واژگان کلیدی: جامعه مجازی ایرانیان، کلوب، شبکههای اجتماعی، اینترنت، سبک زندگی، جوانان.
مقدمه و تعریف مسأله
امروزه با گسترش کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در زندگی روزمره، شاهد شکلگیری نسل جدیدی از ابزارهای اینترنتی هستیم که امکانات بیشتری را برای روابط متقابل، مذاکره، گفتگو و به طور کلی، ارتباط دو سویه فراهم آورده است. وب 2، ناظر به شکلگیری اینترنت محاورهای است که امکان برقراری ارتباطات چندسویه میان کاربران شبکه جهانی اینترنت را فراهم ساخته است. در حالی که وب 1 امکان استفادة افراد از منابع عظیم اطلاعاتی را از طریق شبکه جهانی اینترنت و ارسال و دریافت ایمیل فراهم میکرد، وب 2 بر مبنای محاوره دائمی میان کاربران اینترنت شکل گرفت.
شبکههای اجتماعی اینترنتی، به عنوان مهمترین مصادیق این امر، به محلی برای حضور اقشار مختلف جامعه بهویژه جوانان و مکان تبادل آرا و افکار و تأمین نیازهای متناسب با زندگی اجتماعی ایشان تبدیل شدهاند. شبکههای اجتماعی اینترنتی علاوه بر اینکه مرجع تأمین بسیاری از نیازهای فرهنگی و اجتماعی اعضای خود هستند، این امکان را برای اعضا فراهم میکنند که همزمان با انجام سایر فعالیتهای اجتماعی از طریق رایانه یا تلفن همراه، فعالیت خود را در این جوامع مجازی نیز پیگیری کنند. بر اساس تعریف هلن صدیق بنای، «شبکههای اجتماعی، واژهای است که برای نامیدن گروهی از افراد که در میان خود دارای ارتباطات وسیع و مستمر هستند و یک حلقه منسجم ارتباطاتی را تشکیل میدهند، به کار میرود.» (صدیق بنای، 1387). وی معتقد است، این واژه امروزه بیشتر برای نامیدن پایگاههای اینترنتی به کار میرود که افراد با عضویت در آنها امکان دستیابی به اطلاعات سایر اعضا، آشنایی با علایق آنها، به اشتراکگذاری تولیدات متنی، صوتی و تصویری و نیز تشکیل گروههایی بر اساس علایق مشترک با برخی از دیگر اعضای پایگاه را پیدا میکنند (صدیق بنای، 1387). بنابراین، جذابیت شبکههای اجتماعی اینترنتی از یک سو و سهولت فعالیت در این دسته از جوامع از سوی دیگر، سبب میشود تا رابطه میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و تغییرات مربوط به سبک زندگی جوانان عضو، به عنوان یک پرسش جدی برای پژوهشگران عرصه فرهنگ و ارتباطات مطرح شود.
مفهوم سبک زندگی که امروزه به یکی از مفاهیم بنیادین در تحلیلهای اجتماعی تبدیل شده (آزاد ارمکی، 1386؛ ربانی و شیری، 1388: 210 ـ 11)، یکی از حوزههای جدید و مهم مطالعاتی محسوب میشود که در سالهای اخیر توجه عدة قابل ملاحظهای از محققان اجتماعی را به خود جلب کرده است (شکوری، 1385). بر اساس تعریف لسلی (1) و دیگران، «رفتارهایی که با قشربندی حیثیتی و اعتباری مرتبط است، سبک زندگی نامیده میشوند. سبک زندگی، فقط آنچه یک فرد دارد، نیست؛ بلکه چگونگی نمایش آنها توسط فرد است. سبک زندگی، هم الگوهای مصرف را شامل میشود و هم قدرتی که از این ناحیه کسب میشود. سلیقه، آداب معاشرت و مد، نشانههای داشتن جایگاهی در نردبان اجتماعی و نمادهای مرتبط با سبک زندگی هستند» (لسلی و همکاران، 1994: 368). همچنین بر اساس تعریف چنی (2)، سبک زندگی رابطه مستقیمی با هویت افراد دارد. در نهایت، آسابرگر در تعریف سبک زندگی بیشتر به موضوع مد توجه کرده و میگوید: «سبک زندگی، فراگردی است که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس تا سرگرمی و تفریح و ادبیات و موضوعات مربوط دیگر را شامل میشود. کلمه سبک، مُد را تداعی میکند. پس سبک زندگی در واقع مد یا حالت زندگی یک فرد است. سبک زندگی معمولاً با طبقه اقتصادی ـ اجتماعی پیوند دارد و در تصویری که از فرد ساخته میشود، بازتاب مییابد» (آسابرگر، 1379: 141).
بر اساس تعاریف گفته شده، مفهوم سبک زندگی ناظر به شیوه زندگی افراد بوده و در ارتباط با موضوع شبکههای اجتماعی اینترنتی از دو نظر حائز اهمیت است:
- تغییر جایگاه استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی در سرانه مصرف اعضای شبکههای اجتماعی اینترنتی؛
- تغییر نمادهای فرهنگی ناظر به شیوه زندگی در نتیجه عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی که مواردی نظیر: سبک پوشش، ادبیات افراد و شیوه برقراری ارتباط با دیگران را شامل میشود.
در این پژوهش، از دو نگاه به بررسی رابطه میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی سرو کار میپردازیم. نخستین نگاه، در صدد است که رابطة میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی واقعی افراد را مورد مطالعه قرار دهد و دومین نگاه میکوشد تا رابطة میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی افراد را بررسی کند.
از این رو، لازم است ابتدا مروری بر پژوهشهایی داشته باشیم که تاکنون با این موضوع انجام گرفته است و در نهایت، با انجام پیمایشی اینترنتی در میان اعضای یک شبکه اجتماعی اینترنتی بومی که با برخورداری از وسعت اعضا تا حدودی بتواند نمونهای از جامعه مجازی ایرانی با همان تنوع فرهنگی باشد، و تجزیه و تحلیل دادههای ناشی از پیمایش تلاش خواهیم کرد درک درستی از رابطه میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان ایرانی به دست آوریم.
