ضرورت تشکیل شبکه اطلاع رسانی معارف اسلامی در ایران*

چهارشنبه, 30 بهمن 1381 ساعت 14:08
    نویسنده: دکتر عباس حرّی
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

از جمله افتخارات تمدّن اسلامی، تکیه فراوان آن بر کتاب، علم اندوزی و مفاهیم وابسته و متعلّق به آنهاست. کتاب نه تنها خود معجزه این آیین تلقی می شود، بلکه بر استفاده از آن، حتّی در معانی به ظاهر نامتعارف، اصرار شده است. «قلم» به عنوان ابزار تولید کتاب، و «ما یَسطُرُون» به عنوان تجلّی معانی و مفاهیم مندرج در کتاب تا اوج قابلیت سوگند خوردن ارتقاء می یابد و اوج الوهیت خداوند با تعلیم با قلم تصویر می شود که خود تأکید بر کتاب است، و «علم» به مثابه منشأ شکل گیری کتاب و منتهای فراگیری از کتاب، در چهارمین مرتبه از فراوانی (750 بار) در قرآن کریم، پس از کلمات کلیدی پربسامدی چون الله (2800 بار)، ربّ (950 بار) و ایمان (755 بار)(1) قرار می گیرد.

احادیث و روایات فراوانی درباره اهمیت و ارزش کتاب و نوشتن و خواندن در متون و منابع موجود است. در بخش پر ثمر تاریخ اسلام، بزرگترین دانشمندان جهانی پرورش یافتند، کتاب ها نوشتند، شاگردها پروردند، و تا رأس هرم اندیشمندان زمان صعود کردند(2)، و بسیاری از عالمان دوران را ریزه خوار خوان معرفت خویش ساختند. مساجد با حلقه های درس و بحث خود با کتابخانه ها چنان در هم تنید(3) که بیشتر به مجامع و محافل علمی و محلّ تعاطی اندیشه ها می مانست. گویی که سجده عالمانه و برخاسته از آگاهی نسبت به عظمت خداوند در چنین مکان هایی زیبنده تر و سزاوارتر می نمود. سلاطین، حکّام و وزیران با تأسیس کتابخانه، برای خود فخر می آفریدند، که اندیشه زمان آن را فخر می شمرد و فرمانروایان پیوسته بر آن بوده اند که حمایت اندیشه عصر را به سوی خود بخوانند.

درباره مفاخر تمدن اسلامی از این بابت بسیار گفته اند و نوشته اند و تکرار همان گفته ها و نوشته ها نیز علی الظاهر بر مجموعه های پیشین افزوده است و باز هم خواهد افزود. امّا از آن همه « فضل پدر » ما را « چه حاصل » آمده است؟ آنچه اکنون در دست داریم، چیست؟ این که ما به دنبال تلاش های آنها چه کرده ایم و در چه نقطه ای از هرم تمدّن جهانی ایستاده ایم، خود مقوله دیگری است. سؤال این است که آنچه آنها کرده اند و نوشته اند و بعدها بر آن مجموعه افزوده شده، در کجاست؟ چگونه نگهداری می شود؟ چگونه می توان به آنها دست یافت؟ و آنچه را امروزیان کرده اند، چگونه می توان بازشناخت؟

حقیقت امر این است که پیوند میان تلاش های علمی و فرهنگی مسلمانان جهان از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست. مفهوم «تعاون» که چنان با قدرت و صلابت بر مسلمانان نازل شد، اکنون دارای کمترین تجلّی عملی است. گویی تکرار آن نوعی مصونیت اُمّی پدید آورده است. چه ابهامی در «تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ والتَّقوی» است؟ و کدام «بِرّ» و نیکویی برتر از دانش آموزی، معرفت اندوزی، و داد و ستد دانش و اطلاعات میان امّت اسلامی است؟

