اصلی فیلم مستهجنی بود که روز قبل دیده بود. واقعیّت و تخیّل آنقدر برای او مبهم شده بود که تخیّلات جنسی بیمارگونه خود را اجراء می کرد.
شایعترین پیامدها: به هر حال در تجربه بالینی من، مهمّترین پیامد اعتیاد به هرزهنگاری، احتمال ارتکاب یک جرم جنسی سنگین نیست (اگر چه این عمل اتفاق افتاده و می افتد)، بلکه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است که دردناکترین ضایعات و آسیبها رخ می دهند. در این جا است که این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران می انجامد. اگر شخصی سؤال کند که آیا هرزه نگاری موجب هر گونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی باید پاسخ داد، بله، امّا این فقط ظاهر قضیه است.
در برخی بیماران، من با تقریباً یک اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی که در دیگران، تقریباً ۱۰-۵ سال عرضه نامنظم هرزه نگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یک سرطان پنهان، این اعتیاد هیچگاه محو نمی شود، مگر این که از طریق مداخلات روان درمانی، در پی معالجه آن برآییم.
تأثیر هرزه نگاری بر توسعه بیماری روانی - جنسی
به این نکته باید توجّه داشت که اطلاعاتی که درباره این مسائل در این جا آورده شده است، توسط روان درمانگرهایی ارائه شده که نشانه های توسعه مسدود را در رشد بیماری روانی - جنسی استفاده کنندگان هرزه نگاری که تحت درمان آنها بوده اند، دیده اند. یک نمونه از این روان درمانگرها دکتر هارولد ووث است که استاد دانشکده کارل منینگر (مدرسه روانپزشکی در توپکا) کانزاس می باشد. دکتر ووث دریافت که هرزه نگاری همان طور که موجب اعمال جنسی انحرافی، فساد جنسی، اعمال جنسی خشونت آمیز، کوتاه مدّت و بی فایده می شود، بیانگر رشد انسانی ناکامل و غیرطبیعی است. همان طور که دکتر ووث می گوید، افراد بالغ و سالم اینگونه رفتار نمی کنند.
با این حال، او تأکید می کند که میلیونها نفر هستند که به ظاهر سالم به نظر می آیند، امّا دارای بیماریهای مخفی هستند که در نتیجه توسعه و رشد غیرطبیعی به وجود آمده اند و این افراد از طریق نابهنجاریهای جنسی، آنها را آشکار می سازند. بنابراین، دیدن هرزه نگاری که اکثر آنها رفتارهای نابهنجار را به تصویر می کشد، موجب فعّال شدن عقدههای روانی و عدم رشد جنسی می شود که در میلیونها نفر وجود دارد. او این افراد را معتادان به هرزه نگاری میداند که در پی توسعه آن با دیدن هرزه نگاریهای بیشتر هستند. این محرّک هرزهنگاری، رفتار تهاجمی را ترویج میدهد و از رفتار بالغانه میکاهد.
دکتر ووث چنین مسأله ای را خصوصاً برای جوانانی که در آستانه ورود به یک زندگی فعّال جنسی هستند، مضرّ می داند. برای آنها این روندهای حسّاس باید به سمت رشد و بلوغ بیشتر هدایت شوند، نه به صورت قهقرایی به سمت اعمال جنسی بی ارزش و نابهنجاریهای کوتاه مدّت. دکتر ووث تأکید می کند: «هم جامعه و هم افراد، مانند یکدیگر، هنگامی که ما این رفتار نامشروع را مشروع سازیم، آسیب خواهند دید.»
دکتر ووث همچنین می گوید که برخی مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلم های مستهجن، از زنان خود ارضاء نمی شوند و آنها را ناکافی می دانند (و برعکس). او پیشنهاد می کند که جامعه باید خودش از خودش محافظت کند یعنی این که خود را از عناصر موجود در جامعه که به آن آسیب وارد می کنند، خلاص کند. دکتر ووث هرزه نگاری را باعث ایجاد تمایل جنسی به بدترین نحو آن می داند، و از آنجا که تمایل جنسی در دوران بلوغ برای عُلقههای ناهمجنسخواهی و زندگی خانوادگی ضروری هستند، او معتقد است که گامهایی باید برداشته شود تا به وضوح، هویت هرزه نگاری، ناسالم تشخیص داده شده و مخاطرات استفاده از آن گوشزد شوند.
شرطی سازی نابهنجاری
اطلاعات دیگری از آزمایشگاه های شرطی سازی محقّقانی همچون دکتر استنلی راچمن، جمع آوری شده است. دکتر راچمن در تحقیقات خود نشان داده است که استفاده فراوان از تصاویر شهوت برانگیز، موجب ایجاد نابهنجاری های جنسی در مردان بزرگسال در یک محیط آزمایشگاهی می شود. او فی الواقع قادر بود تا در دو آزمایش کاملاً مجزا، ۱۰۰ درصد سوژهه ای مرد خود را نسبت به انحرافات جنسی شرطی کند.
