نظام های سازمان دهی دانش در برنامه های تولیدی مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی

یکشنبه, 30 آذر 1393 ساعت 15:33
    نویسنده: مصطفی علیمرادی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

چکیده

عرضه منابع و کتاب های چاپی به شکل رقمی، سال هاست که رونق یافته و با سهولت شیوه های رقمی سازی و دسترس پذیری عمومی ابزارهای آن، این روند در روزگار کنونی شتاب بیشتری گرفته است. بسیاری از سازمان ها و یا افراد عادی، مجموعه ها و پایگاه های دادگانی را در اختیار دیگران قرار می دهند که گاه ارزش خاصی به این منابع نمی افزایند و تنها شایسته عنوان کتاب الکترونیک اند. گاه نیز اطلاعات این مجموعه ها با استفاده از نظام های سازمان دهی دانش، سامان مند می شود. در این نوشته، ضمن بیان کلیاتی درباره سازمان دهی دانش، به نظام های به کاررفته در سازمان دهی اطلاعاتِ عرضه شده در برنامه های مرکز پرداخته و پیشنهادهایی نیز برای تکامل و بهبود آن عرضه خواهد شد.

کلیدواژگان: نظام های سنتی و نوین سازمان دهی دانش، درختواره، معجم موضوعی، معجم تخصصی، پیوند دادگان.

سازمان دهی دانش

سازمان دهی دانش (Knowledge Organization)، عبارت از توصیف اسناد، محتوا، ویژگی ها، اهداف و سازمان دهی این توصیفات؛ به گونه ای که این اسناد و اجزای آن را برای کسانی که آنها یا پیامی را که مندرج در آنهاست، جست وجو می کنند، دسترس پذیرتر کند. سازمان دهی دانش، عبارت است از توصیف و سازمان دهی مجموعه ها برای بازیابی پیام هایی که از طریق آن دانش عرضه می شود؛ متونی که با آنها دانش ضبط می گردد و اسنادی که در آن متون گنجانده می شود؛ به عبارت دیگر، فرایند نظم دادن به منابع دانش از طریق توصیف و بازنمایی هدف مند ویژگی های ظاهری و محتوایی آنها در چارچوبی یکپارچه بر اساس روش ها، رویه ها، استانداردها و الگوهای رایج و مناسب به شکلی که جایگاه هر منبع در ارتباط با منابع هم سنخ خود و در ارتباط با ساختار دانش بشری نمایان و قابل فهم باشد. (فتاحی، بی تا) دانش، خود در ذهن های مخلوقات زنده قرار دارد و سازمان دهی دانش برای بازیابی از طریق به یادآوری اصطلاح های کوتاه یا بلند، موضوع اصلی در علوم شناختی است. علم اطلاع رسانی و کتابداری با توصیف و سازمان دهی مصنوعات بشری (پیام، متون و اسناد) که با آنها دانش (شامل: احساسات، هیجانات و خواست ها) عرضه و با دیگران به اشتراک گذاشته می شود، سروکار دارد.

در واقع، سازمان دهی دانش، اصطلاحی عام است و به ابزارهایی اشاره دارد که توصیف ساختارهای دانش را امکان پذیر می سازد. عبارت نظام های سازمان دهی دانش، تمام انواع طرح های سازمان دهی اطلاعات و مدیریت دانش را دربرمی گیرد. سازمان دهی دانش، هر گونه و شیوه از: نمایه سازی، چکیده نویسی، فهرست نویسی، طبقه بندی، مدیریت پیشینه ها، کتاب شناسی و ایجاد پایگاه های داده متنی یا کتاب شناختی برای بازیابی اطلاعات را دربرمی گیرد.

بنابراین، سازمان دهی دانش در متن دانش اطلاع رسانی و کتابداری، شکل کوچکی برای سازمان دهی منابع دانش یا سازمان دهی عرضه دانش است که این کار، غالباً سازماندهی اطلاعات (Information Organization) خوانده می شود.

سازمان دهی دانش در علم کتابداری و اطلاع رسانی شامل جنبه های گوناگون مانند: تعیین پیام ها (اغلب آثار خوانده می شود)، تعیین متونی که در پیام ها عرضه شده است، توصیف اسنادی که در متون موجود است و توصیف محتوا، ویژگی ها و معنای پیام هاست. نتیجه این تعیین و توصیف ها در نمایه ها، فهرست ها، پایگاه دادگان، کتابخانه های رقمی و دیگر نظام های بازیابی اطلاعات برای دسترسی جست وجوگران سازمان دهی می شود. ایجاد و سازمان دهی این شناسایی ها و توصیف ها، نمایه سازی، چکیده نویسی، فهرست نویسی، طبقه بندی کتاب شناسی، مدیریت پیشینه ها و مدیریت دانش در متون خوانده می شود.

