فلسفه رسانه
فلسفه رسانه، از سطوح رایج شناخت ارتباطات اجتماعی، تأثیرات رسانه، ماهیت و کارکرد آنها و در کل، تیوریهای غالب فراتر میرود و به سطوح بنیادیتر مرتبط با هستی و چیستی رسانهها توجه دارد؛ زمینههایی که حتی میتواند مبنا و تکیهگاه بسیاری از نظریههای ارتباطات اجتماعی قلمداد شود. اگرچه اصطلاحات فلسفه رسانه یا اینترنت، مقبولیت عام در میان نظریهپردازان ارتباطات جمعی ندارد و اصولاً برخی در وجود چنین حوزهای تردید دارند، با این حال، در آثار برخی متفکران، مانند: دریفوس، گراهام، کاستلز، چامسکی و پستمن، جنبههایی از این نوع گرایش و علاقه به تفکر فلسفی درباره اینترنت را میتوان دید. شاید برای این نوع گرایش، اصطلاحاتی مانند ملاحظاتی درباره فناوری یا رسانه، تأملاتی درباره رسانه یا اینترنت و از این دست، بیشتر مورد توافق باشد تا اصطلاحات فلسفه رسانه یا اینترنت.
همان طور که گفته شد، فلسفه رسانه، سعی در بررسی مسائل بنیادیتری مرتبط با ارتباطات اجتماعی دارد. بر اساس سنت فلسفه اسلامی، مسأله هستی و چیستی رسانهها موضوع محوری فلسفه رسانهها است. یکی از تقسیمبندیهای رایج در ادبیات فلسفی معاصر ایران، تقسیم فلسفه به فلسفه مطلق و مضاف است. فلسفه مطلق را معمولاً به دانش پژوهش عقلانی در احکام کلی و عوارض ذاتی «وجود بماهو وجود» تعریف میکنند.
در سنت عقلانی فلسفه اسلامی، وجودشناسی در صدر مباحث فلسفی دیگر، از جمله معرفتشناسی قرار میگیرد؛ اما این موضوع در فلسفه غرب، صورت دیگری به خود گرفته است. فلسفه محض در غرب، دیگر از سنخ مباحث وجودشناسی نیست و دامنه گستردهای را در بر گرفته است و از این رو، فلسفه محض، قسیم فلسفه مضاف نیست و هر گونه تقسیمبندی در این زمینه منسوخ است.
فلسفه مضاف، دانش عقلانی و فراگیر احوال و احکام کلی یک علم یا پدیده است. از این رو، آن را به دو قسم: فلسفه مضاف به علم و فلسفههای مضاف به امور تقسیمبندی میکنند. بر اساس سنت عقلانی فلسفه اسلامی، فلسفه رسانه بیشک از نوع فلسفه مطلق نیست و از اقسام قسیم آن، یعنی فلسفه مضاف قرار میگیرد که میتوان آن را هم مضاف به علم و هم مضاف به امور به شمار آورد. (حسینی، 1390، ص 125)
ظهور فلسفه فناوری و رسانه، از این منظر قابل فهم است. حوزههای اندیشه و تفکر فلسفی، در چند دهه گذشته، به سوی پدیدههای اجتماعی و فرهنگی رفته و تنها در پی وجودشناسی و مباحث مرتبط با آن نبوده است.
فلسفه رسانهها، نگاهی بیرونی به سیر تحول رسانههای ارتباط جمعی، نحوه مفهومسازی، قوانین حاکم بر رسانههای ارتباط جمعی، زبانشناسی و روششناسی رسانهها دارد و شیوه شکلگیری معنا در رسانههای ارتباط جمعی و نظریههای متفاوت علمی ـ فلسفی رسانهها را در محور بحثهای خود قرار میدهد. فلسفه رسانه، دانشی است که «شناخت و علم رسانهای» را مورد بحث و تحلیل قرار میدهد. شناخت علم رسانهای بر اساس مبانی فلسفی، نگاهی مقایسهای به رسانههای ارتباط جمعی و روشهای متمایزکننده ساخت رسانهای رادیو، تلویزیون، سینما، مطبوعات و رسانههای نوین در نظام معناسازی و ساخت پیام برای مخاطب، از محورهای فلسفه رسانه هستند. مفهوم فلسفه رسانه را بیشتر میتوان در میان فیلسوفان متأخر مانند: دریدا، رورتی، گاردنر، هاوارد و پرکینز، فرانک هارتمن و مایک زاندبوته سراغ گرفت. اینان اغلب به موضوعاتی نظیر: مفاهیم کلی فلسفه علم، فلسفه فناوری، معناشناسی، نشانهشناسی، زیباییشناسی دیدگاه نظریهگراها و عملگراها، معرفتشناسی، فلسفه زبان، فلسفه ذهن و فلسفه تحلیلی میپردازند. (دینپرست، ص 1391)
حوزههای مورد علاقه فلسفه رسانه، متنوع و گسترده است و طیف وسیعی از موضوعات مانند: معنا و ساخت انتقال آن در رسانهها، هویت مجازی و رابطه آن با فناوریهای جدید، اصل جبرگرایی فناورانهای، ماهیت فناوریهای جدید، مبانی معرفتشناختی رسانههای مدرن در تکوین و تولید ادراکات انسانی جدید و اخلاق رسانهای را در بر میگیرد.
مسائل گوناگون فلسفه رسانه، عمدتاً در چهار حوزه ذیل قرار میگیرند:
- مباحث هستیشناختی رسانهای؛
- مباحث معرفتشناختی رسانهای؛
- مباحث زیباییشناختی رسانهای؛
- مباحث اخلاقی رسانهای.
همچنین بخش زیادی از تیوریهای رایج در ارتباطات اجتماعی، زمینهها و بسترهای فلسفی دارند و اصول و قواعد اندیشه مکاتب فلسفی را مبنا و پایه نظریهپردازی در باب جنبههای گوناگون ارتباطات اجتماعی قرار دادهاند. با تکیه بر این اصول، نظریهپردازان به بسط و تشریح ایدههای خود در خصوص ارتباطات پرداختهاند.
بسیاری از مسائل مطرحشده در اواخر قرن بیستم در حوزه مطالعات نظری رسانهها، کاملاً متأثر از حوزه تفکرات فلسفه اروپایی است؛ برای مثال، آنچه تحت عنوان اصل جبر فناورانهای و رسانهها گفته میشود، تحت تأثیر اگزیستانسیالیسم، وحدت یا کثرت معنا، و انتقال آن تحت تأثیر هرمنوتیک فلسفی، و نظریات انتقادی رسانهای تحت تأثیر پساساختارگرایی بوده است. مباحث مهمی که درباره هویت رسانهای گفته میشود، به شکل روشنی متأثر از اگزیستانسیالیسم هایدگری است، یا نظریه هرمنوتیک ارتباطات که به هرمنوتیک فلسفی گادامر باز میگردد. همچنین، دیدگاههای جدید تعامل میان فرهنگ و رسانه از اصحاب مکتب فرانکفورت و جنبش ضد ساختارگرایان سرچشمه گرفته است. از سوی دیگر، چرخش زبانی قرن بیستم در فلسفه تحلیلی، جهت کلی نظریههای ارتباطی را در خصوص انتقال معنا تغییر داده است؛ به گونهای که حتی شاید بتوان ادعا کرد که چرخش زبانی و به دنبال آن چرخش تصویری، از ریشههای اصلی پیدایش و رشد دانش جدید فلسفه رسانه است. فلسفه رسانه، هم از نوع فلسفه قارهای است و هم فلسفه تحلیلی؛ نه ماهیتاً فلسفه قارهای است و نه فلسفه تحلیلی. (حسینی، 1390، 128 تا 133)
پرسش از فناوری یا رسانه یا نقد آن، خط اصلی برخی از مهمترین آرا و اندیشههای متفکران فلسفهی رسانه است که به شکل مشخصی تحت تأثیر آرای مارتین هایدگر است. او یکی از اولین فیلسوفانی است که به مسأله فناوری به عنوان یک موضوع فلسفی نگریسته و نگاهی عمیقاً فیلسوفانه به موضوعی به ظاهر غیرفلسفی افکنده و آن را موضوع تفکر عمیق فلسفی (وجودی) قرار داده است. هایدگر، یکی از نخستین متفکرانی است که در فناوری (و روح حاکم بر آن) مسألهای وجودی یافت و به بررسی شأن وجودی فناوری، روح حاکم بر آن، ارتباط آن با حقیقت، ربط و نسبت آن با علم جدید و ماهیت و ذاتیات آن... همت گماشت. (مجرد، 1391)
عمدهترین مسائل مورد توجه هایدگر، خنثا نبودن فناوری، سؤال از آن و عدم انحصار کشف هستی توسط فناوری است. این خطوط اصلی، بعدها در آثار فلسفه رسانه بارها به اشکال گوناگون مورد توجه و تأکید قرار گرفته است.
یکی از جنبههای مهم تفکر فلسفی درباره رسانهها، ظهور و توسعه آن پس از تولد فناوریها و رسانههای جدید است؛ به این معنا که پس از رواج یک رسانه جدید، آثار فلسفی که منعکسکننده نگرانی یا خوشبینیها پیرامون آن است، بیشتر میشود.
اصولاً در برابر پیشرفت ارتباطات و ظهور رسانههای جدید، دو خط اصلی تفکر در حوزه موسوم به «فلسفه رسانه» وجود دارد که میتوان آنها را نظریههای بدبینانه همراه با هراس از رسانه و نظریههای خوشبینانه به آینده ارتباطات نامید. نظریههای اجتماعی قدیمی که دلنگران مشکلات ناشی از دخل و تصرف در اذهان تودهها و انحصار سیاسی یا تجاری هستند، ممکن است به پایان دوران اقبال خویش رسیده باشند و همان طور که در مورد تحولات قبلی رسانهها اتفاق افتاده است، نظریه اجتماعی مجبور به انتخاب یکی از دو نگرش خوشبینانه یا بدبینانه نسبت به تحولات پیش رو خواهد شد. این انتخاب، بیش از آنکه به شواهد مربوط باشد، از باورها و ارزشها برخواهد خواست.
در مورد اینترنت نیز پیشرفت سریع فناوریهای ارتباطی و رسانههای نوین نگرانیهایی را پیشاپیش در میان متفکران حوزه فلسفه رسانه به وجود آورده است. در واقع، از هماکنون نظریهپردازان بدبین، شروع به ارائه پیشبینیهای خود کردهاند. برخی، این عقیده را مطرح کردهاند که رسانههای جدید به اختلاف در قدرت دامن خواهند زد؛ زیرا قدرت به میزان دانش و دسترسی به پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی بستگی خواهد داشت. پیشبینی میشود، کیفیت فرهنگی زندگی پایینتر بیاید؛ چون استثمار تجاری رسانههای جدید، قابل کنترل نخواهد بود و بالأخره مدعی میشوند که از وحدت اجتماعی و حوزه عمومی زندگی کاسته خواهد شد؛ به این دلیل که مخاطبان بر اساس سلیقه، محل و شیوه زندگی بیشتر تجزیه خواهند شد.
برخی نگرانیها درباره رسانههای جدید، خصوصاً اینترنت، آن است که ساکنان آن در انبوهی از اطلاعات غرق میشوند و در چنین شرایطی است که مفاهیمی همچون: انباشتگی اطلاعاتی، بیمعنایی اطلاعاتی، گسیختگی اطلاعاتی و... نمود مییابد؛ اما در گونه دوم، نظریهپردازان خوشبین بر فایده حق انتخاب دریافتکننده به عنوان خنثاکننده قدرت متمرکز و نتایج مثبتی که قابلیت تعاملی موجود در رسانههای نوین برای وحدت و مشارکت در بر دارد انگشت میگذارند. به نظر آنها، جهان میتواند کوچکتر و به هم پیوستهتر جلوه کند.
دهکده جهانی (Global Village(، اصطلاحی که مارشال مکلوهان در توصیف آینده جهان تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی به کار برد، یکی از معروفترین مثالهای این نوع نگاه است. او معتقد است که «جوامع»، بیشتر در اثر ماهیت وسایل ارتباطی شکل گرفتهاند؛ تا در نتیجهی محتوای آن.
مکلوهان دنیای امروز را دنیای الکترونیک میداند و معتقد است: محیط الکترونیکی عصر حاضر، فضای قدیمی تصویری را که سالهاست به آن خو گرفتهایم، نامطبوع و بدون ارزش خواهد ساخت. در دنیای الکترونیک حوادث، اشیا و موجودات در یکدیگر فرو میروند، با یکدیگر رابطه پیدا میکنند، جداییها از بین میرود، تمایزات فراموش میگردد، شباهتها خودنمایی میکند و بدین ترتیب، محیط جدید به وجود میآید؛ محیطی که میتوان آن را یک دهکده جهانی نامگذاری کرد؛ یک دهکده بزرگ جهانی که خصوصیات قبیلهای را در مقیاس وسیعتر محفوظ میدارد. رسانههای جدید باعث به وجود آمدن پدیده جهش اطلاعات خواهند شد. اطلاعاتی که انسانها نیاز خواهند داشت، از چهار گوشه جهان و با سرعت فراوان در اختیارشان قرار خواهد گرفت. به این ترتیب، جهان بزرگ، روزبهروز کوچکتر میشود و انسانها چه بخواهند و چه نخواهند، گویی در یک قبیله جهانی یا یک دهکده جهانی زندگی میکنند. چنین وضعیتی را امکانات الکترونیک فراهم خواهند کرد. با این حال، پیش از آنکه واقعیت ارتباطات نوین شکل روشنتر به خود بگیرد، هیچ کدام از دو دیدگاه را نمیتوان آزمود. (مک کوایل، 1385، ص 156)
اینترنت؛ تغییرات و دگرگونیهای آن
اینترنت، وسیعترین و بزرگترین شبکهای است که تا کنون توسط انسان طراحی شده است. اصولاً اولین جرقههای پیدایش اینترنت با نگرانیهای ناشی از جنگ سرد و شبکه کردن پایگاههای نظامی برای مقابله با تهدیدات اتمی شکل گرفت. بعدها این ایده با کاربرد در مراکز دانشگاهی بهتدریج گسترش و عمومیت یافت و وارد خانههای مردم شد. آنچه امروز به عنوان اینترنت شناخته میشود، محدود به کاربردهای اولیه آن نبوده و در مسیرها و جهتهای متعددی در حال رشد و توسعه است.
در جدول زیر، تنها بخشی از تحولات فناورانهای اینترنت آمده است؛ مسألهای که میتواند نشاندهنده تفاوتهای اساسی اینترنت با سایر رسانهها مانند مطبوعات، رادیو و تلویزیون باشد؛ سرعت رشد و تغییر و تحولات این رسانهها، قابل مقایسه با اینترنت نیست.
نگاهی به برخی تحوّلات اینترنت (1)
تحولات مرتبط با اینترنت |
سال |
پروژه آرپا نت در آمریکا (شبکه کردن چند سایت نظامی و دولتی برای مقابله با تهدیدات جنگ سرد). |
1968 |
کاربرد اصطلاح اینترنت توسط وینت کرت و باب کان در یک مقاله علمی. |
1974 |
اختراع کابلهای کات فایو وکواکسیال (کابل شبکه): این کابلها تسهیلکننده ارتباط بین رایانههای شبکه بودند و تا به امروز هم استفاده میشوند. |
1976 |
ارسال نخستین اسپم (هرزنامه) توسط گری تورک به چهارصد کاربر در آرپا نت: اولین نشانههای استفاده نامطلوب از قابلیتهای شبکه. |
1978 |
استفاده ازTCP/IP در آرپانت: این پروتکل به زبان مشترک و استاندارد تبادل اطلاعات در شبکه تبدیل شد. |
1983 |
پیشنهاد استفاده از دامنههای کام، نت و اورگ توسط جان پوستل: اینترنت نشانهها، زبان و آدرسهای مختص به خود را پایهگذاری کرد. |
1984 |
استفاده کامپوسرو از عکس جیایاف در اینترنت: تا این مرحله عنصر اصلی وب تنها متن بود. |
1987 |
عرضه اولین مودم خانگی به بازار: اینترنت، تنها کاربردهای نظامی و دانشگاهی داشت و در این مرحله وارد خانههای مردم شد. |
1989 |
عرضه .www |
1992 |
عرضه اولین نمونههای استفاده از عناصر گرافیکی در اینترنت توسط پایگاه موزایک: صفحات از محیطهای خستهکننده که مبتنی بر متن است، به محیطهای جذابتری تبدیل میشوند. |
1993 |
گشایش پایگاه خرید آنلاین (ایبی): کاربران اینترنت میتوانند کالاها و خدمات را از طریق وب سفارش دهند. |
1995 |
تولد اینترنت 2. |
1996 |
تولد موتور جستجوی گوگل: موتور جستجو، به کاربران اجازه میدهد از غرق شدن در دنیایی از اطلاعات نامطلوب رهایی یابند و سریعتر به اطلاعات مورد نظر برسند. |
1998 |
تولد دائرة المعارف ویکیپدیا: دائرة المعارفی آنلاین با تکیه بر نوشتههای کاربران مختلف که الزاماً متخصص در آن حوزه نیستند، شکل گرفته، هر روز در حال گسترش محتوا و موضوعات است. |
2001 |
تولد جیمیل: سرویسهای دیگر پست الکترونیکی نیز پیش از جیمیل وجود داشتهاند. با این حال، تولد جیمیل رقابت را در میان ارائهدهندگان سرویسها شدیدتر کرد و کاربران در اولین گام، حجم بیشتری برای صندوقهای پستی خود دریافت کردند. |
2004 |
تولد یوتیوب: فایلهای کوچک ویدیویی از سراسر جهان به اشتراک گذاشته شد. |
2005 |
راهاندازی فیسبوک و توییتر. |
2006 |
رشد قابلیتهای مرتبط با اینترنت در گوشیهای همراه و تبلت. |
2009 |
خرید اسکایپ محبوبترین شبکه ارتباط تصویری بر پهنای اینترنت توسط مایکروسافت. |
2011 |
تحولات مذکور، تنها بخشی از تحولات فنّاورانهای مرتبط با اینترنت است که با مجموعهای از مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همراه شده است؛ برای مثال، راهاندازی دائرة المعارف ویکیپدیا، مجموعهای از متون متنوع را با استفاده از بیشتر زبانهای رایج دنیا ایجاد کرد؛ دائرة المعارفی که کاربران در خلق آن سهیم هستند و هر روز امکان توسعه و گسترش آن بیشتر میشود؛ خرید اینترنتی موجبات بازنگری در الگوها و نظریههای رایج درباره بازاریابی، سلیقه مشتریان و مصرف را فراهم کرد یا پست الکترونیکی شیوههای رایج نامهنگاری و انتقال اطلاعات را متحول کرد.
به طور کلی، مهمترین محرکهای تفکر فلسفی درباره اینترنت، عبارتاند از:
- - ابعاد و خصوصیات منحصر به فرد اینترنت؛ چیزی که استفاده از مفهوم رسانه را برای اینترنت دشوار میکند؛
- - زایش و پویش محتوایی و فناورانهای وسیع و گسترده اینترنت نسبت به رسانههای پیشین؛
- - ابعاد تأثیرات احتمالی اینترنت بر متغیرهای کلان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی؛
- - تأثیر اینترنت بر شناخت و درک انسان و نگرانی از مسائلی مانند تأخیر معنایی و سرگشتگی معنایی؛
- - تمایل و گرایش به بازنگری درباره جنبههای فناورانهای و محتوایی اینترنت.
پینوشت: