تقویت برچسب گذاری اجتماعی با نظام سازماندهی دانش

یکشنبه, 30 آذر 1393 ساعت 15:32
    نویسنده: مصطفی علیمرادی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

چکیده

نمایه سازی موضوعی و طبقه بندی سنتی، در بسیاری از مجموعه های رقمی اجراشدنی نیستند. ابزارهای خودکارشده و برچسب گذاری اجتماعی، بیشتر به مثابه دو راه حل ممکن پیشنهاد شده اند؛ هرچند هردوی آنها معایبی دارند و بسته به هدف و زمینه استفاده از آن، مستلزم نظارت و دستکاری اند. این مطالعه، راه های تقویت برچسب گذاری اجتماعی از طریق نظام های سازمان دهی محتوا، با نظری به تقویت کیفیت برچسب ها برای افزایش کشف اطلاعات و اجرای بازیابی را بررسی می کند. مزیت های استفاده از برچسب های اجتماعی و اصطلاح های کنترل شده، شامل تقویت نظام های سازمان دهی دانش با مفاهیم جدید نیز تبیین خواهد شد.

کلیدواژگان: رده بندی عامه، برچسب گذاری اجتماعی، نظام سازمان دهی دانش، واژگان کنترل شده.

درآمد

نظام های سازمان دهی دانش، بیش از یک قرن است که به عنوان ابزارهای کشف اطلاعات و بازیابی در کتابخانه ها و خدمات چکیده نویسی و نمایه سازی به کارمی روند. سودمندی این نظام ها برای بهبود بازیابی اطلاعات در محیط های رقمی به خوبی معرفی و شناخته شده است. آنها هنگام توصیف و بازیابی اصطلاح ها، وسایلی برای کاهش ابهام از زبان طبیعی اند و ابزارهایی برای دستیابی از طریق ناوبری در پایگاه ها دارند. اگرچه استفاده از نظام های سازمان دهی دانش هزینه هایی به همرا دارد، اما نمایه سازی یا طبقه بندی، به ویژه اگر نمایه سازان آموزش دیده آن را انجام داده باشند، منابعی مهم اند.

نرم افزارهای وبی برچسب گذاری اجتماعی، مانند فیلکر و دلیشز که با رابط های کاربری مبتنی بر اجتماع، مشوق فعالیت برچسب گذاری اجتماعی اند، به تازگی بیشتر جلب توجه کرده اند و به عنوان عناصری کلیدی از خدمات وب دو ملاحظه می شوند. این نرم افزارهای اجتماعی، با برانگیختن کاربران نهایی به مشارکت در محتوای پایگاه و ارزش افزایی، به مثابه بخشی از تعاملشان با خدمات اطلاعات، ارزشمتعهد به کاهش هزینه های نمایه سازی می پردازند؛ هرچند برچسب گذاری اجتماعی بیش از آنکه به استحکام و دقت توجه کند، به سهولت استفاده از سوی کاربران نهایی برای توصیف فقرات اطلاعاتی و داشتن دسترسی به توصیفات کاربران دیگر توجه دارند. گفتنی است، برنامه های موجود برای برچسب گذاری اجتماعی با انگیزه کشف و بازیابی اطلاعات طراحی نشده است. نتیجه رده بندی اجتماعی (مجموعه ای از برچسب ها) به گونه کامل کنترل نشده اند؛ حتی فاقد کنترل اساسی شکل های واژگان مانند تنوع تلفظ، مترادفات و رفع ابهام از مشترکات لفظی اند. کاربران، بسیاری از برچسب ها را تنها برای تشخیص اسناد شخص خودشان استفاده می کنند؛ نه برای کمک به جامعه کاربران. از سوی دیگر، برچسب های زبان طبیعی جنبه هایی را که در سازمان دهی دانش در دسترس نیستند، به ویژه هنگامی که مفاهیم نویی پیدا می شود، پوشش می دهد. همچنین، برچسب های اجتماعی نظام سازمان دهی دانش را به روزرسانی می کنند.

نظام های برچسب گذاری

با ظهور نرم افزارهای اجتماعی و برنامه های وب، برچسب گذاری اجتماعی شیوه ای عمومی برای سازمان دهی مجموعه ها بدل شد. برچسب گذاری فرایندی است که در آن کلیدواژگان (برچسب ها) به شکل دستی به منابع تخصیص می یابند تا بازیابی شان آسان باشد. در مقابل نمایه سازی موضوعی سنتی، کلیدواژگان عموماً آزادانه از سوی کاربر گزینش شده و در جامعه به اشتراک گذاشته می شوند. خروجی فعالیت ها در نظام برچسب گذاری، رده بندی عامه (Folksonomy) خوانده می شود.

واژه رده بند عامه، ترکیبی از واژگان عامه و رده بندی است که توسط توماس واندر وال (Thomas Vander Wal) ایجاد شد و بیان کننده سازمان دهی محتوای وب توسط عامه کاربران است. طبقه بندی کنندکان در رده بندی عامه، متخصصان حرفه ای اطلاعات نیستند و توماس واندر وال این را به مثابه طبقه بندی اجتماعی از پایین به بالا توصیف می کند؛ به خلاف رهیافت های سنتی به طبقه بندی کتابخانه ها، مانند: طبقه بندی ده دهی دیوی، ده دهی جهانی و طبقه بندی کتابخانه کنگره.

تعاریف عمومی از برچسب گذاری اجتماعی (Social Tagging) و رده بندی عامه، میان مؤلفان و رشته های گوناگون وجود ندارد. همان گونه که برچسب گذاری اجتماعی، نمایه سازی موضوعی، و برچسب گذاری تعاملی به جای یکدیگر به کارمی روند، برچسب گذاری ممکن است به مثابه نمایه سازی دستی در وب تعریف شود.

