کلیدواژگان: توثیقات، توثیقات عامّ، درایة النور، تطبیقات.
درآمد
در علم رجال، برای ارزیابی روایت و بررسی سند و شناسایی و ارزشگذاری راویان، مراحلی مطرح است:
- اوّل. فهم مفاد سند و شناخت کیفیت تسلسل راویان آن، با شناخت دقیق از روشهای اِسناد مؤلّفان و تحلیل صحیح از حالتهای ویژه مطرح در اسناد روایات از قبیل: تعلیق، تذییل، اضمار، اشاره و... ؛
- دوم. بازشناسی عناوین روات، تمییز عناوین مشترک و تطبیق عناوین مختلف یک راوی و حکم به وحدت یا تعدد عنوانهای حاکی از راویان؛
- سوم. شناخت اختلالات عناوین روات از قبیل: تحریف، تصحیف، سقط و... ؛
- چهارم. جرح و تعدیل راویان سند از جهت وثاقت و ضبط و مذهب؛
- پنجم. ارزیابی اسناد از جهت اتّصال و ارسال؛
- مرحله ششم. بررسی قواعد ارزیابی روایت.
در این مرحله، علاوه بر پردازش ضوابط مورد نظر بر طبق مکتب راویمحوری، دستاوردهای مکتب تجمیع القرائن، فهرستمحوری و نقد المتن برای تحقیق اعتبار روایت گزارش میشود. البته این امر، نگاه ویژه به نقش فهارس در سنجش اعتبار حدیث را میطلبد و لزوم تهیه شناسنامه و پرونده روایات و دیگر مباحث مطرح در علم درایه و غیر آن را توجّه میدهد. این مهم، بر سه مقوله استوار است:
- الف. تبویب روایات؛
- ب. متحدیابی و استقصای اسناد مختلف یک روایت؛
- ج. تعیین روایت واحد متکرر در منابع حدیثی و تعیین موارد تکرار در منابع همعرض و جوامع طولی.
مرحله چهارم از مراحل ششگانه، با چالشهایی روبهروست که توثیقات عامّ بهعنوان عمدهترین راهکار در تعدیل روات و ساماندهی این مرحله، در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد و از طرف دیگر، با توجّه به مشکلاتی در تطبیق و پیادهسازی توثیقات عامّ، به نقش رایانه و شیوه کمکگیری از آن در حلّ این مشکلات پرداخته میشود.
پیشینه تحقیق
بحث توثیقات عامّ با این عنوان و نحوهای که بین متأخرین مطرح شده است، در کتب رجالی متقدّم مثل الفهرست شیخ طوسی، رجال نجاشی و رجال کشّی مطرح نبوده؛ امّا ریشههای اصلی این بحث، در کتب قدما قابل دسترسی است. از این میان، میتوان به: بحث مشایخ ثلاث در کتاب العدّه شیخ طوسی یا بحث اصحاب اجماع در کتاب رجال کشّی یا شهادات صاحبان کامل الزیارات و تفسیر علیبنابراهیم به وثاقت مشایخ خودشان اشاره کرد.
با اطمینان میتوان گفت گرایش علما به ساماندهی مباحث توثیقات عامّ، عمدتا بعد از به وجود آمدن تقسیمات اربعه حدیثی در قرن هفتم هجری توسط سیدبنطاوس و شاگرد ایشان علّامه حلّی، بروز کرده است. مرحوم استرآبادی در کتاب منهج المقال به شمارش برخی از امارات وثاقت پرداخته است و بعد از ایشان، مرحوم محمدباقر وحید بهبهانی مقدّمهاى وزین را در پنج فایده، در علم رجال تألیف کرده که به نام الفوائد الرجالیة به چاپ رسیده است. ایشان در فائده سوم، به طور مبسوط 41 قرینه بر وثاقت و مدح را برشمرده و درباره نحوه دلالت آن، بحث کرده است.
گفتنی است، اماراتی را که ایشان ذکر کرده، اعمّ از اماراتی است که از آنها مدح و وثاقت و غیر آن استفاده میشود. ایشان در جاهای مختلف از تعابیر گوناگونی مانند: «هذه امارة القوة»، «هذه امارة الاعتماد»، «هذه امارة المدح» و «أمارة الوثاقة» استفاده میکند. علاوه بر 41 مورد ذکرشده، حدود 11 مورد دیگر را نیز با فحص در کتب دیگر به دست آوردیم که در انتهای این مقاله، نام برده خواهد شد.
روش تحقیق
مقاله حاضر، به روش تحقیق مطالعاتی نگاشته شده که در آن بر اساس اطّلاعات موجود در کتابهای رجالی، مقالات، گزارشهای موجود در کتب حدیثی، نرمافزارهای موجود در زمینه رجال و حدیث، از جمله نرمافزار «درایة النور» یا نرمافزار «جامع الأحادیث» و منابع دیگر به بررسی نظریهها، مفاهیم موجود و مقایسه مطالعات قبلی با مطالعات فعلی پرداخته است و سعی شده مبتنی بر آن مطالعات، راهکاری برای نزدیک کردن مرحله نظریه و تطبیق با وجود ابزارهای نوین فنّاوری ارائه شود.
ضرورت تحقیق
از آنجا که ساختار اصلی اسناد حدیثی را روات تشکیل میدهد و از طرفی، عمده طریق ما برای رسیدن به اعتبار روایت، همین اسناد موجود باشد، اعتبارسنجی روات و اثبات وثاقت آنها، نقشی اساسی در اعتباربخشی به روایت ایفا میکند. با وجود این، دادههای موجود در کتب رجالی نمیتواند خلأ تعدیل یا جرح را پُرکند. پس، بسیاری از اسناد دچار مشکل عدم حجیت خواهند بود. در این میان، توثیقات عامّ با وجود اختلافات موجود در رد و قبول مبانی آن، بهعنوان بهترین راهکار برای اعتبارسنجی روات و به تبع آن، اعتبارسنجی و تصحیح اسناد روایات مطرح میباشد.
چالشهای و خلأهای جرح و تعدیل روات در کتب رجالی
پس از پیدایش مکتب حلّه، رویکردی جدید در اعتبارسنجی احادیث شیعه به وجود آمد که میتوان با عنوان مکتب «راویمحور» از آن یاد کرد. رکن اساسی حکم به اعتبار روایات در این مکتب، شناخت شخصیت روایی راوی بر طبق دادههای موجود در کتابهای رجالی است. توثیقات و تضعیفاتی که درباره راویان به این مجموعهها راه یافته، نقش مهمی در پذیرفتن یا نپذیرفتن احادیث راوی دارد.
بر اساس این رویکرد، احادیث به چهار قسم: صحیح، موثّق، حسن و ضعیف تقسیم میشوند که رکن اساسی این تقسیم را احوال روات موجود در اسناد تشکیل میدهد. به طور اجمالی، تعریفی که از طرف متاخّرین برای هریک از این اقسام ارائه شده، بدین صورت است:
- * صحیح: روایتی که تمام روات موجود در سند آن تا معصوم(ع) عدل امامی باشند؛ درحالیکه اتّصال بین روات در تمام طبقات برقرار است.
- * موثّق: روایتی که به وثاقت تمام روات موجود در سند آن، تصریح شده است؛ ولی برخی از آنان، غیرامامی باشند؛ درحالیکه اتّصال بین روات در تمام طبقات برقرار است.
- * حسن: روایتی که تمام روات آن، امامی هستند؛ امّا همه یا برخی از آنها، دارای مدح پایینتر از وثاقت باشند؛ درحالیکه اتّصال بین روات در تمام طبقات برقرار است.