به علاوه، مطالعه آر. ال. مک گویر، نویسنده مقاله «یک فرضیه: انحرافات جنسی به هنگام شرطی ساز رفتار»، نشان می دهد که در معرض تجربه های خاصّ جنسی قرار گرفتن (که می تواند شامل مشاهده هرزه نگاری هم باشد) و سپس با تصور آن در ذهن، استمناء کردن، برخی اوقات می تواند به انجام فعّالیّتهای نابهنجار جنسی منجر شود.
نوشتههای فراوان در زمینه روان درمانی انحرافات جنسی، بیان می کنند که تشخیص موقعیّت جنسی آنها، برخی اوقات با استفاده از فیلم های قبیح جنسی به عنوان ابزار درمان، می تواند تغییر کند (دوباره شرطی سازی شود). اگر این اطّلاعات صحیح باشند، آنگاه باید این امکان را هم در نظر گرفت که مشاهده عامدانه یا تصادفی هرزه نگاری یا تجربه های جنسی منحرف در زندگی واقعی نیز می توانند تسهیل کننده شرطی سازی افراد نسبت به انحرافات جنسی باشند.
پاتریک کارنس، روانشناسی که اکنون برجسته ترین محقّق آمریکایی در زمینه اعتیاد جنسی به شمار می رود، مجموعه ای از کتابهای تحقیقی و اطّلاعاتی منتشر کرده است که مسأله رفتار نابهنجار و غیرقابل کنترل جنسی را به آگاهی عموم رسانده است. او در آخرین مقاله خود، مجموعه ای از عواقب قانونی زناشویی و خطرات چنین اعتیاداتی را به طور مستند ارائه کرده است.
او دریافته بود که از میان ۹۳۲ معتاد جنسی که آنها را مورد مطالعه قرار داده، ۹۰ درصد مردان و ۷۷ درصد زنان، هرزه نگاری را عامل اصلی اعتیاد خود می دانستند. او همچنین فهمیده بود که دو عامل ابتدائی رفتارهای اعتیاد جنسی، سوء استفاده جنسی در دوران کودکی و دیدن دائمی هرزه نگاری ها به همراه استمناء هستند.
جالب آنکه، دکتر کارنس دریافته بود که بسیاری از روانپزشکها، روان درمانگرها و مددکاران اجتماعی، از اعتیادات جنسی و ابراز نادرست رفتار جنسی رنج می برند. وی می گوید: یکی از یافته های نظرسنجی ما نشان می دهد که زنان معتادی که درخواست کمک می کنند، اغلب توسط روان درمانگرهای خود مورد سوء استفاده قرار می گیرند.
همچنین نرخ بیمه های طبابت اشتباه روان درمانگرها، طی سالهای اخیر شدیداً افزایش پیدا کرده است که علّت آن تا حدّی به خاطر دعواهای حقوقی درباره سوء استفاده جنسی آنها از همکاران یا بیماران خود می باشد. این تحقیق همچنین می گوید که رفتار نابهنجار جنسی، حتّی برای کارورزان نهاد روانشناسی هم مشکل بزرگی است.
کلیه انحرافات جنسی، ظاهراً رفتارهای آموخته شده هستند
بهترین مستندات می گویند که اکثر یا همه انحرافات جنسی، رفتارهای آموخته شده ای هستند که معمولاً از طریق شرطی سازی های ناخواسته یا اتّفاقی حاصل شده اند. تا کنون هیچ دلیل قانع کنندهای درباره انتقال ارثی الگوهای رفتار جنسی بیمارگونه، همانند تجاوز جنسی، زنای با محارم، میل جنسی به کودکان، عورت نمایی و بی بند و باری جنسی، ارائه نشده است. همان طور که مک گویر تشریح کرده است، هنگامی که مردی دائماً همراه با تخیّلات واضح جنسی استمناء کند و آن را راه منحصر به فرد خروج شهوت خود قرار دهد، این تجربه های لذّتبخش منجر به تخیّلات منحرف (زنا، تجاوز به کودکان، آسیب وارد آوردن به طرف مقابل به هنگام عمل جنسی و...) و افزایش ارزش شهوت در نزد او می شود. اوج لذّت جنسی که پس از آن تجربه می شود، باعث تقویت تعقیب تخیّل پردازی یا عمل همراه با آن می شود.
مک گویر اشاره می کند که هرگونه انحراف جنسی که بدین طریق حاصل شود، می تواند شامل چندین انحراف نامربوط در یک فرد باشد و حتی با احساس شدید گناه هم محو نخواهد شد. در مقاله او، بسیاری از موارد تاریخی برای تبیین این شرطی سازی آورده شده است.
دیگر مطالعات مرتبط انجام شده توسط آقایان ایوانز و جکسون، از فرضیه مک گویر پشتیبانی می کنند. آنها دریافته اند که خیال پردازی نابهنجار و استمناء، تأثیر بسیار شدیدی بر عادی شدن انحراف جنسی دارد.
