جامعه اطلاعاتی در ایران نیز لاجرم شکل می گیرد و به موازات مشکلاتی که برای نشریات چاپی وجود دارد، بر تعداد کاربران اینترنت افزوده می شود. گسترش سایت ها و وبلاگ ها در اینترنت باعث شده تا محتوای فارسی در رده چهارم زبان های دنیا قرار گیرد. اما این موقعیت باعث نشده که ایران در جامعه اطلاعاتی حضوری چشمگیر داشته باشد.
پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی
1. از منظر فنی، آنچه زیر بنای جامعه اطلاعاتی است و به عبارتی جزء لازم آن می باشد، شبکه اطلاعاتی است تا امکان عرضه و تبادل سریع اطلاعات را فراهم کند. این شبکه به طور ساده از رایانه های متصل به هم تشکیل شده است. ممکن است این رایانه ها به جای اینکه در قالب شبکه های محلی شکل گرفته باشند، به شبکه جهانی اینترنت متصل باشند. به هر حال، در تعریف جامعه اطلاعاتی این وسوسه وجود دارد که بتوان گفت که در این جامعه شبکه اطلاع رسانی وجود دارد و کاربران به آن شبکه - در هر سطحی از امکانات که باشد - دسترسی دارند. در این صورت، می توان گفت جامعه اطلاعاتی شکل گرفته است؛ یعنی تکیه بر بستری که امکان تبادل اطلاعات را فراهم می کند. اما آیا صرف وجود یک شبکه ارتباطی برای سخن گفتن از جامعه اطلاعاتی «کافی» هم هست؟ پاسخ کوتاه این است که: نه!
2. آنچه شالوده جامعه اطلاعاتی است، همان طور که از این واژه بر می آید، «اطلاعات» است و برای پاسخ دادن به جایگاه ایران در جامعه اطلاعاتی باید قبل از هر چیز به میزان تولید اطلاعات در کشور توجه کرد. منظور از اطلاعات، اطلاعات مبتنی بر مطالعات منظم و پژوهش های علمی و نیز آمار است که به طور منظم گردآوری و به روز می شوند. در بیشتر کشورها وظیفه گردآوری و انتشار این اطلاعات، برعهده مراکز تحقیقاتی و پژوهشی است که باید فارغ از جهت گیری های سیاسی یا ملاحظات اجرایی که کم و بیش مدّ نظر مدیران اجرایی قرار می گیرد، نسبت به جمع آوری اطلاعات و تحلیل و طبقه بندی آن اقدام کنند و ضعف کشور در این زمینه بارها مورد تأکید قرار گرفته است. هر چند اخیراً تعداد سایت های اطلاعاتی فارسی رشد بسزایی یافته است، که خود مرهون پشتیبانی از زبان عربی و فارسی توسط شرکت مایکروسافت و وضع استانداردهای مناسب در این زمینه است. از جمله می توان به رشد انفجاری وبلاگ های فارسی اشاره کرد، اما اطلاعات غیر مستند و ویرایش نشده که گرچه می تواند به عنوان بخشی از جریان جامعه اطلاعاتی محسوب شود، ولی نهایتاً نمی تواند مبنای جامعه اطلاعاتی قرار گیرد. همچنان که در آمریکای شمالی نیز جامعه اطلاعاتی به جهت وجود وبلاگ ها پدید نیامده است.
3. بحث دیگر در خصوص حوزه اطلاعات و جامعه اطلاعاتی، میزان اعتماد کاربران به اطلاعات است و این اعتماد به دست نمی آید مگر در طی یک فرایند طولانی به همراه تجارب مثبت؛ به عنوان مثال، اگر غالب اطلاعات منتشر شده در یک سایت اینترنتی حاوی تلفن و نشانی، قدیمی باشند، کمتر کسی به استفاده از آن تمایل نشان خواهد داد. این امر در مورد مقوله های اجتماعی و خبری از حساسیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا به هر حال، نظارت در دنیای دیجیتال به اندازه شیوه های سنتی نیست و به راحتی می توان در عرض مدت کوتاهی با ارائه اخبار ضدّ و نقیض، اعتماد مخاطبان را زایل کرد. این امر در کشورهایی که عموماً دارای خدمات اطلاع رسانی بسته هستند، بیشتر رخ می دهد و غالباً کاربران با پیش فرض منفی به سراغ رسانه های غیر رسمی می روند.
4. عنصر دیگر، فرهنگ به اشتراک گذاشتن اطلاعات است. در حالی که در بیشتر کشورهای جهان، اسم و مشخصات و تلفن افراد حقیقی نیز در اختیار همه است، در ایران اطلاعات اصولاً مقوله ای امنیتی محسوب می شود.
5. میزان کارآیی اطلاعات در روند تصمیم گیری و موفقیت، موضوع دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. دسترسی به اطلاعات با فرض اینکه اطلاعات دقیق تولید شود و در اختیار قرار گیرد، تا چه حد در میزان موفقیت یک تصمیم گیری مؤثر است؟ فرض کنید که شرکتی بتواند به موقع اطلاعات مناسب یک فعالیت تجاری، مانند بازاریابی محصولات خود را به دست آورد. در عمل، بهره مندی از این اطلاعات تا چه حد در میزان موفقیت آن در بازار رقابت مؤثر می باشد؟
نگاهی به عوامل بازدارنده همچون: ناپایداری مقررات و قوانین، یارانه ها، رقبایی که با رانت های دولتی در بازار وجود دارند و موانع سرمایه گذاری، پاسخی درخور برای این پرسش فراهم می کند؛ زیرا وقتی این عوامل دست به دست هم می دهند، عملاً نقش اطلاعات را در روند تصمیم گیری و موفقیت کمتر و کم رنگ تر می کنند.