- * ضعیف: روایتی که برخی یا تمام روات آن، ضعیف یا مجهول یا مبهم باشد و یا اینکه اتّصال بین طبقات دچار اختلال گردد.(1)
گفتنی است که خود صحیح هم به سه قسم: صحیح اعلائی، صحیح اوسط و صحیح ادنی تقسیم میشود که در این تقسیم، طریق اثبات وثاقت راوی مدخلیت دارد.(2)
بهکارگیری این رویکرد از سوی فقها و حدیثپژوهان در اعتبارسنجی احادیث، با چالشی جدی روبهرو شد. از مهمّترین چالشهای بهکارگیری این رویکرد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
چالش اوّل: وجود بسیاری از راویان مهمل در کتب رجالی
درباره بسیاری از راویان در کتابهای رجالی که در نگاه نخست عهدهدار معرّفی شخصیت روایی راویاناند، دادههای بیانگر توثیق و تضعیف مشاهده نمیشود. مجموع راویانی که در شش کتاب اصلی رجالی یاد شدهاند و توصیفی درباره آنان رسیده است، تقریباً یکچهارم راویان است. از میان تقریباً 6707 نفری که در کتابهای رجالی یاد شدهاند، تنها حدود 1702 نفر دارای توصیف هستند. این، بدان معناست که تنها حدوداً 26% راویان با واژگان توصیفی ذکر شدهاند؛ یعنی نسبت به 74% از افراد ذکرشده در کتب رجالی، هیچ توصیفی بهکار نرفته است.
چالش دوم: غیرکاربردی بودن توصیفات در موارد متعدّد
بسیاری از توصیفاتی که در کتب رجالی و غیررجالی نسبت به روات وجود دارد، نمیتوانند بهعنوان معیار برای توثیق و تضعیف روات واقع شوند؛ مثلاً نجاشی ذیل ترجمه «الهیثمبنعبدالله أبوکهمس» میفرماید: «کوفی عربی له کتاب ذکره سعدبنعبدالله فی الطبقات.»(3) در این توصیف، مکان، زبان و صاحب کتاب بودن ذکر شده که دخالتی در توثیق و تضعیف ندارد.
چالش سوم: عدم وجود کثیری از روات در اسناد در کتب رجالی و برعکس
در فهرست جامع راویان در کتب ثمانیه، نام جمع زیادی از روات آمده که در هیچ سندی واقع نشدهاند و از طرف دیگر، بسیاری از روات در کتب حدیثی وجود دارند که از آنها نامی در کتب رجالی نیامده است. البته امکان دارد در خود کتابهای حدیثی نسبت به برخی از آنها توصیفاتی ذکر شده باشد.
چالش چهارم: عدم وجود توصیف نسبت به راویان جلیلالقدر و پُرتکرار
در مورد بعضى از راویان جلیلالقدر و پُرتکرار، مثل: ابراهیمبنهاشم، احمدبنمحمدبنیحیی و ابنابیجید، توثیقى ذکر نشده است. نمونه دیگر، احمدبنمحمدبنحسنبنولید است که با حدود 500 روایت، در کتب رجالی در مورد ایشان اطّلاعاتی نیامده است؛ درحالیکه وی استاد شیخ مفید، شیخ طوسی و صاحب کتاب امالی و از اساتید سید مرتضی و سید رضی است و قوام فرهنگ شیعی در مقطعی از تاریخ در بغداد، مرهون ایشان است. البته ممکن است گفته شود که چون وثاقت ایشان برای همگان روشن بوده، توثیقی برای ایشان ذکر نشده است؛ ولی در جواب این مطلب باید گفت، آیا وثاقت شیخ صدوق و شیخ مفید مثل روز روشن نبود؟ چرا با این حال، در کتب رجالی توثیق شدهاند؟
چالش پنجم: تعارضات بین جرح و تعدیل روات در کتب رجالی
در مراجعه به کتب رجالی، علاوه بر تصریح به ضعف بسیاری از راویان، تعارضهایی بین جرح و تعدیل جمعی از راویان دیده میشود؛ مثلاً در مورد محمدبنعیسیبنعبید دو دیدگاه کاملاً متفاوت در بین رجالیان وجود دارد. نجاشی در ترجمه ایشان میگوید: «محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین بن موسى مولى أسد بن خزیمۀ أبوجعفر جلیل فی (من) أصحابنا، ثقۀ، عین، کثیر الروایۀ، حسن التصانیف، روى عن أبیجعفر الثانی ـ علیه السلام ـ مکاتبۀ ومشافهۀ.»(4)
شیخ طوسی در فهرست میگوید: «الیقطینی ضعیف استثناه أبوجعفر ابن بابویه من رجال نوادر الحکمۀ وقال: لا أروی ما یختص بروایته وقیل: إنه کان یذهب مذهب الغلاة له کتاب الوصایا وله تفسیر القرآن وله کتاب التجمل والمروة کتاب الأمل والرجاء. أخبرنا جماعة عن التلعکبری عن ابن همام عن محمد بن عیسى.»(5)
همانطورکه از کلمات این دو عالم رجالی با وجود همعصر بودن آنها و تلمّذ ایشان در محضر یک استاد فهمیده میشود، دو دیدگاه کاملاً متفاوت نسبت به توثیق و تضعیف الیقطینی بیان کردهاند.
شایان ذکر است، اختلاف اقوال رجالیان، به همین میزان محدود نمیشود؛ بلکه گاه یک رجالی درباره یک راوی اقوال مختلف و متعارضی دارد که شیوه جمع بین اقوال مختلف وی و تقـدیم یکی بر دیگری، خود باعث پیچیدگی بیشتر مسئله شده است.
راهکار رفع چالشهای ذکرشده
برای رفع چالشهای مذکور، راهکارهایی ذکر شده که در ادامه، به تبیین مهمّترین آنها پرداخته میشود.
1. اعتبارسنجی روایت بر اساس تحلیل فهرستی یا اعتبارسنجی کتابمحور احادیث
اساس این رویکرد، بر این مطلب است که تمامی کسانی که مستند فهرستی را قبول دارند، باید پذیرفته باشند که نقل و انتقال میراث حدیثی امامیه، از طریق منابع مکتوب انجام شده است؛ یعنی اصحاب ائمه اطهار(ع) در مجلس حضور امام(ع) یا با فاصله اندکی یا یک نسل بعد، تمامی شنیدههای خودشان را در قالب نوشتهها به نسلهای بعد انتقال دادهاند و وقتی به تاریخ احادیث ائمه(ع) مراجعه میکنیم، درمییابیم که اصحاب امامین صادقین(ع) بهسرعت به نوشتن روایات و احادیث دست به قلم شدند. بنابراین، برای اعتبارسنجی روایت باید به کتابی رسید که روایت از آن اخذ شده است و در مرحله بعد، به بررسی حجیت آن کتاب بپردازیم.(6)
البته برخی بر این باورند که مکتب فهرستمحوری، همان اعتبارسنجی بر اساس تجمیع قرائن، از جمله فهرست کتب میباشد. پس، طرح آن بهعنوان مکتبی مستقلّ، خطاست.
2. اعتبارسنجی روایت بر اساس نقد المتن یا قراین درونمتنی
بر اساس این دیدگاه، قراین درونمتنی، جدای از سند که باعث اطمینان به صدور روایت میشود، مورد بررسی قرار میگیرند؛ از جمله این قراین، میتوان به طور مختصر به موارد زیر اشاره کرد:
موافقت با کتاب؛ موافقت با عقل قطعی؛ موافقت با سنّت قطعی؛ روایت دارای شهرت عملی استنادی؛ مخالفت با عامّه؛ تکرار روایت در یک یا چند اصل با طرق مختلف؛ بودن روایت در کتب مفتی بها؛ اخذ روایت از اصل معلوم الانتساب به اصحاب اجماع؛ ضروری دین یا مذهب بودن؛ موافقت با تاریخ قطعی؛ موافقت با حقایق علمی متقن؛ وجود روایت در کتبی که عرضه بر معصوم(ع) شده است؛ اخذ روایت از کتاب مورد اعتماد عند القدماء.
عدّهای برآناند که اصطلاح «صحیح قدمائی»، بر اساس همین قراین شکل گرفته بوده و روایت صحیح یا معتبر، حائز همه یا بخشی از این قراین است که در مقابل آن، روایت غیرمعتبر قرار دارد. بنابراین، تقسیم حدیث بر اساس مبنای قدما ثنائی بوده است؛ برخلاف مبنای متاخرین که تقسیم رباعی را برای حدیث ارائه میدهند.
3. اعتبارسنجی بر اساس تجمیع القرائن
بر اساس این رویکرد، تمام قراین داخلی و خارجی مورد بررسی قرار میگیرند و در صورت پیوست آنها به یکدیگر و حصول اطمینان، روایت معتبر خواهد بود. از جمله قراینی که به صورت عامّ مجموعی برای اعتبارسنجی از آن استفاده میکنند، عبارتاند از:
کیفیت سند (طبیعت و سرشت متن)؛ کیفیت راوی (طبیعت و سرشت راوی)؛ امتیازات متن؛ زمان نص؛ عمل اصحاب به خبر ضعیف و اعراضشان از خبر صحیح؛ کیفیت منبع حدیثی و زمان تدوین آن.
یادآوری اینکه رویکرد سوم، به «قرائن تصحیحی» و رویکرد دوم، به «مرجعیات تصحیحی» نامگذاری میشود. تفاوت این دو رویکرد، در این است که هریک از «مرجعیات» بهتنهایی و به نحو مستقلّ، میتوانند باعث تصحیح یک روایت شوند؛ امّا «قرائن تصحیحی» باید به سایر قراین مشابه ضمیمه شوند، تا انسان را به این «اطمینان» برسانند که روایت مدّنظر از معصوم صادر شده است.(7)
4. توثیقات عامّ
توثیق خاصّ، توثیقی است که در حقّ یک یا چند راوی رسیده باشد؛ بدون اینکه از ضابطه خاصّی برخوردار باشد که شامل دیگران بشود؛(8) مانند قول نجاشی درباره ابراهیمبنابیحفص که درباره او آورده است: «شیخ من اصحاب ابی محمد(ع)، ثقة، وجه، له کتاب الردّ علی الغالیة وابی الخطّاب.»(9)
برای اثبات توثیق خاصّ روات، عمدتا از پنج طریق استفاده میگردد که عبارتاند از:
- - تصریح معصوم(ع)؛
- - تصریح علماء رجال متقدّم مانند شیخ طوسی و نجاشی و توثیقات متاخّرین؛
- - وجود اجماع بر وثاقت راوی؛
- - مدح کاشف از وثاقت راوی؛
- - و توثیق عامّ؛ توثیقی که در آن مجموعهای از عناوین در ضمن یک عنوان کلّی مورد توثیق واقع میشوند؛ مانند عبارت شیخ طوسی درباره توثیق مشایخ ثلاث در باب تعارض دو روایت.(10) شیخ طوسی در آن عبارت، دو ادعا دارد؛ ادعای رجالی (لایروون إلا عن ثقة) و ادعای حدیثی (لایرسلون إلا عن ثقة). بنا بر ادعای اوّل، تمامی مشایخ ابنابیعمیر، صفوان و بزنطی توثیق میگردند و بنا بر ادعای دوم، روایات مرسل آنها حجّت میشود.
برخی چالشهای بهکارگیری سه روش نخست و امتیازات روش چهارم
با توجّه به اقتضائات خاصّ سه روش اوّل، و چالشهای پیش روی آن، پرداختن به آن فعلاً امری بس دشوار میباشد؛ بهعنوان نمونه، میتوان به برخی از این چالشها اشاره کرد:
- - منبعشناسی نسبت به روایات موجود در کتب؛
- - متحدیابی روایات موجود؛
- - نبود پژوهشی مدوّن برای رسیدن به روایات مطابق کتاب، عقل قطعی و... ؛
- - تقطیع و پراکندگی بسیاری از روایات؛
- - لزوم شناسایی موارد نقل به واسطه که در موارد بسیار، امری غیرممکن مینماید.
اگر چه میتوان این سه روش را جزو چشماندازهای اعتبارسنجی احادیث در نظر گرفت، امّا با توجّه به امتیازات توثیقات عامّ، در اولویت قرار دادن آن، برای حصول نتیجه مطلوب و حدّاکثری در زمانی کم، امری بدیهی مینماید:
- منقّح بودن مبانی؛
- عدم احتیاج جدی تطبیق مبانی در توثیقات عامّ بر زیرساختهایی مانند: متحدیابی، تحلیل متن و... ؛
- راویپایهبودن غالب توثیقات عامّ. توثیقات عامّ، رابطه حدّاکثری با شخصیت روایی روات دارد؛ بهطوریکه اطّلاعات حدّاکثری در مورد وثاقت روات را میتوان از آن به دست آورد که در نتیجه آن، میتوان اقسام اربعه حدیث را به سامان جدی رساند؛
- آماده بودن زیرساختهای پیادهسازی توثیقات عامّ.
تبیین تأثیر کارکردهای رایانه در آمادهسازی زیرساختها برای پیادهسازی توثیقات عامّ
در تبیین قسمت چهارم بیان این مطلب، لازم است که برای پیادهسازی بسیاری از موارد مهم و تأثیرگذار توثیقات عامّ شرایطی وجود دارد که بدون حصول آن شرایط، پیادهسازی توثیقات عامّ ناممکن یا بسیار مشکل میباشد؛ برای مثال، یکی از توثیقات عامّ، توثیق مشایخ ابنابیعمیر، صفوان و بزنطی به وسیله شهادت شیخ طوسی میباشد. یکی از زیرساختهای لازم برای پیادهسازی آن، تحصیل شروط لازم در این توثیق میباشد که مهمّترین شرط برای تطبیق این توثیق، احراز رابطه شیخ و شاگردی بین این سه و مرویعنههای اینها میباشد و طبیعی است که این مهم، با وجود مشکلات و اختلالات موجود در اسناد، امری دشوار است؛ بهعنوان نمونه، به برخی از مهمّترین اختلالات اشاره میگردد:
- - وجود عناوین و تعابیر واسطه ساقط یا زاید در اسناد؛
- - تحویل، تذییل و... موجود در اسناد؛
- - وجود بسیاری از عناوین مشترکِ مختلف المصداق؛
- - وجود بسیاری از عناوین مختلفِ مشترک المصداق؛
- - تصحیفات متعدّد در عناوین روات و تعابیر واسطه.