دانش و اطلاعات موجود در زمینه علوم اسلامی که در متون و منابع مضبوط است و در نقاط مختلف نگهداری می شود، بسیار دشواریاب‌تر از گذشته است. موانع دستیابی به این مجموعه از دانش و اطلاعات، برخی به دلیل وجود مرزبندی های سیاسی، و بعضی ناشی از قید و بندهای سازمانی، مدیریتی و بعضاً انحصارطلبانه است، که طبعاً بعضی از آنها موانع بیرونی و بین المللی و برخی موانع درونی و ملّی است. گرچه این موانع تنها بر سر راه داد و ستد اطلاعات و معرفت دینی نیست و ناظر بر کلّ اطلاعات و دانش در حوزه های علوم و فنون است(4)، لیکن آنچه در این مختصر مورد نظر است منحصراً علوم و معارف اسلامی است، و مشخصاً علوم قرآنی، حدیث، فقه و اصول، کلام، حکمت، رجال، و حوزه های وابسته و نیز فهارس مرتبط با آنهاست.

وضعیت موجود در ایران

بی تردید، نخستین شرط برای برقراری تعاون و داد و ستد اطلاعاتی در مقیاس منطقه ای یا بین المللی، حضور جدّی نظامی تعریف شده در مقیاس محلّی و ملّی است.(5) در ایران، به عنوان یکی از کشورهای اسلامی، سازمان های متعدّدی به تلاش در زمینه دسترس پذیر ساختن اطلاعات اسلامی می پردازند(6) که پیوندی با یکدیگر ندارند و مدیریت هماهنگی بر آنها نظارت ندارد و همچنین رابطه ای جدّی نیز با مراکز مشابه بین المللی برقرار نکرده اند. این سازمان ها ممکن است کُلّاً یا بعضاً به مسائل مربوط به دانش و اطلاعات اسلامی بپردازند که می توان از مراکزی در مشهد، قم، تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و شهرها و استان های مختلف دیگر نام برد. امّا مراکز تحقیقاتی فرهنگی و نیز کتابخانه های مرتبط با آنها عمدتاً در سه شهر قم، مشهد و تهران مستقر است. طبق بررسی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در سال 1372، تعداد 65 مرکز تحقیقاتی فرهنگی در قم به مطالعه و تتبع اشتغال دارند و تعداد 27 کتابخانه نیز در این شهر فعّال است، که از این میان به جز معدودی، بقیه با مطالعات اسلامی ارتباط دارند.(7) در مشهد نیز 25 مرکز فرهنگی و 28 کتابخانه به فعّالیت اشتغال دارند.(8) در تهران بیش از 14 مرکز مشخصاً به مطالعات اسلامی می پردازند.(9) لیکن مراکز و کتابخانه های متعددی وجود دارد که بخش قابل اعتنایی از فعّالیت ها یا مجموعه آنها به علوم اسلامی تعلّق دارد. تعداد منابع موجود در کتابخانه های این حوزه از 325 جلد تا 531/000 جلد متغیر است. متخصّصان کتابداری و اطلاع رسانی به ندرت در این کتابخانه ها به فعّالیت مشغولند، و همکاری و داد و ستد میان این مراکز و کتابخانه ها، حتّی در میان واحدهای مستقرّ در یک شهر نیز چندان معمول نیست.

گام های اخیری که در زمینه رایانه ای کردن این اطلاعات برداشته شده، مسؤولیت هماهنگی سازمان های مرتبط با این امر را بیشتر کرده است؛ به عنوان مثال، تعداد 107 بانک اطلاعاتی در قم و تهران ایجاد شده که همگی به ذخیره اطلاعات مختلف در حوزه معارف اسلامی می پردازند. مروری بر این بانک های اطلاعاتی نشان می دهد که به میزان 33 درصد همپوشانی در محتوای نظام اطلاع رسانی اسلامی باید همچون پیکری واحد عمل کند تا بتواند هم در نظام کلان اطلاع رسانی کشور جایگاه مشخصی به خود اختصاص دهد و هم در مقیاس بین المللی به داد و ستد اطلاعاتی با سایر جوامع و مجامع اسلامی بپردازد. باشد که این همه، پرتوی از درخشش های کهن اسلامی را بر تیرگی های عصر حاضر بتاباند.

بانک ها وجود دارد. این بجز همپوشانی بانک ها به دلیل تعریف نشدن حدود و ثغور موضوعی هر یک از آنهاست، وگرنه درصد همپوشانی فراتر خواهد رفت.

در این مراکز، گرچه کارهای موازی و تکراری انجام می شود، لیکن فعّالیت های سودمندی نیز صورت گرفته که می تواند در نظامی هماهنگ مورد استفاده کلیه این مراکز و سایر سازمان های علاقه مند قرار گیرد. اما چنین اقدامی مستلزم داشتن برنامه ای جامع برای ایجاد هماهنگی میان این گونه فعّالیت ها جهت بهینه سازی اطلاع رسانی اسلامی است، و این هماهنگی تنها با حضور نظامی تعریف شده برای این منظور میسّر است. چنین نظامی را می توان به اعتباری، «شبکه ملّی اطلاع رسانی اسلامی» نامید، و ناگزیر باید علاوه بر ایجاد ارتباط میان اعضاء، شرایط هماهنگی میان مراکز عضو شبکه را نیز پدید آورد، و این خود مستلزم تعریف تشکیلاتی شبکه است.

درک درست نسبت به چنین نیازی، در واقع چند سال پیش در حوزه علمیه قم احساس شد. در سال 1369 به سفارش مرکز تحقیقات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، طرحی برای ایجاد نظام اطلاع رسانی اسلامی تهیه و تدوین گردید که در آن ضرورت ها و برنامه های نظامی هماهنگ برای اطلاع رسانی در حوزه گسترده معارف اسلامی عنوان شده بود. این طرح، البته هیچ گاه به طور جامع تحقق عملی و اجرایی نیافت، اما یک سلسله برنامه های مقدماتی و ملزومات امر به طور مجزا به اجراء درآمد، که تدوین اصطلاحنامه علوم قرآنی، به عنوان بخشی از اصطلاحنامه علوم اسلامی، معاجم گوناگون، راهنماهای مراکز فرهنگی در یکی دو شهر از آن جمله اند.

امّا از آن زمان تاکنون قریب 6 سال می گذرد و در این فاصله، وقایع مهم و تعیین کننده ای در اطلاع رسانی اسلامی پدید آمده است، که از جمله به موارد زیر می توان اشاره داشت:

  1. تأسیس مراکز جدید که فعّالیت خود را در حوزه دانش های اسلامی آغاز کرده اند؛
  2. اجرای برنامه های جدید در مراکزی که قبلاً وجود داشته اند؛
  3. تشکیل بانک ها و پایگاه های اطلاعاتی رایانه ای در زمینه معارف اسلامی.

این رویدادها، طبعاً ضرورت هماهنگ کردن فعّالیت ها را محسوس‌تر کرده است، و دلایل این ضرورت نیز خود ناشی از افزایش یافتن همین مراکز یا فعالیت های آنهاست؛ زیرا هر چه تعداد این حرکت ها افزایش یابد، به همان نسبت بیم دوباره کاری و صرف هزینه و وقت و نیروی مضاعف فزونی خواهد گرفت.

چند پیشنهاد

برای پرهیز از نارسایی ها و ناهماهنگی های پیشگفته، لازم است سیاست و برنامه واحدی بر حوزه اطلاع رسانی حاکم باشد تا تعیین وظایف مراکز، پردازش اطلاعات مرتبط با این حوزه، و چگونگی ارائه خدمات در این زمینه تابع سلایق شخصی یا سازمانی نباشد.