در حال حاضر بر اساس آمار الکسا، شبکه اجتماعی اینترنتی «کلوب»، پرمخاطبترین شبکه اجتماعی اینترنتی ایرانی است و شبکه اجتماعی اینترنتی فیس بوک جدا از آنکه شبکهای غیر بومی است، از نظر میزان استفادة کاربران ایرانی از آن نیز در رتبه پس از کلوب قرار دارد (الکسا، 2012). بر همین اساس شبکه اجتماعی اینترنتی کلوب به عنوان بزرگترین جامعه مجازی ایرانیان، محور مطالعه موردی پژوهش حاضر قرار گرفته و نمونههای مربوط به پیمایش همگی از اعضای شبکه اجتماعی مذکور انتخاب شدند.
ادبیات تحقیق
صرف نظر از انجام هر گونه پیمایش، اثبات نوعی ارتباط میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان در چهارچوب نظریه دو جهانی شدنِ عاملی و جامعه شبکهای کاستلز امری ممکن است.
در مورد تاریخچة شکلگیری شبکه های اجتماعی اینترنتی، به اعتقاد کاستلز در نیمه دوم دهه 1990، سیستم ارتباط الکترونیکی جدیدی شکل گرفت که از ترکیب رسانههای همگانی جهانی و سفارشی و ارتباط کامپیوتری تشکیل شده بود. ویژگی این سیستم جدید، قلمرو ارتباط الکترونیکی را به کل زندگی گسترش داد (کاستلز، 1390: 422). عاملی معتقد است «شبکهای شدن جامعه امروز، معنای همهچیز و هر چیزی را مورد بازاندیشی قرار داده و مفاهیم تازهای را نیز ایجاد کرده است؛ اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و حتی مفاهیم عامتری همچون مکان و زمان نیز در این فرایند دگرگون شده یا همچنان در حال دگرگونی هستند و معانی و تعاریف نو و جدیدی به خود گرفتهاند» (عاملی، 1388: 4).
برای تحلیل رابطه میان شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان، باید اجزای مختلف شبکههای اجتماعی اینترنتی را بهدرستی بشناسیم. در همین زمینه، جکسون (1997) معتقد است برای تحلیل شبکههای اجتماعی اینترنتی باید به برخی اصطلاحات پایه توجه کرد. این اصطلاحات عبارتاند از: «بازیگران یا گرهها» (9) که به واحدهایی در شبکه اشاره دارند که دارای برخی خصلتها هستند و واحدها با آن خصلتها به مثابه عضوی از طبقة همارز تلقی میشوند: «روابط» (10) که پیوندهای درونی و بیرونی هستند و «ویژگیها» (11) که در واقع استفاده از فنون طراحی مانند رنگ، متن و «قالببندی» (12) هستند. «شبکه» که گرهها یا بازیگران را به هم مرتبط میکند و در نهایت، «ساختار شبکه» (13) که ترکیب آرایش و رشتههای میان گرهها یا بازیگران شبکه است (عاملی، 1388: 52). در این میان، نظریه دو جهانی شدن بستر مناسبی را برای تحلیل عملکرد بازیگران در شبکههای اجتماعی اینترنتی در ارتباط با سبک زندگی ایشان فراهم میکند.
بر اساس این نظریه، «ظهور جهان مجازی به موازات جهان فیزیکی، ترکیبهای پنجگانهای را موجب شده که تغییراتی بزرگ و پارادایمیک در «فضای زندگی» به وجود آورده:
- فیزیکی ـ مجازی شدن ارتباطات انسانی، یعنی خارج شدن ارتباطات انسانی از قلمرو و جبر زمان و مکان فیزیکی خارج در اثر گسترش استفاده از ابزارهای فناورانة ارتباطی بهویژه ابزارهای ارتباطی مبتنی بر شبکه اینترنت؛
- فیزیکی ـ مجازی شدن زمان، به معنای تغییر مفهوم زمان در جهان دوفضایی شده که برخوردار از ظرفیت «هندسی همزمان» بوده و منجر به انباشت ظرفیتهای زمانی میشود؛
- فیزیکی ـ مجازی شدن کار، به معنای تبعیت کار از منطق عددی که بر خلاف کار فیزیکی که منعکس کنندة زمان کامل انجام کار است، منجر به ارزش کامل زمان میشود؛
- فیزیکی ـ مجازی شدن فرهنگ، یعنی جدا شدن فرهنگ از خصیصههای چسبیده به جغرافیا و برخورداری فرهنگ از ویژگی سرعت و حرکت شتابان و لحظهای؛
- فیزیکی ـ مجازی شدن تعلقات و وابستگیها، به معنای ایجاد ظرفیتی به وسعت همه جهان برای حرکت جمعیت و تعلقات فرهنگی و اجتماعی» (عاملی، 1388: 23 ـ 19).
«فیزیکی ـ مجازی شدن، فرایندی است که دو فضایی بودن را در تمام شیون زندگی انسانی مسلط ساخته است. افراد در چنین فضایی که به صورت جهانی در محل خود زندگی میکنند و به صورت شبانهروز در معرض ارتباطات تازه هستند، با جهان اجتماعی و به دنبال آن با ارزشها، هنجارها، آیینها و امور تازهای مواجه و آشنا میشوند» (عاملی، 1388: 23).
بنابراین با استفاده از این نظریه میتوان تبیین کرد که چگونه بازیگران شبکههای اجتماعی اینترنتی، با حضور در فضای دوجهانی شده در معرض تغییر نمادهای فرهنگی مرتبط با سبک زندگی قرار گرفته و تأثیرات حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی را از طریق نوع روابط خود و چگونگی ویژگیهای مربوط به قالببندی صفحه کاربری از یک سو در جوامع مجازی به ظهور گذاشته و از دیگر سو برخی از این تأثیرات را در زندگی خود در جهان خارج به عرصه نمایش میگذارند.