وجود هر کدام از اختلالات ذکرشده در سند، میتواند ما را در رسیدن به رابطه شیخ و شاگردی صحیح، دچار چالش گرداند؛ مثلاً در سند «محمدبنیعقوب الکلینی عدة من أصحابنا عن أحمدبنمحمد عن الحسینبنسعید عن جمیل عن محمدبنمسلم و زرارة عن أبی جعفر علیه السلام قال...»(11)، روایت رابطه شیخ و شاگردی بین تمام اجزای سند، بدون اشکال است؛ به جز روایت «الحسینبنسعید عن جمیل» که این نقل بدون واسطه با توجّه به فاصله طبقاتی بین حسینبنسعید و جمیلبندرّاج و با واسطه بودن نقل حسینبنسعید از جمیلبندرّاج در غالب روایات، دچار اشکال است. شاهد بر این مطلب، آن است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب این روایت را با همین سند آورده است؛ درحالیکه صفوانبنیحیی بین حسینبنسعید و جمیلبندرّاج فاصله شده است: «عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ الدَّقِیقُ بِالْحِنْطَةِ وَ السَّوِیقُ بِالدَّقِیقِ.»(12) ضمیر در «عنه» با توجّه به اسناد قبل، به حسینبنسعید رجوع میکند. بنابراین، حسینبنسعید با واسطه صفوان، از جمیل نقل روایت میکند.
بعد از کشف این رابطه، مشخّص میگردد که جمیلبندرّاج از شاگردان صفوانبنیحیی میباشد. بنابراین، توثیق عامّ مذکور منطبق بر جمیلبندرّاج خواهد بود. همانطورکه روشن است، کشف این رابطه بدون شناسایی اختلال سقط، غیرممکن میباشد. نظیر همین اختلال، در اختلالاتی نظیر زیاده و تحویل هم وجود دارد که بدون شناسایی آنها، نمیتوان رابطه شیخ و شاگردی را تبیین کرد.
آنچه تطبیق امثال چنین توثیق عامّی را با وجود چنین اختلالاتی، دچار چالشی فزاینده میکند، کثرت وجود این اختلالات در اسناد است که تصحیح و ساماندهی آن، بدون کمک ابزارهای رایانهای، امری بسیار دشوار و زمانبر و بلکه در بسیاری موارد ناممکن است. پس، ناگزیر با کمک رایانه، مراحل زیر را برای رسیدن به رابطه شیخ و شاگردی باید انجام داد:
قبل از ذکر مراحل، بیان این نکته ضروری است که با توجّه به تشکیل اجزای سند از دو عنصر عمده عناوین روات و تعابیر واسطه و اعمال عمده کدهای تعریفشده بر روی این دو عنصر، باید ابتدا این دو عنصر برای رایانه تعریف گردد تا در مرحله بعد، بتوان کدهای اختصاصی مربوط به هرکدام را اعمال کرد.
- شناسایی موارد تعلیق، تذییل، اشاره و مانند آنها و کدگذاری این موارد به وسیله کد ترمیم؛(13)
- شناسایی موارد تردید و تحویل و کدگذاری آن با کدهای مخصوص به خود؛
- اِعمال کدهای صریح در نقل مستقیم، ظاهر در نقل مستقیم و محتمل الوجهین ملحق به ظاهر در نقل مستقیم بر روی تعابیر واسطه؛
- تمییز عناوین مشترک و توحید عناوین مختلف. حاصل این امر، تولید عناوین معیار(14) است که به کمک رایانه به هرعنوان معیار، کد خاصّ «عنوان معیار عادی و کامل» اختصاص داده میشود. با توجّه به اینکه عناوین معیار، خاصّیت کلّی را دارد که دارای مصادیق زیادی میباشد، استخراج آن نقش بسزایی در تطبیق سریانی آن بر موارد ایفا میکند؛ زیرا بدیهی است که با اِعمال توثیق یا تضعیف بر روی این عنوان معیار، تمامی عناوین متحدّ با این عنوان، توثیق یا تضعیف خواهند شد؛
- شناسایی عناوین و تعابیر واسطه ساقط و زاید که هرکدام به وسیله کد سقط و کد زیادت، نشانهگذاری میشود؛
- شناسایی موارد تحریف از قبیل: تصحیف، قلب، تقدیم و تأخیر در عنوان و کدگذاری آن با کدهای مخصوص به خود.
بعد از انجام مراحل ششگانه و اِعمال کدهای مربوطه، در هر قسمت به رایانه دستور داده میشود که رابطه شیخ و شاگردی را با توجّه به تعریف خاصّ کد، اعمال و استخراج کند؛ بهعنوان نمونه، دستورات زیر به رایانه برای اِعمال کد سقط و تبیین شیخ و شاگردی در موارد آن داده میشود:
- الف. در صورتی که ساقط، معلوم است و تعبیر واسطه خصوصیت خاصّی غیر از بیان نحوه نقل (ظهور در نقل مستقیم) ندارد، کد سقط در تعبیر واسطه و همچنین کد ظاهر در اتّصال بر روی تعبیر واسطه اعمال میگردد. در این صورت، خصوصیت شیخ و شاگرد، بر اساس عنوان ساقط بررسی میگردد و رابطه شیخ و شاگردی بین دو عنوان مذکور در سند، منتفی است.
- ب. ساقط، معلوم است و تعبیر واسطه دارای خصوصیت خاصّی میباشد (از قبیل تحویل یا تردید و...)، در این صورت، کد سقط روی عنوان و تعبیر واسطه هر دو اِعمال میگردد و خصوصیت خاصّ در تعبیر واسطه هم با یک کد دیگر مخصوص به آن، روی تعبیر واسطه لحاظ میشود.
- ج. ساقط، فقط تعبیر واسطه است که در این صورت، اگر تعبیر واسطه خصوصیت خاصّی غیر از نحوه نقل (ظهور در نقل مستقیم) نداشته باشد، همان اِعمال میگردد؛ وگرنه خصوصیت خاصّ در تعبیر واسطه را هم باید لحاظ کرد.
- د. ساقط، معلوم نیست؛ امّا سقط، مسلّم است که در تمامی این موارد، فقط سقط عنوان اِعمال میگردد و البته چون ساقط، معلوم نیست، کد ارسال نیز اِعمال میگردد که در این صورت هم رابطه شیخ و شاگردی، منتفی است و ارزیابی سند از لحاظ ارسال و اتّصال تابع احکام، ارسال میشود.
در مورد کدهای: زیادت، تصحیف و... هم به همین نحوه اِعمال شده و به رایانه بر اساس کارکرد خاصّ هر کد در تبیین شیخ و شاگرد دستور داده میشود که مشایخ و شاگردان را استخراج کند. بعد از استخراج دادههای حاصل از کدها، میتوان به تبیین رابطه شیخ و شاگردی به طور حدّاکثری دست یافت و توثیق عامّ مثلاً مشایخ ثلاث را پیاده کرد که نتیجهاش اعتبار مشایخ صفوان، ابنابیعمیر و بزنطی میباشد که البته برای تجمیع موارد این توثیق عامّ، میتوان به کمک رایانه کد مشایخ ثلاث را برای موارد آن تعریف کرد، تا بدین وسیله، بین موارد توثیقات عامّ تفکیک گردد.
شایان توجّه است که امکان تقدّم و تاخّر در مراحل ذکرشده در سطور قبل، وجود دارد. پس، بیان ترتیبی آنها، از باب اشاره به بررسی رایج اسناد میباشد؛ نه اینکه لزوما بین این مراحل، ترتّب حقیقی باشد.
با وجود این اختلالات و برخی مشکلات دیگر، تحقیقات تطبیقی گستردهای که در زمینه اسناد به وسیله رایانه(15) برای حلّ این مشکلات گرفته شده، راهگشای اصلی ما برای پیادهسازی دقیق و حدّاکثری توثیقات عامّ خواهد بود.
توثیقات عامّ ـ با وجود اختلاف آرایی که در تأیید و ردّ مبانی آن وجود دارد ـ میتواند بهعنوان یکی از بسترهای مناسب برای پُر کردن بخش مهمی از این خلأهای مکتب راویمحور قلمداد شود.
