نظام اخلاقي حاكم بر فناوريهاي نوين ارتباطي
هرگاه پاي فناوري به يك عرصه باز شود، آن عرصه به نحو افسارگسيختهتر و رهاتر عمل خواهد كرد. فناوري، بهويژه در حوزه تصوير و تا حدي در حوزه كار با متن و صدا، امكانات بسياري براي موادي كه در رسانهها، عرضه ميشوند، فراهم كرده است. اكنون با استفاده از حافظههاي رايانهها ميتوان حجم عظيمي از تصاوير را در اختيار داشت و تصاوير و اطلاعات را بهصورتهاي گوناگون در كنار هم چيد. همچنين صداها و متنهاي ذخيره شدهاي در رايانهها، چه مستقل و چه به همراه ديگر مواد رسانهاي مثل تصاوير، انبوهي از اطلاعات و مواد را براي كارهاي مختلف در اختيار و دسترس كاربران قرار ميدهند. فناوري حيطه ابزارها را گسترش داده و يا توليد انبوه آنها را به ميان همه افراد علاقهمند برده است. بنابراين، در هر سطح كاري و حرفهاي، افراد به ابزارها دسترسي دارند و تنها ايدهها و فنّ خاص آنها است كه به اثرهاي مثلاً هنري، تازگي ميبخشد. فناوري پيامدهايي براي طرفهاي درگير در موضوعات و ديدگاهها در بر دارد. فناوري در عرصه رسانههاي تصويري، اولاً دايره عمل اين رسانهها را گستردهتر كرده و موجب شده است كه آنها موضوعات بيشتري را براي كشف در اختيار بگيرند. ثانياً بر تنوع صورتها افزوده است و ثالثاً امكان برقراري نسبتهاي گوناگون ميان فرم و محتوا را ممكن گردانيده است. همه اين امور بر ابعاد و پيامدهاي اخلاقي فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي ميافزايد.
اخلاق به عنوان يك نظام از ارزشهاي خير و شر (خوب و بد) و اراده معطوف به آنها، در دنيايي كه همه چيز رنگ تجارت، بازده، سود، حق الزحمه، كارايي، بهرهوري و مانند آنها را در خود ميگيرد، همچنين به عنوان يك زيرمجموعه و شاخهاي جديد ولي مهم از اخلاق حرفهاي يا عملي، ديگر نميتواند به صورت يك نظام نظري به افراد درگير عرضه شود. اخلاق با بسياري از حوزههاي فعاليت انساني در رابطه قرار ميگيرد و از آن جمله است اطلاعات و يا يك حوزه پيوسته به آن، يعني سيستمهاي اطلاعاتي كه اهميت آن امروزه مشخص است؛ چرا كه در دنياي امروز دسترسي به اطلاعات يكي از حقوق بنيادين بشر محسوب ميشود و تنها اين ابزارها و سيستمهاي اطلاعاتي و ارتباطي هستند كه ميتوانند اين حق را ايفا كنند. جريان اطلاعات در يك كشور در حال توسعه، صرفاً به جريان آن از بالاي هرم حكومت به پايين محدود نميشود؛ بلكه هرگونه اطلاعاتي را كه مردم براي ايفاي نقشهاي خود نياز دارند، در بر ميگيرد. كاربرد ابزارها و سيستمهاي اطلاعاتي را گروهي از كارشناسان، سومين اشتغال انسان مدرن دانستهاند و آن را در مراتب بعد از كار و استراحت قرار ميدهند. اين كاربرد حالت غيرفعال و يا منفعل ندارد. اگر مسائل اخلاقي اطلاعات در مرتبه اول مورد توجه هنرمندان و خلاقان آثار، روزنامهنگاران و مديران رسانهها قرار دارد، مردم نيز به نوبه خود به رسانهها از اين نظر توجه ميكنند. آنها از سوء كاركردها، فاصله و انحرافاتي كه سيستمهاي اطلاعاتي در جامعه دارند، احساس نگراني ميكنند.
