♦ گفته میشود که از ابتداء ورود مرکز در جریان کم و کیف بحث اینترنت بودهاید. چه سالی بود و چطور شد که وارد این کار شدید؟
◊ در سال 77 بود که آقای شهریاری بنده را خواستند و در مورد اینترنت با من صحبت کردند. حقیقتش این بود که من به طور خیلی خلاصه اینترنت را میشناختم؛ حتی صفحههای اینترنت را ندیده بودم و قبل از اینکه بخواهم وارد این بحث شوم، آقای دکتر شهریاری به من پیشنهاد دادند بیایید و اینترنت را به صورت مفصلتر در مرکز مطالعه کنیم. این کار در معاونت فنی تعریف شده بود؛ یعنی آقایان مهندس فرجیان، مینایی و آسیابانی زحمتهای اولیه را کشیده بودند و این نبود که ما اینترنت را نداشته باشیم. فقط بحث اصلی این بود که اینترنت چه پدیدهای است؟ یک پدیده فنی یا یک پدیده تحقیقاتی است یا اطلاعرسانی؟ این مبدأ و مبنای بحثها بود.
♦ چه تصوری از اینترنت برای خود شما و قشر تحصیلکرده جامعه متصوّر بود؟
◊ در واقع، بنده و برخی از دوستان اینترنت را بیشتر یک مقوله اطلاعرسانی و پژوهشی و نه یک مقوله فنی میدانستیم؛ اما دوستان فنی بر این باور بودند که یک مقوله فنی و تخصصی است که بُعد اطلاعرسانی مشخصه دومش است. در آن زمان چون هنوز بحث اینترنت مبهم بود، آقای دکتر شهریاری که با من صحبت کردند، به این گرایش پیدا کردند که ما بیاییم فعلاً بُعد تحقیقاتی و اطلاعرسانی کار را قوی کنیم تا ببینیم در آینده چه میشود. ما هیچ تصور روشنی از پدیده اینترنت نداشتیم و روشنترین و خیالپردازترین تصورات هم باز سادهترین تصدیقهای امروز است. الآن که ابعاد اینترنت روشن شده است، این را میگویم؛ نه آن موقع. در آن سال فکر میکردیم که اینترنت مثل برنامههای یک سیدی خواهد بود؛ فکر نمیکردیم با این شتاب جهان و ایران را در بر بگیرد و حدس نمیزدیم که آیندهاش چطور خواهد بود. طبیعتاً، کاربران کامپیوتر و خصوصاً مردم هم تصور روشنی از اینترنت نداشتند؛ حتی فرهیختگان و تحصیلکردگان نیز درباره ماهیت و کارکردهای آن میپرسیدند.
♦ وضعیت اینترنت در قم از نظر زیرساختها و ارتباط و اتصال با شبکه چگونه بود؟
◊ در قم سال 1377 اینترنتی نبود و فقط مخابرات اینترنت داشت که از نظر زیرساخت فنی هم ما برای اینکه اینترنت داشته باشیم، مجبور شدیم به نزدیک مخابرات، یعنی خیابان 19دی برویم و یک ساختمان در همان نزدیکی بگیریم. آقای دکتر عارف به عنوان معاون رئیس جمهور وقت برای افتتاح ساختمان اینترنت مرکز آمدند و دیدند که ما در آن موقع با مشکلات بسیاری از نظر فنی و زیرساخت روبهرو هستیم؛ سرعت خط بسیار پایین بود و زیرساختهای فنی آماده نبود. در قم فقط مرکز ما و مؤسسه دانافجر بود که مقداری در این زمینه کار کرده بود و باقی مراکز از جمله دفتر تبلیغات هنوز وارد دنیای وب نشده بودند و از این لحاظ ما قدم نهادن در محیط وب را برای خودمان یک افتخار میدانستیم.