به اعتقاد کاستلز «بهایی که باید برای ورود به این سیستم (جوامع مجازی) پرداخت، تطابق یافتن با منطق، زبان، ورودیها و سیستم رمزگذاری و رمزگشایی آن است. از همین رو است که این سیستم چنان نقش مهمی در تأثیرات اجتماعی مختلف دارد که به جای یک سیستم چندرسانهای مرکزی، باید یک شبکه ارتباطی افقی دارای کانونهای متعدد همچون اینترنت ایجاد شود» (کاستلز، 1390: 432).
با تبیین ارتباط میان شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان در چهارچوب نظریه جامعه شبکهای و نظریه دو جهانی شدن، لازم است تا با مروری بر بعضی پژوهشهای انجامشده در این زمینه، مطالعات مرتبط با موضوع را معرفی کرده و نتایج آنها را مورد واکاری قرار دهیم.
ایرج فیضی (1384) در پژوهشی با عنوان سبک فراغتی و استفاده از اینترنت در بین دانشآموزان 18 ـ 12 ساله شهر تهران به بررسی رابطة بین استفاده از اینترنت و سبکهای فراغتی دانشآموزان پرداخته است. نتیجة پژوهش فیضی نشان میدهد افرادی که به میزان زیادی از اینترنت استفاده کردهاند، خود اظهار داشتهاند که روابط خانوادگیشان دچار آفت و اختلال شده؛ اما روابط دوستانة آنها، گستردهتر و مؤثرتر شده است. نگاه کاربران نسبت به اینترنت و استفاده زیاد از اینترنت، متفاوت است. کسانی که در مراحل اولیة استفاده از اینترنت هستند یا از آن به میزان کم استفاده میکنند، آن را ابزار اطلاعاتی و ارتباطی مهمی دانسته و برعکس بیشتر کاربرانی که مدت بیشتری از اینترنت استفاده کردهاند، استفاده از آن را برای سرگرمی دانستهاند (فیضی، 1384).
پژوهش مسعود کوثری با عنوان جهان فرهنگی کاربران ایرانی در «اورکات» از دیگر پژوهشهایی است که میتواند بیانگر رابطة میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی کاربران شبکههای اینترنتی باشد. در این پژوهش مهمترین علتهای حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی، پیدا کردن دوست (80 درصد) و پس از آن پیدا کردن شریک فعال برای زندگی (70 درصد) عنوان شده است (کوثری، 1386).
تحقیق دیگری که در سال 85 توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام شده، بیانگر این مطلب است که کم شدن ارتباطات چهرهبهچهره در میان دوستان، یکی دیگر از مسائلی است که در ارتباط با شبکههای اجتماعی و تغییر سبک زندگی جوانان باید به آن اشاره کرد. نتایج این تحقیق، حاکی از آن است که 3/64 افرادی که دوست یا دوستان اینترنتی داشتهاند، پس از دوستی با آنها ملاقات نکردهاند و تنها 7/35 پس از دوستی با هم ملاقات داشتهاند (محمدی، 1388: 17).
خدیجه ناظری در سال 1387 در پایاننامه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه علامه طباطبایی، میزان تفاوت معیارهای دوستیابی نوجوانان در فضای مجازی و غیرمجازی را بررسی کرده است. پژوهش مذکور بیانگر این مطلب است که معیارهای دوستیابی در فضای مجازی و غیرمجازی، دارای تفاوتهای معناداری با یکدیگر است که میتواند نشانگر رابطه میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و تغییرات سبک زندگی افراد باشد. چنانچه در بررسی عوامل مختلف مؤثر در انتخاب دوست در دنیای واقعی مشخص شد که از نظر پاسخگویان مهمترین عامل «همسن» بودن است. همچنین «اظهار محبت و مهربانی از جانب طرف مقابل»، «تأیید خانواده»، «مشترکات دینی و عقیدتی» و «همجنس بودن»، از دیگر عوامل مهم در انتخاب دوست در دنیای واقعی اظهار شده است. در حالی که در بررسی عوامل مؤثر در انتخاب دوست در دنیای مجازی مهمترین دلیل «آشنایی تصادفی با وی» عنوان شده است. «اظهار مهربانی و محبت از سوی دیگر» و «قرار داشتن فرد مورد نظر در کانون توجه دیگران»، از دیگر عوامل مهم در انتخاب دوست در شبکههای اجتماعی است که خود بیانگر رابطة میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی و تغییر در سبک دوستیابی افراد است. علاوه بر این، در مقایسة معیارهای دوستیابی در دنیای مجازی و واقعی مشخص شد که بیشتر معیارهای دوستیابی در انیترنت و دنیای واقعی تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند؛ بهگونهای که بر این اساس با آزمونهای آماری با 95 درصد اطمینان میتوان گفت به غیر از عوامل «موفقیت اقتصادی و اجتماعی مشابه» و «جذابیت ظاهری» که تفاوت معناداری در دنیای واقعی و دنیای مجازی نداشتند، میانگین سایر عوامل برشمرده شده در جدول معیارهای دوستیابی، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند (ناظری، 1387).
پایاننامه کارشناسی ارشد «ماکسیممسازی انتشار تأثیرات اجتماعی در شبکههای اجتماعی»، پژوهش دیگری است که توسط مینا درود در ارتباط با دامنه تأثیرات شبکههای اجتماعی در دانشگاه صنعتی شریف انجام پذیرفته است. در این رساله، با استفاده از فرمولهای ریاضی تلاش شده دامنه تأثیرات اجتماعی در شبکههای اجتماعی بررسی شود. نتایج پایاننامه بیانگر آن است که دامنه انتشار مطالب و آثاری که توسط افراد در شبکههای اجتماعی اینترنتی منتشر میشود، بسته به میزان تعداد دوستان قابل مشاهده در صفحه اصلی فردی که اقدام به انتشار پیام کرده است، تعیین میشود (درود، 1388). این مطلب میتواند بیانگر چگونگی اثرگذاری سبک زندگی مجازی اعضای شبکههای اجتماعی بر سایر اعضای شبکههای اجتماعی اینترنتی باشد.