رده بندی عامه، روش بازیابی اطلاعات بر پایه اینترنت است که از محتواهای به شکل تعاملی ایجاد شده، برچسب های گشوده که محتواها و منابع وب را دسته بندی می کنند، حاصل می شود. رده بندی عامه که در آن مؤلف نظام های برچسب گذاری، اغلب کاربران محتواها هستند، قابل توجه تر از رده بندی است. برچسب ها برای بهبود تأثیر موتورهای جست وجو مفیدند؛ زیرا محتوا با استفاده از واژگان آشنا، در دسترس و به اشتراک گذاشته شده، دسته بندی گردیده اند.

برچسب ها واژگان یا عباراتی هستند که به صفحات وب پیوست می خورند و صرفاً برای منابع وبی اند که برای کمک به کاربر در بازیابی های منابع وب در آینده به کارمی روند. هیچ مجموعه ثابتی از دسته ها یا گزینش اثبات شده وجود ندارد. کاربر می تواند واژگان، نام های مخفف یا اعداد را بدون توجه به نیاز یا خواست دیگران، برای توصیف منابع وب به کاربرد. با برچسب گذاری، هر کس آزاد است از واژگانی که گمان می کند مناسب یک منبع است، بدون در نظر گرفتن توافق با دیگران در باره چگونگی آن، به منبع نسبت دهد.

در نظام های ایجادشده با رده بندی عامه، کاربرانِ اسناد، فراداده هایی برای استفاده های شخصی که همچنین به اشتراک نیز گذاشته می شود، ایجاد می کنند. کابران، محتواها را با واژگان خودشان توصیف و سازمان دهی می کنند و یک یا چند کلیدواژه یا برچسب را به یک بخش از محتوا تخصیص می دهند. بنابراین، رده بندی عامه با برچسب های تخصیص داده شده به کاربرده می شود و به تازگی اغلب به مثابه برچسب گذاری شناخته می شود. اصطلاح های برچسب گذاری جست وجو و تفسیر اطلاعات کاربران را آسان می سازد و آنها را در شناخت ایده های اصلی پیرامون یک موضوع در وب، کمک می کند. برچسب گذاری تعاملی یا رده بندی عامه، فرایندی را که با آن، کاربران بسیار فراداده هایی در شکل برچسب ها/کلیدواژگان به محتواهای به اشتراک گذاشته شده می افزایند، توصیف می کند.

نظام های مبتنی بر رده بندی عامه، کاربران را قادر به دسته بندی نشانه گذاری ها یا پیوندهایی که با برچسب ها ایجاده کرده است، کند. رده بندی عامه را همه کاربران بدون محدودیت می توانند سازمان دهی کنند؛ چه کسانی که مؤلف محتوایی هستند و چه ویراستاران حرفه ای. یک کتاب را با مؤلف و نمایه ساز پشت کتاب در نظر بگیرید. نمایه ساز در اینجا، کاربر رده بندی عامه است. نمایه ساز کتاب را می خواند و اصطلاح های نمایه ای را، غیر از آن واژگانی که از سوی کاربران به کاررفته است، به کتاب عرضه می کند. اصطلاح های نمایه ای نمایش دهنده مفهوم است که به شکل مرجحی در شکل یک اسم یا عبارت اسمی است. اسم ها به سبب آنکه انضمامی ترین شکل سخن هستند، برگزیده می شوند. یک اصطلاح نمایه ای، ممکن است از بیش از یک واژه تشکیل شده باشد. اصطلاح های نمایه ای باید به لحاظ دقت و مقبولیت در ابزارهای مرجع، مانند فرهنگ های لغت، دائره المعارف ها، اصطلاح نامه ها و فرانماهای طبقه بندی کنترل شوند.

برچسب گذاری کاربرگرا یا رده بندی عامه، شیوه ای عمومی برای سازمان دهی به محتوا برای جست وجوهای آینده، غربال گری محتوا یا جست وجوست. در واقع، رده بندی به معنای آن است که کاربر بتواند به شکل آزادانه، کلیدواژگان یا برچسب ها را به محتوا ضمیمه کند. رده بندی عامه هنگامی که هیچ کس در نقش کتاب دار وجود ندارد یا محتواهای فراوان برای یک مؤلف جهت طبقه بندی وجود دارد، بسیار سودمند است. از این روی، خدمات برچسب گذاری و رده بندی عامه کاربران را قادر به برچسب گذاری و اشتراک محتوا می کند؛ به گونه ای که آنها اطلاعات را تنها برای خودشان سازمان دهی نمی کنند؛ بلکه آنها از اطلاعات دسته بندی شده دیگران استفاده می کنند و اطلاعات خودشان را هم در اختیار دیگران می گذارند.

طریق استفاده از رده بندی عامه

در نظام های مبتنی بر رده بندی عامه، همین که کاربر حساب کاربری ایجاد می کند، می تواند منابع وب را به دلخواه خود برچسب گذاری کند و هر برچسبی، نشانی اینترنتی منبع و عنوان صفحه، و زمان ایجاد آن را ثبت و ضبط می کند. کاربر نشانی منابع وب را که می خواهد در آینده ملاحظه کند، ذخیره می کند. برای ایجاد مجموعه ای از نشانه گذاری ها، کاربر در پایگاه های اینترنتی نشانه گذاری منابع، ثبت نام می کند و نشانه گذاری های خود را ذخیره نموده و برچسب هایی به آن اضافه می کند که می تواند این نشانه گذارها را به شکل خصوصی یا عمومی نگهداری کند.