اگرچه سازمان دهی، بیشتر در متون زبانی رواج دارد، اما هر شکل یا قالب از پیام، متن و سند (آفرینش های هنری و موسیقایی، تصاویر بصری و اشیای سه بعدی، مانند مجسمه) فرمول های علمی و ریاضی، نمایش ها و آثاری که در زبان گفتاری و نوشتاری عرضه می شود، با نظام های سازمان دهی قابل نظم بخشی اند.

در برخی دیگر از منابع سازمان دهی، نظام های سازمان دهی دانش عبارت است از: رده بندی، سرعنوان های موضوعی، فهرست های مستند که نسخه های معتبر و کنترل شده ای از اطلاعات مهم (مانند اسامی جغرافیایی و نام های اشخاص) را فراهم می کنند. همچنین برخی از طرح های غیر سنتی، مانند شبکه های معنایی و هستی شناسی ها نیز در شمار شیوه ها یا نظام های سازمان دهی دانش قرار می گیرند. (اسدی، 1389، 2)

بر این پایه، شاید بتوان گفت نظام های سنتی سازمان دهی دانش، طیف گسترده ای از طرح های رده بندی، فهرست واژگان یا  اصطلاح نامه ها را در بر دارد. فهرست واژگان، فهرست ساده ای از اصطلاحات مستند بوده و نظام های رده بندی نیز منابع دانش را در گروه های گسترده ای طبقه بندی می کنند. اصطلاح نامه های سنتی نیز نمایانگر روابط اعم  اخص، مترادف ها و یا واژه های مرتبط هستند.

این ابزارها و دیگر نظام های سنتی سازمان دهی دانش، برای محیط چاپی طراحی و توسعه یافته و با گسترش محیط های الکترونیکی، نه تنها ابزارهای سنتی در تلاش برای انطباق با محیط جدید است، بلکه ابزارهای نوین سازماندهی و بازنمایی دانش به وب معنایی، هستی شناسی ها و سایر نظام های فناورانه سازمان دهی تغییر شکل داده و روابط میان مفاهیم پر رنگ تر شده است. این ابزارها، با هدف استفاده گسترده تر توسط کاربران وب طراحی شده است. (کفاشان و فتاحی، 1390، 51)

هر یک از نظام های سنتی و نوین در سازمان دهی دانش نیز خود شامل شیوه های گوناگون اند و می توان از منظرها و حیثیت های مختلف، یک سند را سازمان دهی کرد؛ برای نمونه، توصیف یک سند (سازمان دهی) گاه برای مشخص کردن یک سند است که خود شامل منابع دانش الکترونیک و چاپی می شود. در متون چاپی، یک سند با استفاده از شابک (شماره استاندارد بین المللی کتاب) و شاپا (شماره استاندارد بین المللی پیایندها) تعیین می شد؛ اما در اشیای الکترونیکی، دی.اُ.ای (شناساگر شیء رقمی) بسیار کاربرد دارد.

مهم ترین کاربرد سازمان دهی اطلاعات، آسان کردن دسترسی به اطلاعات است. نمایه سازی، فهرست نویسی و طبقه بندی، سه شیوه برای سازمان دهی منابع دانش به شمار می روند. (Anderson, 2003, 471)

هدف از مشخص کردن آثار، قادرساختن کاربران به یافتن همه نسخه های یک اثر در یک مکان، بدون درنظرگرفتن متن خاص یا جلوه های خاص آن (مانند: ترجمه ها، باز تولید و چاپ جدید تحت عنوان های گوناگون) است. بنابراین، پیشینه ها و توصیف هایی برای مثلاً: همه نسخه های کتاب شاهنامه فردوسی، کتاب های مقدس، نقاشی های استاد فرشچیان و یا آهنگ های استاد فخرالدینی، ممکن است با همدیگر و بدون درنظرگرفتن عنوان های بسیار گوناگونی که این آثار به خود می گیرند، گرد آید.

شیوه سنتی به کاربرده شده برای مشخص کردن آثار، تخصیص یک سرمدخل اصلی به هر اثر و اختصاص یک عنوان استاندارد یا متحد، در صورت ظاهرشدن عنوان های گوناگون برای یک اثر بود. سرمدخل اصلی، نویسنده اصلی (اگر بیش از یک نویسنده داشت) یا اگر یک نویسنده اصلی مشخص نشد، عنوان اصلی اثر بود. به همراه سرمدخل اصلی و عنوان کتاب، اثر مشخص می شود.

سازمان دهی اطلاعات، امری یک بعدی و منحصر در روش های خاص نیست و نیز نمی توان آن را برآمده از یک عامل یا مجموعه ای از عوامل محدود دانست؛ زیرا از یک سوی، سامان بخشیدن به اطلاعات در هر دوره از تاریخ، متأثر از فنون موجود در هر عصر است؛ یعنی گاهی انسان دانش خود را بر لوح های گلی و سنگ نبشته ها ثبت می کرد، در روزگاری بر پوست حیوانات، در دوره هایی بر کاغذ و میکروفیلم ها و در روزگار کنونی که شکل الکترونیک ثبت اطلاعات رواج یافته، در رایانه ها. عامل دیگر و شاید مهم تر، بنیان های فکری و اندیشه ای سازمان دهی اطلاعات است.

بنیان های سازمان دهی دانش

یک نظام برای سازمان دهی اطلاعات و مؤثربودن، باید بر پایه های فکری مبتنی باشد. این پایه های فکری، از چندین قسمت تشکیل می شود: یک، ایدیولوژی که بر حسب هدف و اصول صورت بندی شده است؛ دوم، صورت بندی های فرایندهای موجود در سازمان دهی اطلاعات، مانند آنچه با مفهومی سازی زبانی و الگوهای روابط موجودیت  صفت فراهم می شود؛ سوم، دانش به دست آمده از طریق پژوهش، به ویژه آنچه در شکل سطح بالا از کلی سازی در باره طراحی و استفاده از نظام های سازمان دهی بیان شده است؛ و تا آنجا که یک رشته به وسیله کانون پژوهشش تعریف شده است، اگر اطلاعات به شکل معقول سازمان دهی شده و علم اطلاعات بسط یافته باشد، مسائل کلیدی آن علم حل می شوند.   (Svenonius, 2000, 1)

چارچوب مفهومی

چارچوب مفهومی، به سازمان دهی اطلاعات در یک زمینه فلسفی  تاریخی توجه دارد. ویژگی برجسته آن، این است که اطلاعات با توصیف آن سازمان یافته است و از زبانی با هدف خاص استفاده می کند.

بنیادهای تاریخی

در حالی که برخی شکل های سازمان دهی اطلاعات، از 2000 سال پیش از میلاد انجام گرفته است، تاریخ جدید آن معمولاً از میانه قرن اخیر با طرح «سر آنتونی پانیتزی» برای سازمان دهی کتاب ها در کتابخانه بریتانیا آغاز می شود. در دوره بعد از پانیتزی، عمده آثار به معرفی نظام های کتاب شناختی برای استفاده در کتابخانه ها پرداختند؛ مانند: نظام های طبقه بندی ده دهی دیویی، کتابخانه کنگره، ده دهی جهانی، سرعنوان های موضوعی کنگره و قوانین فهرست نویسی آنگلو امریکن. این نظام ها در قرن بیستم با انفجار اطلاعات، انقلاب در دانش رایانه، ازدیاد رسانه های نو و حرکت به سوی کنترل کتاب شناسی های جهانی، دچار تزلزل شد. مسائلی از قبیل اینکه: آنها این تکانش ها را چگونه تجربه کرده اند، آنها کجا استوار باقی مانده اند، کجا شکسته شده اند و آنجا که شکسته اند، چگونه بهبود یافته اند یا هنوز منتظر بهبودند، تاریخ آموزنده ای برای کسانی است که در سازمان دهی اطلاعات با بصیرت اهتمام دارند.

هنگامی که تجربه ها حفظ نشود، نابالغی همیشگی خواهد بود. کسانی که گذشته را به یاد نمی آورند، محکوم به تکرار آن اند. محکوم به تکرار بودن گذشته، همه اش هم بد نیست؛ زیرا بازتولید آنچه در گذشته و در وضعیت های مختلف انجام شده، یک رشته را تقویت می کند، از روزمرگی شیوه ها و راه های اندیشیدن به آن می رهاند و آنها با داخل کردن ایده ها و اصطلاح های نو، دارای قوت و توان می شوند. با وجود این، این امر به شکل آموزنده ای تعیین کننده اهتمام های اخیر و فعالیت های هدایت شده به سوی سازمان دهی اطلاعات رقمی، برای فهم ویژگی های خاص نظام های سنتی کتاب شناختی شناخته شده آموزنده است. دو ویژگی، شایسته ملاحظه است: یکی اینکه این نظام ها برای مسائلی که دسترسی مؤثر به اطلاعات را مسدود می کنند، راه حل هایی فراهم کرده است؛ در حالی که امروزه، برخی از مسائل دسترسی، به سبب فناوری های نو ایجاد شده است و برخی دیگر از معضلات، به سبب هایی دیگر، مانند آنهایی که ریشه در تنوع اطلاعات دارند، گوناگونی بسیاری از کاربران اطلاعات و خصوصیت غیر متعارف زبان بازیابی، مدت هاست که مشکل ساز است؛ برای نمونه، خواه جست وجوی کاربران در قفسه کتابخانه ها یا اینترنت، گاه نتایج بسیار و گاه اندکی در پی دارد و گاهی نیز کاربران قادر به صورت بندی پاسخ مناسب نیستند. اندیشه ای که باید مسائلی مانند این را مورد توجه قرار می دهد، در طی یک قرن و نیم انباشته شده است.

ویژگی دوم که اهتمام به نظام های کتاب شناختی سنتی را شایسته استمرار می کند، مشاهدات بیان شده در ایدیولوژی آنهاست. مؤثر بودن یک نظام در سازمان دهی اطلاعات، تابعی از یک ایدیولوژی است که آرزوهای خالق آنها و کسانی را که امید به دستیابی به آن دارند، بیان می کند. این نظام ها که طی نیمه دوم قرن نوزدهم، یعنی دوره طلایی فعالیت های سازمان دهی، ایجاد شده، نظام هایی پُرقابلیت برای نیازهای کاربران طراحی کرده است. ممکن است استدلال شود که نیازی به انجام چنین کاری نیست؛ چون نظام های پیش از آن، بسیاری از نیازهای کاربران را در بیشتر اوقات، پوشش می دهد؛ هرچند نظام مطلوبی که در دوران طلایی سازمان دهی دنبال می شد، بر اساس اهداف خیالی، یعنی ارائه همه محتوای مورد نظر کاربران بنا شده بود. در واقع، نظام های کتاب شناختی گذشته، بازتاب کننده آن چیزی بود که امروزه ما از طریق سازمان دهی اطلاعات هوشمند، در پی به دست آوردن آن هستیم.

زمینه فلسفی

متناسب با بنیان های فکری سازمان دهی اطلاعات، دیدگاه هایی  وجود دارد که با سه جنبش فلسفی که طی سده بیستم بر اندیشه های دانشگاهی و عمومی سرایت کرده است، یعنی فلسفه نظام ها، فلسفه علم و فلسفه زبان، محاصره شده است.

فلسفه نظام ها

نظریه نظام های عمومی «توس لودویک فون برتالانفای» در میانه سده بیستم در تلاش برای چاره کردن آنچه که او تجزیه فزاینده دانش می نامید، ایجاد شد. نظریه نظام های عمومی، بیان فلسفی از کل گرایی یا اندیشه تصویر بزرگ است. باوری که این نظریه  پوشش می دهد، مخالفت با فرایند تغییر است؛ روشی از نگرش بر پدیده ها بر حسب سازمان و ساختارشان است و این باور که قوانین و اصول عمومی عهده دار همه پدیده هاست.

فلسفه علم

روش شناسی علم، نزدیک به یک قرن است که بر کاوش فلسفی تأکید دارد. در بخش نخست از قرن بیستم، مکتب فلسفه علم غالب، اثبات گرایی منطقی بود که بر پایه بیان اصول اثبات پذیری تبیین شد. این اصول بیان می دارند که برای معنادار بودن یک گزاره، باید ظرفیت اثبات پذیری در آن وجود داشته باشد. یک گزاره برای اثبات پذیری، باید دربردارنده مفاهیمی باشد که ممکن است قابل اجرا باشد و معانی آن به منزله امر متغیر تفسیر شده و به شیوه ای که عناصر آن را تصدیق می کند، تعریف شده باشد.

تا آنجا که مسائل مطرح در سازمان دهی اطلاعات ماهیتاً تعریفی اند، راه حل مسائل آنها نیز ممکن است تعاریف ساختاری یا اجرایی باشد. نمونه ای از چنین تعاریف مرتبط به سازمان دهی اطلاعات، مقیاس دوگانه دقت و بازخوانی ایجادشده به وسیله سیریل کلوردون در میانه سال 1950م است. این مقیاس برای اندازه گیری عینیت بازیابی اطلاعات معرفی شده است. مقیاس دقت، درجه ای است که برپایه آن یک نظام بازیابی، اسناد مرتبط را عرضه می کند. مقیاس بازخوانی، درجه ای است که بر پایه آن، همه اسناد مرتبط عرضه می شود. (Svenonius, 2000, 1-5)

اگر بخواهیم نظام های سازمان دهی دانش را در یک نمودار خلاصه کنیم، چنین خواهد شد:

نظام های سازمان دهی دانشنمودار 1: نظام های سازمان دهی دانش

نظام های سازمان دهی دانش در مرکز

در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) نظام ها و شیوه های گوناگون برای سازمان دهی اجرا می شود که به گونه مختصر بیان می شود.