6. محصولات نرم افزاری یکی از چند عنصر اصلی در ایجاد جامعه اطلاعاتی هستند؛ چرا که تنها با به کارگیری این محصولات در بستر شبکه است که می توان به امر گردآوری و توزیع اطلاعات پرداخت. در بازار ایران، تکلیف بنگاه های تجاری و اقتصادی کوچک خصوصی مثل مغازه ها و تولیدی های کوچک، معلوم است؛ در بسیاری از آنها حتی به سختی می توان یک دستگاه نمابر (فکس) پیدا کرد. آنچه باقی می ماند، شرکت های بزرگ و مهم تر از همه دولت است. یک شرکت نرم افزاری وقتی می تواند شکل بگیرد یا به حیات خود ادامه دهد که قراردادی از دولت به دست آورد و گرنه هیچ گاه نمی تواند در وضعیت مناسب و لازم برای تولید یک «محصول» به معنای دقیق کلمه ظاهر شود. این در حالی است که سازمان ها و شرکت های دولتی عملاً از تنظیم و اجرای یک قرارداد کوچک عاجزند. برای اجرای یک قرارداد سه ماهه، پیمانکار باید چهار ماه منتظر بماند تا قسطّ اول قرارداد را دریافت کند و البته پس از شروع کار تازه کارفرما پی برده است که چه چیزی مدّ نظرش بوده است. ضمن اینکه چیزی حدود دو برابر مدت قرارداد طول می کشد تا یک رایانه برای نصب برنامه خریداری شود یا فرد رابط برای تحویل برنامه تعیین گردد. پس تا زمانی که همچنان هر طرح بزرگی به نحوی به دولت بر می گردد و وابستگی شرکت های نرم افزاری به طور عام به دولت باقی است، موتور محرکه ایجاد جامعه اطلاعاتی شکننده و تأثیرپذیر باقی می ماند؛ زیرا هیچ وقت نمی توانند تولید کننده فنّاوری لازم و مطلوب باشند. مگر آنکه در شیوه های مدیریت دولتی تحول چشمگیری رخ دهد تا هنگامی که با یک دستگاه دولتی سر و کار دارند، برنامه ریزی معنادار باشد.
7. یکی دیگر از لوازم توسعه در حوزه فنّاوری های اطلاعاتی، بخش های متولی در دولت هاست؛ به عنوان مثال، در همه جای دنیا مخابرات کشورها صرفاً نقش فراهم کردن بسترهای ارتباطی را بر عهده دارند و نه محتوای اطلاعاتی را. این در حالی است که هنوز در کشور ما چنین تفکیک وظیفه ساده ای صورت عملی به خود نگرفته است. مخابرات از طرفی خود را در رقابت با آی.اس.پی ها (شرکت های فراهم آور خدمات اینترنت) می بیند و از طرفی نمی تواند از دلبستگی خود در نقش ناظم اخلاقی جامعه دست بشوید. طبق معمول نیز برای حل مشکلات مشابه، کمیته های عالی و سیاستگذاری تشکیل می شود که به وجود نهادهای موازی می انجامد و امر سیاستگذاری را بیش از پیش به کلافی سر در گم تبدیل می کند. قوانین دقیق با پشتوانه اجرایی، مهم ترین پیش نیاز این بخش است و کاربران بیش از آنکه مخابرات را به عنوان نهاد مسدود کننده، بشناسند از آن انتظار فراهم کردن زیربناهای قوی ارتباطی را دارند.
نتیجه
آنچه گفته شد تنها بخشی از سرفصل های مهم به عنوان پیش نیازهای یک جامعه اطلاعاتی است. امروز حدود سیزده سال از برقراری اوّلین ارتباط اینترنتی کشور توسط مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات، و نیز تولد اوّلین شبکه ارتباطی فرامرزی در کشور می گذرد و این زمان در مقیاس فنّاوری اطلاعاتی معادل یکصد و سی سال در صنایع خودروسازی است. گرچه زمان بسیاری برای به سامان آوردن مقوله فنّاوری اطلاعاتی در کشور از دست رفته است، اما با نگاهی واقع بینانه می توان گام های مؤثری برای «فراهم کردن پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی» در کشور برداشت. در عین حال، خطر آنجاست که بدون وجود حداقلی از پیش نیازها توهم وجود جامعه اطلاعاتی در کشور پدید آید. بنابراین، صرف اینکه چند صد میلیارد تومان در سال صرف چت کردن می شود یا جوانان ما در خلأ امکانات فرهنگی و تفریحی به شبکه به عنوان ابزاری برای تفریح و صرف وقت روی آورده اند، نمی توان تصور کرد که در مسیر جامعه اطلاعاتی گام بر می داریم.
ورود به جامعه اطلاعاتی نیازمند فراهم کردن پیش نیازهایی است که خود اساساً از مقوله فنّاوری نیستند.
برگرفته از: