نگاهی به مجموعه های حدیثی کهن
با نگاهی به مجموعه های تدوین شده کهن در می یاییم که بیشتر آنها در راستای پاسخگویی به پرسش ها و نیازهای زمان و مقتضیات عصر خود تألیف شده اند. نگارش کتاب ها گاه به درخواست فرد یا افرادی صورت می گرفت که در مسئله یا مسائلی دچار بحران اعتقادی و شبهات دینی یا گرفتار پرسش هایی در میدان عمل و زندگی روزمره بوده اند. از این رو، نام بسیاری از رساله ها و نوشتارها به نام «مسائل» منسوب به فرد یا منطقه یا شهری بوده و حتی موسوعه شریف کافی در پاسخ به پرسش ها و خواسته های یک فرد تألیف شده است؛ چنان که در مقدمه کافی به صراحت آمده، پرسشگری از جناب ثقة الاسلام کلینی قدس سره می خواهد تا کتابی جامع را تألیف نماید که فرد بتواند برای همة پرسش های اعتقادی و عملی خود بر پایة روایات اهل بیت(ع) پاسخ کای دریافت کند. از طرفی اصول چهارصدگانه به جهت پراکندگی و عدم موضوع نگاری و فهرست بندی دقیق، طالب حق را سرگردان می کرد. افزایش احتجاجات و مجادله های کلامی و اعتقادی و گفتمان تند و شدید معتزله و اشاعره، می طلبید تا موضع اهل بیت علیهم السلام در این گونه امور به خوبی نمایان شود. از این رو، می بینیم که ثقة الاسلام کلینی قدس سره در تبویب کتاب به مسائل روز و مبتلا به فرد و اجتماع توجه داشته و به مطالب مهمی چون: عقل و جهل، کفر و فسق، جبر و تفویض و عدل و ظلم پرداخته و توجه ویژه ای به آنها مبذول نموده است.
بنابراین، تدوین کتاب و موسوعه بر پایه فرضیات صرف و مجادلات و مباحثات درونی بدون ارتباط به فرد و اجتماع نبوده؛ بلکه هدف از تألیف، حلّ مشکلات فردی و اجتماعی و پاسخگویی به نیازهای عصر و زمان بوده است. از این رو، می بینیم که کتاب ها از جایگاه ارزنده و نقش و کارکردی مهم برخوردار می باشند.
در دوره های بعد نیز ما با چنین رویکردی مواجه هستیم. شیخ حرّ عاملی قدس سره نیز برای پاسخگویی به نیازهای زمان و پرسش های روز، موسوعه ای حدیثی به نام «وسائل الشیعة» را گردآوری و فراهم می آورد. مؤلف در این موسوعه نگاری حدیثی به جهت گرایش اخباری، می کوشد تا پاسخ های روایی را جهت حلّ مسائل مبتلابه فرد و اجتماعش به دست دهد، به گونه ای که دیگر نیاز به کتاب های غیر حدیثی پیدا نشود. پس نگارنده این اثر با توجه به برداشت های حدیثی خود و در پاسخ به نیازها و پرسش ها فتوا می دهد و در تبویب کتاب به این مهم توجه کافی دارد. موضوع و فهرست نگاری کتاب در آن حدّ و اندازه است که برای نسل های بعد نیز از تازگی برخوردار است.
موسوعه های حدیثی جدید
شاید در آن زمان که تعاملات فرهنگی میان اقوام و ملت ها کمتر بود و پرسش های تازه و موضوعات نو دیر هنگام پدید می آمد، موسوعه های حدیثی چون اصول کافی یا وسائل الشیعه تازگی خود را از دست نمی دادند، ولی از آنجایی که در جهان حاضر به سبب گسترش فنّاوری های ارتباطی و تعاملات فرهنگی بسیار گسترده، موضوعات جدید به سرعت خود را می نمایاند، ما هر روز به نگارش و بازنگری نیاز داریم تا بتوانیم همگام با روز و موضوعات جدید و مسائل و شبهات آن حرکت کنیم و با توجه به مقتضیات زمان به تبویب، فهرست و موضوع نگاری و حتی مفاهیم سازی اقدام نماییم. بنابراین، نمی توان به موضوعات و باب بندی گذشتگان بسنده کرد. موسوعه حدیثی میزان الحکمة، هر چند تلاشی در جهت برآورد نیازهای روز جامعه و در راستای پاسخگویی به مقتضیات و پرسش های عصر بوده، ولی با نگاهی اجمالی به فهرست آن می توان دریافت که توفیق چندانی نیافته است. این مجموعه چنان است که به جز برخی از عناوین و موضوعاتش و نحوة گردآوری و دسته بندی، هیچ چیز نو و تازه ای ندارد و گویی در دوره های گذشته گردآوری و فراهم آمده است.
مؤلف نخواسته و یا نتوانسته است با توجه به متقضیات عصر به موضوعات و مفاهیم نو بپردازد و خواننده را با یک بازخوانی جهان بر پایه روایات و آیات رو به رو نمی سازد.
اما مجموعه حدیثی «الحیاة» تدوین حکیمی ها، گامی در راستای نیازهای روز بوده است. هدف از تدوین این مجموعه این بوده تا دائرةالمعارفی فراهم آید که راه زندگی و پیشروی را برای فرد و جامعه نشان دهد، زندگی ای برخاسته از متن مذهب و ارج گذار به ماهیت والای انسان و شناسای واقعیت متحوّل زمان و گراییده به محتوای جدی زندگی و حیات. (1)
مؤلفان کوشیده اند با جستجوی آیات و احادیث و دریافت موضوعی و مجموعی آنها، مسائل بشری و موضوعات زندگی و آگاهی و تکلیف را مطرح سازند و پاسخ آنها را از دو منبع اصلی یاد شده در چارچوب یک دستگاه منسجم عرضه بدارند تا در خلال این شناخت و دریافت و این گزینش و تدوین و عرضه، هم اسلام بهتر و جامع تر و تحول آفرین تر شناخته شود، هم زمان و هم زندگی و حیات بهتر درک شود.(2)
در حقیقت، الحیاة مجموعه ای است دائرة المعارف گونه که منعکس کننده یک نظام فکری - عملی به دست آمده از متن اسلام، شامل پاسخ به بسیاری از مسائل زندگی متحول انسانی بر پایه پی ریزی حاکمیتی درست می باشد.(3)
این کار، در واقع یک رجوعی مجدد و عرضه ای مجدد است تا واقعیت متحول و سرشار زمان فهم شود و در ارائه دوباره اسلام زمینه های شناختی، فکری و احساسی مردمان و ملت ها در نظر گرفته شود. این کوشش بر آن بوده تا از متون کهن در تنظیم مبانی شناختی، سیاسی، اقتصادی و تربیتی مدد گیرد و دست انسان مضطرب قرن حاضر را با تعلیم معارف زلال دین بگیرد.
روشی که مؤلفان در الحیاة پیش گرفته اند، می تواند نمونه ای از نگارش موسوعه ها با توجه به نیازهای روز و چالش های آن باشد.
شناخت و دسته بندی چالش هایی فراروی اسلام در نتیجه جهانی شدن و فزونی یابی سرعت انتقال اطلاعات در عصر اینترنت، درسی است که باید در موسوعه ها به آن توجه شود.
جهانی شدن و موضوعات نو پیدا
موضوعات دوران جهانی شدن ویژگی های چندی دارد که بسیاری از آنها در گذشته وجود خارجی نداشت. در عصر جهانی شدن موضوعات به سرعت شکل می گیرند و با شتاب خود را به صحنه اجتماع می رساند و پرسش هایی را به همراه می آورند.
اکنون چالشی که فرا روی ساز و کارهای شناخت موضوع در جامعه اسلامی است، وضعیت ناگواری را ترسیم می کند. موضوعاتی پیش می آید که هیچ گونه آزمون و تجربه بومی ندارد. این موضوعات غیر بومی و غیر عرفی و شرعی نیاز به شناخت و پاسخ دارند و دیگر نمی توان به تخصص های پیشین بسنده کرد؛ چه اینکه این موضوعات با چنان سطحی از تخصص گرایی همراه است که جامعه یا عرف از شناخت آن ناتوان است. به این ترتیب، ساز و کارهای گذشته نیازمند بازبینی است تا توان پرتو افکندن بر این موضوعات جدید را بیابد.
افزون بر این، موضوعات هویت خود را در سایه پیوندی که با یکدیگر دارند، در می یابند و نیز همان گونه که بیان شد موضوعات عصر جهانی شدن در دایره بی بازگشت تحول و تغییر شتاب آوری افتاده اند. پیداست که آگاهی یابی از تحول پر شتابی که دامنگیر موضوعات شده و مقابله با آنها در حیطه روش های گذشته میسر نیست. شناخت موضوع، خود نیازمند ساز و کارهای تازه ای است که نباید از آن غافل شد. از این رو، موضوع شناسی در یافتن ساز و کارهای نوین به عنوان یک چالش در پیش روی جوامع امروزی مطرح است.
هم اینک ما با نظام های دیگری چون نظام حقوقی و سیاسی و مانند آن رو به رو هستیم. این نظام های جدید موجب می شود تا به بازبینی روابط میان نظام ها نیز توجه نماییم؛ یعنی افزون بر موضوعات و مفاهیم جدید با نظام های دیگری رو به رو می باشیم که بر جامعه و اندیشه و رفتارهایشان تأثیرگذار هستند و موجب تحول شگرف و ژرفی در جامعه می گردند. بنابراین، کارکردهای نظام های کنونی و ابزارهای آن باید مورد تجدید نظر قرار گیرد تا ظرفیت های خود را افزایش دهد.
نتیجه این سخن آن است که اگر ما معتقدیم اسلام ناب محمدی پاسخگوی نیازهای انسان امروز است، باید موسوعه ها مطابق با انتظار و خواست جوامع کنونی سامان پذیرد و به باورسازی و بهره برداری از زمینه ها و توانمندی های اسلام توجه داده شود. پس نباید موسوعه ها بدون از توجه به واقعیات و پیوندهای اجتناب ناپذیر آن با محیط پیرامونی خود شکل گیرد. لازم است با بهره گیری از فرصت های برآمده از فضای جدید، نه تنها هماهنگی با محیط؛ بلکه به خصیصه «تأثیرگذاری» به عنوان یک هدف مهم در موسوعه و دانش نامه نگاری توجه شود تا نیازهای هماهنگ دوران خود را پاسخ مناسب دهد و بخشی از مشکلات جامعه و زندگی بشری را حل کند.
توجه به مفاهیمی چون اخلاق عمومی و اجتماعی و روابط میان خدا و نیز مباحث کلامی، فلسفی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، نظامی، پزشکی، روان شناسی و جامعه شناسی در نگارش دانش نامه ها ضروری و بایسته است؛ روشی که مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمد دشتی به خوبی در ترجمه و ویراستاری نهج البلاغه برگزید تا ما را با مفاهیم و موضوعات جدیدی از متون اصیل و قویم اسلامی آشنا سازد. برخورداری این نگارش از فهرست موضوعی جامع و به روز، یکی از ویژگی های برجسته آن است که می باید در همه متون مرجع و منابع اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
در نگارش موسوعه ها نباید به مخاطب شیعی بسنده کرد؛ بلکه حتی نباید به مخاطب مسلمان بسنده نمود؛ زیرا کتاب ها در عصر ارتباطات برای جهانیان نگاشته می شود. افزون بر این، باید به افکار و شبهات جدید توجه داشت و به ارائه بیان ها و تحلیل های لازم اقدام نمود.
ضمن اینکه سبک نگارش موسوعه ها در همان آغاز باید به گونه ای تنظیم گردد که قابلیت پردازش نرم افزاری آن وجود داشته باشد. عدم توجه به این مهم نه تنها ما را از دسترسی به متون باز می دارد؛ بلکه موجب می شود که از هدف اصلی؛ یعنی تبلیغ اسلام و تعلیم و تربیت نسل امروز باز بمانیم و اگر بخواهیم به شیوه گذشتگان دست به نگارش جدید بزنیم، هم زمان زیادی را از دست داده ایم و هم هزینه های هنگفت دیگری را بر مجموعه اقتصاد جامعه اسلامی تحمیل کرده ایم.
پی نوشت ها:
1 و 2 و 3. ر.ک : مقدمه الحیاة.