نظام اطلاع رسانی اسلامی، در عین استقلال موضوعی، زیر مجموعه ای از نظام ملّی اطلاع رسانی کشور است و باید از الگوها و ضوابط مقبول دست کم از جهات فنّی و ساختاری، تبعیت کند. در عین حال، به اعتبار این که نظام های فرعی، خودْ ویژگی های هر نظام و سیستمی را دارا هستند، لازم است مستقلاً به موارد زیر عنایت شود:

- شورایی متشکل از مدیران مراکز مهمّ اطلاع رسانی اسلامی تشکیل گردد. در ترکیب این شورا لازم است که متخصّصان اطلاع رسانی و تحلیل سیستم نیز لحاظ شوند.

- این شورا با تشکیل کمیته های کار، سیاست و برنامه واحدی را برای فعّالیت های مختلف در این حوزه طراحی و به مراکز عضو ابلاغ کند.

- شورای نظام اطلاع رسانی اسلامی ناگزیر می بایست برای مسائل مهم زیر تعیین تکلیف کند:

  1. محلّ دبیرخانه شورا و وظایف اعضای شورا و آیین نامه های اجرایی کار را پیش بینی کند؛
  2. اجرای برنامه های پژوهشی و خدماتی اطلاع رسانی اسلامی را مشخصاً تعریف و به عنوان وظایف مراکز، به تناسب اهداف آنها به ایشان ابلاغ کند؛
  3. ایجاد هرگونه مرکز یا اجرای هرگونه برنامه جدید در این زمینه با نظر و تأیید این شورا صورت گیرد؛
  4. ایجاد یا استمرار پایگاه های اطلاعاتی به تناسب وظایف مراکز، میان آنها تقسیم و در هر مورد تنها یک پایگاه اطلاعاتی ایجاد شود، ولی تمام مراکز در تقویت پایگاه ها صرف نظر از محل استقرار آنها تلاش کنند، تا از تکرار پایگاه های مشابه، حتی اگر با نام های متفاوت باشد، جدّا جلوگیری شود؛
  5. با رهنمودها و برنامه هایی که از سوی شورای نظام ارائه می شود، مراکز با یکدیگر ارتباط و همکاری دو جانبه داشته باشند، و موجودی هر مرکز بتواند با تساهل مدیریتی و سازمانی، مورد استفاده سایر مراکز قرار گیرد؛
  6. نرم افزارهای رایانه ای مناسب برای هر مقوله از کار، تعریف و برای استفاده در فعالیت های مشابه در مراکز اطلاع رسانی اسلامی توصیه شود؛
  7. زبان موضوعی رسمی، استاندارد شده، و منضبطی برای سازماندهی اطلاعات و متون و منابع اسلامی از طریق طراحی، تهیه، و گسترش اصطلاحنامه های مناسب ایجاد و برای اجرا ارائه شود؛
  8. شرایط فنّی و تجهیزاتی ارتباطات الکترونیک (از قبیل استفاده رایانه، امکانات پست الکترونیک و نظایر آنها) با توجّه به تناسب شبکه های موجود یا پیش بینی شده برای کلّ نظام تسهیل گردد.

تنها در چارچوب چنین پیش بینی هایی است که می توان امیدوار بود نظام اطلاع رسانی اسلامی همچون پیکری واحد عمل کند و بتواند هم در نظام کلان اطلاع رسانی کشور جایگاه مشخصی به خود اختصاص دهد و هم در مقیاس بین المللی به داد و ستد اطلاعاتی با سایر جوامع و مجامع اسلامی بپردازد. باشد که این همه، پرتوی از درخشش های کهن اسلامی را بر تیرگی های عصر حاضر بتاباند.

پی نوشت:

مآخذ:

اطلاعات تکميلي

  • تاریخ انتشار نسخه چاپی: چهارشنبه, 23 بهمن 1381
  • صفحه در فصلنامه: صفحه 34
  • شماره فصلنامه: فصلنامه شماره 1
بازدید 12866 بار
شما اينجا هستيد:خانه