برخی آثار بهکارگیری توثیقات عامّ
اقسام ضعیف و لزوم تفکیک آنها در مرحله اعتبارسنجی با رویکرد توثیقات عامّ، عبارت است از:
- الف. مصرّح الضعف: مراد از آن، عناوینی هستند که در کتب رجالی یا غیر آن، تصریح به ضعفشان شده است؛ چه این ضعف از هر سه جهت: عدم وثاقت، فساد مذهب و عدم ضبط باشد و یا فقط ازجهت برخی از این سه اتّفاق بیفتد.
- ب. مجهول الحال: مراد، عناوینی هستند که اطّلاعاتِ مبیِّن شخصیت ذاتی و نَسَبی اشخاص در مورد آنها وجود ندارد.
- ج. مهمل: به عناوینی اطلاق میگردد که اگرچه به لحاظ شخصیت ذاتی و نَسَبی شناختهشده هستند، امّا به لحاظ شخصیت روایتی، دارای ابهام و اجمال میباشند.
نسبت به عناوینی که توصیف «الف» دارند، میتوان گفت که اطلاق ضعیف، خالی از اشکال است؛ به عبارت دیگر، وصف «ضعیف» در مورد آنها فعلیت پیدا کرده است و اینگونه نیست که حالت منتظره برای آن متصوّر باشد؛ امّا در عناوین دارای توصیف «ب» و «ج»، این اطلاق مبتلا به اشکال است؛ زیرا خبر، برای اعتبار باید در مرحله: صدور، جهت صدور و جهت دلالت، دارای حجیت باشد و حال در خبری که راوی ضعیف در سند آن وجود دارد، این صدور قطعاً احراز نمیگردد؛ امّا در دو حالت دیگر (ب و ج)، این صدور، محرز نیست؛ نه اینکه عدم احرازش قطعی باشد. بنابراین، در این دو فرض، با آمدن توثیق یا تضعیف عامّ، آن توثیق یا تضعیف، حاکم خواهد بود.
از همین منظر، میتوان فرق بین ضعیف «الف» با ضعیف «ب» و «ج» را دریافت؛ زیرا در صورت وجود توثیق عامّ، این توثیق، با تضعیف «الف» معارض خواهد بود؛ ولی نسبت به «ب» و «ج»، معارضی ندارد؛ زیرا همانطورکه گفتیم، در این دو حالت، ضعف ثابت نیست؛ هرچند احتمال آن وجود دارد. پس، با آمدن توثیق عامّ، این حالت امکانی از بین رفته و راوی توثیق میگردد.
نگاهی آماری به اثرگذاری توثیقات عامّ در اعتبار روایت بهتبع توثیق روات
در ادامه بحث، برخی از رواتی که مجهول، مهمل، ضعیف و دارای روایات زیادی هستند، مورد بررسی قرار میگیرند که مورد تطبیق توثیقات عامّ بوده و بهتبع توثیق آنها، مشکل اسناد، از جهت آنها برطرف خواهد شد؛ البته این مطلب، با توجّه به این است که ما قائل هستیم در بسیاری از موارد، توثیقات عامّ شهادت عملی قوی بر وثاقت راوی میباشد. پس، قابلیت تعارض و حتّی در موارد بسیاری، قابلیت ترجیح بر تضعیفات خاصّ دیگران را خواهد داشت؛ بهخصوص در مواردی که چند توثیق عامّ برای یک راوی وجود دارد.
* مثال اوّل (مهمل):
عبداللهبنمحمدبنعیسی الاشعری، یکی از رواتی است که در کتب رجالی نسبت به ایشان توصیف دال بر جرح یا تعدیل وارد نشده است؛ هرچند به لحاظ شخصیتی، مجهول نیست. ایشان در 922 سند (با لحاظ طرق مشیخه) واقع شده است و از رواتی میباشد که:
اوّلاً: «محمدبنیحیی العطار»، از اجلّایی است که از ایشان زیاد روایت نقل کرده است و این اکثار، در کنار این مطلب که نقل بدون واسطه از شخصی آن هم به صورت زیاد در صورت ضعف مرویعنه، در میان قدما، قدح نسبت به راوی به حساب میآمده است، دلالت بر توثیق عبداللهبنمحمدبنعیسی الاشعری میکند.
ثانیاً: ایشان از جمله کسانی است که «محمدبنالحسنبنالولید» روایاتش را از رجال نوادر الحکمة محمدبنیحییبنعمران الاشعری استثنا نکرده است. پس، ایشان در طرف مستثنیمنه واقع شده و حکم به وثاقت ایشان میگردد.
با وجود این دو توثیق عامّ، ایشان توثیق شده و اسنادی که این راوی در آن واقع شده، از جهت ایشان بدون اشکال و معتبر قلمداد میگردد.
* مثال دوم (مجهول):
علیبناحمدبناشیم، از جمله رواتی است که مرحوم شیخ طوسی ایشان را مجهول توصیف میکند. ایشان در 507 سند واقع شده است و از رواتی است که:
اوّلاً: «احمدبنمحمدبنعیسی الاشعری»، از ایشان اکثار روایت دارد. گفتنی است که بر مبنای برخی، هرچند اکثار روایت اجلّا دال بر توثیق نیست، امّا همین گروه در مورد خصوص «احمدبنمحمدبنعیسی الاشعری» و اکثار ایشان، قائل به توثیق هستند؛ زیرا ایشان نسبت به روایت از ضعاف، حسّاسیت زیادی داشته است؛ تا جایی که در مورد ایشان، بهاشتهار ثابت شده که افرادی مانند احمدبنمحمدبنخالد برقی یا سهلبنزیاد الآدمی را به دلیل نقل آنها از ضعفا، از قم بیرون کرده است.
ثانیاً: ایشان از جمله رواتی است که ابنابیعمیر، صفوانبنیحیی البجلی و احمدبنمحمدبنابینصر البزنطی از او روایت دارند که به شهادت شیخ طوسی، مرویعنههای ایشان وثاقت دارند.
با توجّه به این دو توثیق، علیبناحمدبناشیم توثیق شده و اسنادی که این راوی در آنها واقع شده، از جهت ایشان مشکلی نخواهد داشت.
برخی از مهملین و مجهولین دیگر مورد توثیقات عامّ که دارای روایات زیادی هستند، عبارتاند از:
- احمدبنعبداللهبناحمد البرقی (6845 سند)؛
- علیبنالحسین السعد آبادی ( 7533 سند)؛
- احمدبنمحمدبنیحیی العطار (12460 سند)؛
- احمدبنمحمدبنالحسنبنالولید (15132سند)؛
- محمدبناسماعیل البندقی النیسابوری (1824 سند)؛
- ابوالربیع الشامی (495 سند)؛
- سعدانبنمسلم عبدالرحمن (368 سند)؛
- عبدالرحمنبنسیابه الکوفی (225 سند).
در اینجا لازم است، به آمار برخی احادیث صحیح و موثّق اشاره داشته باشیم که در اسناد آنها، روات مهمل یا مجهول مورد تطبیق توثیقات عامّ وجود دارد و بدون در نظر گرفتن آن توثیقات، طبیعتاً باید حکم به عدم اعتبار آن روایات بکنیم:
- احمدبنمحمدبنالحسنبنالولید در حدود 12800 روایت؛
- احمدبنمحمدبنیحیی العطار در حدود 9800 روایت؛
- احمدبنعبداللهبناحمد البرقی درحدود 3300 روایت؛
- محمدبناسماعیل البندقی النیسابوری در حدود 1400 روایت؛
- ابوالربیع الشامی در حدود 381 روایت؛
- سعدانبنمسلم عبدالرحمن در حدود 230 روایت.
* مثال سوم (ضعیف):
محمدبنسنان الزاهری، از رواتی است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب رجالش، ایشان را تضعیف کرده است و همچنین، در کتاب الفهرست با تعبیر «رمی بالضعف» از ایشان یاد کرده است. ایشان از جمله روات پُر روایت میباشد که در حدود 4300 سند واقع شده است. پُر واضح است که صرفاً توجّه به تضعیف شیخ طوسی و در نتیجه آن، سقوط اعتبار این اسناد، بدون توجّه به توثیقات عامّ و قراین دیگر در اعتبار راوی، امری خلاف رویه عقلا میباشد.
با مراجعه به توثیقات عامّ، درمییابیم که سه توثیق عامّ مهم برای ایشان وجود دارد:
- الف. ایشان از مشایخ صفوانبنیحیی البجلی میباشد که به شهادت شیخ طوسی، «لا یروی ولا یرسل إلا عن ثقة.»
- ب. اکثار روایت اجلّایی مانند: احمدبنمحمدبنعیسی الاشعری، حسینبنسعید الاهوازی و... از ایشان.
- ج. خصوص اکثار احمدبنمحمدبنعیسی الاشعری از ایشان.
با توجّه به این سه قرینه، میتوان ادعا کرد که در صورت عدم حلّ تعارض بین تضعیف شیخ طوسی و این توثیقات عامّ، میتوان گفت که این توثیقات، از وزانت بیشتری برخوردارند. پس، ترجیح جانب توثیق، موجه خواهد بود که در نتیجه آن، 4300 سند از جهت محمدبنسنان دارای اعتبار خواهد بود؛ زیرا برخی مبنای تضعیف شیخ طوسی را غلوّ محمدبنسنان دانستهاند که در این صورت، اصلاً جایی برای تعارض بین آن تضعیف و این توثیقات، نخواهد بود.
برخی از روات کثیر الروایة تضعیفشده دیگر که دارای توثیقات عامّ هستند، عبارتاند از:
- سهلبنزیاد الآدمی (6011 سند)؛
- محمدبنعیسیبنعبید (5888 سند)؛
- علیبنابیحمزه البطائنی (3483 سند)؛
- الحسنبنراشد مولی بنیالعباس (508 سند)؛
- داودبنکثیر الرقی (413 سند)؛
- سلمةبنالخطّاب (300 سند).
اثبات اعتبار روایت بهوسیله برخی توثیقات عامّ بدون حصول توثیق راوی
توثیقات عامّ را میتوان بر اساس یکی از تقسیمبندیهای کلی، به دو قسم زیر تقسیم کرد:
- الف. توثیقات عامّی که فقط باعث توثیق روات میشوند؛ از جمله این موارد، میتوان به توثیق مشایخ یا روات در اسناد: تفسیرعلیبنابراهیم قمی یا مشایخ احمدبنمحمدبنسلیمان ابوغالب الزراری و محمدبنابیبکربنهمامبنسهیل الکاتب الاسکافی ابوعلی اشاره کرد.
- ب. توثیقات عامّی که دارای دو جهت و مبنا هستند؛ به این نحو که بنا بر جهتی، باعث توثیق راوی یا مرویعنه میشود و از جهتی دیگر، باعث اعتبار روایت میشود؛ هرچند باعث توثیق روات نشود.
برای نمونه، یکی از مهمّترین توثیقات عامّ، اصحاب اجماع میباشد که کشّی در مورد حدود 22 نفر میگوید: «أجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح من هؤلاء وتصدیقهم لما یقولون وأقروا لهم بالفقه... .»(16) نسبت به عبارت «تصحیح ما یصح من هولاء»، چند برداشت وجود دارد؛ از جمله:
- طبق برخی مبانی، این عبارت دلالت بر این دارد که روات بعد از اصحاب اجماع تا معصوم، وثاقت دارند. ظاهراً از جمله قائلان به این قول، مرحوم شهید ثانی در حاشیه بر ارشاد میباشد.(17)
- بنا بر بعضی مبانی دیگر، از این عبارت صرفاً اعتبار روایات اصحاب اجماع برداشت میگردد و این عبارت، اصلاً ناظر به وثاقت مرویعنهها نیست؛ یعنی عبارت، ناظر به اعتبار متنی است که از طریق اینها رسیده است. پس، اصلاً شامل ملاحظه روات بین اینها تا معصوم نمیگردد؛ هرچند در بین این وسایط، راوی فاسق نیز وجود داشته باشد. از جمله قائلان به این مبنا، میتوان به مرحوم وحید بهبهانی(18) و مرحوم شیخ حرّ عاملی اشاره کرد.(19)
بنا بر مبنای اوّل، این عبارت اثری کاملاً رجالی دارد و باعث توثیق تمام روات بعد از اصحاب اجماع تا معصوم میشود؛ امّا بنا بر مبنای دوم، باعث اعتبار روایت آنها میباشد که این امر، تأثیر مهمی در اعتبارسنجی روایات دارد؛ بهعنوان نمونه، یکی از اصحاب اجماع، محمدبنابیعمیر زیاد میباشد که در حدود 23000 سند (با لحاظ اسناد متکرر) واقع شده است.
ازهمینرو، یکی از فعّالیتهایی که باید به طور جدّی دنبال گردد، تفکیک مبانی در توثیقات عامّ، آمادهسازی و احراز هرکدام از شرایط مطرح در آن، جهت تطبیق میدانی آن برای رسیدن به منبع عظیمی از روات موثّق [و همچنین روایات معتبر] است. گفتنی است، یکی از فعّالیتهایی که در گروه رجال مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) از گذشته شروع شده، پرداختن به توثیقات عامّ و پیادهسازی آن بوده است که تا به حال، توانسته است برای ساماندهی و بسترسازی و پیادهسازی آن، فعّالیتهایی را انجام دهد که از جمله این فعّالیتها، عبارتاند از:
الف. بررسی و نقد برخی از توثیقات عامّ، توسط حجّتالاسلام والمسلمین سید محمدجواد شبیری بر اساس قراین مطرحشده در الفوائد الرجالیة مرحوم وحید بهبهانی(ره) و تعلیقات ایشان بر کتاب منهج المقال.
ب. ایجاد درختوارهای جهت تنظیم و تسهیل در پیادهسازی توثیقات عامّ پذیرفتهشده بر اساس مبانی استاد شبیری و البته انعکاس مبانی رجالی دیگر، در درختواره جهت بسترسازی تطبیق آنها.
ج. تطبیق میدانی برخی از توثیقات عامّ در برخی عناوین مانند: مشایخ ثلاث، مستثنیات ابنولید، اکثار روایت اجلّا و... .
یادآوری این نکته لازم است که آماری که تا به امروز از تطبیق میدانی برخی توثیقات عامّ میتوان ارائه داد، در حدود 265 عنوان معیار میباشد. عناوین معیار، یک حالت کلّی دارند که دارای مصادیق زیادی هستند. بنابراین، با رسیدن بهعنوان معیار و اِعمال توثیق عامّ بر روی آن، تمام عناوین مرتبط با آن توثیق میگردند. این عناوین معیار، در واقع حاصل فرآیند تمییز مشترکات و توحید مختلفات در بستر پرونده روایات میباشند که بهجد میتوان گفت مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی توانسته است، تحقیقات میدانی و پژوهشی جامعی را در این زمینه و زمینههای دیگر اسنادی انجام دهد که حاصل آنها، زمینهسازی بسیار مناسبی را برای تطبیقات توثیقات عامّ فراهم میکند. در بیان ضرورت و اهمّیّت این فعّالیتها، همین بس که بدون آن، پیادهسازی توثیقات عامّ، کاری بس دشوار و در برخی موارد ناممکن و ناقص خواهد بود که نیازمند زمان طولانی است.
در ادامه، بهطورمختصر به برخی از آن فعّالیتها در زمینه راویشناسی و حلّ مشکلات سندی اشاره میکنیم:
- شناسایی حدود 7887 عنوان معیار برای 37651 عنوان اصلی؛
- شناسایی و تحلیل تحویل در اسناد (13125 سند تحویلی)؛
- شناسایی و تصحیح تعلیق در اسناد (20493 سند تعلیقی)؛
- اسناد تعلیقی به مشیخه (98891 تعلیقی مشیخه)؛
- شناسایی و تصحیح ضمایر (اضمار عادی در 64451 سند و اضمار غیرعادی در 2417سند)؛
- شناسایی موارد: تصحیف، سقط، زیادة و تحریف در بیش از 10000 عنوان و تعبیر واسطه.
گزارش آماری از تطبیق توثیقات عامّ پذیرفتهشده توسط استاد شبیری
گروه رجال مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، قدمهای مؤثّری را جهت پیادهسازی توثیقات عامّ انجام داده است که علاوه بر موارد مذکور در سطور قبلی، پیادهسازی برخی از موارد پذیرفتهشده توسط استاد شبیری را محقّق کرده است. این نمونه انجامشده، چراغ راه روشنی برای تطبیق بقیه موارد توثیقات عامّ، هرچند با مبانی مختلف خواهد بود. در ادامه، گزارشی مختصر از موارد تطبیقشده بر طبق مبانی استاد شبیری ارائه میگردد:
- مشایخ ثلاث (تطبیق بر 103 عنوان معیار) که عبارتاند از: محمدبنابیعمیر زیاد، صفوانبنیحیی البجلی و احمدبنمحمدبنابینصر بزنطی با توجّه به شهادت مرحوم شیخ طوسی در کتاب عدة الأصول؛
- مشایخ جعفربنبشیر و محمدبناسماعیل زعفرانی (تطبیق بر 16 عنوان معیار)؛
- عدم استثنای محمدبنالحسنبنولید نسبت به رجال نوادر الحکمة (تطبیق بر 22 عنوان معیار) که این استثنا نسبت به مستثنیمنه، دال بر وثاقت است؛ امّا نسبت به مستثنا، دلالتی بر ضعف ندارد؛
- وکالت از معصوم (تطبیق بر 12 عنوان معیار)؛
- وثاقت صاحبان مصادر من لا یحضره الفقیه؛
- وقوع روایت منفرد در کتب مفتی بها (تطبیق بر 1 عنوان معیار)؛
- کثرت روایت راوی در کتب مفتی بها (تطبیق بر 6 عنوان معیار)؛
- اکثار روایت اجلّا (تطبیق بر 89 عنوان معیار)؛
- توثیق عامّه «رغم کونه محبّا لاهل البیت» (تطبیق بر 16 عنوان معیار).
موارد توثیقات عامّ
در پایان بحث، به صورت اجمالی توثیقات عامّ مطرحشده در کتب رجالی و غیر رجالی را بیان میکنیم که البته هرکدام از آنها دارای چالشهای خاصّی به جهت وجود شرایط و مباحث مختص به خود برای تطبیق است که به خواست الهی، در نوشتاری دیگر به آنها خواهیم پرداخت:
1. اکثار روایة الاجلّاء؛ 2. وقوع راوی در سند روایت منفرد کتب مفتی بها؛ 3. وقوع راوی در اسناد تفسیر علیبنابراهیم القمی؛ 4. وقوع راوی در اسناد کامل الزیارات جعفربنمحمدبنقولویه؛ 5. مشایخ ثلاث (صفوانبنیحیی، محمدبنابیعمیر و احمدبنمحمدبنابینصر البزنطی)؛ 6. مشایخ احمدبنمحمدبنعیسی الاشعری؛ 7. مشایخ احمدبنعلی النجّاشی؛ 8. وثاقت مشایخ بنوفضال به استناد «خذوا ما رووا و ذروا ما راوا»؛ 9. مشایخ جعفربنبشیر و محمدبناسماعیل زعفرانی؛ 10. مشایخ علیبنالحسن الطاطری؛ 11. مشایخ احمدبنمحمدبنسلیمان ابوغالب الزراری و محمدبنابیبکربنهمامبنسهیل الکاتب الاسکافی ابوعلی؛ 12. وقوع راوی در سند محکوم به صحّت؛ 13. مستثنیمنههای محمدبنالحسنبنالولید از رجال نوادر الحکمه؛ 14. توثیق صدوق نسبت به روات در کتاب عیون اخبار الرضا(ع)؛ 15. توثیق شیخ مفید نسبت به اصحاب الصادق(ع)؛ 16. توثیق شیخ مفید در رساله عددیه؛ 17. توثیق شیخ مفید در الارشاد؛ 18. وکالت از امام(ع)؛ 19. ترحّم و ترضّی متقدّمان در مورد یک فرد؛ 20. مصاحبت با مصوم(ع)؛ 21. داشتن «اصل» یا «کتاب»؛ 22. کثرت روایت از معصوم(ع) یا کثرت روایت فینفسه؛ 23. ذکر الطریق الی شخص فی المشیخه (صدوق او غیره)؛ 24. ورود توقیع بر یک شخص در عصر غیبت؛ 25. مشایخ اجازه؛ 26. ترجیح روایت یک شخص بر روایت یک شخص ثقه جلیل یا بر اجماع یا ظاهرکتاب؛ 27. تعارض انداختن بین روایات این شخص و روایات ثقات؛ 28. جماعتی (اجلّا یا غیراجلّا) کتاب یا روایات یک شخص را روایت کرده باشند؛ 29. روایت کردن یک شخص از جماعتی از اصحاب؛ 30. روایت علیبنالحسنبنفضال از یک شخص؛ 31. اکثار خصوص احمدبنمحمدبنعیسی الاشعری؛ 32. معرِّف ذکر کردن یک شخص (مثلاً حسینبنسعید) برای یک فرد ثقه (مثلاً حسنبنسعید)؛ 33. روایة الثقة عن شخص مشترک الاسم واکثاره منها؛ 34. اعتماد یک شیخ مثل: کشّی، شیخ طوسی و... به یک فرد؛ 35. اعتماد یا روایت قمیین از یک شخص؛ 36. مقبول یا سدید بودن تمام یا غالب روایات یک شخص؛ 37. واقع شدن راوی در سند حدیثی که وقع اتّفاق الکلّ او الجلّ علی صحّته؛ 38. واقع شدن راوی در سند حدیثی که صدر الطعن فیه من غیر جهته؛ 39. أکثار الکافی وکذا الفقیه من الروایة عنه؛ 40. اجماع منقول بر وثاقت یک شخص از طرف متاخرین؛ 41. مجرد شیعه بودن در زمان امیرالمؤمنین(ع)؛ 42. اصحاب اجماع (22 نفر)؛ 43. وثاقت روات درکتاب فلاح السائل و نجاح المسائل بشهادة رضیالدین علیبنطاووس الحلّی؛ 44. وثاقت روات موجود در کتاب المقنع للشیخ الصدوق؛ 45. وثاقت مشایخ أبیجعفر عمادالدین محمدبنأبیالقاسم محمدبنعلی الطبری در کتاب بشارة المصطفى لشیعة المرتضى؛ 46. وثاقت روات در کتاب المزار للشیخ محمدبنالمشهدی؛ 47. وثاقت روات کتاب عوالی اللئالی للشیخ محمدبنأبیجمهور الاحسائی؛ 48. مشایخ ابنعقده به شهادت نعمانی در کتاب الغیبة؛ 49. ارسال نامه از طرف امام به سرپرستان امور؛ 50. وثاقت روات کتاب المنتخبات و الرحمة سعدبنعبدالله الاشعری به شهادت مرحوم صدوق منقول از شیخ طوسی؛ 51. توثیق العامّة للراوی الشیعی او المحب لاهل البیت(ع)؛ 52. توثیق الراوی لتضعیف العامّة للراوی لانتمائه الی التشیّع.
