جهاد مقدس در دنیای مجازی اینترنت
در لایحه جرایم رایانه ای مصوب مجلس آمده است هر کسی به وسیله سامانه های رایانه ای یا مخابراتی یا حامل های داده، محتویات مستهجن را منتشر، توزیع یا معامله کند یا به قصد ارسال یا انتشار یا تجارت، تولید یا ذخیره یا نگهداری یا ارسال کند به حبس از 91 روز تا 2 سال با جزای نقدی از 5 میلیون ریال تا 40 میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
در دنیای مجازی اینترنت یکی از اهداف اصلی دشمنان برای ضربه زدن به ارزش ها و باورهای دینی و انقلابی مردم راه اندازی شبکه های سازمان یافته از سایت های مستهجن، ضددینی، ضدفرهنگی و ضد ارزش های انقلاب اسلامی است. در چنین شرایطی وظیفه خانواده، مسئولان نهادهای امنیتی و فرهنگی در مقابله با چنین معضلی دو چندان می شود؛ چرا که دشمنان ایران اسلامی با تمام توان وارد یک نبرد مجازی علیه ارزش های شناخته شده و قابل احترام جامعه اسلامیمان شده اند و باید برای چنین مقابله ای از ابزارهای فرهنگی استفاده نماییم. از همه مهمتر، نظارت و کنترل والدین بر کامپیوترهای خانگی خود و مراقبت از جوانان و نوجوانانی که به نوعی از کاربران اینترنتی محسوب می شوند لازم و ضروری به نظر می رسد، چرا که در این نبرد مجازی، ستیز و جنگی تمام عیار از سوی دنیای استکباری غرب علیه ایمان، باور، فرهنگها و حتّی آداب و رسوم جوامع دیگر ایجاد شده است.
مستهجن نگاری کودکان در اینترنت: اسطوره، حقیقت و نظارت اجتماعی
موارد محدودی از کنش های جنسی همانند سوء استفاده جنسی از کودکان به شدت محکوم شده اند و در عین حال، سوء استفاده جنسی از کودکان تا حدّ بسیار اندکی زیر نظر و تفکّر موشکافانه و نقّادانه قرار گرفته است. از پورنوگرافی کودکان (با وجود عدم تعریف مستقل و پذیرفتهشده) اغلب به عنوان مظهر سوء استفاده جنسی یاد میشود.
در این راستا، مطالعه کتاب آقای جنکینز برای افرادی که علاقهمند به مسائل و مشکلات ناشی از تمایلات جنسی به کودکان و نوجوانان، سوء استفاده جنسی، پورنوگرافی و موارد شهوانی اینترنتی هستند، بسیار مفید خواهد بود. علیرغم وجود نقایصی در کتاب، کمتر نوشته همتراز دیگری وجود دارد که فرهنگ نابهنجار پورنوگرافی کامپیوتری کودکان را براساس افکار و عقاید مجریان آن، مورد بررسی قرار دهد، عقایدی که عمدتاً از طریق تابلوهای پیامرسانی ارسال می گردد و پاسخگوی افراد جویای تصاویر پورنوگرافی کودکان میباشد.
هرزهنگاری اینترنتی بزرگسالان
اشاره
هرزهنگاریهای اینترنتی به عنوان یک معضل مهم و مسأله بحث برانگیز مطرح است. متفکّران و متخصّصان علوم رفتاری با تحقیقات گسترده در این زمینه، به دنبال تأثیرات روحی – روانی و اجتماعی این پدیده هستند و خواستار وضع محدودیتهای قانونی بیشتر در ارائه مطالب مستهجن میباشند. هرزهنگاری عامل ایجاد بیماریهای جنسی و روانی زیادی همچون آزار کودکان و تجاوزات به عنف است. علاوه بر این که اعتیاد به هرزهنگاری، موجب اختلال در روابط صحیح و صمیمی خانوادگی و زندگی زناشویی نیز میباشد.
این که هرزهنگاری (پرونوگرافی) تأثیرات بسیار مضرّی بر مصرفکنندگان دارد، به یک مسأله بحث برانگیز – نه تنها برای مردم عادی بلکه حتّی برای دانشمندان علوم رفتاری – تبدیل شده است. دو کمیسیون ملّی – گزارش اکثریت کمیسیون ریاست جمهوری (آمریکا) درباره هرزهنگاری و اعمال مستهجن، و اصلاحیه اوّل قانون اساسی – اعلام کردند که یک قاضی یا هیأت داوری به نمایندگی از جامعه، باید مواردی از هرزهنگاری را تعیین کنند که: به طور کلّی، خواهان یک علاقه شدید (وقیح، هولناک، بیشرمانه یا شهوانی) جنسی هستند، ارتباط جنسی را به شیوهای آشکار و آزاردهنده توصیف میکنند (به عبارت دیگر، از معیارهای جامعه کنونی فراتر میروند و توصیفاتی از ارضاء یا فعّالیّت جنسی را بیان میکنند)، به طور کلّی فاقد ارزش ادبی، هنری، سیاسی و علمی هستند.