ابزارهاي ارتباطي نوين، كه آخرين آنها بزرگراههاي اطلاعاتي هستند، هم مقالات علمي، اطلاعات تجاري، اطلاعات روزمره مورد نياز مردم (اخبار هواشناسي، اطلاعات شهري، مواد روزنامهها)، نامههاي افراد به يكديگر، فيلمها، عكس و اطلاعات و پيامهاي شامل تحريك و تشويق به جنايت را در بر ميگيرد؛ به عبارتي؛ اين ابزارها علاوه بر كاركردهايي كه دارند (مانند: ايجاد سرگرمي، اطلاعرساني، آموزش، اجتماعي كردن، كنترل اجتماعي، تبليغ و القا)، داراي تأثيراتي نيز هستند كه ناشي از خشونت، وقاحتنگاري و يا طرح هنجارهاي اجتماعي است و در چارچوب اصول اخلاقي قرار ميگيرد. پس با توجه به گستره عمل وسيع فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي و تأثيرات آن، اگر از خود سؤال كنيم كه اطلاع دادن چه مفهومي دارد، ميتوانيم اينگونه پاسخ دهيم كه اطلاع، شكل دادن به يك آگاهي به منظور با مفهوم كردن آن براي يك شخص ديگر يا عده بسياري است. اطلاعات به معناي جاري پوشش دهنده ابعاد محتوايي و شكلي و اقدام به انتقال و ارتباط است. از سوي ديگر، اخلاق را ميتوان - البته بر حسب يكي از رايجترين گرايشهاي موجود در جهان - ديدگاهها و افقهاي رفتاري مورد پذيرش در يك زمان و يك جامعه دانست و در حقيقت علم اخلاق، علم تميز خوب از بد است.
بر اساس آنچه كه در غرب امروزه تحت عنوان، علم «وظيفهشناسي» تعريف ميشود، مجموعه الزاماتي است كه تعيين كننده نظم يك اقدام است و به همين اعتبار است كه براي هر بخش خاص، به نوعي عملكردهاي حرفهاي، شغلي و وظيفهشناسي معيني به شكل مكتوب و غيرمكتوب در همه اجتماعات مطرح است. بديهي است كه اخلاق اطلاعات كاملاً مترادف با اخلاق روزنامهنگاري نيست. اخلاق رسانهها به عنوان سازمانهاي خاص در سطح بسيار فراتر از مسئوليتهاي فردي قرار ميگيرد. حيطه عملكرد اين اخلاق نيز عملاً تمامي صورتهاي هنجاري شكل پذيرفته و ساختيافته است كه از سوي سازمانهاي حرفهاي خاص، بقا و تداوم آنها مورد نظارت قرار ميگيرد؛ اما دشواري اجراي اخلاق اطلاعات حتي در مفهوم ساده آن و بدون نگاه به ابعاد محتوايي، به مسأله تنوع كانالهاي اطلاعاتي و تنوع بسيار معيارها و مقياسهاي مورد استفاده برميگردد.
واقعيت آن است كه وقتي يك فناوري جديد پذيرفته ميشود، برخي از نتايج و عوارض كاربرد آن ممكن است اجتنابناپذير باشد. به خصوص اينكه هر گونه تحول فناورانه و يا اجتماعي با خود تنشهايي را نيز به همراه دارد. اين وضعيت ناشي از روند كند تحولات فناورانه در يك جامعه بهخصوص جوامع در حال توسعه است؛ جوامعي كه مجموعاً به سرعت در حال حركت است و استفاده از اين فناوريها و مسائل اخلاقي وابسته به آنها است. اما اگر اين تحولات به طور كلي مطلوب باشد، كل فرهنگ را در بر گيرد، همه وجوه آن را شامل شود و اين كار بهسرعت انجام گيرد و بر هم خوردگي سازماني و عدم انطباق فردي و اجتماعي كمتري را نسبت به تغيير تدريجي در يك دوره طولاني در بر خواهد داشت. در اين صورت، نظام اخلاقي نيز كمتر شكاف برميدارد و تنظيم روابط اجتماعي بر اساس آن آسانتر صورت خواهد گرفت؛ براي مثال، اينترنت به عنوان مهمترين فصول جامعه اطلاعاتي همانند يك محل مجازي ملاقات عمومي شهروندان جهان است. يك نقطه تلاقي عمومي است كه در آن ميليونها نفر از بيش از 155 كشور جهان با هم مرتبط ميشوند. آنان در هر آن به اطلاع درباره چيزهاي مختلف مانند: گفتگو، بازي، مشاهده تصاوير مختلف و يا تجارت ميپردازند؛ زيرا قاعده كلي حاكم بر اينترنت استفاده از اطلاعات به گونهاي آزاد است.
اينترنت و اخلاقگرايي
اينترنت كه در گروه بزرگراههاي اطلاعاتي در مقام اول قرار گرفته است، يك بانك اطلاعاتي نيست؛ بلكه گستردهترين و با اهميتترين شبكه رايانهاي جهان است و شايد نمونهاي اوليه از بزرگراههاي اطلاعاتي ربع اول قرن بيست و يكم باشد كه منشأ تغييراتي در قلمرو فرهنگ در مفهوم عام است. اينترنت در حكم مخزني از اطلاعات خوب و بد، زشت و زيبا، اخلاقي و غيراخلاقي ميتواند تلقي شود. البته مسأله در ا ين است كه جامعههاي مختلف مرزهاي ميان اين صفات دوگانه را چگونه تعريف ميكنند. در جامعه ما اينترنت نامي كم و بيش آشنا، اما در عين حال مهم و اسرارآميز است؛ نامي كه دانستنيهاي پراكنده درباره آن همواره در طول چند سال اخير رو به افزايش بوده و توسعه و تحول سريع آن نيز سبب گرديده است كه اطلاعات در اينباره به سرعت كهنه شود. از سوي ديگر، بسياري از افراد، سازمانها و بهويژه سازمانهاي علمي و آموزشي نيز نتوانستهاند در مقابل اين پديده نوظهور كه الگويي از يك جامعه اطلاعاتي است، بيتفاوت بمانند. به همين جهت، متقاضي اتصال به اينترنت شدهاند.
به هر حال، با گسترش تدريجي شبكههاي اطلاعاتي بهخصوص اينترنت در جامعه ما، ابعاد مختلف اين نوع فعاليتها آماج انتقادات و مخالفتهاي گوناگوني نيز بوده است كه مهمترين آنها در مورد مسائل اجتماعي – فرهنگي نظير تسهيل دسترسي به صفحههاي مغاير با شئون اخلاقي و انتشار صور قبيحه است، هر چند كه در مقابله با اين مسأله در برخي كشورها، كنترل دسترسي به برخي از اين پايگاهها را توصيه و عمل كردهاند. در برخي از كشورها از جمله خود آمريكا قوانيني به تصويب رسيده است كه به موجب آن انتشار تصاوير مغاير با شئون اخلاقي جامعه در شبكههاي متصل به اينترنت ممنوع شده است. اين ممنوعيت در مواردي شركتهاي برقرار كننده ارتباط ميان اينترنت و استفادهكنندگان را هم مسئول قرار داده است. اما اين وضعيت در خيلي از كشورهاي دنيا با نارساييهاي متعدد حقوقي مواجه است. به علت جديد بودن ماهيت جرائمي كه ممكن است واقع شود، راه حل مناسبي در اغلب موارد به وجود نيامده است. قوانين حقوق نويسندگان و هنرمندان كه در خيلي از كشورهاي دنيا وجود دارد، در فضاي انفورماتيك كارايي خود را از دست داده است. موضوعيت اغلب اين قوانين در دنياي چاپ و نشر خلاصه و فضاي ديجيتال در آن جايي ندارد.