شیوه های رایج بیماریهای خودکرده جنسی
من عمدتاً در درمان بیماران مرد مبتلا به پارافیلیاس (آسیب شناسی جنسی)، به این نتیجه رسیده ام که اکثر مردان در برابر تأثیرات شرطی سازی استمناء به هرزه نگاری آسیب پذیر هستند و دچار بیماریهای جنسی می شوند؛ زیرا همه ما بجز استثناءهای کمی، در برابر قوانین یادگیری قرار داریم. در تجربه من به عنوان یک روان درمانگر جنسی، هر فردی که مرتباً با دیدن هرزه نگاری ها استمناء می کند، در خطر تبدیل شدن به یک معتاد جنسی و شرطی کردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال ایجاد کردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد. یک اثر جنبی همیشگی، کاهش شدید ظرفیّت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزه نگاری منجر به گسست آشکار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجّه و دیگر احساسات طبیعی سالم و ویژگیهایی که به روابط زناشویی کمک می کنند، می شود. جنبه جنسی این افراد، عاری از ویژگی های انسانی می شود. بسیاری از آنها یک «حالت من غریبه» (جنبه تاریک) را توسعه می دهند که محور آن، شهوت جامعه ستیز و عاری از اکثر ارزشها است و سرانجام، لذّتی که از استمناء کردن به همراه مشاهده هرزه نگاری حاصل می شود، از روابط زندگی واقعی مهمّتر می شود. مربیان بهداشت، عموماً اینگونه فکر می کنند که استمناء عواقب کم اهمّیّتی دارد و فقط تنش جنسی را کاهش می دهد. جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید صحیح باشد؛ أمّا یک استثناء وجود دارد و آن این است که استمناء مداوم با تصویرپردازی هرزه نگاری ها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرّک آشکار هرزه نگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطی سازی در ابتلا به اعتیادهای جنسی و یا آسیبهای جنسی دیگر می شود. در این مورد، هیچ فرقی نمی کند که فرد، یک پزشک مشهور باشد یا یک وکیل، کشیش، قهرمان، مدیر یک شرکت، رئیس دانشکده، کارگر غیرماهر و یا یک پسربچه ۱۵ ساله؛ همه آنها می توانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی شوند. روند شرطی سازی استمناء غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته از بین نمی رود. رشد این بیماری ممکن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از دید پنهان بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یک مرد است و همانند سرطان به رشد و گسترش خود ادامه می دهد. این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف می شود و درمان آن بسیار دشوار است. تکذیب این بیماری از طرف مرد معتاد و امتناع او از برخورد با این مشکل، طبیعی و قابل پیشبینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و گاهی به شکستن روابط خصوصی دیگری می انجامد.
نقش بستن تصاویر جنسی در مغز
در اینجا بهتر است که به تجربه دکتر روانشناس، چیز مک گاف در دانشگاه کالیفرنیا بپردازیم. یافته های او (که بسیار ساده شده اند) نشان می دهند که خاطرات تجربه هایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ می دهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز می نشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض می تواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزه نگاری را توصیف کند. خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربه های گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ می کنند و مرتباً به ذهن خطور می کنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک می کنند. اگر او به هنگام این تخیّلات، استمناء کند، باعث تقویت پیوند بین تحریک جنسی و اوج لذّت جنسی می شود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی در پی آن صحنه در ذهن خواهد بود. می توان این ریسک را در بسیاری از مردانی که فیلم تحریک کننده ای دیده اند، حس کرد. یک فیلم ۸ میلیمتری که از لس آنجلس خریداری شده است، نشان می دهد که دو دختر در لباس هاس سبز رنگ، خانه به خانه می چرخند و کلوچه می فروشند. در یکی از این خانه ها، یک مرد بالغ و از لحاظ جنسی تهاجمی، از آنها دعوت می کند به داخل خانه بروند؛ او قصد دارد تا به طور ناگهانی آنها را اغفال کند و اعمال شنیع و غیرمعمول جنسی بر روی آنها انجام دهد. کلیه این اعمال، به طور مفصّل در این فیلم نشان داده شده اند. در فیلم اینگونه تصویر شده است که این دو دختر، مشتاقانه از این اعمال جنسی لذّت میبرند. این فیلم از نمونه فیلمهایی است که هرزه نگاریهای سکسی (Hard care) نامیده شده اند. این فیلم، نوعی از محرّک هرزه نگاری (در قالب فیلم) است که مرد می تواند بارها و بارها در خلوت خانه اش آن را تماشا کند یا در ذهنش از آن لذّت ببرد. اگر تحقیقات راچمن، مک گویر، مک گاف و تعداد بسیاری از محقّقان عرصه یادگیری انسانی، به طور کلّی مفهومی داشته باشند، آن مفهوم این است که چنین فیلمهایی می توانند خطرناک باشند. چنین فیلمهایی می توانند به طور بالقوه، شاهدان مرد خود را نسبت به تخیّلات جنسی (که در ذهن آنها توسط هورمون غده آدرنال کاشته شده است) شرطی کنند. این افراد می توانند این تخیّلات جنسی را به طور مرتب با استمناء همراه سازند و سپس بعدها آنها را بر روی زنان کوچکتر از خود اجراء کنند.