در عرف عام، هرزهنگاری معمولاً به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند. کمیسیون هرزهنگاری دادستان کلّ کاملاً با هرزهنگاری مخالفت کرده است؛ امّا برخی مفسّران اجتماعی ادعاء کردهاند که هرزهنگاری عمدتاً یک نوع سرگرمی است که میتواند آموزشی و یا برخی اوقات، از لحاظ جنسی تحریککننده باشد، أمّا ذاتاً بیضرر است. آن ها همچنین ادعاء میکنند که حداقل هیچ دلیل صحیح علمی برای ضرر آن وجود ندارد. در مقابل، دیگر مفسّران اجتماعی به پیامدهای شدیدتری اعتقاد دارند و موارد اخیر را که توسط رسانهها افشاء شدند، مثال میزنند؛ مثل قاتلان جنسی که ادعاء کردهاند؛ هرزهنگاری آنها را به این کار واداشته است.
هرزه نگاری به عنوان محصولی از اینترنت
این مقاله سعی میکند، اثرات مخرب هرزهنگاری بر جامعه، بویژه زنان را تبیین کند. از نقش اینترنت در انتشار هرزه نگاری صحبت میکند و میگوید صنعت هرزه نگاری حتی دامن دختران جوان را نیز آلوده کرده است.
هرزهنگاری یکی از موضوعاتی است که فمنیستها همیشه با آن مخالف بودهاند. از یک سو برخی از فمنیستهای مشهور، مثل «آندریا دورکین»، از قوانین ضد هرزهنگاری حمایت کردهاند و از سوی دیگر، بسیاری از آنان به شدّت از آزادی بیان حمایت میکنند، آنها به سختی میتوانند قبول کنند تصویرهای مخرب به همین طریق اشاعه مییابد. از طرفی تصویرها را مخرب میدانند و از طرف دیگر سانسور را با آزادی عقیده مخالف میبینند. من جدیداً پیگیر این مسأله شدم، در حالی که نمیدانستم کدام طرف بحث برایم مهمتر است: دفاع از حقوق زنان یا حق آزادی بیان.
شاید این بدان خاطر بود که هنوز مسأله هرزهنگاری را کامل نمیشناختم و دربارهی اثرات روانشناختی آن چیزی نمیدانستم و جهتگیری خاصی نداشتم. مثل اغلب آمریکاییها، بر این باور بودم که در فرهنگ ما هرزهنگاری وجود دارد، فقط همین و بیش از این اطّلاعاتی نداشتم. میدانستم مردان آمریکایی مجلات هرزهنگاری و مطالبی مربوط به سوء استفاده جنسی از کودکان را میخوانند؛ امّا چیز بیشتری نمیدانستم. هنوز یک مجله هرزهنگاری را ورق نزده بودم و هنوز یک فیلم این چنینی ندیده بودم. در خانهای که بزرگ شدم، بحثی از مباحث هرزهنگاری نشنیده بودم. نتیجه این که، چیز زیادی از هرزهنگاری نمیدانستم. فکر نمیکردم این مسأله در فرهنگ ما رایج است و بر زندگی من اثری خواهد داشت.
وقتی به دانشگاه آمدم، هرزهنگاری را دقیقتر ـ به ویژه در مطالعات زنان ـ بررسی کردم. درباره اینکه هرزهنگاری چه اثری میتواند بر زندگی ما داشته باشد، بیشتر تعمق کردم. در یکی از کلاسها، فیلمی دیدم با نام «داستانی که عشق نیست»؛ این فیلم اثرات بد و مخرب صنعت هرزهنگاری را با جزئیات آن نشان میداد. از آن وقت بود که واقعاً هرزهنگاری را شناختم و آن شناخت، عمیقاً روی من تأثیر گذاشت. بعد از دیدن فیلم، احساس کردم مریض شدهام؛ احساس کردم هرزهنگاری امری حاشیهای در جامعهی ما نیست بلکه راهی شایع و عادی برای از بین بردن حیاء زنان شده است. هیچ استدلال مبتنی بر آزادی بیان، نمیتواند از آنچه من در آن فیلم دیدم و تصاویر بدی که مشاهده کردم، دفاع کند.