«دختران مای اسپیس؛ رسانهای جدید برای تمرین ادبیات جنسیتی و شکلگیری هویتی»، دیگر پژوهشی است که ارتباط زیادی با پژوهش پیش رو دارد. در این پژوهش که توسط جنیفر ماری المجلد (14) در سال 2008 صورت پذیرفته، از طریق تحلیل محتوای یک گروه ساختهشده توسط دانشآموزان دختر دبیرستان منطقه میدوسترن ایالت متحده امریکا، نشان داده میشود که عضویت و حضور در مای اسپیس چگونه سبب تغییر سبک زندگی اعضای شبکههای اجتماعی اینترنتی میشود. با توجه به آنکه اعضای این گروه اینترنتی، دانشآموزان دختر یک مدرسه و ساکن منطقه میدوسترن ایالت متحده امریکا هستند، پژوهشگر معتقد است تفاوت پروفایلها و نظرات ارسال شده توسط دیگران میتواند بیانگر تأثیرات فرهنگی شبکه مای اسپس و سایر اعضا و گروههای این شبکه بر اعضای این گروه باشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی با نوع پیامها و عکسهایی که توسط اعضا منتشر میشود، ارتباط وجود دارد (المجلد، 2008).
تحلیل یافتهها
در این بخش از پژوهش، برای مشخص شدن نتایج تحقیق، یافتههای حاصل از پیمایش تحلیل شده و روابط میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی با شاخصهای مرتبط با سبک زندگی جوانان مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. شیوه کار به این صورت است که یافتههای حاصل از پاسخ کاربران کلوب به پرسشنامه اینترنتی، به عنون داده به نرمافزار SPSS ارائه و تحلیل آماری آن به صورت جداول و نمودارهایی تحلیل خواهد شد. در ذیل هر نمودار، تجزیه و تحلیل مربوط به آن نمودار آورده شده تا بتوانیم میان یافتهها و شاخصهای مرتبط با موضوع تحقیق مقایسهای کنیم. علاوه بر این، یافتههای پژوهش بیانگر تفکیک سنی، جنسیتی و سطح تحصیلات پاسخدهندگان است و از این نظر، نمایی کلی را در مورد ایشان به تصویر میکشد.
جدول شماره 1: جنسیت پاسخگویان
جنس |
درصد فراوانی نسبی |
فراوانی |
زن مرد کل |
60 درصد 40 درصد 100 درصد |
228 152 380 |
یافتههای جدولی شماره 1 نشان میدهد که 60 درصد پاسخگویان از زنان و 40 درصد بقیه را مردان تشکیل میدهد.
در پژوهش حاضر، 152 نفر از پاسخگویان را مردان و 228 نفر را زنان تشکیل میدادند. همچنین 85 درصد از پاسخگویان نتایج حاصل از پیمایش اینترنتی در میان اعضای کلوب بیانگر این بود که بیشتر پاسخدهندگان با فراوانی 3/45 درصد، دارای تحصیلات لیسانس بوده و پس از آن، مقاطع فوق لیسانس، دیپلم و فوق دیپلم به ترتیب بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادهاند. همچنین هیچیک از شرکتکنندگان در مطالعه پیمایشی مذکور متعلق به مقطع تحصیلی دکتری نبوده است. (جدول شماره2)
جدول شماره 2: سطح تحصیلات پاسخگویان
سطح تحصیلات |
فراوانی |
درصد فراوانی نسبی |
دیپلم فوق دیپلم لیسانس فوق لیسانس دکتری جمع کل |
78 32 172 98 ـ 380 |
5/20 4/8 3/45 8/25 ـ 100 درصد |
جایگاه اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی در میان کاربران
پس از مشخص شدن تفکیک سنی، جنسیتی و سطح تحصیلات کاربران، نخستین شاخصِ مرتبط با بررسی ارتباط میان شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این بخش ابتدا از کاربران پرسش شده بود که: در اوقات فراغت خود در مقایسه با سایر فعالیتها چه میزان وقت خود را به استفاده از اینترنت اختصاص میدهید؟ پس از آن، این پرسش مطرح شد که: در زمان استفاده از اینترنت، چه مدت را صرف حضور در شبکههای اجتماعی میکنید؟
یافتهها نشان داد که نزدیک به 50 درصد زنان در مقادیر بالا شامل خیلی زیاد و زیاد، در مقایسه با سایر فعالیتهای فراغتی، از اینترنت استفاده میکنند. این مقدار برای مردان هم نزدیک به پنجاه درصد است. اما حدود 40 درصد زنان و 29 درصد مردان اظهار کردهاند که میزان استفاده ایشان از اینترنت در مقایسه با سایر فعالیتهای اجتماعی، در حد متوسط است و تنها بخش اندکی از پاسخگویان (55/12 درصد زنان و 7/21 درصد مردان) اظهار داشتهاند که به میزان کم و خیلی کم در مقایسه با سایر فعالیتهای اجتماعی، از اینترنت استفاده میکنند. بنابراین، یافتهها بیانگر نظریه کاستلز در مورد ویژگیهای سیستم جدید ارتباطات الکترونیک و گسترش قلمرو ارتباط الکترونیکی به کل زندگی بشری است (کاستلز، 1390)؛ چرا که بیشتر اعضای بزرگترین شبکه اجتماعی ایرانیان اظهار داشتهاند که در مقایسه با سایر فعالیتهای فراغتی، بیشتر وقت خود را به استفاده از اینترنت اختصاص میدهند که این امر، نشاندهندة نفوذ اینترنت به زندگی اجتماعی و تغییر در سبک زندگی کاربران شبکههای اجتماعی اینترنتی است؛ به گونهای که استفاده از اینترنت در سبد کالای مصرفی اعضای شبکههای اجتماعی اینترنتی، جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده و استفادة اعضای جوامع مجازی از اینترنت در مقایسه با سایر فعالیتهای فراغتی در مقادیر بالا و متوسط نسبت به سایر مقادیر، کاملاً برتری دارد.
