نگاهی به نقش وبلاگ ها در شکل دهی افکار عمومی علیه اسرائیل

چهارشنبه, 29 شهریور 1385 ساعت 16:03
    نویسنده: اسماعیل و مهین صادقی
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

از زمان آغاز بحران درلبنان، نقش وبلاگ ها و سایت های اینترنتی در انعکاس این واقعه در صدر اخبار و تحلیل های تمامی رسانه های جمعی اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری قرار گرفته است.

در لبنان هنگامی که یک جنگ تمام عیار میان یک ارتش و گروه شیعه نظامی در گرفت، در آن سوی میدان کارزار، جنگی نیز در دنیای رسانه ای در جریان بود، امری که امروزه به بخش جدایی ناپذیر رویدادهای کوچک و بزرگ تبدیل شده است. دنیایی که درآن می توان هر حادثه ی کوچکی را بزرگ و هر بزرگی را بی اهمیت جلوه داد.

بخش تازه اوج گرفته این دنیای مجازی، رسانه هایی هستند که در فضای مجازی الکترونیکی فعالیت می کنند.

از آن جا که در این فضا نیازی به سرمایه های کلان نیست، لذا گروه ها و حتی افراد مستقل می تواننند در نقش یک رسانه به تنویر افکار عمومی بپردازند. در حقیقت این عرصه از دو عامل آسیب رسان به استقلال حرفه ای مصون می باشد، اول آن که سرمایه مادی نمی تواند به عنوان اهرم فشار صاحبان آن برای انحراف حقایق مورد استفاده قرار گیرد و دوم آن که در بسیاری موارد حاشیه امنیت برای نویسندگان باعث تسلیم نشدن آنان در مقابل زور مداران می شود.

به این ترتیب است که اگر اغراق نکرده باشیم، وبلاگ ها تنها جایی هستند که می توان از طریق ان ها به واقعیت ها بدون دخل و تصرف دسترسی پیدا کرد و صد البته این عرصه نیز حتی برای کسانی که با منش بی طرفانه به رخدادهای مختلف می نگرند، خالی از آفت و انحراف نیست.

بزرگ ترین خطری که صداقت مطالب را می تواند زیر سوال ببرد، دریافت ورودیهای غیر واقعی است. در اکثر مواقع وبلاگ نویسان به واسطه ی عدم حضور فیزیکی در وقایع مختلف، خود از طریق رسانه های دیگر، دریافت اطلاعات کرده و به تحلیل موضوع می پردازند که همین استناد اجباری به اخبار دیگران، می تواند زمینه ساز انحراف ناخواسته نویسنده باشد.
به این ترتیب که گرایشات نویسنده به طور ناخود آگاه باعث می شود که اخبار برخی منابع را صحیح و موارد مخالف را جعلی فرض کرده و علی رغم میل خود برای حفظ بی طرفی، مطالب را آن طور که دریافت کرده و - ممکن است واقعیت و یا حداقل تمام واقعیت نباشد - منتقل می کند.

عملکرد رسانه ها در حادثه ی قانا

به طور اجمالی، می توان برخی مطالب نقل شده در بحران اخیر را این چنین مرور کرد:

  1. مقایسه رسانه های رسمی موافق و مخالف
  2. مقایسه وبلاگ های منحرف شده موافق و مخالف
  3. نقل وبلاگ های واقع بین مانند امداد گران صلیب سرخ، خبرنگاران آزاد و...

بی شک حادثه ی " قانا " یکی از نقاط عطف بحران اخیر بود که پوشش ها و واکنش های مختلفی را به دنبال داشت. بلافاصله پس از حمله هوایی اسراییل به روستای قانا، شبکه های خبری کشورهای عربی و اسلامی که قرابت بیشتری با مردم لبنان داشتند، به پوشش عمق فاجعه و نمایش صحنه های دلخراش از کشته شدن زنان و کودکان در این حادثه پرداختند. این امر موجب شکست روانی اسرائیل شد، زمان زیادی نگذشته بود که ارتش اسرائیل اعلام کرد حزب الله از غیر نظامیان در قانا به عنوان سپر انسانی استفاده کرده است که این مطلب به طور گسترده توسط رسانه های اسرائیلی و غربی مورد تاکید قرار گرفت.

به عنوان مثال، در روز نامه و سایت "ها آرتص" (Haaretz) در تعداد کشته شدگان قانا نیز تشکیک شد. اما انعکاس اخبار از سوی وبلاگ نویسان حاضر در صحنه موجب کم اثر شدن رسانه های قدرتمند که عمدتاً وابسته به صهیونیسم هستند شد و آنها نیز مجبور شدند با استفاده از چند وبلاگ پر خواننده آمریکایی نسبت به حجم کشته شدگان فاجعه قاناع دید ایجاد کنند و این مسئله خود دلالت بر، برهم خوردن یک سویه نگری رسانه ای است.

این روند جنگ رسانه ای تا پایان جنگ ادامه داشت، پس از صدور قطع نامه شورای امنیت، تحلیل های دو طرف در مورد آینده منطقه و آرایش قدرت ها در آن، حجم وسیعی از مطالب رسانه ها را به خود اختصاص داد. در این بخش نیز دیدگاه ها متناقض بود.

دو طرف به طور رسمی خود را پیروز میدان معرفی کرده بودند، پس دور از انتظار نبود که رسانه های وابسته به آن ها نیز همین مسیر را دنبال کنند، رسانه های نزدیک به حزب الله و نیز رسانه ای ایرانی، صدور قطع نامه را پیروزی مقاومت و شروع اضمحلال اسرائیل دانستند. در سوی دیگر رسانه های غربی کار حزب الله را حداقل در بعد نظامی تمام شده اعلام کردند؛ برای مثال در سایت BBC در تحلیلی به قلم " پل رینو لدز " " Paul Reynolds " ادامه حیات حزب الله را فقط در فعالیت های سیاسی و اجتماعی می داند و حتی موفقیت های نظامی حزب الله را با درگیری های " الکرامه " در سال 1968 که به پیروزی چریک های فلسطینی در کنار رود اردن منجر شد، مقایسه می کند که بعد از دو سال به تسلیم و شکست در مقابل اسرائیلی ها تبدیل شد، در بخش دیگری از این تحلیل ها از هراس کشورهای عربی از قدرت گرفتن شیعیان وابسته به ایران سخن گفته می شود.

همچنین پل رینولدز در تحلیل دیگری در سایت BBC، شکست خورده ی اصل جنگ را شهروندان لبنانی معرفی می کند و به نوعی مردم لبنان را در مقابل حزب الله قرار می دهد. وی در این تحلیل با مطرح کردن چند سوال، مخاطب را به سمت پذیرش شکست حزب الله پیش می برد. اما آنچه در فضای اینترنت مشهود بود، انعکاس واقعی اخبار توسط وبلاگ نویسان که حتی بعضی از آنها از اسرائیل می نوشتند ؟؟؟ که همه دلالت بر شکست اسرائیل و اشتباه آن در حمله به لبنان داشت.

به هر حال، می توان گفت بی بی سی فضای رسانه ای مطلوب صهیونیست ها را فراهم ساخته تا بسیاری از وقایع را وارونه جلوه داده و صهیونیست ها را مظلوم این جنگ نابرابر نشان دهد.

در رسانه های وابسته به دو طرف، گاهی اخبار و تحلیل هایی در گفتار با خط مشی کلی این رسانه ها نیز دیده می شود.

با نگاه خویش بینانه به این موضوع، احترام به مخاطب و پایبندی به صداقت را می توان دلیل چنین اقدامی دانست.

اما دیدگاه بدبینانه این کار را فریب مخاطب برای کسب اعتماد بیشتر می داند. به عنوان مثال می توان به مصاحبه ی، " دن تول " مدیر دفتر برنامه های اضطراری یونیسف با شبکه ی CNN اشاره کرده که در آن به وضعیت نامناسب آوارگان غیر نظامی لبنانی و کمبود آب و امکانات در کمپ های اسکان آنان پرداخته شده بود.

جنگ رسانه ای از نگاه پژوهشگران حوزه ی ارتباطات

امروزه روش های بسیار پیچیده ای در جنگ روانی به وسیله ی رسانه ها به کار گرفته می شود که آن ها را به عنوان جنگجویان جنگ سرد مطرح می کند.

به عقیده برخی از پژوهشگران حوزه ارتباطات در پایگاه اینترنتی جنگ رسانه ای یا media war، یکی از انوع جنگ های نرم به شمار می رود که در آن سربازان میدان نبرد، خبرنگاران و نویسندگان رسانه های مختلف هستند.

در این میان، اینترنت رسانه ی جدیدی است که امکانات فوق العاده و خاصی را در اختیار جنگ رسانه ای قرار داده است که این رسانه های شخصی اینترنتی می توانند تصاویر مستقیم و مستندی را از درون کشورها ارائه دهند.

این رسانه ها در برابر رسانه های غول پیکیری که به رسانه های جریان اصلی مشهورند، قرار دارند و به عنوان رسانه جایگزین شناخته می شوند که دهها هزار وبلاگ فارسی و انگلیسی که در کشورهای مختلف نوشته می شوند بخشی از پتانسیل موجود در این زمینه هستند.

لزوم توجه بیشتر مخاطبان به عملکرد رسانه ها

تمامی مباحثی که تا این جا مطرح شد، اتفاقاتی است که هر روز بارها و بارها در سطوح مختلف در حال رخ دادن است، بحران و درگیریهای پیش آمده در جنگ آمریکا علیه عراق، رژیم صهیونیستی به فلسطین و بالاخره در منطقه ی خاورمیانه میان حزب الله لبنان و ارتش اسرائیل از مواردی بود که تمام این تقابلات را به طور آشکار در معرض دید نگاه های بیدار قرار می داد.
نگاهی گذرا به آن چه در صحنه ی خبری و تحلیلی توسط رسانه های جمعی و نیز وبلاگ نویسان منتشر شد، خود شاهد مثالی است بر پیچیدگی های موجود در این عرصه.

یافتن حقیقت از میان حجم گسترده تبلیغات کار ساده ای نیست. بنابر این لازم است که مخاطبان و دست اندرکاران دید وسیع تری نسبت به آن چه رسانه های رسمی نقل می کنند، داشته باشند که البته با حضور وبلاگها این گستره با گست جدی روبرو شده و تعادل یک سویه نگری رسانه ای بر هم خورده است؛ چیزی که علیرغم تلاش مافیای صهیونیستی در رسانه های رسمی با حضور پر قدرت وبلاگها مضمحل شد.

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: چهارشنبه, 22 شهریور 1385
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 65
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 15
بازدید 10675 بار
شما اينجا هستيد:خانه