در مرکز برای سازمان دهی دانش، از شیوه های سنتی نمایه سازی و چکیده نویسی، بیشتر از دیگر نظام ها سود برده می شود؛ به گونه ای که بیشتر محصولات مرکز که کار تحلیل و پژوهش متن بر آن صورت می گیرد، مبتنی بر نمایه سازی است.

فهرست نویسی و رده بندی، بسیار اندک در کانون توجه بوده و فهرست نویسی های موجود در نرم افزارها، بر اساس اسلوب و سبک واحد نیست. همچنین رده بندی موضوعی آثار نیز بر شیوه های رده بندی موجود انجام نمی پذیرد.

بنابراین، می توان گفت تنها نظام سازمان دهی اطلاعات که در مرکز بیشتر به آن توجه شده و بر پایه اصول و ضوابطی تعیین شده انجام می گیرد، نمایه سازی است. نمایه سازی در مرکز در قالب شیوه های معجم موضوعی، معجم تخصصی (فرمت تخصصی)، درختواره و مداخل دانشنامه انجام می پذیرد.

اگر بخواهیم نمودار نظام سازمان دهی اطلاعات در مرکز را نمایش دهیم، می توان شکل ذیل را نشان داد:

نظام سازمان دهی اطلاعات در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)

آسیب شناسی نظام سازمان دهی سنتی

نظام های سنتی سازمان دهی دانش، مانند: رده بندی و اصطلاح نامه، غالباً برای سازمان دهی و جست وجوی دادگان چاپی به کارمی رود. نظام های طبقه بندی، مانند طبقه بندی ده دهی دیویی و طبقه بندی ده دهی جهانی، در کتابخانه ها و پایگاه دادگان به کارمی روند و هنوز هم نقش مهم عملی در کتابخانه ها ایفا می کنند و بر آموزش و مطالعه سازمان دهی دانش تأثیرگذارند.

چنان که بیان شد، در مرکز از میان شیوه ها و نظام های سازمان دهی اطلاعات، بیش از همه به نمایه سازی پرداخته شده و دیگر نظام ها به شکل غیرمدون و غیراستاندارد صورت پذیرفته است. و این، خود از آسیب های سازمان دهی اطلاعات به شمار می رود.

از دیگر آسیب های سازمان دهی اطلاعات در مرکز می توان به نبود میان کنش پذیری شیوه های گوناگون نمایه سازی و استفاده از  فراورده های هر شیوه برای هم افزایی و تقویت شیوه های دیگر اشاره کرد.

در ادامه، این دو دسته از آسیب ها به تفصیل بیشتر تبیین خواهد شد.

الف- کم توجهی به فهرست نویسی و رده بندی

1. کم توجهی به فهرست نویسی

فهرست را عموماً هر گونه سیاهه، دفتر ثبت و صورت ریز اقلام می دانند؛  اما از منظر کتاب شناختی، فهرست عبارت از سیاهه ای است که مداخل آن، منابع اطلاعات یا اسناد را تعیین، توصیف و به یکدیگر مرتبط می کنند.

فهرست نویسی، از دو واژه فهرست و نگاشتن تشکیل شده است. فهرست، معرّب فهرس و به معنای جدولی است شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن، و به مفهوم صورت اسامی چیزی نیز آمده است. فهرست نویس، یعنی نویسندۀ فهرست؛ صفت فاعلی است که در گذشته بر مأمور دولت که به نوشتن فهرست اسامی موظّف بود، اطلاق می شد. برخی فهرست نویسی را از مقوله علوم دانسته و گروهی جزء فنون. اما شاید مناسب آن باشد که گفته شود فهرست نویسی آمیزه ای است از علم و فن؛ یعنی از آن جهت که به گردآوری، برشماری، توصیف، ضبط و تنظیم کتاب ها می پردازد، فن است و از آن جهت که جنبه مادی و معنوی کتاب مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد، علم است . (یزدی مطلق (فاضل)، 1377، 451)

- هدف های  فهرست نویسی:

هدف اصلی فهرست نویسی، سازمان دادن به مجموعن مواد و منابع کتابخانه است تا کتاب های مورد نیاز از مجموعه سریع تر و ساده تر بازیابی شود؛ به عبارت دیگر، هدف فهرست نویسی آماده کردن مجموعه کتابخانه برای استفاده است. غرض از فهرست نویسی، فراهم آوردن شناسنامه برای مجموعه کتابخانه (اعم از کتاب و دیگر شکل های منابع) است؛ به گونه ای که جزئی ترین مشخصات کتاب شناختی که مورد نیاز کاربران است و ایشان را در شناسایی بهتر و کامل تر اثر کمک می کند، در نظر گرفته می شود.

یکی دیگر از هدف های فهرست ها، شناساندن کامل و دقیق منابع به کابران  و ایجاد راه های دسترسی مؤثر به آنهاست.

بر این اساس، هدف های فهرست در دو مقوله کلی مشخص شد: 1. بازیابی کتاب هایی که پدیدآورنده، عنوان یا موضوع آنها مشخص است؛ 2. گردآوری آثار یک پدیدآورنده و نیز ویرایش های آثار وابسته به آن در کنار هم.

- کارکردهای فهرست:

* یافتن آثار: فهرست، کاربر را قادر می سازد تا کتابی را با یکی از مشخصات: مؤلف، عنوان و موضوع بیابد:

* شناسایی آثار: به کمک فهرست می توان نشان داد که کتابخانه درباره یک مؤلف معیّن، درباره یک موضوع مشخص و از یک شکل نوشته معیّن چه دارد؛

* انتخاب یک اثر: فهرست، به فرد در انتخاب یک کتاب از نظر ویرایش (کتاب شناختی) و ویژگی خاص آن مدد می رساند.

* دسترسی به آثار: با استفاده از فهرست ها می توان زمینه ای را فراهم کرد که همه منابع موجود در کتابخانه ها در معرض دسترس کاربران و مراجعان باشد تا با مرور فهرست بتوانند منابع دلخواه را برگزینند.

- الگوهای نو و مفهومی در فهرست نویسی:

تازه ترین الگوی نظری پذیرفته در حوزه فهرست نویسی، اف.آر.بی.آر. نام دارد. این الگو با ایده های خوب تعریف شده ای درباره عناصر تشکیل دهنده جهان کتاب شناختی (اعم از: آثار، مدارک، نویسندگان و ناشران) شکل گرفته است و این عناصر را در گروه هایی بر اساس ویژگی ها و روابط خاصشان طبقه بندی می کند. اف.آر.بی. آر. ضرورتاً ترکیبی از ایده ها است و اثری است که در اذهان جامعه فهرست نویسی جای دارد.

در اف.آر.بی.آر. مجموعه کاملی از وظایف ممکن، بسیار گسترده تر و انحصاری تر از شیوه های فهرست نویسی پیشین است؛ به گونه ای که در آن، مؤلف موجودیت هر یک از افراد گروه 2 و کتاب موجودیت هر یک از افراد گروه 1، موضوع موجودیت هر یک از افراد گروه 1، 2 یا 3 می شود. این معنا در جست وجو و مرور هر یک از ویژگی ها، در هر موجودیت قابل بازیابی است. اف.آر.بی.آر. این گزاره را عرضه نمی کند که هرگاه «ب» شناخته شد، «الف» ثابت می شود؛ بلکه بیان می کند که هر یک از اموری که کاربر پیگیر آن است، ممکن است در ترکیب های گوناگون از موجودیت ها تحقق یابد. اف آر بی آر در پی بیان این نکته است که کاربران نه تنها می توانند هر کتابی با هر مؤلف خاص را جستجو کنند، بلکه همچنین می توانند در جایی که بیان ها اوصاف الف و ب، نمودها اوصاف ج و د، و تولید کننده نمودها  اوصاف ج را دارند، و ارتباط میان این بیان ها و آثار یکی از اوصاف ه و ی است، هر نمودی از مجموعه آثار مرتبط را جستجو کنند. (Denton 2007, 42)

اف.آر.بی.آر. حتی ملزومات مجموعه هایی برای به دست آوردن فقرات را که به گونه نمونه های این نمودهای عینی اند نیز عرضه می کنند؛ به دست آوردن، بخشی از فهرست نویسی نیست؛ اما بخشی از کل نظامی است که اطلاعات را دسترس پذیر می کند.

اف.آر.بی.آر. دیدگاه تازه ای را به ساختار و روابط پیشینه های کتاب شناختی و مؤلفان به جویندگان اطلاعات پیشنهاد می کند و نیز واژگان دقیق تر برای کمک به سازندگان قواعد فهرست نویسی و طراحان نظام آینده در تعامل با نیازهای کاربران ارائه می دهد. پیش از اف.آر.بی.آر. قواعد فهرست نویسی به مبهم شدن کاربرد واژگان اثر، ویرایش و نمونه انجامید؛ برای نمونه، آن گاه که ما می گفتیم کتاب، ممکن بود مقصودمان ناشر نیز بوده باشد.

- کارکردها و اهداف کلی اف.آر.بی.آر:

این کارکردها و اهداف عبارت اند از:

  • - یافتن مدارک؛
  • - شناسایی مدارک؛
  • - انتخاب مدارک؛
  • - دسترسی به مدارک؛
  • - راهبری میان مدارک؛
  • - برقراری ارتباط میان مدارک.

همان گونه که ملاحظه می شود، در اف.آر.بی.آر. افزون بر اهداف و کارکردهایی که در فهرست نویسی نیز بیان شد، راهبری میان مدارک و برقراری ارتباط میان مدارک نیز وجود دارد که همین، سبب تمایز عمده میان این شیوه هوشمند و فهرست نویسی گذشته است.

مرکز هنوز برای ارائه یک نظام فهرست نویسی استاندارد در سازمان دهی اطلاعات کتاب شناختی منابع خود اقدام نکرده؛ بلکه پیوسته در حال آزمودن شیوه های گوناگون و خلط و ادغام نظام ها و شیوه های گوناگون و تولید یک فهرست بومی شده از منابع خود است.

2. کم توجهی به نظام های معیار و پذیرفته رده بندی

سامان بخشی نظام وار کتاب ها، مجموعه ها و دیگر اسناد در همه رسانه ها بر پایه موضوع را «رده بندی» می نامند. تقسیم موضوعی مشخص شده عموماً نکته های کدبندی شده برای عرضه محتوای موضوع منتقل می کند. شاکله های طبقه بندی در کتابخانه ها یا طبقه بندی های کتاب شناختی، هم به منزله پایه فهرست نویسی موضوعی و نمایه موضوعی به کارمی روند و هم برای مرتب کردن فقراتی در قفسه ها. (Campanario, 2003, 78)

رده بندی اطلاعات، با توجه به فراوانی محتواهای رقمی ضرورت یافته است تا با استفاده از آن بازیابی اطلاعات بهتر و آسان تر شود. برخی بر آن اند که تورق منابع، کاربر را بیشتر و راحت تر از جست وجوی کلیدواژه ای به اطلاعات مورد نیازش می رساند؛ زیرا در نمونه های بسیار، کاربرانی که در پی اطلاعات اند، تعریف مشخصی از آنچه می خواهند ندارند و از این روی، نمی توانند کلیدواژه ای معیّن و مشخص را برگزینند و بر پایه آن جست وجو کنند. بنابراین، افراد با تورق مطالب، بیشتر امکان یافتن اطلاعات مورد نیاز خود را دارند. (اسماعیل پور، 1389)

هنگامی که اطلاعات به گونه موضوعی رده بندی شوند، هر متخصص با روی آوردن به مطالب موبوط به حوزه تخصص خود، آسان تر به مطلب دلخواه خود می رسد و دیگر با مطالب نامربوط و انبوهی از نتایج بازیابی شده روبه رو نمی شود.

با افزایش چشمگیر حجم اطلاعات و رشد سریع وب، نیاز به سازمان دهی منابع رقمی بیشتر حس می شود. حجم گسترده منابع، رده بندی به شیوه سنتی و دستی را تقریباً غیرممکن کرده است. از این روی، متخصصان علوم اطلاع رسانی، رایانه و فناوری های اطلاعاتی در اندیشه طراحی نظامی مناسب برای سازمان دهی منابع عظیم هستند که به آن «رده بندی خودکار» می گویند.

اما برای دستیابی به رده بندی خودکار نیز داشتن یک سازوکار مناسب برای رده بندی منابع بسیار ضرور می نماید.

ب- نبود سازوکاری برای انطباق نظام های سازمان دهی اطلاعات و میان کنش پذیری بین آنها

رشد قابل توجه منابع رقومی و نیز نیاز روزافزون پژوهشگران در حوزه علوم اسلامی به منابع دست اول برای پژوهش در آثار و منابع دانشمندان گذشته با رویکردی نو، مستلزم سرعت در فرآوری و سامان بخشی به این منابع است؛ اما در مرکز هنوز رده بندی منابع با استفاده از یک نظام رده بندی استاندارد صورت نگرفته است.

مسأله مهم در یکپارچه سازی نظام های سازمان دهی دانش، توجه به هماهنگ سازی زبان و ساختارهای گوناگون در این نظام های متنوع است. در واقع، هدف یکپارچه سازی برقراری ارتباط و رد و بدل شدن اطلاعات میان نظام های گوناگون سازمان دهی دانش است. این مسأله به یکپارچگی، انطباق و ایجاد نظام های سازمان دهی دانش به منظور اشتراک اطلاعات و داده ها در یک محیط شبکه ای می انجامد.

مسأله یکپارچه سازی، دست کم ممکن است در دو دسته «رابط کاربری و گونه های عرضه نظام های سازمان دهی به کاربر» و «شیوه ها و راهکارهای گوناگون سازمان دهی» مطرح باشد.

در نوع نخست، راهکارهایی در قالب تعهدنامه ها و میان افزارها ممکن است مطرح باشد که به گونه معمول در سه الگوی: تعهدنامه ای، برداشت و گردآوری صورت می گیرد.

در یکپارچه سازی شیوه های سازمان دهی اطلاعات، متخصصان علم اطلاعات و کتابداری، راهکارهایی گوناگون طرح کرده اند. در اینجا به اختصار برخی از آنها اشاره خواهد شد.

راهکارهای رفع مشکلات و آسیب ها

مرکز به سبب استفاده از نیروهای نخبه فنی و پژوهشی در بیش از بیست سال فعالیت، به موفقیت های قابل توجه دست یافته است؛ به گونه ای که توانسته است در حوزه فعالیتش توجه و اعتماد پژوهشگران و کاربران را جلب کند. این توفیقات و استقبال کاربران از یک سو و نداشتن رقیب جدی از سوی دیگر، مانع از پرداختن به مسائلی همچون توجه به معیارها و استانداردهای مطرح در حوزه علم اطلاعات و کتابداری شده است. نبود متخصص علم اطلاعات و کتابداری در بسیاری از آثار تولیدشده مرکز، مشهود و محسوس است. بسیاری از شیوه ها و نظام های سازمان دهی دانش و حتی برخی از مسائل فنی در مرکز، به شکل بومی و با کمترین آشنایی با فعالیت های دیگر حوزه های تخصصی فنی و علم اطلاعات به پیش رفته و شاید بتوان گفت به توفیقات چشمگیر نیز دست یافته است؛ اما گسترش دامنه مخاطبان و کاربران و نیاز به در پیش گرفتن یک سبک و الگوی معیار و استاندارد در سامان بخشیدن به محتوا و توصیف اسناد می طلبد که مرکز به سوی انطباق فعالیت های خود با شیوه های پذیرفته، گام بردارد.

بر این اساس، می توان پیشنهاد کرد که مرکز به جای آزمودن شیوه های گوناگون در فهرست نویسی، از یک شیوه استاندارد سود جوید. از مزیت های این کار، افزون بر منطبق بودن بر نظرات و آرای متخصصان فهرست نویسی، پیش رفتن همگام با دستاوردهای جدید در این حوزه است.

در حوزه رده بندی نیز شایسته می نماید که مرکز بر پایه تخصص، پیشینه علمی و سواد اطلاعاتی کاربران خود، از میان نظام های رده بندی، یکی را برگزیند و منابع و اسناد خود را بر پایه آن سامان بخشد.

برای برون رفت از مشکل ناسازوار بودن شیوه ها نیز می توان با درپیش گرفتن راهکارهای مناسب مانند میان کنش پذیری نظام های سازمان دهی به هماهنگی و یکپارچگی میان شیوه های گوناگون دست یابد.

استفاده از فعالیت های کاربران در برنامه ها و پایگاه های برون خط و برخط تولیدی مرکز نیز از ابزارهایی است که می توان در سازمان بخشیدن به اطلاعات بسیار سودمند باشد. این اطلاعات از آنجا که توسط خود کاربران تهیه می شود، هزینه ای برای تولید آن پرداخته نمی شود و چون جامعه کاربران در تولید آن مشارکت می کنند، سرعت ایجادشان بسیار بالاست. شاید تنها کار در استفاده از این اطلاعات، فهرست کردن کلیدواژگان استفاده شده توسط کاربران و عرضه آنها به دیگر کاربران باشد. این کار، تأثیر بسیار مثبتی در بازیابی اطلاعات و دقت در عرضه نتایج در پاسخ به جست وجوی کاربران خواهد داشت.

منابع:

7. Denton, William. 2007.«FRBR and the History of cataloging.» In Understanding FRBR: What it is and How it Will affect Our Retrieval, by Arlene G. Taylor ,35-57. Westport: Connecticut: Libraries Unlimited.

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: سه شنبه, 25 آذر 1393
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 50
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 48
بازدید 13687 بار
شما اينجا هستيد:خانه