همچنین دادهها در مورد میزان استفادة پاسخدهندگان از شبکههای اجتماعی نسبت به سایر پایگاههای اینترنتی نیز بیانگر آن است که 6/54 درصد مردان و 4/54 درصد زنان به میزان خیلی زیاد و زیاد وقت خود را به شبکههای اجتماعی اختصاص میدهند. همچنین میزان استفاده مردان 3/26 درصد و 9/28 درصد زنان از شبکههای اجتماعی در حد متوسطی است. در این میان تنها 19 درصد مردان و 6/16 درصد زنان اذعان داشتهاند که در مقادیر کم و خیلی کم از شبکههای اجتماعی اینترنتی استفاده میکنند. بنابراین، میتوان گفت میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و افزایش ساعات حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی رابطه مثبتی وجود دارد.
شبکههای اجتماعی مجازی و سبک زندگی
در ادامه، به این موضوع پرداخته شده که چه رابطهای میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی و نمادهای فرهنگی مرتبط با سبک زندگی واقعی وجود دارد؛ این موضوع یعنی ارتباط میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی و نمادهای عینی مرتبط با سبک زندگی جوانان، از سه منظر: نوع پوشش، شیوه بهکارگیری الفاظ و عبارات مرتبط با ادبیات افراد و ایجاد شرایط برقراری ارتباط با جنس مخالف مورد پرسش قرار گرفته است. دلیل انتخاب این سه مقوله، آن است که کاربران کلوب به دلیل عینی بودن این موارد میتوانند بهراحتی قضاوت خود را در این مورد بیان کنند.
در پاسخ به گویه نخست، 2/45 درصد زنان و 2/25 درصد مردان معتقدند عضویت در کلوب در مقادیر بالا (کاملاً، خیلی زیاد و زیاد) این امکان را برای اعضا فراهم ساخته که در شرایط راحتتری نسبت به فضای واقعی با جنس مخالف ارتباط دوستانه برقرار کنند. همچنین 6/20 درصد زنان و 5/26 درصد مردان بر این باور هستند که عضویت در کلوب تا اندازهای تأثیراتی بر این موضوع دارد. این در حالی است که 5/24 درصد مردان معتقدند عضویت در کلوب هیچ تغییری را در نوع برقراری ارتباط دوستانه ایشان با جنس مخالف نسبت به فضای حقیقی جامعه ایجاد نکرده و در نهایت، تنها 14 درصد زنان بر این باور هستند که عضویتشان در کلوب فاقد هر گونه تأثیر بر شیوه برقراری ارتباط با جنس مخالف بوده است. با توجه به آنکه در جامعه دینی ایران همواره مفهوم حیا برای بانوان مسألهای مهم تلقی میشود، آمار مذکور بهخوبی بیانگر نوعی تغییر در سبک برقراری ارتباط میان بانوان و جنس مخالف است. بانوان که در محیط بیرونی جامعه دارای محدودیتهایی برای برقراری ارتباط جنس مخالف هستند، در جوامع مجازی برخی محدودیتها را کنار گذاشته و رفتهرفته به ارتباط صمیمانه با جنس مخالف مبادرت میورزند.
بر اساس نظریه دو جهانی شدن عاملی (1388)، شاهدیم که فیزیکی ـ مجازی شدن ارتباطات انسانی، فیزیکی ـ مجازی شدن فرهنگ به معنای جدا شدن فرهنگ از مشخصههای چسبیده به جغرافیا را به دنبال داشته است؛ به طوری که بازیگران شبکه تحت تأثیر روابط ناشی از ساختار شبکه (جکسون، 1997)، اشکال جدید جامعهپذیری را آنگونه که فینبرگ و باکاردیوا (2004) توضیح میدهند، تجربه کرده و یافتههای مذکور بهخوبی ارتباط میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی با شیوههای برقراری ارتباط در سبک زندگی را نشان میدهد.
پرسش بعدی اینگونه مطرح شده که حضور در شبکههای اجتماعی تا چه اندازه بر سبک پوشش شما در محیط بیرونی تأثیر گذاشته است. در حقیقت، این پرسش در صدد است تا رابطة میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی و تأثیرپذیری افراد از تصاویر، نظرات و گفتمان سایرین را برای انتخاب نوع پوشش مورد بررسی قرار دهد. در سطح کاملاً و خیلی زیاد، هر دو جنس معتقدند عضویت در جامعه مجازی ایرانیان هیچ تأثیری بر سبک پوشش بیرونی ایشان نداشته، اما 7/19 درصد زنان و 9/5 درصد مردان معتقدند عضویت درجامعه مجازی ایرانیان، تأثیر زیادی بر نوع پوشش ایشان داشته است. همچنین 8/29 درصد زنان و 5/35 درصد مردان اذعان داشتهاند که این عضویت، تا اندازهای بر سبک پوشش ایشان اثرگذار است. در مقادیر کم و خیلی کم نیز در مجموع، 5/37 درصد مردان و 39 درصد مردان معتقدند عضویت در کلوب بر شیوه انتخاب پوشش ایشان تأثیرگذار بوده؛ اما در نهایت 21 درصد مردان و 4/11 درصد زنان معتقد هستند عضویت در کلوب هیچگونه تأثیری بر نوع پوشش ایشان نداشته است. همان طور که ملاحظه میشود، در این زمینه هم عضویت در کلوب بیشترین تأثیر را بر بانوان عضو داشته است. اگرچه درصد کسانی که معتقدند عضویت در کلوب تأثیر زیادی بر سبک پوشش دارد، نسبت به گویه قبل کمتر است، اما همین درصد نیز قابل توجه است؛ بهویژه که هنوز درصد زیادی از پاسخگویان معتقدند عضویت در کلوب تا اندازهای دارای تأثیراتی بر پوشش است. بنابراین، پاسخ کاربران به این گویه نیز نشان میدهد که میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و انتخاب نوع پوشش که یکی از شاخصهای سبک زندگی است، ارتباط معناداری وجود دارد.
گویه ی مطرحشده بعدی به تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی بر شیوه بیان و انتخاب نوع الفاظ اعضا میپردازد. در حقیقت، این گویه بیانگر رابطهای است که میان عضویت در کلوب و سبک ادبیات و زبان محاورهای اعضا وجود دارد. در حالی که در صد فراوانیِ مردانی که معتقد هستند عضویت در کلوب کاملاً بر شیوه بیان آنها مؤثر بوده صفر است، 11 درصد زنان بر این باورند که عضویت در کلوب کاملاً بر نوع زبان محاورة ایشان اثرگذار بوده است. در سطوح خیلی زیاد و زیاد نیز در مجموع 6/30 درصد مردان و 3/30 درصد زنان معتقدند عضویت در جامعه مجازی ایرانیان دارای تأثیراتی بر سبک زبانگزینی ایشان بوده است. در این میان، تنها 9/10 درصد مردان و 6/6 درصد زنان به طور کلی، تأثیر عضویت در جامعه مجازی ایرانیان بر شیوه بیان و انتخاب الفاظ را انکار کردهاند. آمار همچنین بیانگر وجود ارتباط در سطوح مختلف میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان است.
اما نگاهی به هر سه گویة مطرحشده، بیانگر آن است که حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی، همانگونه که عاملی میگوید، فرصتهای بیمانندی را برای دنبال کردن فعالانه و متعامل پروژههای مرتبط با هویتی که استفاده از آنها غیر ممکن و حتی باورنکردنی است، ارائه کرده (عاملی، 1388) و میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی افراد در جهان واقعی، شاهد وجود نوعی ارتباط هستیم.
از سوی دیگر، یافتههای پیمایش بهخوبی بیانگر فرایند فیزیکی ـ مجازی شدن (عاملی، 1388) به گونهای است که افراد به صورت شبانهروزی در معرض ارتباطات تازه هستند و با جهان اجتماعی و در پی آن با ارزشها، هنجارها، آیینها و امور تازهای مواجه و آشنا میشوند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی
آنچه گذشت، بیانگر ارتباط میان شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی افراد در جهان واقعی بود؛ اما بر اساس نظریه دوجهانی شدن (عاملی، 1383)، موضوع دیگری که مطرح میشود این است که میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی افراد در جهان مجازی چه ارتباطی وجود دارد؟
با توجه به اینکه رابطه میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک ادبیات و محاوره افراد در بخش گذشته مورد بررسی قرار گرفت، در این بخش تنها به دو گویه که میتواند به صورت محسوستر رابطة میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان در جهان مجازی را نشان دهد، اکتفا شده است.
در ابتدا با توجه به آنکه پروفایل افراد، مهمترین فضای شخصی هر فرد در شبکههای اجتماعی اینترنتی است و چگونگی طراحی آن میتواند بیانگر زمینههای فرهنگیِ مرتبط با سبک زندگی مجازی هر کاربر باشد، از ایشان پرسش شده تا چه اندازه مشاهدة پروفایل دیگران در شیوه طراحی پروفایل شما تأثیر داشته است؟ در پرسش دوم نیز در مورد چگونگی تأثیرپذیری افراد از مشاهده تصاویر دیگران برای بازگذاری نوع تصویر انتخابشده در پروفایل ایشان پرسش شده است.
آنچه پاسخ کاربران گواه آن میباشد، این مطلب است که اثرپذیری اعضا برای طراحی پروفایل خود از پروفایل سایرین، فراوانی بالایی را در میان هر دو جنس به خود اختصاص داده است؛ به طوری که در مقادیر بالا شامل کاملاً، خیلی زیاد و زیاد، بیش از 75 درصد زنان و حدود 70 درصد مردان معتقدند مشاهدة پروفایل دیگران در شیوه طراحی پروفایل ایشان اثرگذار بوده است. به طور دقیقتر، 2/16 درصد از زنان و 9/35 درصد از مردان بیان کردهاند که طراحی پروفایل دیگران در شیوه طراحی پروفایل آنان، کاملاً تأثیر گذاشته است. همچنین 58 درصد از زنان و 3/30 درصد از مردان به میزان بسیار زیادی از شیوه طراحی پروفایل دیگران، تأثیر پذیرفتهاند که نشاندهندة وجود ارتباط زیاد بین عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و این شاخص سبک زندگی مجازی است. نوع نوشتههایی که افراد برای معرفی خود در پروفایل استفاده میکنند در کنار شیوه انتشار عکسها و تصاویر موجود در پروفایل و رنگآمیزی آن، پروفایل هر فرد را به مهمترین نماد فرهنگی مرتبط با وی که بیانگر سبک زندگی مجازی او است، تبدیل کرده است. بنابراین، یافتههای تحقیق در ارتباط با این شاخص میتواند ارزیابی مناسبی برای درک هر چه بهتر رابطه میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی در اختیار ما قرار دهد. همان طور که مشاهده میشود، تأثیرپذیری زنان از پروفایل دیگران بیش از مردان است. پاسخ افراد، بهخوبی بیانگر آن است که هر فرد در ابتدا ورود به جامعه مجازی کلوب، از نمادهای آشکار سبک زندگی مجازی دیگران تأثیر میپذیرد؛ به عبارت دیگر، میتوان گفت ویژگیها و قالببندی مربوط به هر بازیگر شبکه اجتماعی، تحت تأثیر رابطهها شکل میگیرد و آنگونه که کاستلز میگوید: بهایی که باید برای ورود به این سیستم (جوامع مجازی) پرداخت، تطابق یافتن با منطق، زبان، ورودیها و سیستم رمزگذاری و رمزگشایی آن است (کاستلز، 1390).