♦ برای برپاییISP نور با چه چالشها و مشکلاتی روبهرو بودید؟
◊ در واقع، چند تا مشکل داشتیم؛ یکی اینکه بستری که ما فراهم کردیم، در شهر مقدس قم بود و حساسیتهای فرهنگی قم بیشتر از شرایط مذهبی بود و این حساسیتها مانع کار ما بود. دوم اینکه در نهاد روحانیت مشغول بودیم و با توجه به اینکه در کسوت روحانیت بودیم، حساسیت بیشتر بود و مهمتر اینکه زیر نظر دفتر رهبری قرار داشتیم و این باعث میشد که حساسیتها بسیار باشد. از این رو، خیلی از مسائل کلی و جزئی را زیر نظر داشتیم و دقت میکردیم تا کوچکترین خطایی نداشته باشیم. در آن مقطع، به دلیل اینکه کنترل و نظارتی روی اینترنت نبود، در جستجوها یک باره مواردی ظاهر میشد که انتظارش را نداشتیم؛ مواجه با تصاویری که دور از شأن روحانیت و قم بود. شما تصور کنید فرد یا افرادی حضور دارند و شما مشغول توضیح اینترنت برای آنها هستید و به یکباره در مقابل تعجبانگیزترین صحنه قرار بگیرند؛ آن هم در قم و در حضور یک روحانی و در اولین برخورد با مقوله اینترنت. واقعاً وضعیت دشواری بود و ما در مقطعی بهتزده شدیم. بدیهی است برای جامعهای که آمادگی چنین پدیدهای را نداشته، این امر باعث بهتزدگی شود؛ اما کمکم به خودمان آمدیم که ما هم خیلی چیزها داریم تا در این شبکه جهانی عرضه کنیم. به همین جهت، به این فکر افتادیم که منابع اسلامی را وارد اینترنت کنیم. پس تصمیم گرفتیم که فقط دانلود نکنیم و آپلود، یعنی عرضه اطلاعات هم داشته باشیم. از این رو، به دستهبندی مطالب و اطلاعات مورد نظرمان روی آوردیم. آن زمان از نظر فرهنگی و نرمافزاری اطلاعات و علوم حوزوی و اسلامی مورد نظر ما آماده و طبقهبندی شده نبود و این مسأله هم بیشتر به جهت عدم شناخت حوزه از این امر بود؛ یعنی حوزه علمیه هیچ نیازی به اینترنت احساس نمیکرد.
شما الآن تصور کنید که این همه اقبال به اینترنت صورت گرفته، این همه سایت وجود دارد، سؤالها و جوابهای اینترنتی رواج یافته و چقدر تالارهای گفتگو و شبکههای اجتماعی و وبلاگ وجود دارد؛ در حالی که در آن سالها این قدر مظلوم بودیم؛ به طوری که به آقایان میگفتیم کتابهایتان را بدهید تا ما آنها را آماده کنیم و در اینترنت بگذاریم، اصرار میکردیم که مجلهتان را رایگان در اینترنت قرار میدهیم و برای راضی کردن آنان رفت و آمدهای بسیاری هم میکردیم، ولی صاحبان آثار همراهی نمیکردند و نمیپذیرفتند. بسیار فکر میکردیم کجای کارمان اشتباه است که نمیتوانیم آقایان را قانع کنیم و حال آنکه این همه اطلاعات در حوزه و قم داریم و بستری نیز به نام اینترنت فراهم شده تا همه اطلاعاتشان را عرضه کنند.
خدا را شکر که خود آقایان کمکم قانع شدند و آمدند و وارد اینترنت شدند، این فضا را شناختند و خودشان اقدام کردند. جای خوشحالی دارد که زود خودشان را با این محیط وفق دادند. بعضی وقتها بحث میشد که شاگردان یا فرزندان علما و مراجع، بعضی مواقع مانع یکسری اقدامات و انتقال اطلاعات به آقایان میشوند. به نظر من در بحث تکنولوژی و اینترنت شاگردان و فرزندان آقایان اینها بیشترین نقش را در فرهنگسازی و استفاده از شبکه جهانی داشتند و در بیشتر موارد خود شاگردان باعث شدند که آقایان به این نیاز برسند؛ مثلاً از طرف شاگردانشان درخواست میشد که علما و مراجع عظام درسها، نظرات و استفتائات خویش را در اینترنت بگذارند تا در دسترس همه قرار گیرد؛ به عنوان مثال، خود ما از طرف مقلدان مقام معظم رهبری تحت فشار واقع میشدیم که چرا استفتائات آقا را در اینترنت نمیگذارید. از اروپا یا آفریقا فشار میآوردند که شما انسانهای بسیار سهلانگاری هستید؛ چون رهبر در این جاها مقلد دارند، ولی هیچگونه دسترسی اینترنتی به نظرات ایشان ندارند؛ چرا اقدامی نمیکنید و سایتی طراحی نمیکنید. در اینجا بجا است که از آقای دکتر شهریاری تشکر کنم. ایشان زمانی به من گفت که بیاییم برای مقام معظم رهبری یک پایگاه بزنیم که با مخالفت روبهرو میشد؛ به این معنا که دوستان میگفتند این قضیه باید راهکارهایش مشخص باشد؛ زیرا حساس است و شاید حضرت آقا خودشان راضی نباشند. یادم هست که آقای دکتر شهریاری فرمودند: من برای آقا پایگاه میزنم. هر کس میخواهد برخوردی کند، با من برخورد کند. از این رو، با آقای مروی مسئول دفتر استفتائات آقا هماهنگی کردیم.
به هر حال، پس از گرفتن موافقت، در قدم اول، استفتائات آقا را روی اینترنت گذاشتیم. در مدت زمان خیلی کم، آنقدر از این پایگاه استقبال شد که دفتر آقا با حجم وسیعی از ایمیل مراجعان و مقلدان روبهرو شد. در سال 1378 بود که اولین پایهها را گذاشتیم و استفتائات آقا را الکترونیکی و سؤال و جوابها را اینترنتی کردیم. بعد از این بود که انبوهی از نامههای تشکر آمیز از تمام دنیا آمد. این اولین گام بود که ما برای دفتر آقا در اینترنت برداشتیم. از این طرف میخواهم بگویم که اگر دوراندیشی خود حضرت آقا نبود، ما امروز اینجا نبودیم. بنده فکر میکنم شاید آقا وقتی که مرکز را بنیان گذاشتند و تأسیس کردند، اینجاها را میدیدند و اگر این مرکز نبود، ما وارد این فضا نمیشدیم.
یکی از جهاتی که این مطالب را میگویم این است که میخواهم فضای آن موقع را توضیح بدهم. الآن شما میبینید که از طرف آکسفورد و جاهای دیگر میآیند و برای سایت مجلات تخصصی نور درخواست پذیرش میدهند و میخواهند مشترک شوند. یادم هست که سال 78 که میخواستیم مجلات را در اینترنت عرضه کنیم، از طرف صاحبان مجلات نهی میشدیم. ما با چند تا از مجلات مثل معرفت و پاسدار اسلام شروع کردیم و با این چند تا مجله، خود من چندان راغب نبودم. به دکتر شهریاری میگفتم که این کار خیلی علمی نیست؛ ولی ایشان میگفتند شما بعداً متوجه میشوید که این کار ثمرهاش چقدر است. 10 سال بعد ثمرهاش را دیدیم. این طرح مختص آقای شهریاری بود که متأسفانه جایی گفته نشده که آقای شهریاری آمدند، پای کار ایستادند و بر خلاف بعضی از دوستان که موافق نبودند، قضیه را دنبال کردند و الآن میبینیم که مثلاً پایگاه حوزه نت اکنون به عنوان پایگاه برتر در زمینه محتوا و سایر جهات معرفی شده است. پایگاه حوزه قبلاً در محیط بی. بی. اس که شبکه ابتدایی بود، مطرح میشد و بعد که اینترنت فراگیر شد و وارد فضای وب شدیم، واقعاً پیگیر کارهای این پایگاه بودند. و در نهایت، در سال 1388 پایگاهی مثل حوزه نت به عنوان پایگاه برتر دینی معرفی شد. الآن وقتی از طرف آکسفورد و بقیه دانشگاهها مثل کمبریج میآیند و در پایگاه مجلات تخصص نور عضو میشوند، در واقع به نظر بنده اینها همه نتیجه حمایتهای مدیریتی، تیزبینی و تدبیر علمی آقای دکتر شهریاری بوده است.
♦ چه کارهایی برای آشناسازی و فرهنگسازی در زمینه اینترنت و شناسایی مخاطبان این شبکه انجام دادید؟ و در آن زمان چند مرکز خدماتدهی اینترنتی در قم بود؟
◊ در آغاز که شروع کردیم، اولین مخاطبان ما دوستانی بودند که در حوزه و دانشگاه میخواستند پایاننامه بنویسند؛ مثلاً در رشته اقتصاد از دانشگاه مفید و یا از طرف دانشگاه آزاد که خیلی به ما مراجعه میکردند. بعد از اینکه توانستیم پایاننامهها را پشتیبانی کنیم، کمکم اقشار دیگری از جامعه هم به ما رجوع کردند و پژوهشگران در رشتههای مختلف آمدند و وارد بانک اطلاعات شدند. اولین بانک اطلاعات اینترنتی را ما در قم راهاندازی کردیم و سیدیهای دانلود شده از پایگاههای قرآنی، پایگاهای اسلامی و کتابهای اسلامی در اینترنت به همت شبکه نور تولید شد. بعد از اینکه توانستیم پایاننامهها را پشتیبانی کنیم، خوشبختانه فرهیختگان جامعه حوزوی و دانشگاهی کمکم راغب شدند و آمدند. بعد هم این قضیه عمومیت پیدا کرد و حتی خانوادههای طلاب هم آمدند و ما آن موقع، کاری که میکردیم این بود که به اقشار جامعه آموزشهای رایگان میدادیم تا فرهنگسازی شود. در اوایل خیلی بر ضد اینترنت تبلیغ میشد که اینترنت یک مقوله غربی و ضد دینی است، تصاویر و فیلمهای مستهجن دارد و کسی که وارد آن شود، جهنمی است. برای اینکه بگوییم در اینترنت موضوعاتی همچون: قرآن، کتابهای اسلامی، اصول عقاید، کلام، دعا، مداحی و مباحث مربوط به امام زمان(عج) هم وجود دارد، خیلی سعی کردیم.
