وبلاگ؛ حاشیه ای پررنگ تر از متن

    گفتگو با حجة الاسلام و المسلمین دکتر حسام الدین آشنا

چهارشنبه, 29 شهریور 1385 ساعت 17:02
    نویسنده: آزاده شایان فر
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

وبلاگ که ظرف چند سال اخیر وارد عرصه ارتباطات شد و روز به روزهم گسترش بیشتری پیدا می کند، یک سری تعاریف جدید را با خود به همراه آورد. از جمله اینکه در مبحث آموزش های مذهبی، تعبیری هست که  می گویند پا منبری ها در وبلاگ، منبری می شوند. ولی  دکتر حسام الدین آشنا، دکترای علوم ارتباطات و استاد دانشگاه، در این باره نظر دیگری دارد. به اعتقاد ایشان:" در وبلاگ ها منبری ها آمده اند و پا منبری شان را بیان می کنند. نه اینکه پا منبری ها در وبلاگ منبری شده باشند. "

دکتر آشنا می گوید در تبلیغات دینی مبتنی بر اینترنت، وبلاگ ها به عنوان حاشیه تلقی می شوند؛ نه متن.

متن ها سایت ها هستند.  و جریان غالب در واقع سایت هایی هستند که مورد حمایت سازمان های بزرگ تبلیغات مذهبی هستند و این سازمان ها از وبلاگ هایی حمایت می کنند و یا وبلاگ هایی تحت تاثیر جریانات غالب مذهبی تولید می شوند.  به این ترتیب من تصور می کنم که می توان وبلاگ ها را در تبلیغات اسلامی  به عنوان ابزارهای کمکی  شناسایی کرد.

وبلاگ ها در محیط سایبر، یک جریان حاشیه ای تلقی می شوند. وقتی شما جریان غالب را بشناسید، آنوقت آن جریان های وبلاگی حاشیه تلقی می شوند. اینک ارائه نظرات ایشان را از زبان خودشان بخوانید

♦ در وبلاگ، حاشیه بودن به چه شکل اتفاق می افتد؟

◊ تولیدکنندگان متنوع و متکثر وبلاگ ها می توانند تاکیدات مذهبی خودشان را روی اموری قرار دهند که شاید در جریان غالب دینی، روی آن ها خیلی تاکید نمی شود. آن ها می توانند

هر کدام از دید خودشان مطالب را بیان کنند. و این اتفاق افتاده است. درست است که توسعه وبلاگ های با مضامین عرفانی، مذهبی یا حتی روحانی می تواند دلیل توجه بیشتر

وبلاگ نویسان و وبلاگ خوان ها به فضاهای مذهبی باشد؛ اما در عین حال نوع نگاهی که انسان در وبلاگ می بیند، نشان می دهد  که وبلاگ ها معمولا از جریان غالب مذهبی تبعیت نمی کنند؛ دست روی موارد نادر می گذارند، بر تجربیات شخصی خیلی تاکید دارند، مطالعات بین مذهبی یا تاثیرپذیری از مذاهب دیگر در آن ها زیاد مشاهده می شود، و امثال این مطالب.

وبلاگ های مذهبی چگونه اعتبار سنجی می شوند؟

◊ وبلاگ ها دو دسته هستند. یک دسته وبلاگ هایی که  نام نویسنده آن را می دانیم؛ و دسته دوم وبلاگ هایی  که به طور ناشناس یا با هویت جایگزین شده و اسم مستعار  تولید

می شوند. برای اعتبار سنجی وبلاگ هایی که نویسنده مشخصی دارند، دو راه داریم . یکی سنجش اعتبار نویسنده، و یکی سنجش اعتبار متن. در وبلاگ های بی نام یا با نام مستعار،  فقط از طریق سنجش اعتبار متن می توانیم وبلاگ را عملا ارزیابی کنیم. البته باید در راه های سنجش اعتبار متن هم دقت شود. عملا بخش زیادی ازنوشته های مذهبی وبلاگ ها، یک نوع گلچین کردن از مطالب کتاب ها و نوشته های دیگران است. من از این وبلاگ ها زیاد دیده ام که وبلاگ نویس عملا مطالعات دینی خودش را گزارش می کند. در این حالت می شود با سنجش اعتبار  متن اصلی، وبلاگ را هم سنجید. حال نویسنده آن وبلاگ شناخته شده باشد یا ناشناس. پس مسئله فقط یک قسمت است؛  وبلاگ های ناشناس، با متونی که ارجاعی در آن وجود ندارد. اینجا  دیگر مجبوریم از سنجش های دینی یا سنجش متن دینی استفاده کنیم. آن ها را با ملاک های دینی تطبیق بدهیم و ببینیم چقدر اعتبار دارند یا چقدر اعتبار ندارند.

تشخیص این اعتبار با چه کسی یا کجا است؟

◊ اول این را بگویم که ماهیت وبلاگ یک ماهیت غیر متمرکز است. اینطور نیست که شما بیایید و بگویید من تشخیص دادم پس ببندیمش. یا من تشخیص دادم پس بازش کنیم. نه؛ ولی

می شود یک نهاد حوزوی یا یک نهاد دینی متشخص، وبلاگ ها را بطور دائمی ارزیابی کند و فهرستی از وبلاگ های توصیه شده و توصیه نشده ارائه دهد. می توانند این گزارش را بطور ماهیانه منتشر کنند. بگویند ما به عنوان یک نهاد معتبردینی( مثلا سازمان تبلیغات اسلامی یا مراکز دیگر)، این وبلاگ ها را در این موضوعات توصیه می کنیم که  بخوانید ، و

این گروه دیگر را وبلاگ های نا مناسبی می دانیم. این یک نوع اطلاع رسانی است برای عموم ،تا پیش از اینکه عملا با مطلب مسئله سازی  مواجه شوند، امکان ارزیابی و شناسایی اش را توسط یک منبع مستقل علمی داشته باشند.

با افزایش روزافزون وبلاگ ها، چنین کاری باز هم ممکن است؟

◊ به نظر بنده ممکن است.  خیلی هم لازم تر می شود. هر چه وبلاگ ها افزایش پیدا می کنند، نیاز به  یک چنین موسسات سنجش گری بیشتر می شود.

پس اینطور که من از صحبت های شما استنباط می کنم، وبلاگ حاشیه ای است بر متن سایت ها. که این حاشیه به آن صورت هم تاثیر گذار نیست!

◊ من نمی گویم تاثیرگذار نیست؛ می گویم شما مطالب حاشیه ای را آنجا پیدا می کنید. یعنی از لحاظ جهت دهی به اذهان، نقاط آسیب اش آنقدری نمی تواند محل خطر باشد.

ببینید؛ من فکرمی کنم وبلاگ ها عملا برای خودشان شبکه های ارتباطی کوچک تری تعریف می کنند. یعنی یک وبلاگ شبکه ارتباطی صاحب وبلاگ با وبلاگ هایی است که به عنوان لینک معرفی می کند، با وبلاگ هایی که اون رو به عنوان لینک معرفی می کنند. مخاطبان واقعی و جدی وبلاگ ها همین به اصطلاح شبکه های مرتبط وبلاگ ها با یکدیگر هستند. از نظر خوانندگان، شما می دانید که یکی از مشکلات خیلی مهم وبلاگ نویس ها، فقدان خواننده است. که معمولا موجب سرخوردگی هم می شود. افراد نویسنده به همه جا میل می زنند، در کامنت های همه می گویند شما را به خدا بیایید و وبلاگ من را نگاه کنید. به خصوص در مورد وبلاگ های با رویکرد مذهبی بر آورد من این است که مشکل فقدان مخاطب جدی تر هم هست.

♦ دلیلش چیست؟

◊ دلیلی که من در مصاحبه دیگری هم عرض کردم، این است که وبلاگ های مذهبی بیشتر از اینکه دارای تنوعباشند، دارای تکثر هستند. یعنی به نوعی تکرار هم هستند و هم ایجاد زدگی می کند.نو آوری در آن کم است.

شما برای تولید بیشتر وبلاگ های دینی معتبر چه راهکاری را ارائه می دهید؟

◊ من فکر می کنم ان کار همین لان هم دارد انجام می شود. به عنوان نمونه موسسه تبیان همین کار را دارد می کند. دانشگاه ما هم همینطور. اینکه مرکز معتبر، اینچنین وبلاگ هایی را مورد حمایت خودشان قرار دهند.

این کار مورد استقبال هم  قرار گرفته است؟

◊ نه؛ خیلی هم نه. ولی باعث شد که بچه ها در واقع تولید کردن را یاد بگیرند. از طرف تولید کنندگان بله مورد استقبال قرار گرفته است. ولی در مورد تبیان آن ها عملا  تعداد زیادی را ثبت کرده اند که الان عضو این شبکه هستند. ولی اصل حرف من این است؛ چرا اینقدر وبلاگ را در بحث مذهبی مهم می کنیم که حالا اینقدر نگرانش باشیم!؟

آیا شما اصلا وبلاگ را به عنوان یک رسانه قبول دارید؟

◊ بله به عنوان یک رسانه شخصی قبول دارم.

از جهت تاثیر گذارییش شما قائل هستید که تک وبلاگها هم مهم باشند؟

◊ من فکر می کنم تک وبلاگ ها خیلی مهم نیستند. وبلاگ به عنوان یک جریان اجتماعی مهم است. اما تک وبلاگ ها خیلی مهم نیستند.

وبلاگ یک جریان اجتماعی اثر گذار است یا صرفا انعکاسی از اتفاقات درون اجتماع به شمار می رود؟

◊ به نظر بنده هیچ کدام از این دو تا نیست. وبلاگ تمرینی است برای نوقلمان که بنویسند. اهمیت اصلی وبلاگ را من در ایجاد تجربه شخصی در تولید رسانه ای می دانم. بیشتر از اینکه برای من خوانده شدن وبلاگ ها مهم باشد، نوشتن وبلاگ ها مهم است.

سابق بر این، افراد با  محدودیت امکانات چاپی مواجه بودند، نوقلمان شانس زیادی  برای اینکه نوشته هایشان جایی منتشر شود نداشتند. ولی حالا این امکان را پیدا کرده اند که

نوشته هایشان را در دسترس قرار دهند. با اینکه منتشر نمی شود، ولی در دسترس قرار می گیرد. به نظر من ارزش وبلاگ دراین است. این مطلب که افراد حرفه ای و  کهنه کار هم در وبلاگ می نویسند، عملا برای تفنن است. برای آن ها یک کار جدی تلقی نمی شود. مگر کسانی که استفاده آموزشی از وبلاگ می کنند. مثلا آقای شکر خواه یا بنده یا دیگران، وبلاگمان بیشتر جنبه سخن گفتن با دانشجوهایمان را دارد.

اصولا ورود وبلاگ به دنیای ارتباطات، چه ساختار شکنی هایی را با خودش به همراه داشت؟

◊ در سوال قبلی به آن اشاره کردم. مهمترین کارکرد وبلاگ از نظر بنده، افزایش تولید کنندگان است. این که گفتار های غیر مصلحت سنجانه و حرف های شخصی تر وارد فضای ارتباطی شوند. و مباحثی در بگیرد که در فضای واقعی، در نمی گرفت. نه فقط در محیط های چت، و یا اتاق های گفت و گو؛ در خود وبلاگ ها هم مباحثی انجام می شود که  کمتر در محیط واقعی به این صراحت و به این شفافیت اتفاق می افتد.

نظر شما راجع به فیلتر کردن وبلاگ ها چیست؟

◊ من طبیعتا با فیلتر کردن وبلاگ ها ی مستهجن، موافقم. بخصوص وقتی که کودکان و نوجوانان را هدف قرار می دهند. فیلتر کردن اینگونه وبلاگ ها توجیه دارد. ولی فیلتر کردن وبلاگ هایی که در مواضع عقیدتی  یا  سیاسی بحث می کنند، موجب افزایش حساسیت در جامعه می شود.

آقای دکتر، خودتان هم وبلاگ دارید؟

◊ یک وبلاگ دارم به نام فرهنگ و ارتباطات. از سال 80 این وبلاگ را دارم.

روزانه می نویسید؟

◊ نه؛  هفتگی می نویسم.

آنطوری که قبل از شروع به نوشتن انتظارش را داشتید از آن استقبال شد؟  خودتان را راضی می کند؟

◊ بله خیلی. چون فکر نمی کردم یک نفر هم بخواند.

در ارتباط با دانشجوهایتان می نویسید؟

◊ در ارتباط با دانشجویان و دوستان؛ بله.

در مورد وبلاگ صحبتی مانده که بخواهید اینجا مطرحش کنید؟

◊ فکر می کنم بیشتر از اینکه ما نسبت به محدود کردن وبلاگ احساس خطر کنیم، باید از سرخوردگی بچه های وبالگ نویس احساس نگرانی بکنیم. باید از بچه های وبلاگ نویس به گونه ای حمایت شود که  بتوانند بیشترتولید کنند.

منظورتان چه حمایتی است؟

◊ می توانیم خیلی از اهدافمان رادر قالب شبکه سازی  پیش ببریم. شبکه سازی به این معنا که وبلاگ ها را به سمت موضوعی تر شدن و عمومی تر شدن هدایت کنیم  و افرادی که روی یک موضوع تولید محتوامی کنند را با یکدیگر مرتبت  کنیم.

آینده دنیای وبلاگ را چطور می بینید؟

◊ با توجه به اینکه به نظر در آینده امکانت بیشتری به وبلاگ ها تعلق خواهد گرفت، خیلی رو به رشد می بینم ، در ضمن فکر می کنم در آینده شاهد تخصصی تر شدن تولید، و تخصصی تر شدن مصرف هم باشیم.

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: چهارشنبه, 22 شهریور 1385
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 54
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 15
بازدید 11596 بار
شما اينجا هستيد:خانه