کاربران می توانند نشانه گذاری های ایجادشده را با برچسب ها یا کلیدواژگان انتخابی خود برچسب گذاری کنند. رده بندی عامه، دروازه شیوه های نوین گردآوری و سازمان دهی اطلاعات با برچسب گذاری و دسته بندی منابع وب، به روی همگان گشوده است. ایجادکننده یک نشانه در پایگاه اینترنتی، برچسب هایی به هر منبع وب تخصیص می دهد که در نتیجه، شیوه ای کاربرگرا و آماتوری از طبقه بندی و سازمان دهی اطلاعات پیاده سازی می شود. از آنجا که خدمات رده بندی عامه، نشانگر آن است که هر نشانه گذاری چگونه ایجاد شده، دسترسی به نشانه گذاری های دیگر منابع وب را نیز که توسط یک شخص یا دیگر اشخاص ایجاد شده، فراهم می کند. در برخی از پایگاه های اجتماعی، مانند دلیشز، کاربر نه تنها می تواند نشانه گذاری های خود را ببیند، بلکه هر نشانه گذاری را که توسط کاربر دیگر ایجاد شده، مشاهده می کند. کاربران به سادگی می توانند ببینند که چگونه مردم برچسب ها را به کارمی برند و منابع وب را که با برچسب هایی برچسب گذاری شده است، جست وجو کنند. کاربران ساختار واحد کلیدواژگان را برای معرفی منابع به شکل پیوسته در طول زمان بسط می دهند.

نوار برچسب ها به گونه ای است که کاربران می توانند چندین کلیدواژه توصیف کننده منابع دلخواه گوناگون را بیفزایند. این کلیدواژگان، از واژگان کنترل شده نیست؛ بلکه کاربران به شکل تکراری می توانند کلیدواژگان برچسبی را انتخاب کنند.

مزایا و معایب رده بندی اجتماعی

نظام های مبتنی بر رده بندی اجتماعی می تواند:

  • - نشانه گذاری های شخصی را ذخیره کند؛
  • - تاریخچه نشانه گذاری های کاربر را تحلیل و گروه هایی از کاربران را که علاقه مندی های یکسان دارند، استخراج کند؛
  • - منابعی را که عموماً از سوی کاربران دیگر مورد اقبال واقع شده است، به کاربران دیگر پیشنهاد دهد.

به خلاف گزینه های علاقه مندی ها که در مرورگرهایی مانند اینترنت اکسپلورر وجود دارد، نظام های مبتنی بر رده بندی اجتماعی مانند دلیشز، کاربران را مجاز به ایجاد یا حذف ارتباط میان برچسب ها و منابع وب با افزودن، جایگزین کردن یا حذف نشانه گذاری ها یا برچسب ها می کند. مزیت های ذخیره سازی نشانه گذاری به این شیوه، آن است که کاربران به محض نشانه گذاری صفحه وب می توانند از طریق هر رایانه و نه تنها از طریق همان مرورگر، به آن دسترسی پیدا کنند. اگر کاربرانی که از چندین رایانه، از جمله در منزل، دانشگاه یا محل کار استفاده می کنند، این امر برایشان بسیار سودمند است و یکی از مهم ترین ویژگی های این دست پایگاه ها به شمار می رود. کاربران می توانند در صفحات شخصی دیگران و صفحات عمومی، معنای آنچه را دیگران جالب دانسته اند، بیابد.

مزیت دیگر آن است که علاقه مندی های کاربران ممکن است شناخته شده باشد. فهرستی از برچسب های کاربر ممکن است توصیف کننده علاقه مندی هایی باشد که او دارد و نیز بیان کننده شیوه طبقه بندی برچسب های جدید برای دسته بندی و توصیف  آنها خواهد بود. همین که کاربران علاقه مندی های نویی کشف می کنند و برچسب های جدیدی برای دسته بندی و توصیف آنها می افزایند، این فهرست برچسب ها در طول زمان رشد می کند. ممکن است برچسب هایی که به تازگی افزوده می شوند، علاقه مندی نو یا دسته ای جدید برای کاربر باشد.

در میان این مزیت های رده بندی، دقت کم و فقدان مجموعه، از نبود خصوصیاتی که متعلق به واژگان کنترل شده است، نشئت می گیرد. این امر، نیازمند توجه است؛ هرچند می توان از چنین نظام هایی صرف نظر کرد. کتابداران  و متخصصان اطلاعات، دروسی برای آموختن از جنبه های تعاملی و اجتماعی نمایش داده شده توسط نظام های برچسب گذاری مشارکتی و پیگیری آن در سروکار داشتن کاربران با مدیریت اطلاعات دارند. آینده همبودی (هم وقوعی: Cooccurrence) واژگان کنترل شده و برچسب گذاری مشارکتی قابل پیش بینی است؛ با اینکه هر یک برای استفاده در زمینه های گوناگون اطلاعات، یعنی رسمی و غیر رسمی، مناسب است.

اِشکال های اصلی رده بندی عامه

رده بندی عامه، چهار اِشکال اصلی دارد که عبارت اند از:

- چندمعنایی: تکثر معانی، به واژگانی بازمی گردد که دو یا چند معنای مشابه دارند. واژگان چندمعنا، آنهایی هستند که معانی مرتبط بسیار دارند؛ برای نمونه، گاهی از واژه دست، کل آن از مفصل شانه تا نوک انگشتان قصد می شود، و گاه ساعد، و گاه نیز کف دست یا انگشتان. واژگان چندمعنا، در عمل در نتایج جست وجو تأثیر منفی می گذارد و سبب می شود نظام جست وجو نتایجی را عرضه کند که معنایی غیر از آنچه کاربر در پی آن است، بیابد. چندمعنایی، به ظاهر شبیه هم آوایی است که در آن واژگان معانی غیر مرتبط گوناگون دارند؛ مانند شیر که معانی غیر مرتبط گوناگون برای آن وضع شده است؛ اما معضل واژگان هم آوا، از واژگان چندمعنا کمتر است؛ زیرا واژگان هم آوا را می توان از طریق افزودن اصطلاح های مرتبط که با آنها معانی ناخواسته نمایش داده نمی شود، در جست وجوهای مبتنی بر برچسب، کم تأثیر کرد. البته نمونه هایی نیز و جود دارد که واژگان هم آوا به گونه معنایی مرتبط اند؛ اما چندمعنایی نیستند.

- مترادفات: واژگان گوناگون با معنایی مشابه یا یک معنا، معضلات بزرگ تری برای نظام برچسب گذاری پیش می آورند؛ زیرا ناهماهنگی میان اصطلاح های به کاررفته در برچسب گذاری، آن را برای کسی که اطمینان دارد که همه فقراتِ مرتبط یافته شده، بسیار دشوار می کند. برای استفاده کننده از رده بندی عامه مشکل است که در گزینش اصطلاح برای یک برچسب، سامان مند عمل کند؛ برای نمونه، فقرات درباره وب ممکن است یا با وب جهان گستر برچسب خورده باشد، یا با دابلیو 3. این معضل در نظام های تعاملی، چندجزئی است که در آنجا همه کاربران رده بندی عامه، یا نیاز به توافق گسترده در باب یک  پیمان دارند، یا نیازمند آن اند که دیگران بپذیرند که باید پرس وجویی چندگانه و پیچیده را برای پوشش دادن امکانات بسیار صادر کند. ترادف، معضل عمده ای است؛ زیرا شناخت اینکه کاربر چند فقره را باید در جست وجو پیوند دهد تا نتایج دلخواه را بازیابد، امر مشکلی است. جست وجوی سریع در پایگاه های تعاملی، مانند دلیشز نشان می دهد که کاربران در به کارگیری برچسب ها، و حتی در باب یک مفهوم واحد، بسیار گوناگون عمل می کنند. یک نظام مبتنی بر رده بندی عامه مطلوب، باید از پیشنهاد خودکار جهت بازسازی برچسب ها برای تناسب با گرایش های بین المللی پشتیبانی کند.

واژگان کنترل شده و اصطلاح نامه ها، با استفاده از مترادفات، واژگان هم آوا، مشترکات لفظی، واژگان هم نوشت، و تنوع دستوری و با تأسیس شکل یگانه ای از اصطلاح، و کاستن از احتمال گم شدن منابع طی جست وجو، کاوش کاربران را کنترل می کند.

- اسم جمع: اسامی جمع و اجزای سخن و تلفظ ممکن است نظام برچسب گذاری را تحت تأثیر قرار دهد؛ برای نمونه، اگر برچسب گربه و گربه ها به شکل متمایز بر محتوایی تخصیص داده شود، پرس وجویی که برای یکی صورت می گیرد، هر دو برچسب را بازیابی نخواهد کرد؛ مگر اینکه نظام، ظرفیت انجام چنین جایگزینی ای را داشته باشد. اگر کسی عبارت گربه ایرانی را جست وجو کند، این کاوش زمانی نتایجی در پی خواهد داشت که برچسب گربه ایرانی به محتوا تخصیص داده شده باشد. این، یکی از معضلات عمده در نظام های مبتنی بر رده بندی عامه است؛ در حالی که در فهرست های کتابخانه ای از طریق ارجاع واژگان و عبارات مرتبط به هم، این مشکل را حل می کنند؛ برای نمونه، گربه ایرانی را به گربه ارجاع می دهند.

برچسب گذاری اجتماعی بالقوه برانگیزاننده معضلات مرتبط با ویژگی های فازی زبان شناختی و محدوده های شناختی است؛ همان گونه که مشارکت های کاربران رده بندی اجتماعی، به گونه مجموعه ای نظام طبقه بندی بزرگ تر را ایجاد می کنند که آن نظام از دسته های شخصی و ویژه و آنچه که به طور گسترده مورد توافق است، تشکیل یافته است.

رده بندی عامه، نه تنها روش شناسی طبقه بندی را تغییر می دهد، بلکه مستلزم تغییر عمیق در شیوه های طبقه بندی کننده سازمان دهی اطلاعات نیز هست. رده بندی عامه، همه مفاهیم سلسله مراتب را از شاکله سازمان دهی دانش، آسان سازی کشف دانش و نمایه سازی وب، از بین برده است. اگرچه نظامی کامل در جهان که همه کاربران را راضی کند، وجود ندارد، اما به کاربردن شیوه هایی چند برای بهبود نظام ها ممکن است. با استفاده از واژگان کنترل شده، موتورهای جست وجو می توانند نتایج جست وجو را در خوشه هایی عرضه کنند و هر دسته را به اصطلاحاتی که بسامد بیشتری دارد، ضمیمه نمایند و آنها را به مثابه اصطلاح های برچسب گذاری آن دسته تعیین کنند. در رده بندی عامه می توان برچسب های استفاده شده دیگران را پیشنهاد کرد؛ مانند: همه کاربرانی که اصطلاح الف را برچسب گذاری کرده اند، اصطلاح ب را نیز برچسب گذاری نموده اند.

از رده بندی عامه به نظام های سازمان دهی دانش

مجموعه الگوهای مبتنی بر رده بندی عامه، پیوسته از سوی اعضای جامعه در حال اصلاح و گسترده شدن است. کاربران از برچسب ها، نه برای ایجاد رده بندی قابل باز استفاده، بلکه به مثابه ابزاری برای سازمان دهی دانش درون طرح خودشان استفاده می کنند. به سبب ماهیت گشوده و پویای این طرح ها، هیچ کس مسئولیت اصطلاح شناسی برچسب گذاری را به عهده نمی گیرد. برای رفع این مشکل، رهیافت های گوناگونی پیگیری می شود. این تقویت، ممکن است توسط کاربران نیز صورت گیرد.

دو شیوه برای اتصال رده بندی اجتماعی به نظام سازمان دهی دانش آن است که برخی از برچسب ها برپایه رده بندی باشد؛ برای نمونه، برچسب منطق، به دسته منطق در علم رایانه متصل باشد. بر اساس این قوانین برچسب گذاری، انطباق با نظام های سازمان دهی دانش ممکن می گردد.

برچسب گذاری با عنوان های گوناگونی مانند: برچسب گذاری تعاملی، طبقه بندی اجتماعی، نمایه سازی اجتماعی و رده بندی عامه است. اصل اساسی این است که کاربر نهایی به جای یک کارشناس، نمایه سازی موضوعی انجام دهد و برچسب های تخصیص داده شده، به گونه بی واسطه در پایگاه وبی نمایش داده شود. جزئیات برچسب گذاری ها، با هم متفاوت اند؛ اما همه آنها برای استفاده آسان و گشوده طراحی شده اند.

با شیوع فناوری های اطلاعات، بخش عمده از زمان ما صرف جست وجوی برخط اطلاعات می شود. می توان تخمین زد که کارگران بین 15 و 30 درصد از زمان خود را صرف جست وجوی اطلاعات می کنند. جست وجوی اطلاعات در خانه، هنگام پژوهش درباره مسائل سلامت، جست وجوی رایانامه دوستان یا جست وجوی برای گوشی تلفن همراه، فعالیتی غالب است. توفیق در فعالیت جست وجوی اطلاعات، تأثیر مستقیم بر فراوری در کار و کیفیت تصمیم سازی دارد.

افزون بر آن، برای بازیابی اطلاعات است که بخش عمده ای از زمان خود را برای سازمان دهی اطلاعات صرف می کنیم. کارهای پرتکرار هر روز خود را در نظر آورید؛ عمده این کارها احتمالاً شامل یافتن اطلاعات برای بازیابی بعدی به شکل الکترونیک یا مواردی از این دست است. این راهبرد که ما به شکل ابتدایی برای سازمان دهی اسناد الکترونیکی استفاده می کنیم، ممکن است در توانایی ما برای بازیابی این اطلاعات در زمانی دیگر، با کمترین میزان خطا و ریزش، کمک رسان باشد.

متون روان شناسی موجود درباره جست وجوی و بازیابی اطلاعات، بر آزمون چگونگی تأثیر توفیق یا شکست کاربر در کار جستجوی اطلاعات تمرکز دارد. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که عوامل بسیاری هنگام پیش بینی توفیق و ناکامی کاربران باید ملاحظه شود؛ برای نمونه، توانایی فضایی از ابزارهای نیرومند و مهم در پیش بینی توانایی کاربر در تشخیص ساختار اطلاعات است.

عامل توانایی دیگر که در کار بازیابی اطلاعات مهم دانسته شده است، قابلیت حافظه کاری است. میزان حافظه کاری، بیشتر مرتبط با  طیف گسترده ای از کارهای مرتبط با فناوری نسبت دارد. در واقع، فریندهای روان شناختی به هنگام تعامل با شکل های گوناگون فناوری که با تعریف حافظه کار سازگار به نظر می رسد، ضروری است.

محدودیت مطالعه پیشین ممکن است آن باشد که اجزا، از طریق نظام های به شکل سلسله مراتبی سازمان یافته جست وجو شده اند. در نظام های سلسله مراتبی، اطلاعات به دسته های کلی سازمان یافته اند که ممکن است رابطه پدر و فرزندی با دیگر دسته ها داشته باشند. برای جست وجوی مؤثر از طریق اطلاعات به شکل سلسله مراتبی سازمان یافته، شخص باید از جای آنها در سلسله مراتب آگاهی داشته باشد که این امر، مستلزم حافظه کاری کافی و توانایی فضایی است.

نظام اطلاعات با پهنای بسیار و عمق اندک، کمتر به قابلیت های حافظه کاری و توانایی فضایی (مکانی) متکی است. مسئله این است که آیا اگر سازمان دهی اطلاعات سلسله مراتبی نباشد، مردم بهتر قادر به بازیابی اطلاعات خواهند بود؟ شیوه ای نیز می توان به کاربرد که به وسیله آن بشود در یک نظام سلسله مراتبی گسترش پوشش یک رده را افزود و در مقابل، از عمق آن کاست.

نمونه ای از نظام های سازمان دهی اطلاعات غیر سلسله مراتبی، نظام برچسب گذاری است. در نظام های برچسب گذاری، دادگان به برچسب های توصیفی اشاره می کنند؛ به جای آنکه در مکان های سازمان دهی شده فضایی گسسته جا گرفته باشند. در یک نظام برچسب گذاری، فهرستی از برچسب هایی مانند رابط جست وجو به کاربر تقدیم می شود. اگر به یک ایمیل برچسب های: کار، طرح «الف» و مهم زده شود، با انتخاب هر یک از این برچسب ها، همان ایمیل ها احضار خواهند شد. نظام های برچسب گذاری ممکن است کمتر مستلزم توانایی های شناختی مانند حافظه کار و توانایی فضایی باشد؛ زیرا این نظام ها غیر سلسله مراتبی اند و کاربر نیازی ندارد که از روابط فضایی میان دسته ها آگاه باشد.

متون موجود درباره برچسب گذاری، بر سودمندی های برچسب گذاری بر تنظیمات مشترک تأکید دارد. در این تنظیمات، دیگر کسان در مسئولیت اعمال برچسب های توصیفی بر دادگان اشتراک خواهند داشت؛ هرچند برچسب گذاری اشتراکی برای دادگان شخصی که محرمانه و خصوصی است، مانند رایانامه یا اسناد، عملی نیست. سازمان دهی میزان بسیار اطلاعات، کار طاقت فرسایی است. با وجود این، نظام برچسب گذاری بدیلی برای نظام های رده بندی عرضه کرده است که کاربران به هنگام سازمان دهی اسناد، شخصی این کار را انجام می دهند.

هواخواهان بسیار هستند که مدعی سودمندی های برچسب گذاری در قیاس با شیوه های سنتی تر سازمان دهی اطلاعات اند؛ هرچند این گواه های تجربی، ادعای کاربردپذیری یا سودمندی های اجرایی برچسب گذاری در مقایسه با شیوه های سنتی سازمان دهی اطلاعات را تأیید نمی کند.

ویژگی های رده بندی و نظام های برچسب گذاری

سازمان دهی اطلاعات که با استفاده از رده بندی ها یا برچسب ها، انجام می شود، ممکن است به دوشکل «راهبردها» (شیوه های سازمان دهی اطلاعات) یا «نظام ها» (آنچه به وسیله نظام رایانه وارد می شود)، در نظر گرفته شود. گفتنی است، این تمایزها برای بحث جاری اهمیت ندارد و ما بعداً از اصطلاح «نظام» برای هر دو استفاده خواهیم کرد.

نظام های رده بندی و برچسب گذاری، برای تمایزات در عامل های شناختی در سازمان دهی (یعنی استفاده از نظام برای سازمان دهی اطلاعات) و بازیابی (یعنی استفاده از نظام برای بازیابی اطلاعات پیشین) ضروری است.

رده بندی

نظام های رده بندی درگیر سازمان دهی اطلاعات، به شکل سلسله مراتبی اند. فهرست های سلسله مراتبی سازمان دهی شده، در نظام های رایانه ای جدید موجود است؛ برای نمونه، در فهرست آبشاری رایانه، گزینه های ذخیره و چاپ، تحت فهرست اصلی سند قرار می گیرند؛ زیرا ذخیره سازی و چاپ، گزینه هایی هستند که ممکن است در اسناد اجرا شود.

پایگاه های اینترنتی بسیار نیز محتوای خود را به شکل سلسله مراتبی مرتب می کنند. بررسی های انجام شده درباره گستردگی فراوان کار جست وجوی اطلاعات نشان می دهد که جست وجوی کاربر از طریق نظام های اطلاعات، به شکل سلسله مراتبی سازمان یافته است.

هنگامی که کاربران در حال سازمان دهی اطلاعات به نظام های رده بندی هستند، آنها در حال ایجاد الگویی از اطلاعات به شکل اختصاصی اند. اطلاعات به شکل رده بندی سازمان یافته، مشابه ساختارهای شناختی و الگوها و موقعیت های ذهنی اند. این فرانماها، چارچوب های دانش اند که دربردارنده اطلاعات به شکل سلسله مراتبی سازمان یافته اند. فرانماها، نقشی مهم در سازمان دهی و به یادآوری میزان بسیاری از اطلاعات و تفسیر اطلاعات جدید دارد. سازمان دهی اطلاعات به این گونه از ساختارهای دانش ممکن است به توانایی ما برای فراخوانی اطلاعات در زمان های بعدی فزونی بخشد.

عمق سلسله مراتب، ممکن است مشکلاتی برای بازیابی اطلاعات داشته باشد. ناوبری عمق خاص ساختارهای اطلاعات سلسله مراتبی ممکن است به لحاظ شناختی طاقت فرسا باشد. کاربران ممکن است به هنگام کاستن از اجرای ناوبری، در این نظام گم شوند. یک رابط کاربر جایگزین بازیابی اطلاعات، آن است که ساختار سازمان دهی مسطح (وسعت بسیار و عمق اندک) دارد.

برچسب گذاری

برچسب گذاری، با کاربرد برچسب های واژگان برای اسناد خاص یا تکه هایی از اطلاعات سروکار دارد. در برچسب گذاری، سازمان دهی آشکاری مانند نظام های رده بندی وجود ندارد و به جای آن، از برچسب های اعمال شده بر اسناد، برای توصیف اجماعی محتوای اسناد استفاده می شود. برچسب گذاری، شیوه ای رایج برای سازمان دهی اطلاعات برخط است.

مزیت های که برای برچسب گذاری ادعا شده، آن است که مردم به آسانی قادر به دستیابی به برچسب ها یا کلیدواژگان برای همکاری در بخش های اطلاعات اند. فرض بر آن است که برچسب گذاری از سازمان دهی اطلاعات در دسته های گسسته، فرایند آسان تری است؛ زیرا دسته بندی شامل فرایند تصمیم گیری درباره چینش بهینه (انتخاب مفاهیم و سپس تصمیم) می شود؛ در حالی که برچسب گذاری، چنین نیست و تنها گزینش است. مزیت دیگر برچسب گذاری، جنبه های محاسبه اجتماعی ذاتی  آن است؛ یعنی برچسب گذاری برخط اسناد برای دیگران.

هزینه نظام برچسب گذاری، به برچسب گذاری بر هر تکه از اطلاعات می ارزد. برای ایجاد یک برچسب توصیفی، هر فقره از سند باید به طور عمیق پردازش شود. این، در تضاد با نظام های رده بندی است که در آن  اطلاعات خاص معمولاً تعمیم نمی یابند؛ بلکه هدف دسته بندی، تعیین کردن چگونگی سازمان دهی فقرات مشابه در دسته ای نوعی است. ملزومات ایجاد برچسب هایی با فقرات خاص، و مقولات با دسته بندی های عمومی، ممکن است منجر به سطح بالایی از حجم کار طی سازمان دهی اطلاعات گردند؛ به ویژه اگر فقرات به سختی توصیف شوند. افزون بر آن، توانایی شفاهی خوب، یعنی دانش انباشته، مستلزم قدرت ایجاد برچسب های توصیفی است؛ هرچند سطح عمیق پردازش ممکن است سودمندی آن را برای بازیابی اطلاعات اثبات کند. تلاش فراوان به سبب نیاز به ایجاد برچسب های توصیفی در مراحل سازمان دهی ممکن است حافظه بادوامی برای بازیابی های بعدی ایجاد کند.

