با ورود رایانه به عرصه علوم اسلامى، اِعراب کلمات به نوبه خود در جهت تسهیل و تسریع در فهم بهتر مفاهیم و نقل صحیحتر الفاظ مطرح شده و در یک برنامه معجم الفاظ رایانهاى، بهعنوان مکمّل برنامه محسوب میشود.
اِعرابگذارى برنامههاى رایانهاى، فرصتى براى تحقیق در اِعراب و تحقق آن، در متون یادشده میباشد؛ امرى که علاوه بر مفید بودن آن، مورد توجّه و عنایت ائمه(علیهم السلام) بوده و در روایتى از امام صادق(علیه السلام) وارد شده: «أَعْرِبُوا حَدِیثَنَا فَإِنَّا قَوْمٌ فُصَحَاءُ.» (کلینی، 1407: 1، 52) یکى از معانى این حدیث، اِعرابگذارى مصطلح میباشد؛ چنانکه علّامه مجلسى(قدس سره) در شرح آن، به این معنا تصریح نموده است. (مجلسی، 1404: 1، 182)
ممکن است برخی این نظر را مطرح کنند که نیازى به اِعرابگذارى روایات نیست؛ زیرا اکثر مراجعهکنندگان به کتابهای روایى، دانشمندان علوم اسلامى هستند که به زبان عربی مسلطاند و نیازى به استفاده از روایات اِعرابگذارىشده ندارند. در پاسخ باید گفت متأسفانه، بسیارى از کلمات عربى به شکل غیرصحیح در میان مردم و حتّى طلاب علوم دینى و فضلا متداول گشته است؛ بهنحوىکه در مورد آن، احتمال خلاف نمی دهند و این امر، انگیزه تحقیق بیشتر را به وجود میآورد.
علاوه بر این، گاهى یک کلمه را به چند وجه میتوان خواند که هر یک از آنها معنایى متفاوت از دیگرى دارد، در این صورت، پیداکردن وجه صحیح و مناسب با روایت، امرى ضرورى است و این کار، گاهى تحقیقات گستردهاى را طلب میکند که از توان یک شخص، بیرون است.
گروه اِعراب مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى، مسئولیت این امر خطیر را بر عهده گرفته و تاکنون نیز در این راه به موفقیتهای قابل قبولى دست یافته است.
تاریخچه اِعرابگذاری
گروه اِعراب مرکز نور، فعّالیّت خود را از سال 1370 هجرى شمسى با کتاب «وسائل الشیعه» و با در دست داشتن امکانات و منابع محدودى آغاز نمود و سپس در ادامه، کتاب «مستدرک الوسائل» و دوره «کتب اربعه» را در دستور کار خود قرار داد. گستردگى روایات و وجود الفاظ گوناگون، تحقیق زیادى را می طلبید که تجارب خوبى براى گروه اِعراب معاونت پژوهشی این مرکز بهدنبال داشت.
در ابتداء اِعراب بهصورت دستی در کتابها نوشته میشد و سپس به کامپیوتر منتقل میگردید. پس از مدّتی، متون دیجیتالی اِعرابگذاری شد و با تلاش و کوشش برنامهنویسان، بانکی از اِعراب درست شد و با استفاده از آن بانک، متون روایی با ماشین اِعرابگذاری میگشت و محقّقان گروه اِعراب، آن را بازبینی و تصحیح میکردند که این ابتکار فنّی، باعث شد مرکز موفّق به اِعرابگذاری بحار الأنوار و مصادر آن نیز گردد.
روش تحقیق در اِعرابگذاری
روشى که ما در اِعرابگذارى انتخاب نمودهایم و خود را تا حدّ توان و امکان، ملزم بدان میدانیم، در درجه اوّل، استفاده از لغت و اِعراب «قرآن کریم» و آنگاه، بهرهگیرى از کتابهای معتبر لغت و صرف و نحو است. البته در بخش اسانید روایات، تکیه عمده بر کتابهای رجالى همچون «تنقیح المقال» و «إیضاح الاشتباه» بوده است.
در مواردى که کلمه داراى وجوه مختلفى است، کلمات با استناد به قول لغویین نظیر «فیومى» در «المصباح المنیر»، «ابن منظور» در «لسان العرب» و یا «زبیدى» در «تاج العروس» ترجیح داده می شود.
در صورتى که کتابهای لغوى، ترجیحى بین وجوه مختلف کلمه نداده و همه موارد را در عرض هم، ذکر نموده باشند، ولى در ذکر مثال براى آن کلمه، یک وجه را به طور مکرّر بهکار برده و یا موردى مقدم نقل شده باشد، ترجیح با آن وجه خواهد بود. در نهایت، با ملاحظه لغات متعدّد و دیدن استعمالات، وجوه ترجیحى انتخاب شده است.
رسمالخط اِعرابگذاری
در انتخاب رسمالخط اِعراب، سعی شده تا حدّ امکان از رسمالخط قرآن و رسمالخط روایات اِعرابگذاری شده در متون کشورهای عربی استفاده شود.