موضوع دیگر در خصوص با عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی افراد، تأثیرپذیری ایشان در زمینه انتخاب تصویر پروفایل از عکس سایر اعضای شبکههای اجتماعی اینترنتی است. با توجه به آنکه مورد قبل ترکیب عکس، متن و رنگ را شامل میشد و این مورد تنها به موضوع عکس توجه دارد، انتظار میرود درصد فراوانی افرادی که پذیرفتهاند از عکس دیگران تأثیر پذیرفتهاند، کمتر باشد. با همین توضیح، مشاهده میکنیم که 40 درصد زنان و 35 درصد مردان عنوان کردهاند انتخاب تصویر پروفایل آنان در مقادیر کاملاً، خیلی زیاد و زیاد، متأثر از انتخاب عکس پروفایل دیگران بوده است. سطوح این تأثیرپذیری به این صورت بوده که 6/3 درصد از زنان بیان کردهاند کاملاً از پروفایل دیگر اعضا تأثیر گرفتهاند؛ در حالی که هیچیک از مردان در چنین سطحی تأثیری نپذیرفتهاند. در سطح خیلی زیاد، 6/7 درصد زنان و 6/11 درصد مردان تأثیر گرفتهاند. در سطح زیاد نیز یافتهها به این صورت است که بیش از 10 درصد از زنان و نیز بیش از 22 درصد از مردان ابراز داشتهاند که از عکس پروفایل دیگران تأثیر گرفتهاند. 1/13 درصد زنان و 9/25 درصد مردان معتقدند تا حدودی از عکس پروفایل دیگران برای نوع عکس انتخابی خود تأثیر پذیرفتهاند. در مجموع، 8/28 درصد زنان و 5/25 درصد مردان ضمن آنکه تأثیرپذیری از عکس پروفایل دیگران برای انتخاب عکس پروفایل خود را انکار نکردهاند، اما معتقدند این تأثیرپذیری در سطح کم و خیلی کم است. در این میان، تنها 3/16 درصد افراد اعم از زن و مرد تأثیرپذیری از عکس پروفایل دیگران را به طور کامل رد کردهاند.
درصدهای فراوانی مذکور برای تأثیرپذیری از عکس پروفایل دیگران که مقولهای شخصی است، قابل توجه است و نشانگر رابطه میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی افراد در ارتباط با نوع عکس انتخابی، مربوط به پروفایل ایشان است. بنابراین، با توجه به یافتههای مربوط به دو گویه مرتبط با سبک زندگی مجازی افراد مشاهده میشود که میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی اعضا در فضای مجازی نیز ارتباط قابل توجهی وجود دارد. توجه به دو موضوع مذکور، یعنی رابطه میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی با شیوه طراحی صفحه پروفایل و تصاویر به کار رفته در آن، زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بیان کاستلز در مورد نتیجة گسترش جوامع مجازی و ایجاد شبکههای کارکردی یا کولاژهای تصویری را به یاد آوریم.
به تعبیر کاستلز، نتیجة گسترش جوامع مجازی، دگرگون شدن زندگی بشری به گونهای است که مناطق از معنای فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی خود تهی شده و در شبکههای کارکردی یا کولاژهای تصویر گنجانده میشوند (کاستلز، 1390). بر اساس این نظریه، پروفایل بازیگران شبکههای اجتماعی و تصاویر ایشان را میتوان نماد معانی فرهنگی مرتبط با ایشان دانست و از این حیث، رابطه میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و شیوه طراحی پروفایل افراد و نوع عکسی که هر یک از اعضا برای پروفایل خود به نمایش میگذارد، اهمیت بسزایی در تحلیل رابطة میان عضویت و حضور در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان مییابد.
نتیجهگیری
امروزه با گسترش کارکردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییراتی چشمگیر در ابعاد مختلف زندگی انسانها هستیم؛ تغییراتی که در نگاهی کلان، منجر به تغییر سبک زندگی انسان عصر جامعه اطلاعاتی شده است. ایجاد جوامع مجازی به عنوان آخرین دستاورد وب 2، توانسته کارکردهای گوناگون فناوری اطلاعات و ارتباطات را با زندگی اجتماعی افراد گره زند و به دو شکل، منجر به تغییر سبک زندگی افراد شود: نخست اینکه افزایش ساعات استفاده از اینترنت و گشت و گذار در شبکههای اجتماعی اینترنتی، نتیجة مستقیم ایجاد چنین جوامعی است و دوم آنکه تغییر شیوة زندگی افراد در ارتباط با شیوه برقراری رابطه با جنس مخالف، سبک پوشش و یا ادبیات گفتاری اعضا، ناشی از تأثیرات جوامع مجازی است؛ جوامعی که به ظاهر مانند جامعه حقیقی عمل میکنند؛ با این تفاوت که هویت حقیقی اعضا در نگاه اول، مجهول است. اما همین هویتهای مجهول توانستهاند تا اندازة زیادی بر زندگی سایر اعضا اثرگذار باشند و حتی سبک پوشش، ادبیات گفتاری و چگونگی حضور دیگران در فضای مجازی را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین، مطالعة شبکههای اجتماعی اینترنتی، اولاً قدرت جوامع مجازی را برای در اختیار گذاشتن اشکال جدید جامعهپذیری نشان داده و ثانیاً نشان میدهد مشارکت بر خط، فرصتهای بیمانندی را برای دنبال کردن فعالانه و متعامل پروژههای مرتبط با هویتی که استفاده از آنها غیر ممکن و حتی باور نکردنی است، ارائه میکند. شاید زمانی که برای نخستینبار پدیده شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران ظهور پیدا کرد، کسی فکر نمیکرد روزی همین شبکههای اجتماعی با اعضایی که اثبات هویت واقعیشان در فضای مجازی، عملی دشوار است، به منبعی برای تأثیرگذاری بر جامعه ایرانی تبدیل شوند.