از منظر بازیابی اطلاعات، در برچسب گذاری این امر ممکن است که یک شیء، چندین برچسب توصیفی به خود بگیرد که هر یک از آنها ممکن است کاملاً مستقل از دیگری باشد؛ به این معنا که آنها سلسله مراتبی نباشند؛ برای نمونه، در یک پیام رایانامه: «برچسب های تفریحی»، «دوست» و یا «بعداً می خوانم». این برچسب ها، در حالی که بالقوه مرتبط با محتوای پیام است، به آسانی در شکل سلسله مراتبی سازمان دهی نمی شوند. مزیت پیام رایانامه برچسب خورده این است که در بازیابی، کاربر هر یک از برچسب های بالا را که خواست، برمی گزیند و به پیام دلخواه دست می یابند.

در نظام های رده بندی، اطلاعات تنها در مکانی خاص موجود است؛ یعنی اطلاعات مطلوب ممکن است فقط در ذیل دسته درست یافت شود؛ برای نمونه، مفهوم «دست نوشته ها» در سلسله مراتب رده بندی، زیرِ طبقه «گوتیک» و سرانجام زیرِ دسته «بررسی» باید از پیش شناخته شده باشد. اگر کاربران نتوانند پوشه یا دسته نخستین را بشناسند، ممکن است در بازیابی اطلاعات مطلوب ناکام مانند. از این رو، به نظر می رسد نظام برچسب گذاری، ریشه های مستقل تری برای اطلاعات مطلوب در قیاس با نظام های رده بندی که مستلزم آن است که نخست از دسته سطح بالاتر آگاه شود، دارد.

تمایز میان برچسب گذاری و نظام های سازمان دهی رده بندی، ممکن است مانند تمایز سازمان ساختاریافته به سامان غیر ساختاریافته باشد. این تمایز، مشابه راهبرد مدیریت اطلاعات شخصی است که توسط بوردمان و ساس میان بایگان و پرونده دار (کسی که هر بخش از اطلاعات را دسته بندی می کند) و غیر بایگان (کسی که از اطلاعات سازمان یافته استفاده نمی کند)، ملاحظه شده است.

به گونه خلاصه، نظام برچسب گذاری با محصولات تجاری گوناگون محصور شده و ادله نظری ای برای فرض کردن این امر که برچسب گذاری ممکن است مردم را در سازمان دهی و بازیابی اطلاعات کمک کند، وجود دارد؛ هرچند هنوز شواهد اندکی در تأیید این ایده وجود دارد که برچسب گذاری سبب تقویت سازمان دهی اطلاعات و مهم تر از آن، بهبود بازیابی در قیاس با شیوه های سلسله مراتبی، به ویژه برای بازیابی اطلاعات می شود.

مقایسه برچسب گذاری و رده بندی برای سازمان دهی اطلاعات

در بررسی نخست، به شکل مقدماتی مجذوب اجرای بالقوه متفاوت مرحله های سازمان دهی (یعنی هنگامی که کاربر اطلاعات را دسته بندی می کند) بودیم. بر پایه تحلیل ما از فرایندهای شناختی، طی برچسب گذاری یا سازمان دهی رده بندی، انتظار داریم که سازمان دهی اطلاعات به شیوه رده بندی، اسنادی با حجم بسیار را در زمانی اندک سازمان دهی کند. این نظریه از این فرض ناشی می شود که سازمان دهی اطلاعات در نظام برچسب گذاری، مستلزم مشغولیت به جزئیات عمیق تر محتوا در قیاس با سازمان دهی با استفاده از رده بندی است.

روش های تقویت سازمان دهی برچسب ها

چنان که پیش تر بیان شد، نظام برچسب گذاری و فولکسونومی، مزیت های بسیاری در سازمان دهی محتوای پرحجم وب دارد؛ اما در کنار این محاسن، معایبی گوناگون نیز دارد. برای آنکه سازمان دهی اطلاعات از معضلات و معایب فولکسونومی و برچسب گذاری اجتماعی کمتر در معرض آسیب باشد، شایسته می نماید که راهکارهایی برای کاستن از این معایب به کار برده شود. برای اینکه توان سازمان دهی برچسب های اجتماعی را بتوان بهبود داد، راه های ذیل را می توان پیشنهاد نمود:

  • - کاربرانی که در برچسب گذاری اجتماعی شرکت می کنند، ملزم به رعایت قوانین و استانداردهای مشخص در گزینش و تخصیص اصطلاح ها بر اسناد باشند؛
  • - نظام هایی برای ارجاع و هماهنگ سازی برچسب های کاربران به واژگان کنترل شده و استاندارد وجود داشته باشد.

با وجود اینکه هنوز راهنمای استانداردی برای انتخاب برچسب خوب وجود ندارد، برچسب گذاری اجتماعی بر پایگاه انگاره هایی که کاربران پیشنهاد کرده اند، صورت می گیرد. راه هایی که برای بهبود برچسب ها ارائه شدهت، معمولاً در وبلاگ ها و پایگاه هایی که درباره فولکسونومی بحث می کنند، یافت می شود. نمونه های ذیل، از جمله تلاش های صورت گرفته برای استانداردسازی برچسب هاست:

  • - استفاده از صیغه جمع به جای مفرد؛
  • - استفاده از حروف الفبای کوچک؛
  • - دسته بندی کلمات با استفاده از زیرخط؛
  • - پیروی از رسوم برچسب گذاری ایجادشده از سوی دیگران؛
  • - اضافه کردن واژگان هم معنا. (کریم زاده، 1387، 31)

نیاز فولکسونومی و برچسب گذاری اجتماعی به واژگان کنترل شده

به برای اینکه برچسب های کاربران را به واژگان کنترل شده و مرحج بازگردانیم، ناگزیر از کاربر اصطلاح نامه خواهیم بود. شاید بتوان گفت دست کم در نمونه های ذیل، شایسته است که  از اصطلاح نامه کمک گرفته شود:

  • - برچسب ها به شکل ساختارنیافته به سندها تخصیص داده شده باشند؛ به گونه ای که این کار سبب ریزش اطلاعات شود. در اینجا شایسته است با استفاده از اصطلاح نامه و دیگر واژگان کنترل شده، برچسب ها ساختارمند شوند تا هم واژگان مترادف، هم رده و مرتبط به یکدیگر ارجاع شوند و هم از این رهگذر، بازیابی کامل سندها صورت پذیرد.
  • - فراهم کردن استفاده از اصطلاح های پذیرفته در رشته ها و حوزه های موضوعی خاص: زمانی که کاربران در پی استفاده از اصطلاح هایی هستند که برای بازیابی اطلاعات در رشته ای خاص به آن نیاز است، ناگزیر باید از اصطلاح نامه آن علم کمک گرفت.
  • - آشنا کردن کاربران با اصطلاح های نو که در میان اعضای جامعه فولکسونومی رواج ندارد؛ اما از طریق آن می توان اطلاعات بسیار سودمندی از اسناد استخراج کرد.
  • - گزینش اصطلاح ها و کلیدواژگان جایگزین، برای جست وجو و یافتن اسناد بیشتر: اصطلاح نامه ها، به سبب عرضه شکل های گوناگون از اصطلاح های دربردارنده یک مفهوم (مانند اصطلاح های راجح و مرجوح، مترادف ، هم رده و مرتبط)، به آسانی زمینه را برای گزینش کلیدواژگان جایگزین برای جست وجو عرضه می کنند.
  • - پیشنهاد املای صحیح برچسب های تخصیص داده شده از سوی کاربران: با استفاده از اصطلاح نامه ها و نیز فرهنگ های لغات می توان به هنگام نوشتن یک برچسب، صورت های گوناگون نگارش آن اصطلاح را به کاربران نمایش داد تا کاربر از میان آن پیشنهادها، برچسب مورد نظر خود را برگزیند.
  • - گزینش جایگاه درست یک برچسب در دسته های گوناگون برچسب ها، برای رده بندی آنها: هنگامی که کاربران می خواهند برچسبی را به سندی تخصیص دهند، در صورتی که این تخصیص بر پایه دسته بندی های تعیین شده صورت بگیرد، اصطلاح نامه ها کمک بسیاری به کاربران خواهند کرد.

نتیجه گیری

اهداف فولکسونومی، عبارت اند از:

  1. ذخیره سازی و به اشتراک گذاشتن پیوندها به ساده ترین شکل ممکن؛
  2. مجاز کردن کاربران به مشترک شدن در پیوندها، در سراسر جهان.

فولکسونومی و برچسب گذاری اجتماعی، نه تنها  برای رده بندی متون با سرعت بالا به کارمی رود، بلکه می توان آن را الگویی بسیار سودمند در سازمان دهی دانش برشمرد. اگرچه این الگو برای سازمان دهی، معایب و معضلاتی نیز دارد، اما همه نظام های سازمان دهی دانش به نوبه خود کاستی هایی دارند و اساساٌ نمی توان مدعی بود که نظامی وجود دارد که می تواند همه کاربران را راضی کند.

با استفاده از واژگان کنترل شده می توان زمینه ای فراهم کرد که بر پایه آن، موتورهای جست وجو بتوانند نتایج جست وجو را در نظامی از دسته ها عرضه نمایند. بر این اساس، هر دسته از نتایج، به اصطلاح هایی که بالاترین بسامد را دارند، مرتبط خواهند شد. همین ترتیب نمایش نتایج و دسته بندی آنها بر پایه واژگانِ کنترل شده، بستری است برای استفاده از اصطلاح ها به منظور پرچسب گذاری و فولکسونومی.

واژگان کنترل شده در نظام های مبتنی بر فولکسونومی، برای تأمین ثبات برچسب گذاری در پایگاه اطلاعاتی و در بین برچسب گذارها استفاده می شود. برای کنترل واژگان، از اصطلاح نامه استفاده می گردد، برچسب ها استاندارد می شود و منابع مرتبط برای سهولت دستیابی به وسیله کاربر نهایی ترکیب می شوند.

فولکسونومی، شکل های رده بندی را حذف نخواهد کرد؛ بلکه به جای آن، یک نقش مکمل را ایفا می کند و به ابزاری سودمند برای متخصصان اطلاعات و دیگر کسانی که هدفشان سازماندهی و ایجاد دسترسی به اقلام اطلاعاتی است، تبدیل خواهد شد. فولکسونومی، تازه در مرحله اوج گیری است. فولکسونومی، با وجود توان بالای آن، هنوز در مرحله نوزادی به سرمی برد و بیشتر تحلیل گران عقیده دارند که بسیار زود است تا یقین کنیم که این چیزی بیشتر از یک هوس زودگذر است. (کریم زاده، 1387، 32)

منابع:

1. Koraljka Golub , Jim Moon , Douglas Tudhope , Marianne Lykke Nielsen (2014, 11, 09)  "Enhancing Social Tagging with a Knowledge Organization System" retrived in: http://www.ukoln.ac.uk/projects/enhanced-tagging/dissemination/entag-ifla-v3-final.pdf
2. Hanif Bahat, mohammad; Shafi, Sheikh Mohammad.  "Taxonomies in knowledge organization- need, description and benefits". Annals of library and Information Studies. Vol. 16 (2014): 102-111

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: سه شنبه, 25 آذر 1393
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 34
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 48
بازدید 14358 بار
شما اينجا هستيد:خانه