مشارکت جمعی و به دنبال آن، کوچک شدن نقش عالمان در پیشبرد فرایندهای علمی و تحقیقی و دیگر عوامل دخیل در این عرصه، پرسش از «مالکیت» یک ایده، محصول و یا فرایند و همینطور «اصالت» آن را به پرسشی حساس و البته کمسابقه تبدیل کرده که در پاسخ به آن باید طیفی از تلاشها، گاهی هم گسترهای از تخصصها و در عین حال، تنوّعی از افراد و افکار را دخیل دانست؛ پاسخی که سرشتی بسیار مشاع دارد و مالکیت و اصالت را در عرصۀ علم و فرهنگ، به امری سهمپذیر و چندجانبه تبدیل کرده است.
در پاسخ به این نیاز و برای دوری از آنارشی و بینظمی در این عرصه است که فرایندی به نام «استناددهی» و دانشی مرتبط با آن شکل گرفته است و زنجیرهای از استنادها را تا منبع یا منابع اصلی و نخست یک ایده، متن، محصول، طرح و فرایند پی میگیرد و بر نظاممند کردن این زنجیره، به مثابه یک ارزش در عرصۀ علم و فن و فرهنگ، تأکید دارد. از طرفی، خود این سلسلۀ فخیمۀ استناد هم، گاهی به یک روایت برمیگردد، گاهی به قطعهای از یک فیلم، گاهی به شعری از یک دیوان، گاهی به یک نثر فلسفی و گاهی هم به نسخههایی که احتمالاً هویت طبع و نشرشان نامعلوم است و البته هم گاهی به صفحهای از یک پايگاه اينترنتي با نویسندهای معاصر؛ اما فرسنگها دورتر از مؤلف.
این همه، یعنی محصولات و فرآوردههای علمی، فنی و فرهنگی، علاوه بر تنوّع موضوعی، به اعتبار رسانه و حامل پیام هم عمیقاً گوناگون و گستردهاند. عالمان، محققان و دانشمندان علوم انسانی و اسلامی، بیش از عالمان عرصههای دیگر، با «سخن» و فرآوردههای زبانی سروکار دارند. مهندسان و عالمان علوم تخصصي، بخش مهمی از مفاهیم مورد اهتمامشان را به مدد نمادها و علائم بیان میکنند. پزشکان و فیزیولوژیستها گاهی بالینی یاد میدهند و یاد میگیرند، گاهی تصاویر را دستمایۀ آموزش و درمان قرار میدهند و البته خیلی وقتها هم مثل همۀ عالمان، از الفاظ و کلمات برای تفهيم و بیان منظور خویش بهره میبرند. هنرمندان هم با «مضمون»ی سروکار دارند که گاهی آن را بازی میکنند، گاهی مینوازند،گاهی آن را میکِشند و گاهی هم آن را میسرایند. مهم این است که همۀ اینها در مقام عرضۀ تولیدات، آموزهها و یافتههای خویش، نیازمند روشی معهود و توافقشده برای استناد هستند که در عین حال، قواعد و فرایندهایش، به شكل حداکثری، سازگار با نظام علمیشان و حاملهای پیامی باشد که به دیگران عرضه میدارند.
بنابراين، مدیریت این فضای متنوع و رنگارنگ، امروزه به سامانههای نرمافزاری سپرده شده که عالمان، محققان و مؤلفان را در گذاردن حق اسلاف خویش یاری میکند و میتوانند به کمک آن، «استناد» به محصولات علمی، فنی و فرهنگی دیگران (اعم از متنی، غیرمتنی، دیداری و شنیداری) را اولاً بر پایۀ شیوهها و نظامهای از پيش تدوینشده و ثانیاً به گونهاي پایدار و آسانياب انجام دهند.
اما تاکنون در فضایی به سر بردهایم که هیچ ابزار استناددهی کاملی با قابلیتهای فارسی عرضه نشده است و از سویی، اصحاب علوم انسانی و دینی ما بیش از دیگران با «سخن» و دیگر فراوردههای زبانمحور سروکار دارند و نمونههای بیرونی این دست نرمافزارها به دلایل متعدد پردازشی، زبانی و حتی علمی، چندان کمکی به آنها نکرده و نمیکند. از اين رو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) بر آن شده تا نرمافزاری را به منظور ساماندهي و تسهیل فرایند استناددهی محققان این عرصه تولید و عرضه کند که هم نیازهای زبانمحور آنان را برآورد، هم بتواند با تکیه بر شیوههای استنادی معتبر داخلی و بیرونی در علوم مختلف، این خدمت را به مخاطبان فارسیزبان و بهرهبرداران از متون و اقلام اطلاعاتی چند زبانه عرضه بدارد و هم اینکه ضرورت داشتن این قبیل ابزارها را از رهگذر عرضۀ نمونهای از آنها به مخاطبان خویش یادآور شود.
«پژوهیار»، نخستین گام در این عرصه است که اندیشۀ تولید آن در «نور» شکل گرفت، توسعه یافت و اکنون نخستین نسخۀ نرمافزاری آن با محوریت استناددهی و با شعار «استناددهی، سازماندهی و مجموعهسازی» از تمام اقلام اطلاعاتی که یک محقق در مسیر تحقیق و نگارش یافتههای خویش به آنها نیازمند است؛ به بار نشسته است. فرایندهای سهگانهای که در سادهترین وجه خویش، مؤلف یا پژوهشگر را به شكل مکانیزه یاری میکند تا به مخاطب خویش نشان دهد که اصالت کدام بخش از اثرش متعلق به او است و کدام بخشها متعلق به دیگران و پیشینیان.
آنچه در این شماره از فصلنامه تخصصي رهآورد نور، پیش روی شما است، علاوه بر بیان کارآیی چنین نرمافزاری، اساساً مروری است بر مهمترین مبادی و نتایجی که به طور مستقیم و غیرمستقیم، «نور» را به اهمیت و ضرورت تولید و پشتیبانی چنین نرمافزاری رسانده است. ضمن تقدير و سپاس از زحمات و تلاشهاي همه دستاندركاران توليد اين نرمافزار كاربردي و پژوهشي، امید است که در این مسیر نسبتاً طولانی، همچون گذشته، از یاری و همفکری خوانندگان و پژوهشگران ارجمند بهرهمند باشیم. (إنشاء الله)