انجام این مطالعه که در قالب نظرسنجی از طریق پیمایش اینترنتی انجام شد، بیانگر این مطلب است که میان شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان ارتباطی وجود دارد که نباید از آن چشمپوشی کرد. توضیح آنکه دادههای بهدست آمده از طریق پیمایش در این پژوهش نشان داد غالب استفادهکنندگان از شبکه اجتماعی اینترنتی ایرانیان را جوانان تشکیل میدهند. سنجش میزان استفاده از اینترنت در مقایسه با سایر فعالیتهای فراغتی در میان اعضای کلوب نشان داد اعضا تمایل زیادی برای استفاده از اینترنت در مقایسه با سایر فعالیتهای فراغتی دارند. این میزان، برای زنان اندکی بیشتر از مردان است. از سوی دیگر، در میان کسانی که اینترنت را به سایر فعالیتهای فراغتی ترجیح میدهند، درصد قابل توجهی از افراد (بیش از نیمی از آنان) بیشتر وقت خود را به استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی میگذرانند. این میزان، در میان زنان و مردان مشابه است. همچنین بررسی رابطه میان شبکههای اجتماعی اینترنتی با سبک زندگی جوانان از سه بعد مختلف نیز نتایج قابل توجهی را در بر داشت:
در بخش نخست، دادههای پژوهش حاکی از آن بود که جوامع مجازی باعث شده تا ارتباط با جنس مخالف در میان اعضا نسبت به جامعه بیرونی فزونی داشته باشد که البته این موضوع جای تأمل دارد و لازم است به عنوان یکی از چالشهای مرتبط با موضوع عفاف مورد مطالعه قرار گیرد. در بخش دوم مشاهده کردیم که تأثیر جامعه مجازی بر سبک پوشش افراد، کمتر از مقوله قبلی است؛ اما این سطح از تأثیرگذاری، برای زنان بیشتر از مردان است. در نهایت، در بخش سوم با بررسی تأثیر عضویت در کلوب بر شیوه بیان و انتخاب الفاظ ملاحظه شده که تقریباً یک سوم اعضا در مقادیر بالا اذعان به پذیرش تأثیرات داشتهاند. در این سطح هم زنان بیش از مردان تأثیر پذیرفتهاند. در مورد رابطة میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی افراد نیز شاهد بودیم طراحی پروفایل افراد به عنوان خانه مجازی ایشان که عصاره تمامی نمادهای فرهنگی مرتبط با هر فرد در فضای مجازی است، تا اندازه زیادی تحت تأثیر مشاهدة پروفایل دیگر اعضای کلوب بوده است. همچنین در مورد چگونگی انتخاب عکس موجود در پروفایل اعضا نیز شاهد بودیم تنها درصد اندکی، تأثیرپذیری از مشاهده عکس سایر اعضا را انکار کردهاند که در نهایت، بر اساس پاسخ مشارکتکنندگان در نظرسنجی، رابطه میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی مجازی افراد اثبات میشود.
بر همین اساس، پژوهش مذکور نشان داد رابطهای جدی میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان وجود دارد. بنابراین، همانقدر که عضویت در شبکههای اجتماعی متأثر از فرهنگ غرب میتواند تأثیرات مخرب و ویرانگری بر روح جوانان ایرانی داشته باشد، عضویت در شبکههای اجتماعی بومی و دارای گرایش ارزشی میتواند متضمن بالندگی جوانان این مرز و بوم باشد.
کاستلز معتقد است شبکههای اجتماعی اینترنتی «سیستمی است که در آن خود واقعیت (وجود مادی ـ نمادین مردم) کاملاً در متنی از تصاویر مجازی و در جهانی واقعنما غرق شده که در آن چیزهایی که روی صفحه ظاهر میشوند، فقط تصاویری نیستند که تجربه از طریق آنها منتقل میشود، بلکه خود به تجربه تبدیل میشوند» (کاستلز، 1390: 432). بنابراین، حمایت دولتمردان از شبکههای اجتماعی اینترنتی بومی و دارای گرایشهای ارزشی و در عین حال دارای جذابیتهای لازم، میتواند امر مهمی برای ترویج شعایر اسلامی از دریچه شبکههای اجتماعی اینترنتی باشد. علاوه بر این، دغدغة خانوادهها در مورد ارتباط میان جوانان با جنس مخالف، یکی از مواردی است که در صورت ایجاد شبکههای اجتماعی مذهبی برطرف شده و سبب استفادة اقشار مذهبی مایل به حضور در فضای سایبر از جوامع مجازی سالم خواهد شد. در همین راستا، لازم است شبکههای اجتماعی اینترنتی با محوریت دوستیابیهای سالم، دانشافزایی، اطلاع از اخبار، کاریابی، سرگرمیهای مفید و رشد دینی افراد مورد حمایت جدی قرار گیرند. در چنین شرایطی، شاهد گسترش ارزشهای دینی و بومی از بستر شبکههای اجتماعی اینترنتی در جامعه حقیقی خواهیم بود.
نظر به آنچه گفته شد ایجاد شبکههای اجتماعی اینترنتی متناسب با قوانین اسلامی میتواند یکی از راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی در میان جوانان تلقی شود. هر یک از جوامع مجازی در بدو عضوپذیری، فرمی را در اختیار کاربر قرار میدهند تا قوانین آن شبکه را بپذیرد و در صورت بیتوجهی به این قوانین، آمادگی حذف مطالب خلاف قوانین و حتی گاهی حذف عضو متخلف را داشته باشد. البته توجه به اجرای قوانین اسلامی و حذف اعضای متخلف بهترین راهکار ترویج فرهنگ بومی نیست؛ زیرا اعمال فشارهای بیجا میتواند سبب مهاجرت کاربران شبکههای اینترنتی داخلی به شبکههای اجتماعی خارجی نظیر فیس بوک شود. راهکار بهتر آن است که عزمی برای حضور جوانان در شبکههای اجتماعی اینترنتی از طریق اطلاعرسانی مناسب و توصیه به اعضای تشکلهای خودجوش مردمی برای عضویت در این شبکهها ایجاد شود. در این حالت است که میتوان انتظار داشت ارزشهای فرهنگی و سیاسی حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران به سایر اعضا، بهویژه جوانان منتقل شود.
پینوشتها:
1. Leslie.2. Cheney.
3. Jessica Hilberman.
4. Facebook. Com.
5. Alexa.com.
6. Real Me.
7. Wirelessness.
8. Rheingold.
9. Nodes.
10.Relations.
11.Attrdibure.
12.Formatting.
13.Network structure.
14.Jennifer Marie Almjeld.
منابع: