در نگاهی گذرا به برنامههای توسعه کشورهای مختلف، توجه به نقش محوری فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور گسترده دیده میشود و از آغاز قرن جدید، تمام نهادهای بینالمللی به نقشICT در تنظیم برنامههای خود توجه کردهاند. جوهر توانمندسازی و اثر فناوری در این فرایندها، قدرتی است که برای استفاده از اطلاعات و حذف مجازی زمان و مکان در انجام عملیات مختلف در اختیار افراد جامعه قرار ميگيرد تا استعدادهای بالقوه خویش را در بازار تعامل جامعه و جهان عرضه کنند.
امروزه رشد اقتصادی و پایداری آن، افزایش رفاه عمومی، شفافیت مسئولیتها و تأمین حقوق اجتماعی، حفظ تنوع فرهنگی، توسعه علم و دانش و بسیاری از امور دیگر، به طور قطع متأثر از گسترش و تعمیق دسترسی آحاد مردم به ارتباطات و اطلاعات است.
جامعه اطلاعاتی
پیش روی ما جهانی با قواعد و ویژگیهای جدید قرار دارد؛ اما از سنخ همان دنیای فنی که تنفس در آن، نگاهی جدید به عالم را میطلبد. این نگاه به طور قطع میتواند خطرات احتمالی گسترش فنّاوری ارتباطات و اطلاعات را تعدیل کند و در نهایت، جامعه را در مسیر مناسب قرار دهد.
کاستلز از این جامعه با عنوان «جامعه شبکهای» (Network Society) نام میبرد که محصول جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات میباشد. وی ریشه به وجود آمدن جهان نو را در تلاقی سه فرایند تاریخی جستجو میکند كه عبارتاند از:
- انقلاب فنّاوری؛
- بحرانهای اقتصادی سرمایهداری و دولتسالاری و تجدید ساختار متعاقب آن؛
- شکوفایی جنبشهای اجتماعی، فرهنگی همچون آزادیخواهی، حقوق بشر، فمنیسم و طرفداری از محیط زیست.
به عقیدة وی، تعامل میان این فرایندها یک ساختار نوین اجتماعی مسلط، یعنی جامعه شبکهای یک اقتصاد نوین یا اقتصاد اطلاعاتی – جهانی و یک فرهنگ نوین، یعنی فرهنگ مجاز واقعی را به عرصه وجود آورده است. در این اقتصاد، جامعه و فرهنگ زیربنای کنش و نهادهای اجتماعی در سراسر جهانِ به هم پیوسته خواهد بود. (1)
در این جامعه، افراد و جوامع در درون قالبهای تازه، هویتهای تازهای میگیرند و در این میان، تعاریف تازهای از انسان عرضه میشود و در عین حال، این جامعه تحت تأثیر قوای محرکه داخلی دستخوش تغییرات دائمی ميشود و در نتیجه، به ایجاد الگوهای جدید زیست و حیات در نقاط مختلف ميانجامد.
ویژگیهای جامعه شبکهای
1. اقتصاد اطلاعاتی
در جامعه شبكهاي بهرهوری و رقابت میان شرکتها و بنگاههای تجاری، مناطق و حوزههای اقتصادی کشورها بیش از هر زمان دیگر بر معرفت، دانش، اطلاعات و فناوری لازم برای پردازش این اطلاعات از جمله فناوری مدیریت و مدیریت فناوری متکی شده است.
2. اقتصاد جهانی
3. فعالیتهای شبکهای
این فعالیتها نوع تازهای از سازمان و تشکیلات است که مشخصه فعالیت اقتصاد جهانی به شمار میآید.
4. تحول در چگونگی انجام کار و ساختار اشتغال
بر این اساس، کارمندان و کارگران بر حقوق گذشته قراردادهای استخدام مادام العمر امضا نمیکنند؛ بلکه شیوهای خود اشتغالی کار پاره وقت و اشتغال برای یک دوره موقت رواج یافته است؛ در عین حال، احساس بیاعتمادی نسبت به آینده نيز رشد کرده است.
5. فرهنگ واقعیت مجازی
فرهنگ عصر اطلاعات در چارچوب انتقال نمادها به وسیله واسطههای الکترونیک شکل میگیرد. این فضای مجازی حاوی اطلاعات متعدد و متنوع به صورت بخشی از واقعیت اجتماعی عصر جدید در میآید و فضای اصلی تعاملها معرفتی را کم و بیش در اختیار میگیرد.
انتقال آنی اطلاعات، واحدها، سرمایهها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف، عملاً فواصل زمانی را از میان برداشته و نظم طبیعی دوران قدیم یا چارچوبهای مکانیکی جهان صنعتی را به کلی دگرگون ساخته است. (2)
عوامل مهم توسعهیافتگی
سه عامل مهم برای توسعهیافتگی میتوان نام برد، هر چند عوامل دیگری نیز دخیل هستند: نخست، عامل نیروی انسانی کاردان که از بالاترین اهمیت برخوردار است که نسبت به دیگران از احتمال بیشتری برای صنعتی شدن برخوردارند.
دوم، بومیسازی دانش. ژاپنیها توانستند دانش را بومی سازند و سراسر موضوعات فنی و علمی را به زبان ژاپنی ترجمه کرده و این کار را روزبهروز بهبود بخشند. به این ترتیب، توانستند گسترش دانش و فن را از راه یک سیستم آموزشی کامل با زبان بومی خود، شتاب بخشند.
سوم اینکه هر کس میتواند همه ویژگیهای نظم اجتماعی و سیاسی را که منجر به همبستگی ملی و دولت با ثبات میشوند، مورد توجه قرار دهد؛ ويژگيهايي چون: یگانگی فرهنگی و نژادی، مکانیسمهای حسابگری سیاسی، احساس اينكه در محاصره قدرتهای دشمن قرار داشتن؛ محدودیت بر فساد و سوء استفاده از قدرت و باور همگانی نسبت به مؤثر بودن این محدودیتها.
این امر بیش از هر چیز، پیششرط سیاستهای اقتصادی خردمندان است. رشد اقتصادی نماد بارز جذب فنّاوری است و وجود منابع اقتصادی، عامل مهمی برای تأسیس، نگهداری توسعه و اشاعه فنّاوریها برای کاربردهای علمی محسوب میشود. اشاعه فنّاوریهای ارتباطی، توسعه فنّاوریهای اجتماعی را میطلبد و عرضه هر فنّاوری جدید تغییراتی را به دنبال دارد. از دیدگاه فنّاوری اجتماعی نیازهای کارکرد فنّاوری باید با الگوهای موجود کنشهای متقابل انسانی سازگار بوده، در نظامهای اجتماعی دارای معنا باشند.
فنّاوری جدید رسانهها شاید به تعبیری بیش از حدّ لازم به توسعه اجتماعی پایبند باشد.
رادیو، سینما و تلویزیون، پیش از این، در کشورهای در حال توسعه صرفاً به عنوان یک رسانه سرگرم کننده مورد استفاده قرار میگرفت؛ ولی امروزه این رسانهها بیشتر نقش آموزشی داشته و به عنوان ابزار اجتماعی عمل میکنند.
دگرگونی در فنّاوری ارتباطی، به دگرگونی طرز تفکر، سازمان اجتماعی و الگوهای فعالیت زمان فراغت میانجامد.(3)
سه عامل مهم، در پذیرش و پیشرفت فنّاوری مؤثر است:
1. عوامل سیاسی: بدون حمایت سیاسی نوآوری امکانپذیر نخواهد بود.
2. عوامل فرهنگی: فرهنگ تعیین کننده انواع ارتباط و تناسب مدلها است و بسیاری از این مدلها به نهادهای اجتماعی تبدیل میشوند که اثرات اجتماعی شدید بر جای ميگذارند و در قالب فرهنگی برای تقویت ارزشها، اصول و آداب و سنن ایفای نقش میکنند و زمینه را برای دگرگونی فراهم میسازند. همانطور که میدانیم سنّت، یکی از مهمترین مفاهیم در تحولات درونی کشورهای در حال توسعه تلقی میشود و در نتیجه سنت و فرهنگها معیارهایی برای تشخیص نیازها و کانالهای مناسب جهت پذیرش تغییرات ناشی از فنّاوری به دست میدهد.
3. عوامل اقتصادی: بسیاری از کشورهای جهان سوم توان مالی لازم را برای سرمایهگذاری در تأمین تجهیزات مورد نیاز جهت ارتباط بینالمللی ندارند. در اين باره دو موضوع در کنار یکدیگر قرار میگیرد: فنّاوری و اقتصاد، اقتصاد و نیازهای اجتماعی.
اما مهمترین عناصر تعیین عوامل اقتصادی عبارتاند از:
«امکان مالی» که همان قدرت خرید منظور میباشد، اثر «بخش هزینه» و نيز «تملک فنّاوری» که در واقع گامی است در جهت گسترش اطلاعات.(4)
پیشزمینههای توسعه فنّاوری اطلاعاتی
یکی از پیششرطهای اساسی، توسعه اقتصادی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که فنّاوری اطلاعاتی، هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ نظری و مفهومی، در ادامه مباحث توسعه و نوسازی میآید؛ یعنی جوامعی که در آنها توسعه رخ نداده توسعه IT به وقوع نخواهد پیوست، هر چند رایانه به وفور یافت شود. در ذیل برخی از پيشزمينههاي توسعه فنّاوري اطلاعاتي به طور خلاصه بررسی میگردد:
• تعریف مجدد از مفاهیمي چون: انسان، جامعه، ساختارها و روابط اجتماعی
فنّاوری اطلاعات، به عنوان بخش بزرگی از تغییر و عامل تغییر، جامعه مخصوص خود را میطلبد؛ جامعهاي مطابق با اخلاق، فرهنگ، اقتصاد و انسان اطلاعاتی.
انسان اطلاعاتی چگونه انسانی است؟ انسان صنعتی با انسان سنتی، تفاوت آشکاری داشت؛ انسان صنعتی منشأ تحولات بسیاری شد و در همه عرصهها به دنبال تعریف از خود بود. انگیزه برای پیشرفت و موفقیت، امید به آینده، اعتماد به نفس، جسارت و جاه طلبی، از جمله صفاتی هستند که میتوان در اين باره بیان نمود.
در صورت دگرگون ساختن اساسی جامعه، محکوم به فنا هستیم؛ زيرا فنّاوری اطلاعات خواه ناخواه رو به گسترش است و هیچ کس را یارای مقابله با آن نیست.
برخی جهانی شدن را ادامه سرمایهداری برای استعمار مجدد جهان سوم میپندارند؛ چه اينكه جهانی شدن مرزهای جغرافیایی را در مینوردد و فرهنگ، اقتصاد و اجتماع را از مرزهای فیزیکی فراتر میبرد و اين گونه، کشورهای توسعهیافته و کمتر توسعهیافته، مقابل یکدیگر قرار میگیرند. تصور دیگر این است که همانگونه که فرهنگ جوامع سوم دستخوش تحول و دگرگونی است، در جهان توسعهیافته نیز تغییرات اساسی رخ میدهد، در واقع، کشور برنده، کشوری است که وارد عرصه رقابت شود و همانگونه که تغییر را میپذیرد و عامل تغییر نیز باشد. برای این امر باید مقدماتی فراهم شود و صرف فراوانی رایانه در کشور دلیل بر اطلاعاتی بودن آن کشور نیست؛ بلکه باید اقتصاد را پویا کرد، معیارها را تغییر دارد و به معیارهای استاندارد جهانی نزدیک شد. در این راه، از هیچ چیز نباید واهمه داشت و فقط باید شرایط را درک کرد.
• تغییر کمی و کیفی کار و روابط مانند تجارت الکترونیکي و دولت الکترونیكي
«دانیل بل» جامعه اطلاعاتی را جامعهای میداند که در آن اطلاعات همانند یک کالا مبادله میشود و بخش اقتصادی به جای تولید کالا به تولید اطلاعات و خدمات میپردازد. چنانچه اطلاعات به واقع به کالا تبدیل شود، در آن صورت داد و ستدش چگونه خواهد بود؟
تجارت الکترونیک، یکی از محصولات توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات است و گسترش فنّاوری و تجارت الکترونیک، فرصتهای اقتصادی جدیدی را به وجود میآورد. جستجو برای یافتن بازارهای جدید، بهبود کیفیت کالا و خدمات، افزایش تولید، اشتغالزدایی، بازاریابی بهتر و وسیعتر، بهبود منابع انسانی، و نيز گسترش مهارت و ظرفیتها توسعه اقتصادی و اقتصاد مبتنی بر پایگاه اطلاعاتی، نمونههایی از این فرصتها است.(5)
• نیاز فوری و مبرم کشورهای کمتوسعه برای برخورداری از استاندارد زندگی کافی
هر کشوری در راه توسعه تلاش میکند؛ زیرا توسعه هدفی است که بيشتر مردم آن را ضروری میدانند. اگر چه پیشرفت اقتصادی یکی از عوامل مهم توسعه است، ولی تنها عامل نیست و دلیل آن این است که توسعه صرفاً پدیدهای اقتصادی نیست. توسعه نهایتاً باید علاوه بر جنبة مادی و پولی زندگی مردم، سایر جنبهها را نیز در بر گیرد. توسعه، علاوه بر بهبود وضع درآمدها و تولید، آشکارا متضمن تغییرات بنیادی در ساختهای نهادی، اجتماعی و اداری و نیز طرز تلقی عامه و در بیشتر موارد حتی آداب و رسوم و اعتقادات است.
• امنیت اطلاعاتی
یکی از مؤلفههای مهم توسعه، وجود امنیت در کشور است. در جوامع در حال گذرا، ناامنی کم و بیش وجود دارد؛ البته امنیت به عوامل دیگر نیز بستگی دارد، مانند: وجود سطح نسبی رفاه مردم، اقتصاد پویا، وجود کنترل و نظارت در تمامي ساختارها و ابعاد زندگی مردم، وجود مشاغل فراوان و مهمتر از همه، وجود فرهنگ امنیتمدار.
به موازات افزایش ابعاد خدماترسانی اینترنت، بهویژه در امور تجاری، بازرگانی، سیاسی و فرهنگی، حجم تهدیدات و آسیبهای ناشی از این ناحیه، و رخنه و نفوذ جاسوسان اطلاعاتی، رشد چشمگیری داشته است. از آنجا که به طور منطقی هیچ سیستم حفاظتی، صد در صد کامل و غیر قابل نفوذ نمیباشد، به نظر میرسد كه منطقیترین راه و اساسیترین اقدام برای نیل به امنیت مؤثر در شبکه، آگاهیرسانی و آموزش دقیق و کاربردی است. به جز جاسوسی، سرقت و نسخهبرداری از اطلاعات خیلی راحت است و از این طریق شرکتها متحمل خسارات فراوانی میشوند. (6)
در جامعه اطلاعاتی، همه ابعاد شکل الکترونیکی یافته، جاسوس الکترونیکی، سرقت الکترونیکی، جرایم سیبرنتیکی و همه کارها از طریق رایانه، صورت میپذیرد. از اين رو، نقل و انتقال سرمایه پرداخت پول، خرید اجناس و حضور افراد در ادارات و بانکها به حداقل میرسد و مردم از طریق شبکه کارهای خود را انجام میدهند.
کشور ایران، از جمله کشورهایی است که به نظر میرسد ابتدا باید در راه توسعه گام بردارد و چالشهای موجود را حل کند و آنگاه بستر لازم برای اطلاعاتی شدن جامعه فراهم میشود. براي دست يافتن به اين منظور، مؤلفههای توسعه از جمله امنيت فردي، اجتماعي و شغلي باید در جامعه نهادینه شود.
• آموزش
آموزش، به عنوان مهمترین گام برای توسعه مورد توجه بسیاری از نظریهپردازان میباشد. البته آموزش فقط یادگیری علوم از طریق مدارس نیست. اگر چه اين نوع يادگيري مهم است، ولی کافی نیست. یکی از مشکلاتی که جامعه ما دارد این است که آموزش و پرورش ما به بیراهه رفته و از رسالت عظیم خود غافل مانده است. «آلموند» با بررسی پنج کشور جهان سومی دریافته است که آموزش مهمترین راهی است که میتواند آنها را به توسعه برساند.
البته منظور ما از آموزش، اعم از یادگیری و درس و کلاس است؛ آموزش وقتی شروع میشود که کودکی به دنیا میآید. از اين رو، خانواده اوّلین آموزشگاه و پدر و مادر به عنوان اوّلین مربی تلقی میگردد. پس ابتدا باید آنان مربیانی لایق باشند تا کودک از همان ابتدا یاد بگیرد که با همسالان خود چگونه برخورد کند؛ چه اينكه جامعهای کوچک در درون جامعهای بزرگ قرار دارد. روانشناسان بر این اعتقادند که کودک چیزی را که تا شش سالگی ميآموزد، هیچ گاه فراموش نمیکند. بعد از آن، وقتي امر تربيت كودكان در اختیار مدارس قرار میگیرد، باید مهارتهای زندگی اجتماعی را به آنها بیاموزد تا حقوق شهروندی خویش را بشناسند و در واقع، روند اجتماعی شدن را طی كنند.
«کاستلز» معتقد است که در جامعه شبکهای چیزی به نام فردی شدن رخ میدهد. البته باید توجه کنیم كه کاستلز در مورد جامعهای صحبت میکند که افراد ابتدا آموزشهای اجتماعی شدن را دیدهاند و سپس فردی شدن را پیشرو دارند. از اين رو، در جامعه ما که افراد فرایند جامعهپذیری را سپری ننمودهاند و وارد مرحله فردی شدن میشوند، مسأله قدري متفاوت است و شاید اتفاقاتی مانند انزوا و دوری از دیگران و افسردگی رخ دهد و افراد نتوانند ارتباط منطقی با ماشینی به نام رایانه برقرار نمایند و همچنین روابط انسانی خود را نیز از دست بدهند.
در نهایت، در عصر اطلاعات و جهانی شدن، دولتها کوچک میشوند و تقریباً برخی مسائل از کنترل دولت خارج میشود. پس باید نظارت درونی در فرد قوی و نهادینه گردد که این امر توسط آموزش صحیح تحقق مییابد.
نتیجهگیری
فنّاوری پیشرفته امروزی با شتاب فراواني به پیش میراند و همین شتاب سبب میشود که عیبها و نقصهای آن را به موقع درک نکنیم یا نتوانیم به موقع برای برخی از پسماندههای زیانبخش آن راهحلی بیابیم. البته اگر هدف فنّاوری بر پایه ادامة بقا و بهبود زندگی بشریت قرار گیرد، بیگمان، فنّاوری روشی خردمندانهتر و احتیاطآمیزتر را در پیش خواهد گرفت و در خدمت جنگ نخواهد بود. در واقع، رسیدن یا نرسیدن کشورهای جهان سومی به کشورهای پیشرفته، تا اندازهای بستگی به استراتژیهای فنّاوری و صنعتی معینی دارد و نیز موفقیت آنها به دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی در درون این کشورها و جامعة بینالمللی وابسته است.
برای رسیدن به فنّاوری اطلاعاتی، باید مقدماتی فراهم کرد و همچنين باید بپذیریم که راهی جز پذیرش و دریافت فنّاوری نداریم و با اهداف بلند جهانی ما، به لحاظ مذهبی، مفید فایده نیز میباشد.
ابتدا باید بستر برای توسعه و نوسازی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مهیّا گردد. بعد از این امر، به نظر میرسد رسیدن به جامعه اطلاعاتی راه سختی نباشد البته این بدین معنا نیست که همه چیز را از غرب بگیریم؛ بلکه باید دانش و فنّاوری را بومی سازیم.
پینوشتها: