به نظر میرسد، پذیرش حضور در این شبکهها، گریزناپذیر است؛ اما با یک آسیبشناسی جامع و برنامهریزی درست و استفاده از همه ظرفیتهای ارتباطی، میتوان از آن به عنوان یک فرصت در جهت تقویت هویت دینی بهره جست.
کلیدواژگان: اینترنت، شبکههای اجتماعی، فیسبوک، هویت، هویتی دینی.
مقدمه
با فرا رسیدن عصر فناوریهای نوین ارتباطی و گسترش فراگیر آن که به دنبال خود مفاهیم جدیدی چون واقعیت مجازی و فضای سایبری را به همراه آورد، تغییر و تحولات زیادی در زندگی بشر ایجاد شد و ما را با جهان جدیدی مواجه ساخت؛ جهانی که در آن متفاوت میاندیشیم، مینویسیم، میخوانیم، ارتباط برقرار میکنیم و به طور کلی، جهانی که در آن متفاوت زندگی میکنیم.
ورود به این نوع جامعه ی جدید، همچون مرحله گذار از جامعه کشاورزی به جامعه صنعتی، تمامی جنبههای حیات بشری را تحت تأثیر قرار داده و تحولاتی عمیق را در ساختار جوامع و روابط میان افراد به وجود آورده است؛ به گونهای که عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را با انبوهی از فرصتها و چالشهای اساسی روبهرو ساخته است. در سالهای اخیر، «شبکههای اجتماعی مجازی» با سرعتی بینظیر گسترش یافتهاند. پایگاههای مجازی: مای اسپیس (MySpace)، فیس بوک (FaceBook)، فایوهای (5hi)، فرندستر (Friendster)، یوتیوب (YouTube)، فیلکر (Flickr)، اورکات (Orkut) و تویتر (Twitter)، مشهورترین این شبکهها هستند که فضایی جذاب را برای ارتباط شبکهای در فضای مجازی میان کاربران اینترنت و عمدتاً از نسل جوان، فراهم آورده و در مدت زمانی کوتاه، بهسرعت رشد کردهاند؛ به عنوان مثال، FaceBook با توجه به اعلام سایت وکی پدیا تا سپتامبر سال 2011 م، بیش از 800 میلیون کاربر فعال دارد. (وکی پدیا، تاریخ مشاهده: 09/09/1390)
یکی از مهمترین ابعاد زندگی انسان که از این پدیده تأثیرات عمیقی را پذیرا خواهد شد، بعد هویتی است. هویت، یکی از مهمترین مسائل جوامع میباشد. بیگمان، میتوان گفت که هویت از نیازهای روانی انسان و پیشنیاز هر گونه زندگی جمعی است.
شاید بتوان گفت، هویت دینی از مهمترین عناصر ایجادکنندۀ همگنی و همبستگی اجتماعی در سطح جوامع است که طی فرایندی با ایجاد تعلق خاطر به دین و مذهب در بین افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکلگیری هویت جمعی دارد و به عبارتی، عملیات تشابهسازی و تمایزبخشی را انجام میدهد؛ به طور مثال، دین اسلام و مذهب شیعه، به طور همزمان ضمن ایجاد تشابه دینی در بین افراد جامعه ایران، آنها را از سایر ادیان جدا میسازد.
بیان مسأله
بیل گیتس رییس و مؤسس آمریکایی شرکت مایکروسافت، معتقد است تحت تأثیر فضاهای مجازی جدید که در آن تلویزیونها و رایانهها به یک شبکه هوشمند جهانی مرتبط هستند، عناصر رفتاری انسانها شکل خواهند گرفت و این شبکهها، ستون فقرات ساختار اجتماعی ما را تشکیل میدهند (کاریزی، 1381: 329).
اینترنت، این فناوری جدید، جایی بین دو سوی جبرگرایی فنی و سازه اجتماعی قرار دارد و در انواع فعالیتهای آدمی رخنه کرده است (پاترشیا، 1382: 403).
اینترنت، شکل و شرایط کنش اجتماعی و تجربه انسانی را در سرتاسر جهان تعیین میکند (کاستلز، 1380: 13).
هر شبکه اجتماعی، فرهنگ ارتباطاتی خاص خود را دارد؛ یعنی منش و گفتار مخصوص و منحصر به فرد برای خود برگزیده است. البته میتوان شبکههایی را یافت که فرهنگ ارتباطاتی تقلیدی را برای خود برگزیدهاند. فرد با عضویت در هر شبکه اجتماعی، درگیر نوع خاصی از فرهنگ ارتباطاتی میشود که شامل مؤلفههایی چون: برخورد، تکه کلام، اصطلاحات مخصوص، رفتار، تیپ شخصیتی و ظاهری است. بدون تردید، میزان تأثیرپذیری فرد از این محیط، صفر مطلق نخواهد بود. پس هر شبکه اجتماعی، هویت مطلوب خود را ترویج میکند. به طور کلی، همه اجزای یک شبکه اجتماعی که فرد با آن در تعامل است، در ضمیر ناخودآگاه فرد تأثیر میگذارد. هویت ارتباطی فرد نیز چیزی نیست که به ضمیر ناخودآگاه مرتبط نباشد. نگرشهای متفاوت از سوی مخاطبان، سیاستگذاران و دولتمردان به مقوله شبکههای اجتماعی و سعی در مسدود و محدود کردن میزان دسترسی به برخی از این شبکهها در برخی از جوامع از یک سو، و همچنین بروز و شکلگیری تحولات و جنبشهای سیاسی و اجتماعی با چاشنی شبکههای اجتماعی از سوی دیگر، این سؤال اصلی را مطرح میکند که: شبکههای اجتماعی چه آثار و پیامدهایی بر هویت کاربران دارند؟
اهداف پژوهش
شناخت رابطه میان ویژگیهای فردی کاربران با هویت دینی و عوامل دیگری که با هویت دینی در شبکههای اجتماعی رابطه معنادار دارند، از جمله مهمترین اهداف این پژوهش به حساب میآید.
هدف کلی این تحقیق، رسیدن به این مسأله است که وجود شبکههای اجتماعی و بهرهگیری، عضویت و حضور در این شبکهها، چقدر میتواند هویت دینی جوانان این مرزو و بوم را دستخوش تغییر کرده و به سوی زوال یا اضمحلال بکشاند.
