نگاهی به چالش های وبلاگ نویسی طلاب

    به مناسبت سومین سال وبلاگ نویسی در ایران

پنج شنبه, 27 اسفند 1383 ساعت 14:59
    نویسنده: احمد نجفی
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

اشاره

هنگامی که پدیده «وبلاگ» در جامعه رواج یافت، کمتر کسی تصور می کرد که کارکرد آن فراتر از یک دفترچه خاطرات یا روزنوشت عادی رود. اینک بیش از پنجاه هزار وبلاگ فعال فارسی در آمار عنوان می شود و هر روز این پدیده جلوه خاصی از جهات مختلف سیاسی، فرهنگی، علمی و مذهبی به خود می گیرد.

انجمن ها و تشکلات گوناگونی که با محوریت وبلاگ نویسی تشکیل شده اند، در حال حاضر به یک دغدغه جدی برای مسئولان کشور تبدیل شده است که نه می توان با آنها برخورد جدی کرد و نه می توان به آسانی از کنار آن گذشت. در نوشتار پیش رو، زاویه ای از حضور طلاب در این «همهمه مدرن» را بررسی می کنیم و به برخی از آسیب های وبلاگ نویسی طلاب اشاره خواهیم کرد.

حضور طلاب در عرصه وبلاگ نویسی

حضور طلاب علوم دینی در عرصه وبلاگ نویسی به دو گونه است: عده ای سعی می کنند پشت نقاب «یک جوان، نوشته های عرفانی - فلسفی و یا چهره ای دانشجویی» بدون افشاء ماهیت، عقاید طلبگی خود را عنوان کنند. اینان در پیام های خود نیز از دین و مذهب دفاع می نمایند؛ اما با چهره ای روشنفکرانه حتی به دوستان خود توصیه می کنند که تا حد امکان هویت آنها را فاش نسازند. در اینجا به توصیه ها توجه شده و نامی از آنها برده نمی شود.

اما اگر به دسته بعدی وبلاگ های طلاب که با انتخاب عنوان صریح و یا با بیان مطالب روشن، اصرار دارند که به عنوان یک طلبه شناخته شوند، تأملی کنیم، خواهیم دید که اثرگذاری این دسته بسیار فراتر از آن پرده نشینان خواهد بود. کنجکاوی کاربران اینترنتی و برخی سؤالات پرتعجب از جمله اینکه «آیا شما واقعاً روحانی هستید؟»، اولین قدم در استقبال از وبلاگ های طلبگی است. این ابتکار را برای نخستین بار یک سید اصفهانی در انتخاب عنوان «یادداشت های یک طلبه» (1) به خرج داد و پس از آن «منبرنت» (2) این راه را تکمیل کرد.

اینک ده ها وبلاگ کاملاً حوزوی حیات پر فراز و نشیب خود را با فراز و فرودهای جالب ادامه می دهند. روزهای یک طلبه چگونه می گذرد؟ در حجره ها چه خبر؟ هوای بالای منبر چطور است و ده ها مورد ناب را می توان در این نوع وبلاگ ها یافت. اگر چه «درد دل های یک روحانی»(3) پا را فراتر گذشته و از برخی مسائل ناگفته که خواهیم گفت کدام هستند، سخن به میان آورده است، ولی به هر حال برای کاربران مشتاق همیشه موضوع حجره طلبگی و زندگی آخوندی همچون اسرار فرسنگ ها کیلومتر زیر زمین جالب است. کاربران، انگشت تعجب بر دهان گرفته و در بسیاری مواقع سر تحسین تکان می دهند؛ وقتی جمله کنایه ای و عاطفی و در عین حال متین یک طلبه به همسرش را می خوانند و از خود می پرسند که آیا طلبه ها هم به این چیزها توجه دارند؟ و آنانی که کم و بیش با حوزویان در ارتباط هستند، از اینکه مدرکی از همجنس بودن آدمیان با روحیانیان به دست آورده اند، خوشحال می گردند.

زمانی که یکی از همین طلاب در تبلیغ به سر می برد، در وبلاگ ش به دوستانش توصیه می کند که در دوران نامزدی به تبلیغ نروند؛ چنان که خود هنگام بازگشت، بی صبرانه برای همسرش نوشت: «اختصاصی او! انتظار به پایان رسید. تا دو روز دیگر به خانه بر می گردم....»

یک بررسی ساده نشان می دهد زمانی که وبلاگ های طلبگی با ماهیت روشن خود در عرصه اینترنت فعالیت می کنند، استقبال از آنها چند برابر شده و تأثیر کلام بیشتر است. از این رو، به آن دسته از طلابی که قصد وبلاگ نویسی دارند توصیه می شود با اعتماد به نفس و سر بلندی بر ماهیت حوزوی خود پافشاری کنند و در عین حال، اعتقادات خود را به طور علنی بیان کنند. زمانی که نویسنده وبلاگ نظر خود را در خصوص وقایع اجتماعی همچون زلزله، انتخابات، عید و عزا می نویسد، خواننده از کجا بفهمد که این نظر یک طلبه است؟ و آیا بدون درک این مهم، می توان انتظار داشت که تأثیر مورد نظر نویسنده به خواننده منتقل شود؟

ضرورت وبلاگ نویسی طلاب

البته بایسته است که پیش از بحث و جدل در خصوص اعلام یا اخفاء هویت طلبگی در وبلاگ ها، درباره ضرورت وبلاگ نویسی طلاب چند سطری بنویسیم. اگر چه گوشه ای از این ضرورت ها بیان شد، اما نکته مهم آن است که طلاب از آنجایی که پا در اقیانوسی نهاده اند و خود را چون طفلی در گوشه این اقیانوس می بینند، به خود نه حق اظهار ساده ترین عقاید و مطالب را می دهند و نه جرأت چنین کاری را دارند. این نکته را به هنگام صحبت با چند طلبه به وضوح درک نمودم؛ فاضلی از طلاب تهران که واقعاً یدی در حکمت و معارف دینی داشت و ضرورت حضور در فضای وبلاگ را دریافته بود، می گفت که باید کمی فکر کنم که آیا می توان وارد این عرصه شد و شکست نخورد، باید یک دلیل اصولی و عقلی برای وبلاگ نوشتن پیدا کنم.

وی در نهایت، با وجود آنکه وبلاگی برایش تهیه نمودم، ولی از نگاشتن حتی چند خط امتناع کرد و اظهار داشت که هنوز برای ابراز عقیده و ورود به اجتماع زود است!!!
این در حالی است که بچه دبیرستانی ها و دانشجویان به سادگی می گویند و می نویسند و ادعای عوض کردن فرهنگ و سیاست را هم دارند. آیا طلبه ای که بیش از ده سال در حوزه بوده و معارف دینی را به شکل ریشه ای فرا گرفته است، به اندازه یک دانشجوی الهیات نمی تواند از حریم شیعه دفاع کند؟

حال که صحبت به اینجا رسید، بهتر است بدانید که بیش از دویست وبلاگ از حریم تشیع دفاع می کنند و منابع آنها را برخی کتاب ها و مجلاتی تشکیل می دهند که غیر حوزوی هستند.

طلبه فاضلی که دغدغه شکست در برابر مخالفان را دارد، باید بیشتر از خود نگران این جوانان کم مایه، اما با غیرت و پر شور باشد و به کمک آنها بشتابد.

دکتر جلالی در نشستی با طلاب عنوان کرد که لازم است برای هر طلبه ای که وارد حوزه می شود، یک پایگاه اطلاع رسانی اختصاص داد تا نظرات و ایده های خود را برای مردم عنوان کند. اگر چه مانند دکتر جلالی، به خود این جرأت را نمی دهم که این گونه اظهار نظر کنم، ولی این پرسش مطرح است که آیا وبلاگ نمی تواند به اندازه سفر تبلیغی یک روحانی به مناطق مختلف کشور اثرگذار باشد؟ اگر چه مواجهه چهره به چهره تأثیرات خاص خود را دارد، ولی وبلاگی که روزانه بیش از پنجاه بازدید کننده دارد، دست کم می تواند گوشه ای از نیازها و خلأ موجود را در مواجهه با کاربران اینترنت که اغلب آنها از اقشار تحصیل کرده جامعه هستند، تأمین کند. اگر یک وبلاگ نویس روحانی فرصت کافی داشته باشد، می تواند هر روز پاسخگوی ده ها نفر از کاربرانی باشد که از طریق پیام نگار (E-mail) و یا مسنجر، خواهان گفتگو با وی هستند و می خواهند مشکلات عدیده روحی و خانوادگی و ده ها مسئله دیگر را با وی در میان بگذارند. نگارنده، اینک با این مسئله مواجه شده و به ناچار با معونه کم علمی خود، گوش شنوا و سنگ صبور تعداد زیادی از جوانان است که به شکل ناشناس در پی یافتن یک روحانی و درد دل با وی هستند.

آسیب شناسی وبلاگ نویسی طلاب

گاهی اوقات وبلاگ طلاب خصوصاً آنهایی که عنوانی گویا و صریح دارند، بیش از آنکه مورد استقبال دوستان باشند، مورد توجه مخالفان قرار می گیرد.

یکی از دوستان طلبه می گفت که از سوی رادیو فردا و رادیو بی.بی.سی چند بار ایمیل زدند و درخواست مصاحبه تلفنی با بنده در خصوص جایگاه اینترنت و وبلاگ در بین حوزویان را داشتند که با قدرت و صراحت تمام، پاسخ منفی خود را اعلام نمودم. از این رو، در ارائه نوشته و تصاویر باید بیش از همه دقت به خرج داد و از عرضه برخی مطالب پرهیز کرد؛ مثلاً خبر اعلام انزجار گروهی از طلاب مشهد از عملکرد مدیریت مدارس این شهر حتی اگر صحیح هم باشد، نباید در اینترنت مطرح شود(4) معلوم نیست که نویسندگان وبلاگ «طلاب خیابانی» (5) به فرض اینکه طلبه هم باشند، چرا این عنوان را انتخاب کرده اند و در مطلع آن نوشته اند:

«طلاب خیابانی، بخوان: سکوت، بغض، غم، درد، دغدغه، پشیمانی». جناب «صریر» (6) هم برایش پیغام گذاشته است که: «ترکیب طلاب خیابانی، ترکیب زشتی است. نمی دانم چرا این نام را انتخاب کرده اید؟ اگر به دنبال این هستید که از ادبیات خیابانی برخی از جوانان استفاده کنید تا آنان را جذب کنید، مطمئناً اشتباه می کنید. من در طلبه بودن شما شک دارم....»

به نظر می رسد که مؤسسات حوزوی از مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی گرفته تا معاونت انفورماتیک دفتر تبلیغات که برای تولید لوح های فشرده هزینه های میلیونی اختصاص می دهند که البته به جا هم هست، لازم است تلاشی نیز در جهت سر و سامان دادن به اوضاع وبلاگ های طلاب در قالب همایش و تشکل داشته باشند. از این طریق می توان بر مطالب وبلاگ های طلاب که تعداد آن به صد نفر می رسد و در حال افزایش نیز هست، نظارت داشت و از آن در راستای توسعه فرهنگ دینی و تحکیم بنای عقیده آحاد جامعه بهره برد.

پی نوشت ها:

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: دوشنبه, 24 اسفند 1383
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 54
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 9
بازدید 12926 بار
شما اينجا هستيد:خانه