پدیده وبلاگ و ابتکار همسر یک روحانی

چهارشنبه, 30 آذر 1384 ساعت 15:31
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

درآمد

دوستان تحریریه وبلاگی را نشانمان دادند که حیفمان آمد در این شماره معرفی نکنیم. با خواندن مطالب آن، انگیزه مصاحبه ای مکاتبه ای با نویسنده آن دو چندان شد. خوشبختانه نویسنده وبلاگ «یادداشت های همسر یک روحانی» هم به پرسش هایمان پاسخ داد.

این وبلاگ طی دو ماه، نزدیک به 22000 نفر بازدیدکننده داشت که آمار قابل توجهی است. از پیام های مخاطبان نیز دریافتیم که مورد استقبال بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران قرار گرفته است. با هم این گفت و گو را می خوانیم:

» ضمن معرفی خود، از چگونگی آغاز وبلاگ نویسی برایمان بگویید.

◊ نام مهم نیست. مهم این است که همسر یک روحانی هستم و اصرار دارم که با همین هویت وبلاگ بنویسم. از مدتها پیش، با دنیای وبلاگ نویسی آشنا شدم و زمانی که نقش «همسر یک روحانی» را یافتم، یعنی با یک روحانی ازدواج کردم، به فکر راه اندازی وبلاگی با همین عنوان افتادم. نخست، ادبیات و موضوع نوشتاری را تمرین می کردم و طی چند مطلب کوتاه، توانستم روش ثابتی برای نوشته هایم بیابم.

» بیشتر در چه موضوعاتی می نویسید؟

◊ به نظر من، فضای زندگی یک طلبه و روحانی، برای بسیاری از اقشار جامعه، مبهم و به همان اندازه جالب است. اگر در توصیه امامان معصوم (ع) آمده است: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»، بیان نکات اخلاقی از زندگی داخلی یک طلبه، می تواند روش خوبی برای تبلیغ مکارم دینی باشد. علاوه بر این، بسیاری از مردم، ممکن است در جامعه با یک طلبه یا روحانی ارتباط داشته باشند، ولی با منش و روش زندگی آنها آشنا نباشند. به نظرم آمد که نکات بسیار معمولی و کم اهمیت، زندگی یک طلبه، برای عموم مردم بسیار زیبا و جذاب است. همین طور هم بود.

با بیان چند مطلب خیلی معمولی و نحوه بازخورد آن در مخاطبان می توان دریافت که چقدر این مسئله اهمیت دارد. اما موضوعاتی که تاکنون بدانها پرداخته ام، چند مسئله عادی از زندگی خودمان و چند مطلب مربوط به جامعة الزهرا است. چون در جامعة الزهرا مشغول تحصیل هستم، از آنجا هم می نویسم.

» پاسخ مخاطبان را چگونه ارزیابی می کنید؟

◊ این وبلاگ در نوع خود نخستین است و مشخص است که مخاطبان مطالبش را به دقت می خوانند و نظر می دهند. در نظرات هم، مانند دیگر وبلاگ های مذهبی، موافق و مخالف وجود دارد. موافقان از دیدن این وبلاگ و مطالبش بسیار خوشحال شده اند و از آن استقبال کرده اند. مخالفان هم که تعدادشان کم نیست، به مسائل مختلف چون عملکرد روحانیت، اصل وجود نهاد روحانیت و این گونه مسائل پرداخته اند که تا جای ممکن بدانها پاسخ داده ام.

» از همسرتان بگویید؟ آیا ایشان موافق وبلاگ نویسی شما هستند؟

◊ همسرم علاوه بر شرکت در دروس حوزه، به کار تالیف و تحقیق  مشغول اند. ایشان مرا با وبلاگ ها آشنا کرده اند و مشوق و راهنمای اصلی بنده هستند.

» اگر وبلاگ نویسی شما، موجب بروز مشکلاتی در منزل شود؛  مانند عدم رسیدگی به کارهای منزل، در این صورت برخورد همسر و تصمیمتان چیست؟

◊ تا کنون به چنین مشکلی برنخورده ام؛ یعنی ممکن است روزی تنها نیم ساعت و حتی کمتر، وقت خود را صرف اینترنت و وبلاگ کنم؛ اما اگر چنین شود، طبیعی است که کارهای منزل و رسیدگی به همسر و فرزندان را مقدم می دانم؛ مانند هر کار دیگر که نسبت به وظایف خانه، در اولویت بعدی قرار دارند.

» اگر قرار باشد روزی به اجبار هویت و نام خود را افشا کنید، مثلاً طی برنامه ای بخواهند به نویسنده »وبلاگ همسر یک روحانی» جایزه بدهند، آیا حاضر به افشای نام خود و همسرتان هستید؟

◊ پاسخ به این پرسش کمی سخت است؛ باید دید در چه موقعیتی هستیم. می دانید که برخی نویسندگان وبلاگ، به هیچ وجه نام و ماهیت خود را افشا نمی کنند. این مسئله در مورد بنده که همسر یک روحانی هستم، ویژگی خاصی دارد. سعی می کنم در چنین شرایطی قرار نگیرم؛ به خصوص آنکه پنهان بودن نام و ماهیت ، موجب می شود که راحت تر بنویسم  و در برخی محذورات قرار نگیرم.