و این که آیا اصولاً به دلیل چالشهایی که از ناحیه این شبکهها ممکن است برای جامعه جوان ایران به وجود آید، میتوان به مقابله با آن برخاست؟ یا باید راههای دیگری را جستجو کرد؟
مفاهیم نظری
گروهی از نظریهپردازان جدید، مدعی ظهور و شکلگیری نوع جدیدی از جامعهاند که با گذشته کاملاً متفاوت است. این عده معتقدند ما اکنون در حال پشت سر گذاشتن «عصر اول رسانهها» و شاهد «عصر دوم رسانهها» هستیم (پاستر، 1377: 74 ـ 75).
تعاملی بودن، جمعزدایی، ناهمزمانی، تمرکززدایی، ظرفیت بیشتر و انعطافپذیری، از جمله مهمترین ویژگیهای وسایل ارتباطی همگانی در دوره کنونی به شمار میآیند (شکر خواه، 1382). این ویژگیها باعث شدهاند که افراد استفادهکننده از ابزارهای نوین، توانایی بالایی در تحول و ایجاد اطلاعات داشته باشند و بدین ترتیب، ابزارهای ارتباطی از حالت یکسویه بودن خارج شده و بیشتر جنبه تعاملی به خود بگیرند.
اینترنت
برای تعریف شبکههای اجتماعی مجازی، ابتدا باید به تعریف مفاهیم شبکه و اینترنت پرداخت؛ چون از یک سو شبکه، نقش بنیادی در توصیف جامعه در عصر اطلاعات ایفا میکند و از سوی دیگر، شبکههای اجتماعی مجازی، صورتهای تکامل یافته ی اینترنت است که از درون آن پدیدار شده است. «شبکه، مجموعهای از نقاط اتصال یا گروههای به هم پیوسته است. نقطه اتصال یا گره، نقطهای است که در آن یک منحنی خود را قطع میکند. اینکه نقطه اتصال چه چیزی است، مشخصاً به نوع شبکههای مورد نظر بستگی دارد.» برای مثال، سیستمهای تلویزیونی، استودیوهای تولید سرگرمی، مراکز گرافیک رایانهای، گروههای خبری و دستگاههای متحرک تولید، ارسال و دریافت علائم شبکه جهانی رسانههای جدید هستند که کانون بیان فرهنگی و افکار عمومی در عصر اطلاعات میباشند (کاستلز، 1380: 544).
به طور خلاصه، میتوان مهمترین آثار مثبت و منفی اینترنت در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی را این گونه برشمرد: تبادل فرهنگی، دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی، خارج شدن از انزوا و تفریحات سالم، از جمله مزایا و آثار مثبت اینترنت به حساب میآیند و در مقابل، تهاجم فرهنگی، افزایش شکاف طبقاتی، دسترسی آسان به منابع ممنوع و بیتفاوتی نسبت به ارزشها، هنجارها و ناهنجاریها، سیطره زبان انگلیسی و نقض حقوق اولیه افراد، جزو معایب و آثار منفی اینترنت محسوب میشوند.
شبکه اجتماعی
رسانههای اجتماعی، بنا بر یک تعریف، رسانههایی برای برقراری تعامل اجتماعی مبتنی بر وب هستند و راهی ارزان و قابل دسترس برای انتشار اطلاعات از سوی عموم کاربران.
شبکههای اجتماعی را فراتر از گونهای وبسایت میتوان به عنوان رسانههای جدیدی در نظر گرفت که در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تغییراتی ایجاد کردهاند. چالشهایی که شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر با آنها مواجه بودهاند، حوزههایی فراتر از فضای مجازی را تحت تأثیر قرار داده است. شبکههای اجتماعی از سویی به عنوان یکی از گونههای رسانههای اجتماعی، امکانات تعاملی قابل توجهی برای کاربران اینترنتی فراهم کردهاند و در افزایش مشارکت شهروندان در برخی فرایندها مؤثر بودهاند؛ از سویی، این شبکهها با آسیبهای گستردهای در حوزههایی از قبیل: حریم خصوصی، کپیرایت، اعتیاد مجازی، سوء استفاده از کودکان، دزدی اطلاعات و هویت و مواردی اینچنینی مواجه بودهاند. این شبکهها همچنین عرصه ارتباطات سیاسی را نیز متحول کردهاند. (جعفری، 1389)
حمیدرضا ضیاییپرور، پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک در مقالهای که در نشست «شبکههای اجتماعی، فرصتها و تهدیدها» با عنوان «30 ویژگی شبکههای اجتماعی» در سال 89 ارائه کرد، این 30 ویژگی را به شرح زیر برشمرد:
هویت، به اشتراک گذاری و یادگیری، بسیجکنندگی و سازماندهی، دوستی، اعتماد، حلقههای مخاطبان، قدرت کندوسازی، استناد و تعمیم، چند رسانهای، ادغام فناوریها، پرستیژ، گپ، نقد بیرحمانه، دنبال کردن و دنبال شدن، باز انتشار، خرد جمعی، جهانی بودن (مترجم گوگل)، سرگرمی، سفارشی شدن، جستجو شدن، اطلاعرسانی و خبررسانی، رسانه نسل جوان، رسانه جایگزین، ترکیب با موبایل، شفاف شدن بیش از گذشته، ابتکار و خلاقیت، ساختار دمکراتیک، قدرت سرمایه اجتماعی، تحرک اجتماعی و ارتباطات غیررسمی.
هویت
هویت، مفهومی کاملاً پیچیده است که نمیتوان به شکل درستی معنای آن را درک کرد. به همین دلیل، از نسبیت خاصی برخوردار است. در پاسخ به پرسش در مورد چیستی هویت یا ارائه تعریف مشخصی از آن، از منظرهای متفاوتی دیدگاههای گوناگونی بیان شده است. میتوان هویت را آگاهی فرد نسبت به خود دانست که در نتیجه ی تداوم کنشهای فرد به او واگذار نمیشود؛ بلکه فرد باید آن را به طور پیوسته در زندگی روزمره ایجاد کند و نیز در فعالیتهای خویش مورد پشتیبانی قرار دهد (گیدنز، 1378: 81).
پس از این منظر، هویت چیزی نیست که دفعی و آنی بهوجود آمده باشد، بلکه هویت امری است که در گذر زمان هر شخص آن را کسب نموده و بخشی از شخصیت خود را به وسیله ی آن در معرض نمایش و دید عموم قرار میدهد یا به عبارت روشنتر، بخشی از شخصیت خود را در معرض قضاوت عمومی قرار میدهد.
اگر بخواهیم به معنای لغوی هویت توجه کنیم، تا حدی میتوان به درک صحیحی در این زمینه رسید. در لغتنامه ی دهخدا، هویت «تشخیص» معنا شده است که میان حکما و متکلمان مشهور است (دهخدا، 1381: 20866). در فرهنگ معین، ذات باریتعالی، هستی، وجود و بالاخره آنچه موجب شناسایی شخص باشد، معنا شده است (معین، 1371: 5228).