کیفیت و اتقان اِعرابگذاری
کتابهای وسائل الشیعه، مستدرک الوسائل و کتب اربعه که اِعرابگذاری شد، پس از بازبینی، بهعنوان اطّلاعات اولیه بانک اِعراب، مورد استفاده قرار گرفت و اِعرابگذاری ماشینی با تلاش و کوشش فراوان برادران فنّی آغاز گردید. در این مرحله، علاوه بر شروع اِعرابگذاری بحارالانوار، هماهنگسازی اِعراب کتابهای قبلی نیز در دستور کار قرار گرفت و به لطف و فضل الهی، حاصل کار، اِعرابی نسبتاً دقیق و متقن در کتابهای وسائل و مستدرک و کتب اربعه به دست آمد؛ أمّا کار هماهنگسازی در بحارالانوار و مصادر بحار، هنوز کامل نشده است.
بحمدالله، متون اِعرابگذاریشده در محصولات مرکز نور، بهعنوان منبع و مستند مراکز تحقیقاتی حوزوی و غیرحوزوی مورد استفاده میباشد.
در این نوشتار، سعى کردهایم ضرورت اِعرابگذارى روایات و مشکلاتى را که در این مسیر وجود دارد، با ارائه نمونههاى متعدّد نشان دهیم. تذّکر این نکته را ضرورى می دانیم که کار انجامشده در حدّ توان ما بوده و به هیچ وجه، ادعاء بینقصبودن آن را نداریم. به همین جهت، از راهنمایی علماء و فضلا استقبال میکنیم.
تحقیقات گروه اِعراب
آنچه در پیش رو دارید، نمونهاى است از تحقیقات گروه اِعراب که در دو بخش، خدمت شما عرضه می داریم:
بخش اول: ضبط اسامى راویان
آنچه در این مجال، قصد پرداختن به آن را داریم، دو دسته از اسامى هستند:
الف. نامهاى غیرمأنوس متعدّدى که دستیابى به ضبط صحیح آنها، مستلزم تتبّع و تحقیق در منابع مطمئن می باشد و البته غیرمأنوس بودن نام راوى، خود انگیزه خوبى براى تحقیق و رسیدن به ضبط صحیح است.
ب. گذشته از نامهاى غیرمأنوس، تعدادى از نامهاى راویان، داراى ضبط مأنوس و معروفى هستند و چنان در اذهان رسوخ نمودهاند که خلاف آن به ذهن نمیآید؛ ولى پس از تحقیق، مستند صحیحى براى آن به دست نمیآید. اینگونه نامها، علاوه بر بار تحقیق و تتبّع که در پىدارد، دستیابى به آنها کار مشکلى است و تنها در سایه مراجعات متعدّد و ممارست حاصل میشود.
در اینجا به نمونه هایى از نامهاى رجال که بیان مأخذ و مستند آنها ضرورى بنظر میرسد، اشاره می کنیم:
- اَلْأَدَمِی: بفتح الهمزة، (سهلبنزیاد...). تنقیح المقال، ج 2، ص 75؛ لسان المیزان، ج 4، ص 346 [عبد الرحیمبنیحیى الأَدَمِی].
- أُدَیم: بضم الهمزة. إیضاح الاشتباه، ص 84؛ رجال النجاشی، ص 106؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 106.
- اَلْأَرَّجَانِی: بفتح الهمزة و تشدید الراء مفتوحة. معجم البلدان، ج 1، ص 142؛ رجال النجاشی، ص 310 (فارسبنسلیمان).
- أَسِید: بفتح الهمزة، (حُذَیفَة بن...). تهذیب الکمال، ج 5، ص 493؛ لسان المیزان، ج 8، ص 218.
- أُسَید: بضم الهمزة، (... بنحُضَیربنسِمَاک). تهذیب الکمال، ج 3، ص 246؛ تاج العروس، ج 7، ص386.
- اَلْأُشْنَانِی: الأشنان بالضم والکسر. القاموس المحیط، ج 4، ص 177؛ معجم البلدان، ج 1، ص 201؛ لسان المیزان،، ج 1، ص 508.
- اَلْأَصْفَهَانِی: بفتح الهمزة على الأکثر... . تنقیح المقال، ج 1، ص 65؛ معجم البلدان، ج 1، ص 206؛ تهذیب الکمال، ج 14، ص 11؛ تاج العروس، ج 21، ص 43.
- اَلْأَنْزَال: بفتح الهمزة. تنقیح المقال (أحمدبنمحمدبنأبی نصر صاحب الأَنْزَال).
- إِیاس: بکسر الهمزة. لسان العرب، ج 6، ص 17 و 19؛ القاموس المحیط، ج 2، ص 316، الهامش 7؛ تاج العروس، ج 15، ص 429؛ لسان المیزان، ج 1، ص 734؛ العین، ج 5، ص 91.
- اَلْإِرْبِلِی: بکسر الهمزة والباء (علیبنعیسى...). تنقیح المقال، ج 1، ص 89، نسبته بـ«إِرْبِل» وزان إِثْمِد؛ معجم البلدان، ج 1، ص 137.
- اَلْبَخْتَرِی: بفتح الباء. لسان العرب، ج ،4 ص 48؛ لسان المیزان، ج 1، ص 56؛ القاموس المحیط، ج 3، ص 460.
- بَرِیرَة: بفتح الباء وکسر الراء، (مولاة عائشة). تهذیب الکمال، ج 35، ص 136؛ تاج العروس، ج 10، ص 158؛ المصباح المنیر، ص 44.
- بَزَوْفَرِی: بفتح الباء والزاء وسکون الواو. تنقیح المقال، ج 1، ص 52، ترجمه «أحمدبنجعفربنسفیان، اَلْبَزَوْفَرِی» نسبة إلى بَزَوْفَر؛ معجم البلدان، ج 1، ص 412: بَزَوْفَر، بفتحتین وسکون الواو وفتح الفاء: قریة.
- بِسْطَامَ: بکسر الباء غیرمنصرف. لسان العرب، ج 12، ص 50؛ إیضاح الاشتباه، ص 119؛ تهذیب الکمال، ج 4، ص 58؛ لسان المیزان، ج 2، ص 25.
- بِشْر: بکسر الباء. تنقیح المقال، ج 1، ص 171؛ لسان العرب، ج 4، ص 63؛ لسان المیزان، ج 2، ص 31؛ تهذیب الکمال، ج 4، ص 81.
- بُطَّة: بضم الباء وتشدید الطاء. إیضاح الاشتباه، ص 264؛ رجال النجاشی، ص 372.
- اَلْبِکالِی: بکسر الباء، (نَوْف...). لسان العرب، ج 11، ص 63، اَلْبِکالَة قبیلة من الیمن؛ تهذیب الکمال، ج 30، ص 65؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 277.
- بِلاَل: بکسر الباء. تنقیح المقال، ج 1، ص 182؛ لسان المیزان، ج 1، ص 110؛ لسان العرب، ج 11 ص 68؛ تهذیب الکمال، ج 4، ص 266.
- بُنْدَارَ: بضم الباء، غیر منصرف. تنقیح المقال، ج 1، ص 184، بضم الباء وسکون النون... لقب جمع من محدثی العامة وغیرهم، وقیل إن معناه الحافظ... ؛ تهذیب الکمال، ج 24، ص 511؛ نحو الوافی، ج 4، ص 230، منع صرف «بندار» للعلمیة والعجمة؛ إیضاح الاشتباه، ص 123.
- اَلتَّلَّعُکبَرِی: بفتح التاء واللام المشددة وضم العین؛ تاج العروس، ج 13، ص 122؛ معجم البلدان، عکبرا؛ رجال النجاشی، ص 439؛ لسان المیزان، ج 8، ص 13.
- اَلتَّیمُلِی: بضم المیم تنقیح المقال، ج 1، 297؛ لسان المیزان، ج 7، ص 609.
- اَلثُّمَالِی: (أبوحمزة...). تنقیح المقال، ج 1، ص 189، اَلثُّمَالِی نسبة إلى ثُمَالَةَ بالثاء المضمومة على الأصحّ والمفتوحة على ضبط ابن خَلَّکان؛ إیضاح الاشتباه، ص 125، أبوحمزة اَلثُّمَالِی بضم الثاء... ؛ لسان المیزان، ج 8، ص 241؛ تهذیب الکمال، ج 4، ص 357.
- اَلثَّوْرِی: بفتح الثاء وسکون الواو. لسان المیزان، ج 10، ص 354؛ تهذیب الکمال، ج 11، ص 154.
- جَرِیح: «عبدالملکبن...» مکبّرا على المعروف، و مصغرا «جُرَیح» على ضبط بعضهم. تنقیح المقال، ج 2، ص 229.
- جَعْدَة: بفتح الجیم. تهذیب الکمال، ج 4، ص 562؛ لسان العرب، ج 3، ص 123؛ تاج العروس، ج 7، ص506.
- اَلْجَلاَّب: بفتح الجیم وتشدید اللام، (إسحاق...). تنقیح المقال، ج 1، ص 113 (هو الذی یجلب الغنم)؛ لسان المیزان، ج 8، ص 75.
- جُمَیع: مصغرا، (عمروبن...). تهذیب الکمال، ج 5، ص 122؛ لسان المیزان، ج 2، ص 240؛ همان، ج 8، ص 251؛ تاج العروس، ج 20، ص 470؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 222.
- حَبَابَة: بفتح الحاء، (... اَلْوَالِبِیة). مرآة العقول، ج 4، ص 78؛ تنقیح المقال، فصل النساء، ج 3، ص 74؛ تهذیب الکمال، ج 35، ص 147.