» نظر شما در مورد استفاده کودکان و نوجوانان از اینترنت چیست؟ آیا موافق اید فرزند خودتان با اینترنت کار کند؟

◊ اینترنت شمشیری دو لبه است. در کنار فوائد، مضرات جبران ناپذیری دارد؛ به خصوص برای خانواده های مذهبی و روحانی که بسیاری از مسائل، چون ارتباط با نامحرم که طبیعی ترین مسئله در چت است، برای آنها قبیح است.

به نظر من بیشترین مضرات چت برای خانواده های مذهبی است؛ چرا که افراد غیر مذهبی در فضای خارج از وب، بسیاری مسائل را تجربه می کنند؛ اما یک دختر مذهبی، با چت کردن، پله پله قباحت ها را طی می کند. در واقع چت، راهی برای از بین رفتن ارزش های خانواده است.

استفاده از اینترنت برای نوجوانان، باید با کنترل بسیار دقیق والدین همراه باشد. کنترل، محدود کردن نیست، بلکه باید با ارائه راه های مثبت، از استفاده های منفی جلوگیری کرد؛ برای نمونه همین وبلاگ نویسی با موضوع مذهبی، برای یک نوجوان مانند فعالیت در یک مسجد است. این راهنمایی باید از سوی پدر و مادر صورت پذیرد.

» تاکنون در مورد مطالب وبلاگ با همسرتان اختلاف نظر داشته اید؟

◊ در یک مورد؛ با توجه به اینکه همسرم برای من یک راهنما است، نظراتش را می پذیرم.

» چرا سرویس پارسی بلاگ را برای وبلاگ خود انتخاب کردید؟

◊ من تنها با پرشین بلاگ آشنایی داشتم؛ اما زمانی که پارسی بلاگ و امکانات خوب آن را دیدم، این سرویس را انتخاب کردم. به نظرم هم امکانات بسیار خوبی دارد و هم کنترل مطالب آن، فضایی بسیار سالم را مهیا کرده است. علاوه بر این، بسیار سریع تر و بهتر از سایر سرویس ها عمل می کند.

» برای همسران روحانی که قصد وبلاگ نویسی دارند، چه توصیه ای دارید؟

◊ نکته بسیار مهم در وبلاگ نویسی روحانیان، به ویژه همسران آنها، رعایت شئون و زی طلبگی در مطالب است. نباید - خدائی نکرده - برای خوشامد مخاطبان، از جملات و عبارات سبک که در شأن این مقام نیست، استفاده کنیم. من به این نکته توجه زیادی دارم.

یکی از موضوعات مورد توجه من، قداست لباس روحانیت است؛ اینکه همسرم به شدت به حفظ جایگاه این لباس مقید است.

» در پایان این گفت و گو، یکی از مطالب وبلاگ را به انتخاب خود، به خوانندگان هدیه کنید.

◊ یکی از همین شب های پاییزی، خانم بسیار محجبه ای را در خیابان دیدم که دسته گلی در دست داشت و در حالی که مشخص بود، از داشتن گل در دست خجالت می کشد، با سرعت راه می رفت. با تعجب او را به همسرم نشان دادم و همین مسئله موجب شد که او پرده از رازی بردارد...

همسرم گفت: «بله، حال آن خانم را به خوبی درک می کنم؛ چرا که من هم هر گاه، چه در دوران نامزدی و چه پس از آن، گلی برایت می گرفتم، با لطایف الحیل زیر عبا پنهانش می کردم تا مبادا کسی آن را ببیند و نتیجه آن می شد که دسته گل ژولیده به دستت می رسید. زیرا در اذهان مردم، یک روحانی گل به دست، حتی اگر برای همسرش تهیه کرده باشد، ناپسند است و روحانی باید به این نکات توجه کنند...».

با شنیدن این حرف ها از خودم شرمنده شدم، زیرا تا آن شب فکر می کردم که همسرم در انتخاب گل کج سلیقه است!!

در اینجا قصد دارم به یکی از پیام ها که ایراد گرفته بود، چرا همسران برخی روحانی ها، هنگام حرکت در خیابان، چند قدم عقب تر از شوهرانشان راه می روند، پاسخی داده باشم: نگاه تعجب برانگیز و گاهی معترضانه جامعه موجب شده که همسر یک روحانی، در خیابان چند قدم عقب تر از وی حرکت کند. همدوش هم حرکت کردن در شهرهایی چون قم و تهران، شاید زیاد قابل توجه نباشد، ولی در شهرهای کوچک مردم نمی پسندند که یک روحانی دوشادوش همسرش در خیابان راه برود. پارک رفتن با خانواده یا بازار رفتن که جای خود دارد!»

http://hamsar.parsiblog.com

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: چهارشنبه, 23 آذر 1384
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 64
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 12
بازدید 9413 بار
شما اينجا هستيد:خانه سایر مقالات فصلنامه شماره 12 (پائیز 1384) پدیده وبلاگ و ابتکار همسر یک روحانی