همچنین در فرهنگ آکسفورد، هویت به معنای چیستی و کیستی افراد معنا شده است. بنابراین، میتوان گفت که هویت در خلأ مطرح نمیشود؛ بلکه در خصوص هویت، یک خود و غیر وجود دارد که از طریق آن فرد دست به شناسایی میزند.
با این تعاریف کلی که در فرهنگ لغات در مورد هویت ارائه شده، میتوان بهترین ملاک برای درک هویت در هر فرد را قرار دادن خود یک فرد در مقابل غیر بیان کرد که در حقیقت، مجموعه ادراکات، اندیشهها و تفکرات یک فرد از خود و پیرامونش در مقابل دیگر اندیشهها و ادراکات است.
بر این اساس، هویت عبارت است از مجموعه خصوصیات، مشخصات فردی و اجتماعی، احساسات و اندیشههای مربوطه که فرد آنها را از طریق توانایی کنش متقابل با خود و یافتن تصوراتی از خویش به دست میآورد و در جواب سؤال «من کسیتم؟» ارائه میدهد.
از سوی دیگر، هویت واژهای است که امروز از نظر واژگانی جایگاه خود را در ادبیات جهان از دست میدهد. از نظر مفهومی، در میان پسوندها مانند: هویت ملی، فرهنگی و مذهبی، سرگردان است. از نظر تاریخی و جغرافیایی، در معرض تهاجمات جهانی مانند: شالودهشکنی و فروریزی و فروپاشی تمدنها و روند رو به رشد ایدهها، فناوریها، اینترنتها و شاهراههای ارتباطی است. (نکوروح، 1378: 1)
هویت دینی، به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد، تقریباً مهمترین بعد هویت است که نقش بسیار تعیینکنندهای در هویتیابی افراد یک جامعه بازی میکند. میتوان ادعا داشت که تقویت این بعد از هویت، موجب دوام و قوام سایر ابعاد آن شود و از سوی دیگر، چالش در این حوزه میتواند زمینهساز بحران در سایر ابعاد هویت شود. این ادعا در جوامعی که دین رکن اساسی ادارۀ آن را مشخص میکند، کاملاً صادق است. سنگ بنای هویت دینی، تعهد و پایبندی است. (شرفی، 1374: 95)
از آنجا که در این پژوهش برداشت از هویت، هویتهای پیشمدرن (هویتهای ذاتی، طبیعی و غیر اجتماعی) و همچنین هویتهای پست مدرن (پاره پاره، بسیار سیال، گفتمانی و ناپیوسته) را شامل نمیشود و به نظریههای مدرن نزدیک است، برای تعریف هویت دینی، از نظریههای هویت اجتماعی تاجفل و گلارک و استارک استفاده شده است. در تیوری هویت اجتماعی تاجفل و ترنر، یک شخص تنها یک «خودشخصی» ندارد؛ بلکه دارای چندین خود است که با چرخههای عضویت گروهی همخوانی دارد. زمینههای متفاوت اجتماعی ممکن است یک شخص را به فکر نمودن، احساس کردن و عمل بر مبنای «ردۀ خود» شخصی، خانوادگی یا ملیاش برانگیزاند (Turner et al، 1982). طبق تعریف این محققان، هویت اجتماعی، برداشت افراد از خود است که از عضویت ادراکشده در گروههای اجتماعی ناشی میشود (Hogg & Vaughan,، 2002).
گیدنز تأمل و بازاندیشی در مورد هویت را منحصر به دوران مدرن میداند. در متن چالشهای دنیای مدرن است که سنت و طبیعت، مرجعیت خود را از دست داده و فرد در یک فضای آکنده از اطلاعات، پیوسته به تأمل در مورد هستی خویش میپردازد (نش، 1382: 91). با توجه به رویکرد گیدنز میتوان چنین گفت که فرد در جریان هویتیابی خود به طور عام، و هویت دینی به طور خاص، موجودی صرفاً منفعل و پذیرنده نیست؛ بلکه به تفسیر هویت خویش میپردازد. این تفسیر بریدهبریده و منقطع نیست؛ بلکه از مقداری ثبات و استمرار برخوردار است. بر این اساس، میتوان دو گونه هویت دینی سنتی و مدرن را از یکدیگر متمایز کرد.
چارچوب نظری
در این بخش، مهمترین نظریههای جامعه اطلاعاتی از جمله نظریههای: «جامعه ی اطلاعاتی به عنوان فراصنعتگرایی؛ دانیل بل»، «اطلاعات، دولت ـ ملت و نظارت؛ آنتونی گیدنز»، «مدیریت و دستکاری اطلاعات، گستره نوین همگانی؛ یورگن هابرماس» و «جامعه ی شبکهای و اطلاعات؛ امانویل کاستلز» مورد بررسی قرار گرفته است. اما چارچوب نظری این مقاله بر نظریه ی جامعه ی شبکهای مبتنی است که بهخوبی ویژگیهای فضای ارتباطی جدید مانند: گمنامی کاربر، نبود ارتباطات غیر کلامی، جدایی فیزیکی و قابلیت انعطاف جسمانی را تشریح میکند.
در بین نظریهپردازان علم ارتباطات، مانویل کاستلز یک نویسنده متمایز است. کاستلز، حوزههای: جامعهشناسی شهری، مطالعات سازمانی، مطالعات فضای مجازی، جنبشهای اجتماعی، جامعهشناسی فرهنگ و اقتصاد سیاسی را در کنار هم مطالعه میکند تا یک تحلیل بین رشتهای از جهان پیچیده رسانهایشده امروز به دست دهد.
وی جلد نخست اثر خود را به جامعه ی شبکهای اختصاص داده است. کاستلز، جامعه ی شبکهای را از ویژگیهای سرمایهداری متکی به اطلاعات به شمار میآورد. وی جامعه ی شبکهای را محصول همگرایی سه فرایند تاریخی مستقل میداند. این سه فرایند عبارتاند از: «انقلاب اطلاعات» که ظهور جامعه ی شبکهای را امکانپذیر ساخت، «تجدید ساختار سرمایهداری و اقتصاد متکی به برنامهریزی متمرکز (از دهه ی هشتاد به این سو)» با هدف غلبه بر تعارضهای درونی این دو نظام و نهایتاً، «نهضتهای فرهنگی دهه ی 1960 (مانند فمینیسم و طرفداران محیط زیست)».
به اعتقاد کاستلز، تعامل میان انقلاب فناوری اطلاعات، بحرانهای اقتصادی سرمایهداری و دولتسالاری و تجدید ساختار متعاقب آنها، و شکوفایی جنبشهای اجتماعی فرهنگی همچون: آزادیخواهی، حقوق بشر، فمینیسم و طرفداری از محیط زیست، یک ساختار نوین اجتماعی مسلط به نام جامعه شبکهای، یک اقتصاد نوین، یعنی اقتصاد اطلاعاتی جهانی و یک فرهنگ نوین، یعنی فرهنگ مجازی را بهوجود آورده است.
کاستلز، به صراحت بیان میدارد که فناوری مسیر جامعه را تعیین نمیکند و جامعه نیز مسیر تحولات فناوری را مشخص نمیسازد؛ زیرا عوامل بسیاری از جمله خلاقیت فردی و کارآفرینی در فرایند کشف علمی، نوآوری فناوراند و کاربردهای اجتماعی دخالت دارند، به گونهای که تنیجه ی نهایی، به الگوی پیچیدهای از تعاملات بستگی دارد. در واقع، معضل جبرباوری فناورانه، احتمالاً مسألهای کاذب است؛ چون فناوری در واقع، خودِ جامعه است و درک یا بازنمایی جامعه بدون ابزار فناورانهاش میسر نیست.
کاستلز، بین جامعه ی مبتنی بر اطلاعات و جامعه ی اطلاعاتی، تمایز قائل میشود. در مفهوم جامعه ی اطلاعاتی، بر نقش اطلاعات در جامعه تأکید میشود؛ حال آنکه کاستلز میگوید: اطلاعات، همواره نقشی حساس و مهم در جامعه عهدهدار بوده است. آنچه از مفهوم مبتنی بر اطلاعات مستفاد میشود، بر خلاف مفهوم اطلاعات، شکل خاصی از سازمان اجتماعی است که به دلیل شرایط فناورانه، تولید و پردازش و انتقال اطلاعات، به اساس و بنیاد توان تولید و قدرت تبدیل میشود. این تمایز، درست مانند صنعت و جامعه ی صنعتی است. جامعه ی صنعتی، جامعهای نیست که تنها صاحب صنعت باشد؛ بلکه جامعهای است که سازمان صنعتی در سراسر آن فراگیر و نافذ باشد.
طبق فرضیه یکاستلز، جامعه ی شبکهای، یعنی ساختار اجتماعی غالب و مسلط در عصر اطلاعات که حول شکلهای نوین زمان و فضا سازمان مییابد؛ زمان بیزمان و فضای جریانها و گردش اطلاعات. منظور کاستلز از زمان بیزمان، استفاده و به کار گرفتن بیوقفه و مدام فناوری اطلاعات و ارتباطات نوین برای از بین برداشتن زمان، فشردن سالها و تبدیل آنها به دقیقهها و فشردن دقیقهها در غالب لحظهها است.
کاستلز، در عین حال میگوید که بسیاری از مردم جهان همچنان بر اساس ساعت زیستشناسی کار و زندگی میکنند؛ اما کارکردهای اغلب گروههای اجتماعی، در زمان بیزمان است.
مکانها همچنان کانون زندگی روزمره و نظارت سیاسی و اجتماعی و منشأ فرهنگ و عامل انتقال تاریخ هستند؛ اما این جریانها هستند که مکانها را در بر گرفتهاند و بر آنها مسلط شدهاند.
به نظر کاستلز، قدرت سیاسی از دولت ـ ملتها و نظامهای دموکراتیک به رسانهها و سایر تولیدات فرهنگی انتقال یافته است. به اعتقاد کاستلز، در رسانههای جدید ارتباطی امکانات و قابلیتهای نو و دموکراتیک برای ارتباطات و مشارکت وجود دارد. این امکانات، توان و ظرفیت بالقوۀ ایدیولوژی غالب را برای اعمال سلطه محدود میسازد. در عوض، افراد قادر خواهند بود تا جهانهای مجازی خود را بسازند که پایه ی دموکراتیک شدن تصورات و باورها است (کاستلز، 1380).
این چارچوب نظری، به ما کمک میکند تا پیش از ورود به بحث شبکههای اجتماعی که به لحاظ ماهیتی، کاربردهایی بسیار فراتر از یک ارتباط ساده از طریق چت، ایمیل و وبلاگ فراهم میکنند، با کارکردهای جماعتها و گروههای اینترنتی آشنا شویم.
جامعه آماری و واحد تحلیل
جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاههای تهران تشکیل میدهند. طبق آخرین آماری که در تاریخ 11 مردادماه 1390 از مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی دریافت شد، تعداد کل دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی 89 ـ 1388، 471 هزار و 483 نفر بودهاند که از این تعداد، 250 هزار و 892 نفر را دانشجویان خانم و 220 هزار و 483 نفر را دانشجویان آقا تشکیل دادهاند.
در این میان، سهم دانشجویان دانشگاههای دولتی، 325 هزار و 583 نفر، شامل 166 هزار و 489 دانشجو دختر و 159 هزار و 374 دانشجوی پسر بوده است و سهم دانشگاههای غیر دولتی، 145 هزار و 620 نفر، شامل 84 هزار و 403 دانشجوی دختر و 61 هزار و 217 دانشجوی پسر میباشد.
روش نمونهگیری و حجم نمونه
شیوه نمونهگیری در این مطالعه، بر اساس نمونهگیری محاسبه شده است که بر اساس آن، 280 نفر میباشد که از این تعداد، 145 نفر از دانشجویان پسر، و 135 نفر را نیز دانشجویان دختر تشکیل میدهند.
اعتبار و پایایی تحقیق
قابلیت اعتماد، یکی از ویژگیهای فنی ابزار اندازهگیری است. مفهوم یادشده با این امر سروکار دارد که ابزار اندازهگیری در شرایط یکسان، تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست میدهد. با توجه به این امر، معمولاً دامنه ضریب قابلیت از صفر (عدم ارتباط) تا 1+ (ارتباط کامل) است. ضریب قابلیت اعتماد، نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازهگیری، ویژگیهای با ثبات آزمودنی و یا ویژگیهای متغیر و موقتی وی را میسنجد.
برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد ابزار اندازهگیری، شیوههای مختلفی به کار برده میشود؛ از آن جمله، میتوان به روش آلفای کرونباخ اشاره کرد که بررسی قابلیت اعتماد پرسشنامه این پژوهش، بر مبنای آن صورت گرفته است.
از آنجایی که مقدار ضریب آلفای کرونباخ، برابر 0/913 به دست آمده و بزرگتر از 0/7 میباشد و در سطح کاملاً مناسبی قرار دارد، بنابراین، قابلیت اعتماد (پایانی) این پرسشنامه، کاملاً مورد تأیید و قابل قبول میباشد.
جداول و تحلیل توصیفی دادهها
جدول 1: موقعیت مسکونی خود یا خانواده
همانطور که از جدول فوق پیدا است، بیش از 32 درصد دانشجویان از نظر موقعیت مسکونی، در مرکز شهر زندگی میکنند و این بدان معنا است که اغلب از پایگاه اجتماعی متوسطی برخوردارند. در جدول ذیل، متوسط میزان درآمد خانوادهها نشان داده شده است که بر مبنای آن، میتوان گفت که میانگین درآمد هر خانواده در ماه، بیش از یک میلیون و 300 هزار تومان میباشد.
جدول 2: آمار
جداول و تحلیل توصیفی شاخصها
با توجه به اینکه هویت دینی کاربران شبکههای اجتماعی، در شش سطح سنجیده شده است، در جدول زیر میتوان میانگین هر یک از این سطوح را که کاربران به آن پاسخ دادهاند، مشاهده کرد.
در یک نگاه کلی، میتوان گفت که کاربران در حوزه عمل به فرایض دینی در سطح پایینتری قرار دارند؛ هرچند بر همین مبنا، والدین آنها نسبت به همین فرایض، بیشترین پایبندی را دارند.
در جداول شماره 3 تا 9، درصد نظر کاربران به مصادیق هر یک از حیطههای فوق الذکر مشخص شده است.
جدول 3: مصادیق حیطه باور و اعتماد
بر اساس جدول فوق، میتوان دریافت که «وجود خدا و نقش مؤثر آن در زندگی» آنان در این حیطه بیشترین، و اعتقاد به اینکه «دین اسلام میتواند جوابگوی تمام مسائل باشد» کمترین اهمیت را دارد.
جدول 4: حیطه احساس
در حیطه احساس، جدول بالا بهروشنی بیانگر این مهم است که اغلب کاربران هر چند که از نظر حسی با دین و مسائل دینی مشکل خاصی ندارند، ولی از اینکه در کشوری اسلامی زندگی میکنند، خرسند نیستند و احساس خوبی نسبت به این مسأله ندارند.
جدول شماره 5 نشان میدهد که در حوزه عمل به آموزهها، فرایض و ارزشهای دینی بهشدت دچار ضعف هستیم؛ یعنی هنگامی که باورها و اعتقادات باید در عمل بروز و ظهور داشته باشند، دچار مشکل و چالش هستیم.
جدول 5: حیطه عمل
جدول 6: حیطه روابط صمیمی با والدین
جدول بالا نشان میدهد که جوانان ما در ارتباط با والدین خود موفق هستند؛ ارتباطی که میتواند به عنوان یک فرصت برای جهت دادن به حرکت جوانان تلقی شود.
در جدول زیر هم میبینیم که هنوز خرید کتاب در سبد خرید خانوادهها قرار نگرفته است و خانوادهها نیز در انتخاب و تهیه کتاب برای فرزندان خود، ایفاگر نقش تعیینکننده نیستند.
جدول 7: حیطه عملکرد آموزشی والدین
جدول 8: حیطه پایبندی والدین
جدول شماره 8 نشان میدهد والدین در پایبندی به اصول و ارزشهای دینی، نسبت به فرزندان خود قویتر و غنیترند.
با این تحلیل کلی، فرضیات و سؤالات تحقیق را مورد آزمون قرار میدهیم.
از آزمون سؤالات تحقیق، ابتدا با استفاده از آزمون کلموگروف ـ اسمیرنوف نرمالیتی متغیرها را بررسی میکنیم.
جدول 9: آزمون کلموگروف اسمیرنوف
با توجه به p ـ مقدار آزمونها، میتوان نتیجه گرفت که هیچ یک از متغیرها، به جز متغیر عمل، دارای توزیع نرمال نیست؛ اما چون تعداد مشاهدات بزرگتر از 30 است، میتوانیم برای بررسی صحت و سقم فرضیهها، از آزمونهای مورد نظر استفاده کنیم.
فرضیه اوّل:
هویت دینی در دانشجویانی که عضو شبکههای اجتماعی هستند، با سایرین تفاوت معناداری دارد؛ یعنی دانشجویانی که عضو شبکههای اجتماعی مجازی نیستند، از نظر پایگاه دینی و اعتقادات مذهبی، نسبت به کسانی که در این شبکهها عضو هستند، جایگاه برتر و بالاتری دارند.
جدول 10: گروههای آماری اعضای شبکه
جدول 11: آزمون تی دو نمونهای مستقل
خروجی آزمون تی، با دو نمونه مستقل، دارای دو جدول است؛ در جدول اوّل، یعنی گروههای آماری، تعداد نمونهها، میانگین، انحراف معیار و خطای استاندارد میانگین ارائه شده است. برای اینکه ببینیم تفاوت میانگینها معنادار است یا خیر، باید به جدول دوم، یعنی جدول تی تست مستقل، نگاه کنیم. در این جدول، به قسمت P-Value در قسمت زردرنگ نگاه میکنیم. اگر مقدار P-Value، بیشتر از 0/05 باشد، نتیجه میگیریم که واریانس برابرند و دلیلی نداریم که واریانسهای دو گروه برابر نباشد. در چنین شرایط، در قسمت مساوی بودن واریانسها، به قسمت سبزرنگ توجه میکنیم. اگر مقدار آن کمتر از 0/05 بود، نتیجه میگیریم که تفاوت میانگینها معنادار است؛ ولی اگر مقدار آن بیشتر از 0/05 بود، نتیجه میگیریم که تفاوت میانگینها معنادار نیست. در صورتی که P-Value قسمت زردرنگ، کمتر از0/05 باشد، فرض برابر واریانسها رد میشود. پس به قسمت سبزرنگ P-Value در قسمت مساوی نبودن واریانسها توجه میکنیم؛ اگر این مقدار کمتر از 0/05 باشد، تفاوت میانگینها معنادار است و اگر این مقدار بیشتر از 0/05 باشد، تفاوت میانگین معنادار نیست.
برای متغیر هویت دینی، همان طور که مشاهده میشود، در قسمت P-Value زردرنگ مقدار آن بیشتر از 0/05 میباشد و این نشان میدهد که واریانسها با هم برابر است. بنابراین، ما در سطر مساوی بودن واریانسها به P-Value قسمت سبزرنگ توجه میکنیم؛ چون این مقدار از 0/05 بزرگتر است، نتیجه میگیریم که تفاوت میانگینها معنادار نیست؛ یعنی دانشجویانی که عضو شبکههای اجتماعی مجازی نیستند، از نظر پایگاه دینی و اعتقادات مذهبی نسبت به کسانی که در این شبکهها عضو هستند، جایگاه برتر و بالاتری ندارند.
فرضیه دوم:
بین مدّت استفاده کاربران از شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها، رابطه معنادار وجود دارد؛ یعنی کاربرانی که مدتزمان بیشتری را در فضای شبکههای اجتماعی حضور دارند، احتمال دارد که از نظر پایبندی به باورهای دینی در مرتبه پایینتری قرار داشته باشند و بر عکس کاربرانی که مدتزمان کمتری را در این شبکهها حضور دارند، احتمال دارد که از نظر باورها و اعتقادات دینی در مرتبه بالاتری قرار داشته باشند.
جدول 12: آزمون فیشر برای مدت استفاده
در جدول اوّل، مجموع مربعات متغیرها آمده است و درجه آزادی نیز برای این متغیرها حساب شده است؛ برای معناداری، از آزمون فیشر استفاده شده است. این آزمون، همانند تی دو نمونهای مستقل عمل میکند. برای معناداری این آزمون، به P-Value مراجعه میکنیم؛ اگر مقدار آن کمتر از 0/05 بود، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار است و اگر بیشتر از 0/05 باشد، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار نیست و بین گزینهها، تفاوت معناداری وجود ندارد.
با توجه به جدول فوق، سطح معناداری یا P-Value، کمتر از 0/05 میباشد؛ یعنی تفاوت معنادار بین گروهها وجود دارد.
با توجه به جدول فوق، از آزمون مقایسات میانگین دانکن استفاده کردهایم؛ این آزمون نشان میدهد که کدام گروهها با هم تفاوت معنادار دارند و کدام گروهها با هم تفاوت معنادار ندارند.
جدول 13: آزمون مقایسات میانگین دانکن برای مدت استفاده
وسیلهای که برای گروهها در زیرمجموعههای همگن نمایش داده میشود.
در جدول فوق، همانطور که مشاهده میشود، گروهها به دو دسته تقسیم میشوند؛ کمتر از 2 ساعت، بین 2 تا 5 ساعت و بین 5 تا 8 ساعت، در دسته اوّل و بین 2 تا 5 ساعت، بین 5 تا 8 ساعت و بیشتر از 8 ساعت، در دسته دوم قرار گرفتهاند؛ این به آن معنا است که گروههای کمتر از 2 ساعت، بین 2 تا 5 ساعت و بین 5 تا 8 ساعت، با هم تفاوت معناداری ندارند و میانگینهای آنها، نزدیک به هم است. گروههای بین 2 تا 5 ساعت، بین 5 تا 8 ساعت و بیشتر از 8 ساعت نیز با هم تفاوت معناداری ندارند و میانگینهای آنها، نزدیک به هم است؛ یعنی تنها گروه بیشتر از 8 ساعت با گروه کمتر از 2 ساعت، تفاوت معنادار دارد و در بین گروهها، دارای میانگین بیشتری در این شاخص است. پس کاربرانی که مدتزمان بیشتری را در فضای شبکههای اجتماعی حضور دارند، از نظر پایبندی به باورهای دینی، در مرتبه پایینتری قرار دارند.
فرضیه سوم:
بین میزان استفاده کاربران از شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها، رابطه وجود دارد؛ یعنی هر چه میزان استفاده کاربران از اینترنت افزایش یابد، بیشتر احتمال میرود که هویت دینی در آنان کمرنگتر شده و بر عکس، هر چه میزان استفاده کاربران از اینترنت کاهش یابد، بیشتر احتمال میرود که هویت دینی و سنتی پررنگتری داشته باشند.
جدول 14: آزمون فیشر برای میزان استفاده
در جدول اوّل، مجموع مربعات متغیرها آمده است و درجه آزادی نیز برای این متغیرها حساب شده است. برای معناداری، از آزمون فیشر استفاده شده است. این آزمون، همانند تی دو نمونهای مستقل عمل میکند؛ با این تفاوت که برای سؤالهایی استفاده میشود که تعداد گزینهها بیشتر از دو تا باشد. برای معناداری این آزمون، به P-Value مراجعه میکنیم. این آیتم، همان سطح معناداری میباشد که اگر مقدار آن، کمتر از 0/05 درصد بود، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار است و اگر بیشتر از 0/05 درصد باشد، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار نیست و بین گزینهها تفاوت معناداری وجود ندارد و این گزینهها، در یک سطح و دارای میانگین یکسانی هستند.
با توجه به جدول فوق، سطح معناداری یا P-Value بیشتر از 0/05 درصد میباشد و تفاوت معنادار بین گروهها وجود ندارد؛ یعنی هر چه میزان استفاده کاربران از اینترنت افزایش یابد، احتمال نمیرود که هویت دینی در آنان کمرنگتر شده باشد. با توجه به جدول فوق، ما از آزمون مقایسات میانگین دانکن استفاده کردهایم.
جدول 15: آزمون مقایسات میانگین دانکن برای میزان استفاده
وسیلهای که برای گروهها در زیرمجموعههای همگن نمایش داده میشود.
در جدول فوق، همان طور که مشاهده میشود، گروهها در یک دسته قرار گرفتهاند؛ این به آن معنا است که بین گروههای این شاخص، تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه چهارم:
بین نوع استفاده کاربران از شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها رابطه وجود دارد؛ یعنی هر چه کاربران بیشتر در معرض و مواجهه ی محتوای خبری، علمی و آموزشی شبکههای اجتماعی باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی آنان حفظ شده و در قالب سنتی باقی بماند و برعکس، هر چه کاربران بیشتر در معرض و مواجهه ی محتوای تفریحی و سرگرمی شبکههای اجتماعی باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی کمرنگ یا بازتابی داشته باشند.
جدول 16: آزمون فیشر برای نوع استفاده
وسیلهای که برای گروهها در زیرمجموعههای همگن نمایش داده میشود.
در جدول فوق، همان طور که مشاهده میشود، گروهها به دو دسته تقسیم میشوند؛ «همه ی موارد، صحبت با دوستان و تفریح و سرگرمی» در دسته اوّل و «تفریح و سرگرمی، مطالعه دیوارهها و کسب اخبار و اطلاعات» در دسته دوم قرار گرفتهاند؛ این بدین معنا است که گروه «همه ی موارد، صحبت با دوستان و تفریح و سرگرمی» با هم تفاوت معناداری ندارند و میانگینهای آنها نزدیک به هم است. گروههای «تفریح و سرگرمی، مطالعه دیوارهها و کسب اخبار و اطلاعات» نیز با هم تفاوت معناداری ندارند و میانگینهای آنها هم نزدیک به هم است و گروه «کسب اخبار و اطلاعات» در بین گروهها، دارای میانگین بیشتری در این شاخص است؛ یعنی هر چه کاربران بیشتر در معرض و مواجهه ی محتوای خبری، علمی و آموزشی شبکههای اجتماعی باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی آنان حفظ شده و در قالب سنتی باقی بماند.
فرضیه پنجم:
بین هدف کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها، رابطه معنادار وجود دارد؛ یعنی هر چه اهداف کاربران در استفاده از شبکههای مجازی ابزاری و کاربردی باشد، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی سنتیتر و اصیلتری داشته باشند و برعکس، هر چه اهداف کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی بیهدف باشد، بیشتر احتمال میرود که هویت دینی کمرنگتری داشته باشند.
جدول 18: آزمون فیشر برای هدف استفاده
در جدول اوّل، مجموع مربعات متغیرها آمده است و درجه آزادی نیز برای این متغیرها حساب شده است. برای معناداری، از آزمون فیشر استفاده شده است. این آزمون، همانند تی دو نمونهای مستقل عمل میکند؛ با این تفاوت که برای سؤالهایی استفاده میشود که تعداد گزینهها بیشتر از دو تا باشد. برای معناداری این آزمون، به P_Value مراجعه میکنیم. این آیتم، همان سطح معناداری میباشد؛ اگر مقدار آن کمتر از 0/05 بود، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار است و اگر بیشتر از 0/05 باشد، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار نیست و بین گزینهها، تفاوت معناداری وجود ندارد و این گزینهها، در یک سطح و دارای میانگین یکسانی هستند.
با توجه به جدول فوق، سطح معناداری یا P-Value، کمتر از 0/05 میباشد؛ یعنی تفاوت معنادار بین گروهها وجود دارد. پس، بین هدف کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها، رابطه معنادار وجود دارد.
با توجه به جدول فوق، ما از آزمون مقایسات میانگین دانکن نیز استفاده کردهایم. این آزمون نشان میدهد که کدام گروهها با هم تفاوت معنادار دارند و کدام گروهها با هم تفاوت معنادار ندارند.
جدول 19: آزمون مقایسات میانگین دانکن برای هدف استفاده
وسیلهای که برای گروهها در زیرمجموعههای همگن نمایش داده میشود.
در جدول فوق، همان طور که مشاهده میشود، گروهها به دو دسته تقسیم میشوند؛ «همه ی موارد و تعامل با دیگران» در دسته اوّل و «یافتن دوستان بیشتر، کسب اخبار و اطلاعات علمی و آموزشی» در دسته دوم قرار گرفتهاند. این بدین معنا است که گروههای «همه ی موارد و تعامل با دیگران»، با هم تفاوت معناداری ندارند و میانگینهای آنها، نزدیک به هم است. گروههای «یافتن دوستان بیشتر و کسب اخبار و اطلاعات علمی و آموزشی» نیز با هم تفاوت معناداری ندارند و میانگینهای آنها نیز نزدیک به هم است و گروه «کسب اطلاعات علمی و آموزشی» در بین گروهها، دارای میانگین بیشتری در این شاخص است؛ یعنی هر چه اهداف کاربران در استفاده از شبکههای مجازی ابزاری و کاربردی باشد، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی سنتیتر و اصیلتری داشته باشند.
فرضیه ششم:
بین میزان مشارکت کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها، رابطه معنادار وجود دارد؛ یعنی هرچه کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی به سبب ویژگی تعاملیشان بیشتر مشارکتجو باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی آنان کمرنگتر باشد و برعکس، هر چه کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی غیرمشارکتجو باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی اصیلتری داشته باشند.
جدول 20: آزمون فیشر برای میزان مشارکت
در جدول اوّل، مجموع مربعات متغیرها آمده است و درجه آزادی نیز برای این متغیرها حساب شده است. برای معناداری، از آزمون فیشر استفاده شده است. این آزمون، همانند تی دو نمونهای مستقل عمل میکند؛ با این تفاوت که برای سؤالهایی استفاده میشود که تعداد گزینهها بیشتر از دو تا باشد. برای معناداری این آزمون، به P-Value مراجعه میکنیم. این آیتم، همان سطح معناداری میباشد؛ اگر مقدار آن کمتر از 0/05 بود، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار است و اگر بیشتر از 0/05 باشد، تفاوت بین گروهها در متغیر مربوطه معنادار نیست و بین گزینهها، تفاوت معناداری وجود ندارد و این گزینهها، در یک سطح و دارای میانگین یکسانی هستند. با توجه به جدول فوق، چون سطح معناداری یا P-Value، بیشتر از 0/05 میباشد، تفاوت معنادار بین گروهها وجود ندارد؛ یعنی بین میزان مشارکت کاربران در استفاده از شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها، رابطه معنادار وجود ندارد. با توجه به جدول فوق، از آزمون مقایسات میانگین دانکن نیز استفاده کردهایم.
جدول 21: آزمون مقایسات میانگین دانکن برای میزان مشارکت
وسیلهای که برای گروهها در زیرمجموعههای همگن نمایش داده میشود.
در جدول فوق، همان طور که مشاهده میشود، گروهها در یک دسته قرار گرفتهاند؛ این به آن معنا است که بین گروههای در این شاخص، تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه هفتم:
بین ویژگیهای فردی ـ اجتماعی کاربران شبکههای اجتماعی و هویت دینی آنها، رابطه وجود دارد؛ یعنی سطح زندگی، میزان درآمد، سطح تحصیلات و موقعیت اجتماعی خانوادگی ـ یا به عبارتی طبقه و پایگاه اجتماعی ـ کاربران نیز در هویت دینی آنان دخالت دارد و هر چه کاربران از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار باشند، احتمالاً هویت دینی آنان مدرن و کمرنگتر است و برعکس، کاربرانی که در پایگاه اجتماعی پایینتری قرار دارند، احتمال دارد که از هویت دینی اصیلتر و سنتیتری برخوردار باشند. فرضیههای آزمون، به صورت زیر مطرح میشوند:
{H0: p = 0
{H,: p # o
که در آن P مقدار ضریب همبستگی میان متغیرهای مورد نظر با متغیر هویت دینی، در نظر گرفته شده است.
جدول 22: آزمون همبستگی برای پایگاه اجتماعی
** همبستگی معنادار در سطح 0/01 (2 دم)
* همبستگی معنادار در سطح 0/05 (2 دم)
با توجه به P – مقدار مربوط به هر متغیر با متغیر هویت دینی، در مواردی که (0/05) .< P – مقدار) رابطه معنادار وجود دارد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که بین ویژگیهای وضعیت تأهل، متوسط میزان درآمد و موقعیت مسکونی خود یا خانواده با متغیر هویت دینی، رابطه معناداری وجود دارد؛ یعنی هرچه کاربران مجرد، میزان درآمد بالاتر و موقعیت مسکونی بهتر برخوردار باشند، هویت دینی آنان مدرن و کمرنگتر است.
چند پیشنهاد
- اینترنت و فناوریهای حاصل از آن، آنچنان در تاروپود جامعه ی امروز بشر پیچیده شده است که تمامی جوانب زندگی اجتماعی آدمی را از روانشناسی فردی و تربیتی گرفته تا ارتباطات میانفردی و جمعی در بر میگیرد و این پژوهش، تنها بخش کوچکی از آن را مورد مداقه قرار داده است و برای رسیدن به یک دید کلی در این حوزه، باید بررسی رابطه استفاده از شبکههای اجتماعی و هویت: فردی، عملی، ملی، منطقهای و یا قومی هر یک به صورت مجزا مورد پژوهش قرار گیرد که به دانشجویان این حوزه پیشنهاد میشود.
- پیشنهاد میشود که متولیان و مدیران فرهنگی کشور، با آسیبشناسی کامل شبکههای اجتماعی و بهدور از برخوردهای احساسی و مقطعی نسبت به آموزش خانوادهها از طریق رسانه ی ملی برنامهریزی درازمدت داشته باشند.
- پیشنهاد میشود که وزارت آموزش و پرورش با تغییر سیاستهای آموزش خود، از حافظهمحوری به سوی پژوهشمحوری در سطوح مختلف و متناسب با دورههای آموزشی حرکت کنند و در استفاده از فناوریهای روز، به گونهای دانشآموزان را درگیر استفاده کاربردی از اینترنت نماید که این نوع استفاده در وجود آنان نهادینه شده و فرصت تفکر در استفادههای نامطلوب از آنان گرفته شود.
- پیشنهاد میشود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای سرمایهگذاری و برنامهریزی برای مسدود و محدود کردن میزان دسترسی به شبکههای اجتماعی، نسبت به صرف هزینه و برنامهریزی در جهت تولید محتوای متناسب با فرهنگ و ارزشهای غنی ایرانی و اسلامی و با مشارکت و درگیر نمودن کاربران در تولید چنین محتوایی ضمن اشاعه ی ارزشهای والای دینی و ملی، در تور جهانگستر فضای مجازی برنامهریزی داشته باشد تا هم اعتماد داخلی بیشتری را کسب نموده و هم در جهت تقویت هویت دینی و ملی، گامهای مؤثرتر و عملیتری برداشته باشد.
- راهاندازی شبکههای اجتماعی داخلی با ویژگیها و جذابیتهای لازم، میتواند در جهت تولید محتوای بومی و تأثیرگذری مثبت در مخاطبان و کاربران مؤثر باشد.
- پیشنهاد میشود نهاد دولت نیز واحد پژوهش و برنامهریزی در حوزه رسانههای نوین، بهویژه شبکههای اجتماعی مجازی در سایر دستگاههای زیرمجموعه خود به منظور شناخت افکار عمومی و تأثیرگذاری مثبت بر آن را مورد توجه قرار دهد.
فهرست منابع:
1. پاتریشیا، ولیس (1382)، روانشناسی اینترنت، ترجمه فضل الله قنادی، تهران: انتشارات دانشگاه کمبریج، مؤسسه انتشاراتی ایران نو.2. پاستر، مارک (1377)، عصر دوم رسانهها، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران: انتشارات مؤسسه ایران.3. جعفری، یوسف (1389)، شبکههای اجتماعی، وبلاگ رسانه و ارتباطات.4. Http://Communicationagi.blogfa.com/post - 28. aspx.5. دوران، بهزاد (1381)، تأثیر فضای سیبرنتیک بر هویت اجتماعی، پایاننامه دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی.6. دهخدا، علی اکبر (1381)، لغتنامه، جلد 14، دوره جدید، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.7. شرفی، محمدرضا. (1374)، جوان و بحران هویت. تهران: انتشارات سروش، چاپ سوم.8. شکرخواه، یونس (1382)، ریشههای انقلاب جهانی ارتباطات و جامعه اطلاعاتی، از پایگاه اینترنتی:www.bashgah.net9. فرهنگی، علیاکبر (1380)، ارتباطات انسانی، جلد اوّل، چاپ پنجم، تهران: دفتر خدمات فرهنگی رسا.10. همو (1374)، رسانههای جمعی و نقش آنها در ساختار اجتماعی واقعیت. فصلنامه پژوهش و سنجش: شماره 5.11. کاستلز مانویل (1380)، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، چاپ دوم، تهران: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.12. کتابی، محمود، محمد گنجی، یعقوب احمدی و رضا معصومی (1383)، دین، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی فرهنگی، مجله ی پژوهشی دانشگاه اصفهان، جلد هفدهم، شماره دوم.13. گیدنز، آنتونی (1378)، تجدد و تشخص، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.14. معین، محمد (1371)، فرهنگ فارسی، جلد 4، چاپ هشتم، تهران: انتشارات امیر کبیر.15. نش، کیت (1382)، جامعهشناسی سیاسی معاصر، مترجم: محمدتقی دلفروز، تهران: انتشارات کویر.16. نکوروح، محمود (1378)، در جستجوی هویت تازه، چاپ اوّل، تهران: انتشارات چاپخش.17. Boyd, D. M., & Ellison, N. B. (2007)Social Networks Sites: Definition, History, and Scholarship. Journal of Computer – Mediated Communication,, 13(1), Article 11.18. Filix m., Jesus C, Luis G. (2005) ''Anonymity Effects in Computer-Mediated Communication in the Case of Minority Lnfluence''. Computers in Human Behavior. 23, 1660-1674.
19. Hogg M. A., Vaughan, G. M. (2002), social Psychology (3rd Ed), London Prentice Hall.
20. Kaplan, A., Vaughan, G. M. (2010) ''Users of the World, Unitel The Challenges and Opportunities of Social Media,,. Business Horizons. 53, 59-68.
21. Kimberky M. C. (2006) ''The Positive and Negative Implications of Anonymity in Lnternet Social Lnteractions''. Computers in Human Behacior. 3038-3065.
22. Tajfel, h. and Wilkes, A. L. (1963), Classifieation and quantitative Judgment, British Journal of Psychology, 54, 101-114.