تأملی در باره رابطه انسانی از راه اینترنت

یکشنبه, 31 خرداد 1383 ساعت 14:40
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

بسیاری از فیلسوفانی که مطالبی در باره اینترنت نوشته اند، این بحث را به میان کشیده اند که ارتباط افراد از طریق اینترنت به شیوه های مختلف نسبت به انواع ارتباطهای معمول و روزمره که با حضور جسمی افراد همراه است، حالتی تقلیل یافته دارد؛ برای مثال، «هیوبرت دریفوس» در کتابش به نام «در باب اینترنت» استدلال می کند:

«درک ما از واقعیت چیزها و افراد و توانایی ما در ارتباط مؤثر با آنهابه شیوه ای که بدن ما به نحوی بی سر و صدا در پس زمینه عمل می کند، ارتباط دارد. توانایی بدن ما در دستیابی به چیزها، فراهم آورنده درک ما از واقعیت کاری است که انجام می دهیم و آماده ایم که انجام دهیم... همه این امور را بدن ما آن قدر بی دردسر، فراگیر و موفق انجام می دهد که ما ندرتاً متوجه آن می شویم. به همین علت است که به سادگی بدین نتیجه گیری می رسیم که در فضای سیبرنتیکی می توانیم بدون حضور جسمی، ارتباط برقرار کنیم و در واقع، به همین علت است که امکان ارتباطی کامل از این نوع [در فضای مجازی اینترنت] ناممکن است.»

فهم اینکه چرا فیلسوفان این گونه مباحث را مطرح می کنند، آسان است. به نظر می رسد بسیاری از جنبه های ارتباطهای شخصی ما به تماس چهره به چهره و مستقیم نیاز داشته باشد. دریفوس استدلال می کند که اعتماد به اشخاص دیگر تا حدی بر اساس این تجربه است که آنها از آسیب پذیری ما در یک موقعیت رودررو هنگامی که فرصت استفاده از آن وجود دارد، بهره نمی برند. حتی اگر این استدلال را نپذیریم، به نظر می آید که حقیقتی در این امر وجود دارد که ما می توانیم به حدّ معینی از اطمینان به افراد، هنگام دیدار مستقیم و شخصی با آنها دست یابیم که در روابط online )بر روی شبکه) حتی به صورت دیداری و شنیداری، در دسترس نیست.

خاصه اینکه امکان فریبکاری آشکار در یک موقعیت رودررو به حداقل می رسد. همان طور که گوردون گراهام و بسیاری دیگر اشاره کرده اند، بر روی اینترنت به آسانی می توان افراد را با اختراع کردن شخصیت هایی کاملاً تخیلی فریب داد؛ امری که در دنیای غیر مجازی امکان آن بسیار مشکل تر است.

بنابراین، بدین دلیل و دلایل مشابه، روابط از طریق اینترنت نسبت به روابط واقعی و همراه با حضور جسمی، روابطی ضعیف هستند. اما پیش از نتیجه گیری نهایی باید اندکی دقت به خرج داد. یک دلیل برای احتیاط به خرج دادن در این امر آن است که روابط غیر مجازی یا واقعی در معرض انواعی از تحریف قرار دارند که عمدتاً در روابط اینترنتی وجود ندارد. یکی از این تحریف ها به مسئله جذابیت جسمی مربوط می شود. ما بر اساس ادراکمان از جذابیت جسمی افرادی استنباطهای ناموجهی در باره افراد انجام می دهیم؛ به عنوان مثال، در پیامد آنچه روانشناسان »اثر مثبت هاله ای« می نامند، افرادی که از لحاظ جسمی جذاب تر هستند، با هوش تر، اخلاقی تر، سازگارتر، بهتر و کارآمدتر شمرده می شوند و البته تنها جذابیت جسمی نیست که بر قضاوت های ما در باره افراد تأثیر می گذارد؛ زیرا در خصوص قضاوتمان در مورد دیگران بر نشانه های بسیاری از جمله: سن، جنس، خصوصیات نژادی، سبک لباس پوشیدن، لهجه و طبقه اجتماعی متکی هستیم.

دلیل اینکه چنین نشانه هایی اغلب باعث قضاوت های تحریف شده درباره افراد می شود، این است که ما از «نظریه های تلویحی شخصیت» استفاده می کنیم که بر کلیشه برداری تکیه دارند. میراندا فریکار، فیلسوف معاصر، به نمونه تخیلی جالب توجهی از این نوع فرآیند اشاره کرده است. در زمان «کشتن مرغ مقلد» که ماجرای آن در آلبامای آمریکا در دهه 1930 رخ داده، محاکمه مرد سیاه پوستی جریان دارد. هیئت منصفه ای تماماً سفیدپوست، حتی با وجود آنکه روشن است آن مرد حقیقت را می گوید، با اعتماد کامل شهادت او را قبول نمی کنند. نکته مهم این است که در آن فرهنگ و در آن زمان، سیاه پوست بودن به نحوی کاملاً اشتباه بیانگر فقدان اعتبار بود. یافتن مثال های مشابه از زندگی واقعی در مورد کلیشه برداری آسان است.

گفتنی است در مورد ارتباط از راه اینترنت، خصوصیاتی که معیار قضاوت ما درباره افراد در دنیای غیر مجازی است، در دنیای مجازی اینترنت عمدتاً مشاهده ناپذیر هستند. طنز قضیه در این است که مشخصه ارتباط از راه اینترنت، فقدان رابطه چهره به چهره و نبود حضور جسمی است که فریبکاری و جعل هویت آشکار را ممکن می کند و در عین حال، مانع گرایش به کلیشه برداری و هویت سازی می شود.

البته نباید در مورد این نتیجه گیری مبالغه کرد. حتی در روابطی که کاملاً به واسطه کلمات نوشته شده است؛ مثلاً در گپ های اینترنتی، ما هنوز درباره افراد به داوری هایی دست می زنیم که فراتر از شواهد موجود است. اما به هر حال، این احتمال وجود دارد که در این نوع ارتباطهای اینترنتی عمدتاً براساس محتوای واقعی ارتباط با یک شخص داوری کنیم که با احتمال بیشتری بیانگر جنبه هایی از شخصیت افراد است؛ جنبه هایی که خودشان آنها را مهم می شمرند.

پیامد این امر آن است که ما در ارتباطهایمان از راه اینترنت، بر جنبه هایی از شخصیت مان که به دیگران عرضه می کنیم، نظارت بیشتری را نسبت به ارتباطهای روزمره خود اعمال می نماییم. به همین دلیل، در یک رابطه اینترنتی نگرانی بیشتری در مورد فریبکاری وجود دارد. اگر در ارتباطهای online (بر روی شبکه) با جنبه هایی از شخصیتمان بتوانیم از اثرات بدتر گرایشمان به داوری کردن براساس کلیشه های بی دلیل اجتناب کنیم، آنگاه امکان دارد ارتباطهای ما از طریق اینترنت، دست کم در برخی جنبه ها، نسبت به اغلب ارتباطهای روزمره که با حضور جسمی همراه است، کمتر مورد تحریف قرار گیرد و بیشتر «واقعی» باشد.

منبع: http://www.itna.ir

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: دوشنبه, 25 خرداد 1383
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 43
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 6
بازدید 12778 بار
شما اينجا هستيد:خانه