از طرفي، اين مسائل به ارزشهاي اجتماعي وابسته است. البته درباره منشأ ارزشها، دو جهتگيري بر جريانهاي فكري جهان حاكم است: يك ديدگاه عقيده دارد كه ترسيم جهتگيري كلي ارزشها و هدايت كساني كه از اين جريانها سرپيچي ميكنند، از جانب نيرويي خارجي امكانپذير است. در مقابل اين ديدگاه، ديدگاه ديگري وجود دارد مبني بر اينكه انسانها از توانايي كامل براي پيريزي سيستمهاي ارزشي متناسب با سطح رشد و توانايي خود برخوردارند و با وجود چنين تواناييهايي هيچ نيروي خارجي را ياري مداخله در زندگي آنها نيست و اين انسانها هستند كه با رشد و تكامل خود ميتوانند مشكلات فردي و اجتماعي خويش را حل كنند. البته ديدگاهها و مكاتب ديگري نيز در اين ميان وجود دارند كه به لحاظ تئوريك به يكي از اين دو جهتگيري اشاره شده، متمايل هستند.
بنابراين، بايد گفت كه ديدگاه واحدي نسبت به ارزشها وجود ندارد و تنها مرز مشترك ميان آنها اين است كه اين ديدگاهها هر يك به نوبه خود معيار ميان حق و باطل و مصالح و مفاسد تلقي ميشوند. اغلب ميان حق و مصلحت از يك سو، و باطل و مفاسد از سوي ديگر، رابطه برقرار ميشود. در هر صورت، اين درست است كه هر چيز مفيدي بايد مورد استفاده قرار گيرد؛ اما اين انسانها هستند كه تصميم ميگيرند چگونه از فناوريهاي مختلف استفاده كنند.
اطلاعرساني يا اخلاقگرايي
همانگونه كه هر گونه محدوديت بر روي شبكههاي اطلاعاتي در عين آنكه ميتواند از بسياري از مشكلات اخلاقي جلوگيري كند، ممكن است افرادي را از حق داشتن و كسب اطلاعات مفيد محروم سازد.
در اينجا است كه اخلاقيون فقط با ترجيح خير كثير بر شر قليل در مقايسه ميان مفاسد و مصالح جامعه بدين اقتضا ميرسند كه برخي لوازم و پيامدهاي غير اخلاقي يا ضد اخلاقي از منظر خويش را تحمل كنند. اما اگر اخلاق در برابر مصلحت عمومي حرف اول را بزند، ميتواند حتي به خاطر يك شر قليل، خير كثيري را از ميان راه بردارد. يكي از مباني عملكرد اينترنت، در رابطه قرار دادن طرفين ارتباط است و براي برقراري كيفيت متناسب از نظر ارتباطات متقابل آنچه كه براي عاملان در شبكه ضروري است، تدوين قواعد «دانش برقراري رابطه» است؛ چرا كه در پرتو آن ميتوان يك نگرش مبتني بر تنظيم خودبهخودي را ميان طرفين ارتباط برقرار كرد و به اين طريق، فقدان كنترل مركزي را به نوعي جبران نمود. در اين كنترل، در عين حال، نه حضور فيزيكي مشخص مطرح است و نه فرايند شناختي كه قابليت اطمينان كافي داشته باشد. آداب معاشرت در شبكه همانند برخي از قواعد زندگي روزمره نظامي هنجاري و اخلاقي است. در حقيقت، مجموعه قواعد كم و بيش ثابت و نانوشته است كه تعيين ميكند چه چيزي مناسب است؛ قواعدي كه از كاربردها و عملكردها اخذ شده است.
اخلاق و آداب شبكه در برگيرنده مجموعه قواعد كم و بيش آشكار و مشخص پذيرفته شده از سوي اكثريت استفاده كنندگان اينترنت است. اين قواعد از سوي شخص يا سازمان مشخصي وضع نشده است؛ بلكه ساخته و پرداخته توده استفاده كنندگاني است كه براي خود قواعد رفتار مناسب تعيين كردهاند. بنابراين، بر طبق مقتضيات فضاي حاكم بر آن شبكه اطلاعاتي خاص و نوع رابطه، برنامه و موضوع هر يك از مسائل اخلاقي در سطوحي مختلف و مشخص ظاهر ميشود و واكنشهاي متعددي را از طرف كاربران (مشتريان) و همچنين توليدكنندگان پايگاهها يا شبكههاي مرتبط و حتي واسطهها (توزيع كنندهها) ايجاد ميكند.
منبع: روزنامه همشهری