نتیجه
توثیقات عامّ، بهعنوان یکی از رویکردهای مهم در اعتبارسنجی روات، دارای ظرفیتی گسترده برای پُر کردن خلأ حاصل از چالشهای موجود بر سر راه مکتب راویمحور میباشد. غالب متأخرین، عمده تلاش خود را در جهت تجمیع و تحلیل نظری بحثهای توثیقات عامّ بهکار گرفتهاند و در جهت پیادهسازی توثیقات عامّ، قدمهای اساسی برنداشتهاند. به جهت وجود شرایط خاصّ در توثیقات عامّ و نیاز به احراز آن شرایط برای دلالت توثیقات عامّ بر تعدیل روات، چالشهای بسیاری از جمله: سقط، زیادت، تصحیف، تعلیق، تحویل، تردید و... برای پیادهسازی آن وجود دارد. با وجود چالشهای مذکور، قابلیتهای بسیاری در بهکارگیری رایانه در زمینه برطرف کردن این چالشها و رسیدن به اطّلاعاتی استاندارد برای پیادهسازی توثیقات عامّ وجود دارد.
با اطمینان میتوان گفت، رسیدن به مقصد تطبیق و عملیاتی کردن حدّاکثری توثیقات عامّ، امری در دسترس خواهد بود که در نتیجه آن، بسیاری از اسناد مبتلا به اشکال، دارای درجه حجیت خواهند شد. نمونه عملیاتی پیادهسازی برخی از توثیقات عامّ، مانند: مشایخ ثلاث، اکثار روایت اجلّا و... به کمک دادههای استخراجی توسط رایانه در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)، هرچند در مقیاسی کوچک، چراغ راه روشنی برای آینده در زمینه تحلیل اسناد و آمادهسازی زیرساختهای آن برای ادامه مسیر پیادهسازی توثیقات عامّ خواهد بود.
پینوشتها:
* کارشناس رجال، معاونت پژوهش مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).1. کجورى شیرازى، الفوائد الرجالیة، ص183.
2. سبحانی، اصول الحدیث واحکامه فی علم الدرایة، ص59.
3. نجاشى، رجال النجاشی، ج1، ص436.
4. همان، ص333.
5. طوسى، فهرست کتب الشیعة وأصولهم وأسماء المصنّفین وأصحاب الأصول، ص403.
6. از پایه گذاران این رویکرد، میتوان به آیتالله سید احمد مددی موسوی اشاره کرد.
7. سید کمال حیدری، میزان تصحیح الموروث الوائی.
8. سبحانی، کلّیات فی علم الرجال، ص147.
9. نجاشی، رجال نجاشی، ص19، رقم22.
10. طوسى، العدّة فی اصول الفقه، ج1، ص286.
11. کلینى، الکافی، ج5، ص189، ح10.
12. طوسى، تهذیب الاحکام، ج7، ص94، ح7.
13. تبیین و بازسازی مواردی که دارای اجمال هست، مانند: ضمیر غیر عادی، بهذا الاسناد، تعلیق، تحویل و... . بنابراین، موارد: بالاسناد، بهذا الاسناد و باسناده، اتّصال طریق دارد و میتواند کد ترمیم داشته باشد.
14. عنوان معیار، عنوانی قراردادی است مشتمل بر: اسم راوی، نام پدر و لقب معروف او که جامع عناوین مختلف اوست و دارای سه خصوصیت: شهرت، رفع اشتراک و بیان «این همانی» میباشد.
15. از نتایج مبارک این تحقیقات، میتوان به تولید نرمافزار «درایة النور» در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی اشاره کرد.
16. کشى، اختیار معرفة الرجال، ج2، ص673؛ همان، ص507؛ همان، ج1، ص556.
17. به نقل از: مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، خاتمه ج5، ص434؛ همان، ج25، ص36.
18. وحید بهبهانی، مقدّمه منهج المقال فی احوال الرجال، ج1، ص109.
19. شیخ حرّ عاملى، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج30، ص222، فائده 7.
منابع:
1. استرآبادى، محمدبنعلى، 1422ق، منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال، چاپ اوّل، قم، موسسة آل البیت(ع).2. حیدری، کمال، 1437ق، میزان تصحیح الموروث الروائی، چاپ اوّل، قم، مؤسسة الإمام الجواد(ع) للفکر والثقافة.
3. ربانى، محمدحسن، 1385ش، سبکشناسی دانش رجال الحدیث، چاپ اوّل، قم، مرکز فقهى ائمه اطهار(ع).
4. سبحانی، شیخ جعفر، 1426ق، اصول الحدیث واحکامه فی علم الدرایة، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفترانتشارات اسلامی.
5. ـــــ ، 1410ق، کلّیات فی علم الرجال، چاپ دوم، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
6. شیخ حرّ عاملى، محمدبنحسن، 1409ق، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، چاپ اوّل، قم، مؤسسة آل البیت(ع).
7. شیخ بهایی، محمدبنحسین، 1387ش، مشرق الشمسین واکسیر السعادتین، چاپ دوم، مشهد، آستانه الرضویة المقدّسة، مجمع البحوث الاسلامیة.
8. شبیری زنجانی، سید محمدجواد و میرمهدی، سید محسن، 1398ش، «نقش تعبیر واسطه در معجم رجال»، نشریه رهآورد نور، شماره 67: 12 ـ 20.
9. شبیرى زنجانى، سید محمدجواد، 1429ق، توضیح الأسناد المشکلة فی الکتب الأربعة، چاپ اوّل، قم، سازمان اوقاف و امور خیریه.
10. طوسى، محمدبنحسن، 1420ق، فهرست کتب الشیعة وأصولهم وأسماء المصنّفین وأصحاب الأصول، چاپ اوّل، قم، مکتبة المحقّق الطباطبائی.
11. ـــــ ، 1417ق، العدّة فی اصول الفقه، چاپ اوّل، قم، محمدتقی علاقبندیان.
12. ـــــ ، 1407ق، تهذیب الاحکام، محقّق/ مصحح: حسن الموسوى خرسان، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیة.
13. کلینى، محمدبنیعقوب، 1407ق، الکافی، محقّق/ مصحح: علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیة.
14. کشى، محمدبنعمر، 1404ق، اختیار معرفة الرجال، مصحح: محمدباقربنمحمد میرداماد، چاپ اوّل، قم، مؤسسة آل البیت(ع).
15. کجورى شیرازى، محمدمهدى، 1424ق، الفوائد الرجالیة، محقّق: محمدکاظم رحمان ستایش، چاپ اوّل، قم، مؤسّسه علمى ـ فرهنگى دار الحدیث.
16. نورى، حسینبنمحمدتقى، 1408ق، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، چاپ اوّل، قم، مؤسسة آل البیت(ع).
17. نجاشى، احمدبنعلى، 1365ش، رجال النجاشی، چاپ ششم، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی.
18. مامقانى، عبدالله، 1431ق، تنقیح المقال فی علم الرجال، محقّق: محیالدین مامقانى، چاپ اوّل، قم، مؤسسة آل البیت(ع).