- حَزَوَّر: بالفتحات وتشدید الواو. مرآة العقول، ج 5، ص 262؛ لسان العرب، الحَزَوَّر: الغلام الذی قد شبّ وقَوِی، ج 4، ص 186 و 187؛ تهذیب الکمال، ج 34، ص 170؛ لسان المیزان، ج 8، ص266.
- حُسَام: بضم الحاء، (... بنمحمد). تهذیب الکمال، ج 18، ص 91؛ همان، ج 6، ص 5؛ لسان المیزان، ج 8، ص 266.
- حَکیم: بفتح الحاء. رجال النجاشی، ص 357؛ جعفربنمحمدبنحَکیم. إیضاح الاشتباه، ص 130؛ محمدبنحُکیم و قیل حَکیم بفتح الحاء. إیضاح الاشتباه، ص 280؛ مرازمبنحَکیم. رجال النجاشی، ص 424؛ إیضاح الاشتباه، ص 303؛ حدیدبنحَکیم. رجال النجاشی، ص 148؛ حَکیمبنجُبَیر. تهذیب الکمال، ج 7، ص 165؛ حَکیمبنحِزام. أسد الغابة، ج 2، ص 45؛ حَکیمبنجابر. تهذیب الکمال، ج 7، ص 170.
- حُکیم: مصغرا (معاویةبنحُکیم). إیضاح الاشتباه، ص 298؛ رجال النجاشی، ص 412؛ هارونبنحُکیم. تنقیح المقال، ج 3 ص 283؛ حکمبنحُکیم. تنقیح المقال، ج 1، ص 357؛ رجال النجاشی، ص 137.
- اَلْحَلاَّل: بفتح الحاء وتشدید اللام (أحمدبنعمر...). تنقیح المقال، ج 1، ص 74، یبیح الحِلّ أی الشِّیرَج؛ رجال النجاشی، ص 99؛ إیضاح الاشتباه، ص 111.
- حُمَید: مصغّراً. إیضاح الاشتباه، ص 138، 139 و 141، بضم الحاء وفتح المیم؛ تهذیب الکمال، ج 7، ص 350؛ لسان العرب، ج 3، ص 157؛ تاج العروس در ماده حمد، حُمَید و حَمِید را ضبط کردهاند و البته لسان العرب، ج 5، ص 21 حُمَید را مصغّر احمد ذکر نموده است؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 378: المعروف على الألسن والمستعمل الآن علما هو حَمِید مکبّرا ولکن صرّح فی الإیضاح ورجال ابن داود والتکملة وتوضیح الاشتباه للسّاروی، بأنّه بضمّ الحاء وفتح المیم... مصغّراً وظنّی مکبّراً ومصغّرا جمیعا؛ رجال النجاشی ص 132؛ لسان المیزان، ج 2، ص 683.
- حَنَان: بفتح الحاء وتخفیف النون (... بنسَدِیر). تهذیب الکمال، ج 7، ص 425؛ إیضاح الاشتباه، ص 66، بفتح الحاء وتخفیف النون والسین المفتوحة؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 380، بفتح الحاء والنون المخفّفة... بمعنى الرحمة وبتشدید النون بمعنى ذیالرحمة فسمی الإنسان بحَنَان والربّ تعالى بالحنّان لأنّه ذو الرّحمة؛ لسان المیزان، ج 2، ص 695.
- خَرَّبُوذُ: بفتح الخاء وتشدید التاء المفتوحة، غیر منصرف. تنقیح المقال در ترجمه «إبراهیمبنخرّبوذ» می گوید اصل آن، خربوذ (خربیواز، یعنى خفاش بزرگ) بوده است. ترکیب و علمیت دو سبب، منع صرف آن هستند؛ تهذیب الکمال، ج 28، ص 263؛ تقریب التهذیب ج 2، ص 200.
- خُرَّزاد: بضم الخاء والراء المشددة (الحسنبن...). تنقیح المقال، ج 1، ص 276؛ إیضاح الاشتباه، ص 149.
- خَضِر: بفتح الخاء وکسر الضاد. لسان المیزان، ج 2، ص 761؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 398؛ تهذیب الکمال، ج 8، ص 261؛ رجال النجاشی، ص 153.
- خَوَلِی: (أوسبن...). تنقیح المقال: کعَرَبِی وقد یسکن تخفیفاً؛ لسان العرب، ج 11، ص 226 و ج 12، ص 386؛ القاموس المحیط، ج 3، ص 509.
- دَرَّاج: (جَمِیلبن...)، بفتح الدال. إیضاح الاشتباه، ص 82؛ تهذیب الکمال، ج 8، ص 477؛ لسان المیزان، ج 8، ص 413؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 159، وزان شَدَّاد، نَمَّام وقد تعارفت التسمیة به ویحتمل الضمّ تسمیة باسم الطائر المعروف؛ رجال النجاشی، ص 126.
- اَلدُّورْیسْتِی: معجم البلدان، ج 2، ص 484؛ لسان المیزان، ج 3، ص 744.
- اَلدَّیبُلِی: دَیبُل بضم الباء وسکون الیاء. القاموس المحیط، ج 3، ص 548.
- ذُبْیان: بذال المضمومة. إیضاح الاشتباه، ص 98؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 101؛ رجال ابن داود، ص 48.
- رِفَاعَة: بکسر الراء. تنقیح المقال، ج 1، ص 255؛ لسان المیزان، ج 3، ص 101؛ تاج العروس، ج 21، ص 107؛ إیضاح الاشتباه، ص 184.
- اَلرَّوَّاسِی: بفتح الراء وتشدید الواو. تنقیح المقال، ج 1، ص 152؛ تاج العروس، ج 16، ص 136؛ لسان المیزان، ج 2، ص 209.
- زِرّ: بکسر الزاء وتشدید الراء، (... بنحُبَیش). تهذیب الکمال، ج 9، ص 347؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 77؛ إیضاح الاشتباه، ص 167.
- زُرْعَة: بضم الزاء وسکون الراء. تهذیب الکمال، ج 9، ص 347؛ لسان المیزان، ج 3، ص 131؛ رجال النجاشی، ص 167؛ إیضاح الاشتباه، ص 190.
- اَلسَّابِرِی: تنقیح المقال، ج 1، ص 258: قد ذکر أهل اللغة للسابری معانی مناسبة أظهرها أوّلها... والسابری ثوب رقیق جید؛ تاج العروس، ج 11، ص 491؛ المصباح المنیر، ص 263.
- سُخْت: بضم السین وسکون الخاء، (علیبن ...). تنقیح المقال، ج 3، ص 335؛ لسان المیزان، ج 5، ص 32.
- سُکین: مصغراً، (محمدبن ...). تنقیح المقال، ج 2، ص 41؛ لسان المیزان، ج 3، ص 316؛ تهذیب الکمال، ج 11، ص 207.
- سَلاَّم: بتشدید اللام، (مُصْعَببن ...). تهذیب الکمال، ج 28، ص 28؛ المصباح المنیر، ص 286: سَلاَّم اسم رجلٍ لا یوجد بالتخفیف إلاّ عبداللّهبنسَلاَمٍ.
- سَمَاعَة: بفتح السین، (... بنمِهْران). تنقیح المقال، ج 1، ص 310؛ تاج العروس، ج 21، ص 228؛ لسانالعرب، ج 8، ص 168.
- سِمْعَان: بکسر السین. لسان المیزان، ج 3، ص 426؛ لسان العرب، ج 8، ص 168.
- سَوْدة: بفتح السین وسکون الواو، (... بنت زَمْعَة). تهذیب الکمال، ج 35، ص 200؛ المصباح المنیر، ص 294.
- سَوْرة: بفتح السین وسکون الواو، (... بنکلَیب). تنقیح المقال، ج 2، ص 71.
- شَاهَک: بفتح الهاء، (سِنْدِیبن ...). تاج العروس، ماده «سند».
- شِبْل: (أبو ...) بکسر الشین. تنقیح المقال، ترجمه أحمدبنعبدالعزیز؛ رجال النجاشی، ص 460.
- شُرَیسُ: (... الْوَابِشِی). تنقیح المقال، ج 2، ص 83، شریس وزان زُبَیر.
- اَلصَّیمَرِی: میم مفتوحه. تنقیح المقال، ج 1، ص 46: الصاد المفتوحة... ثم المیم المفتوحة وقد تضمّ والفتح أفصح؛ معجم البلدان، ج 3، ص 439: صَیمَرَة بالفتح وفتح المیم... منهم الصَّیمَرِی.
- ضُبَاعَة: بضم الضاد، (... بنت زبیر). القاموس المحیط، ج 3، ص 70؛ لسان المیزان، ج 9، ص 549.
- طَبْرِسِی: (امینالاسلام، صاحب تفسیر مجمع البیان). در مورد این کلمه، دو وجه احتمال داده می شود:
- الف. طبرسى منسوب به طبرستان؛
- ب. طبرسى منسوب به تفرش.
با توجّه به برخى تحقیقات که مجال ذکر آن در این مختصر نمی باشد، مرحوم امینالاسلام را اهل تفرش دانسته و در نسبت به آن، «طَبْرِسِی» را معرب «تَفْرِشِی» می دانند که این نظر با قاعده باب نسبت سازگار مى باشد.
در خصوص مرحوم محدث نورى، صاحب کتاب مستدرک که اهل طبرستان می باشد، طبق قاعده شاذّ در باب نسبت، باید «طَبْرَسِی» تعبیر نمود؛ زیرا قاعده ترکیب مزجى، این است که به جزء اوّل آن نسبت داده شود؛ مانند: «بَعْلِی» و «مَعْدِی» نسبت به «بَعْلَبَک و مَعْدِیکرِب». ازاینرو، نسبت به طبرستان، «طَبَرِی» گفته می شود؛ چنانکه متعارف می باشد؛ البته در بعضى موارد، از هر دو جزء ترکیب مزجى، کلمهاى بر وزن «جَعْفَر» ساخته میشود و یاى نسبت بدان افزوده میگردد؛ مانند: «حَضْرَمِی» نسبت به «حَضْرَمَوْت». پس، نسبت به طبرستان، «طَبْرَسِی» نیز جایز است؛ هر چند نادر است. بنابراین، ضبط «طَبَرْسِی»، چنانکه مشهور است، وجه درستى براى آن دیده نمیشود. (قاعده نسبت: شرح شافیه، ج 2، ص 76؛ نحو الوافى، ج 4، ص 681)
- عُبْدُوس: بضم العین. تهذیب الکمال، ج 1، ص 67؛ إیضاح الاشتباه، ص 99؛ تنقیح المقال، ج 1، ص 67؛ لسان المیزان، ج 4، ص 520.
- عِبْدِیل: بکسر العین، (أحمدبن ...). در «وسائل الشیعه» و «کتب اربعه»، چهار مورد «عبدیل» ذکر شده است و در منابع رجال و لغت، ضبط آن یافت نشد؛ بهناچار، بر وزن یکى از وزنهاى رباعى مزید مانند: «بِرْنِیق و قِطْمِیر» ضبط گردید.
- عَلاَّنٌ: منصرف. إیضاح الاشتباه، ص 150: بفتح العین المهملة وتشدید اللام؛ معجم الأدباء ج 12، ص191؛ لسان المیزان، ج 4، ص 703؛ تهذیب الکمال، ج 35، ص 51.
- عُلْوَان: بضم العین. تنقیح المقال، ترجمه سالمبنعُلْوَان؛ لسان المیزان، ج 4، ص 709؛ مرآة العقول، ج 5، ص 262.
- عَمِیرَة: میم مکسوره. تهذیب الکمال، ج 22، ص 369؛ إیضاح الاشتباه، ص 198؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 79، وزان سَفِینَة؛ لسان المیزان، ج 9، ص 25.
- اَلْعُرَیضِی: تنقیح المقال، ج 1، ص 102؛ معجم البلدان، ج 4، ص 114: عُرَیض، واد بالمدینة.
- اَلْعَمْرَوِی: منسوب به أبیعمرو. شرح النظام، ص 121.
- اَلْعَمْرِی: (محمدبنعثمان ...). رجال النجاشی، ص 440: أبیعمرو وأبیجعفر الْعَمْرِیینِ؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 245: در ترجمه عثمانبنسعید... ، العمری به فتح عین و سکون میم... و از سمعانى، به فتح عین نقل شده است.
- اَلْعُمَرِی: (عیسىبنعبداللّه...). تنقیح المقال، ج 2، ص 362.
- فَضَالَةَ: بفتح الفاء. لسان العرب، ج 11، ص 527، «الفضلبنفَضَالَةَ»؛ تنقیح المقال، ج 2، ترجمه فضالةبنالأسود»، بفتح الفاء... وقد یضمّ؛ تهذیب الکمال، ج 23، ص 184، بفتح الفاء؛ تقریب التهذیب، ج 2، ص 10؛ لسان المیزان، ج 5، ص 446؛ إیضاح الاشتباه، ص 254.
- قَتَادَة: بفتح القاف. تهذیب الکمال، ج 23، ص 498؛ تاج العروس، ج 9، ص 7؛ تقریب التهذیب، ج 2، ص 26؛ لسان المیزان، ج 9، ص 54.
- قُولَوَیهِ: تنقیح المقال، در ترجمه «جعفربنمحمد جعفر» (قُولُوَیهِ) بضم القاف وإسکان الواو واللام المضمومة والواو المفتوحة؛ إیضاح الاشتباه، ص 133، بضم اللام. احتمالاً مأخذ تنقیح المقال، إیضاح الاشتباه میباشد. در کتب رجال دیگر، ضبط کلمه یافت نشد.
وجه انتخاب «قُولَوَیه»ِ به فتح لام، این است که قاعده و قیاس در زبان عربى، این است که نامهاى مختوم به «ویه» را ترکیب مزجى گرفته و همه نامهاى واردشده در زبان عربى را به فتح لام می خوانند؛ یعنى جزء اول را مفتوح می کنند و براى آن، مثالهاى فراوانى دیده می شود؛ نظیر: خَالَوَیهِ، سِیبَوَیهِ، مِسْکوَیهِ، عَمْرَوَیهِ، نَصْرَوَیهِ، حَمْدَوَیهِ و آنچه در تنقیح المقال نقل شده، حالت عجمه کلمه است و براى تعریب آن، باید جزء اوّل را مفتوح نمود. (نحو الوافی، ج 1، ص 280؛ لسان العرب، ج 13، ص 563، کلمه وَیه)
- کثِیر: بفتح الکاف. در کتابهای لغت نظیر لسان العرب، ج 5، ص 134، ضبط اسم کثِیر وزان «أَمِیر» آورده شده و در مورد «کثَیربنأبیجمعة» ضبط تصغیر رباعى ذکر نموده و در تاج العروس، ج 3، ص 517 هم وزن «أَمِیر» را ذکر کرده است و در مورد صاحب عزّة (أبوصخر کثَیربنعبدالرحمن الشاعر)، ضبط تصغیر را آورده است و همچنین، وزن «کثَیر» مثل «زُبَیر» را یادآور شده؛ ولى موارد آن ذکر نشده و کتابهای رجال، تنها وزن «أَمِیر» را آوردهاند.
تهذیب الکمال، ج 24، ص 103 و ص 108 و 109 و أسد الغابة، ج 4، ص 458 و رجال النجاشی، ص 319، در مورد «کثِیربنکلثم و کثِیربنطارق»، فقط وزن «أَمِیر» را ضبط نمودهاند. ازاینرو، ضبط کثِیر مکبّراً انتخاب شد؛ هر چند صاحب تنقیح المقال، ج 1، ص 8 در «أبانبنکثَیر» مصغراً مثل «زُبَیر» ضبط نموده است؛ ولى دلیل کافى و عمومیت از آن استفاده نمی شود.
- مُحَسِّن: بضم المیم وفتح الحاء وکسر السین المشددة. إیضاح الاشتباه، ص 302؛ رجال النجاشی، ص 423؛ تنقیح المقال، ترجمه مُحَسِّنبنأحمد.
- مِحْصَن: بکسر المیم وسکون الحاء. لسان العرب، ج 13، ص 122؛ تاج العروس، ج 9، ص 180؛ القاموس المحیط، ج 4، ص 202.
- مُسْکان: بضم المیم، (عبداللّهبن...). تنقیح المقال، ج 2، ص 216؛ إیضاح الاشتباه، ص 236؛ رجال النجاشی، ص 214.
- مَعْن: بسکون العین. لسان العرب، ج 13، ص 411؛ تنقیح المقال، در ترجمه «قاسمبنمعن»، ج 2، ص 25.
- مَعِین: بفتح المیم، (یحیىبن...). تهذیب الکمال، ج 14، ص 547؛ لسان المیزان، ج 9، ص 302.
- اَلْمُغِیرَة: بضم المیم وکسر الغین. إیضاح الاشتباه، ص 161؛ لسان المیزان، ج 9، ص 193 و 195؛ تهذیب الکمال، ج 28، ص 352.
- مِیثَمٌ و اَلْمِیثَمِی: تنقیح المقال، ج 1، ص 54، بکسر المیم... قال فی التاج مِیثَم کمِنْبَر اِسْمٌ انتهى.
تنقیح المقال، ج 1، ص 98، ترجمه «أحمدبنمیثم» بکسر المیم کما فی ثلاثة مواضع من إیضاح الاشتباه للعلامة وتوضیح الاشتباه للساروی نقلاً عن الفاضل خلیل القزوینی... وضبطه فی الخلاصة بفتح المیم وهو اشتباه لمنافاته کلامه فی الإیضاح وکلمات أهل اللغة؛ إیضاح الاشتباه، ص 304، 113 و 114، مِیثَم بکسر المیم؛ رجال النجاشی، ص 88.
- نُصَیر: مصغراً. تهذیب الکمال، ج 29، ص 368؛ تاج العروس، ج 14، ص 228؛ لسان المیزان، ج 7، ص 190؛ تقریب التهذیب، ج 2، ص 244.
- نُعَیم: بضم النون. إیضاح الاشتباه، ص 117 و 166؛ تهذیب الکمال، ج 29، ص 464؛ رجال ابنداود، ص 19؛ لسان المیزان، ج 9، ص 236.
بخش دوم: فهرست برخى از ضبطهای غیرصحیح یا غیرفصیح مشهور
در این قسمت، به ضبط صحیح یا فصیح برخى از افعال و نامها اشاره میکنیم و به جهت اختصار، از ذکر منبع یا منابع خوددارى می نماییم. محقّقان گرامى می توانند به منابع ذکرشده در پایان متن مراجعه نمایند.
منابع و مآخذ مورد استفاده گروه اِعراب
الف. رجال
1. مامقانی، عبدالله. تنقیح المقال فی علم الرجال. نجف اشرف: مطبعة المرتضویة.
2. علامه حلی، حسنبنیوسف. 1411. ایضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال. قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی.
3. نجاشی، احمدبنعلی. 1365. رجال النجاشی. تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی.
4. حافظ مزی، یوسفبنعبدالرحمن. 1403. تهذیب الکمال فی أسماء الرجال. تحقیق بشار عواد معروف، بیروت: مؤسسة الرسالة.
5. ابنحجر عسقلانی، احمدبنعلی. 1415ـ1417. لسان المیزان. تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
6. ابنحجر عسقلانی، احمدبنعلی. 1380. تقریب التهذیب. تصحیح عبدالواهاب عبداللطیف، بیروت: دار المعرفة.
7. یاقوت حموی، یاقوتبنعبدالله. 1993. معجم الأدباء. تحقیق احسان عباس، بیروت: دار الغرب الإسلامی.
8. برقی، احمدبنمحمد. 1419. رجال البرقی. تهران: نشر القیوم.
ب. لغت
1. مرتضی زبیدی، محمدبنمحمد. 1414. تاج العروس من جواهر القاموس. تحقیق علی شیری، بیروت: دار الفکر.
2. ابندرید، محمدبنحسن. 1987. جمهرة اللغة. تحقیق رمزی بعلبکی، بیروت: دار العلم للملایین.
3. خلیلبناحمد. 1409. العین. تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم: مؤسسة دار الهجرة.
4. فیروزآبادی، محمدبنیعقوب. 1415ق. القاموس المحیط. بیروت: دار الکتب العلمیة.
5. ابن منظور، محمدبنمکرم. 1414ق. لسان العرب. بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع.
6. طریحی، فخرالدینبنمحمد. 1375ش. مجمع البحرین. تحقیق احمد حسینی اشکوری، تهران: مکتبة المرتضویة.
7. بستانی، بطرس. 1987م. محیط المحیط. بیروت: مکتبة لبنان.
8. فیومی، احمدبنمحمد. 1414ق. المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی. قم: مؤسسة دار الهجرة.
9. معلوف، لویس. 1371ش. المنجد فی اللغة. تهران: اسماعیلیان، نشر پرتو.
10. ابناثیر، مبارکبنمحمد. 1367ش. النهایة فی غریب الحدیث والأثر. تحقیق طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قم: اسماعیلیان.
ج. ضبط اماکن و بلدان
- یاقوت حموی، یاقوتبنعبدالله. 1995م. معجم البلدان. بیروت: دار صادر.
د. صرف و نحو
1. ابنهشام، عبداللهبنیوسف. 1410ق. مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب (نحو). تحقیق محمد محییالدین عبدالحمید، قم: کتابخانه عمومی آیتاللهمرعشی نجفی(ره).
2. سیوطی، عبدالرحمنبنابیبکر. 1388ش. البهجة المرضیة علی ألفیة ابن مالک. حاشیه مصطفی حسینی دشتی، قم: اسماعیلیان.
3. حسن، عباس. 1367ش. النحو الوافی مع ربطه بالأسالیب الرفیعة و الحیاة اللغویة المتجددة. تهران: ناصرخسرو.
4. رضیالدین استرآبادی، محمدبنحسن. 1384ش. شرح الرضی علی الکافیة (نحو). تصحیح و تعلیق یوسف حسن عمر، تهران: مؤسسة الصادق(ع).
5. ابن هشام، عبداللهبنیوسف. 1384ش. شرح شذور الذهب فی معرفة کلام العرب (نحو). تهران: دار الکوخ.
6. دقر، عبدالغنی. 1395ق. معجم النحو (نحو). تحقیق احمد عبید، دمشق: مطبعة محمد هاشم الکتبی.
7. هاشمی، احمد. 1427ق. القواعد الأساسیة للغة العربیة (نحو). تحقیق محمد تونجی، بیروت: مؤسسة المعارف.
8. رضیالدین استرآبادی، محمدبنحسن. 1379. شرح شافیة ابنالحاجب (صرف). تحقیق محمد نور حسن و محمد زفزاف محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دار الکتب العلمیة.
9. نظام الاعرج، حسنبنمحمد. 1428. شرح النظام علی الشافیة (صرف). تصحیح محمد زکی جعفری، قم: مؤسسة دار الحجة(عج) للثقافة.
10. گروهی از نویسندگان. صرف ساده (صرف). قم: دار العلم.
ﻫ. احادیث و شرح احادیث
1. کلینی، محمدبنیعقوب. 1363ش. الکافی. تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
2. مجلسی، محمدباقر. 1363. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. تصحیح علی آخوندی و هاشم رسولی و جعفر حسینی و محسن حسینی امینی، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
3. مجلسی، محمدباقر. 1406. ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار. تحقیق مهدی رجایی، قم: کتابخانه عمومی حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره).
مستندسازی اِعراب
در پایان، به طرحی اشاره میکنیم که چند سال قبل برای مستندسازی اِعراب احادیث ارائه شده است. در این طرح، همه موارد مهم و حساس در روایات، انتخاب شده و مستند چگونگی ضبط کلمه و یا اِعراب انتخاب شده برای آن، ذکر میگردد. امید است این طرح در دستور کار قرار گیرد تا پژوهشگران عزیز از نزدیک، شاهد إتقان و کیفیت إعراب انتخاب شده باشند و انگیزهای برای تحقیق بیشتر آنان باشد.
پی نوشت:
منابع