برای ترغیب دانشجویان و طلبهها میگفتیم شما بیایید در مورد امام زمان(عج) مطلب بگذارید. اگر آنها در مورد مسیحیت مطلب مینویسند و منتشر میکنند و یا مطالب ضد دین میگذارند، شما هم بیایید مثلاً در مورد قرآن و یا تفسیر آن مطلب بگذارید. به هر حال، این تبلیغات و گفتگوها تأثیر میکرد و کمکم کارهایی انجام میشد. فقط در آغاز کار چون کمی بحث آشنایی با زبان انگلیسی مطرح بود، با عدم استقبال عدهای مواجه بودیم. یکی از جنبههای هجوم فرهنگی همین غالب کردن زبان انگلیسی بر کشورها است؛ چنانکه چینیها مقاومت نمودند و زبان چینی را وارد اینترنت کردند و اولین مترجم انگلیسی به چینی را گذاشتند و گفتند نمیگذاریم کودکانمان با زبان انگلیسی کار کنند. اما در ایران چون برخی افراد در جامعه با زبان انگلیسی آشنا بودند، مقداری جبران میشد و کمکم سایتهای عربی و فارسی زیاد شدند و استفاده از اینترنت هم عمومیتر شد.
در قم دو یا سه آی. اس. پی (ISP) مطرح بود و ما میزبانی بعضی از پایگاهها را هم داشتیم، مانند: بوستان کتاب، مسجد جمکران و بعضی از دانشگاهها که یکی یکی آنها را معرفی میکردیم. در آغاز، صفحه وب یا هوم پیج داشتیم و حتی سایت هم نداشتیم و با همان سروری که خودمان داشتیم، همه را پشتیبانی میکردیم. اندکاندک نهادها شروع به گرفتن سرور مخصوص به خودشان در کشورهایی چون: آمریکا، کانادا، آلمان و یا چین نمودند و هر کس برای خودش سروری را فراهم کرد؛ ولی در آغاز امر ما بودیم که به جهت مسائل امنیتی از آنها پشتیبانی میکردیم؛ چون دوستان ما در بخش فنی مطالعات خیلی خوبی درباره امنیت شبکه داشتند.
اولین سایتی که مرکز راهاندازی کرد، نورنت بود و بعد از آن، حوزه نت و نورسافت تأسیس شد. سپس نورمگز را راهاندازی کردیم و زمانی که وارد سال امام علی(ع) شدیم، پایگاه امام علی(ع) را پشتیبانی کردیم و همین طور سایتهای متعددی را میزبانی کردیم و کمکم پایگاههای دیگر مرکز تأسیس شدند.
♦ در آن زمان چه تصور و چشماندازی از اینترنت داشتید؟
◊ خیالپردازانهترین چشماندازهای ما در آغاز راه، میتوانم بگویم که الآن سادهانگارترین چشمانداز است. در واقع، سرعت فراگیری اینترنت را حدس هم نمیزدیم، مثل کسی که در یک واگن قطار باشد و در بیرون از واگن نیز قطارهای دیگر در همه ریلها در حال حرکت باشند. ما هیچ مقیاس ثابتی نداشتیم تا بتوانیم سرعت خودمان را بسنجیم که با چه سرعت شگفتی در حال حرکتیم. وقتی در معاونت شبکه جهانی نور بودیم، چون مدام کار اینترنتی میکردیم، اصلاً متوجه فضای بیرون نبودیم و واقعاً مجذوب اینترنت شده بودیم؛ به عنوان فضایی که میتوانیم مطالب خود را در آن عرضه کنیم. وقتی میدیدیم این همه منابع و محتوای غنی اسلامی و جود دارد که انباشته شده و هیچ چیز از آنها عرضه نشده، مدام شروع به کار میکردیم تا آنها را به اینترنت وارد کنیم. اصلاً متوجه گذر زمان نبودیم. زمانی که از معاونت شبکه جهانی نور بیرون آمدم، متوجه شدم که در آن زمان چه کارهای ارزشمندی را انجام دادهایم. اگر بگویم تقریباً بیشتر مدت شبانهروز را به کار مشغول بودم، اغراق نکردهام؛ ساعت 7 صبح از منزل بیرون میآمدم و ساعت 12 شب به منزل برمیگشتم؛ چون کارمان زیاد بود و با مسائل متفاوتی نیز روبهرو بودیم. به دلیل سرعت غیر قابل تصور فراگیری اینترنت در جامعه، هیچگاه نتوانستیم چشمانداز مناسبی را ببینیم و این طبیعی بود؛ چون تا میخواستیم برای ایجاد پایگاهها برنامهریزی کنیم، وبلاگها مطرح میشدند و تا میخواستیم برای آنها طرح و نقشهای داشته باشیم، انجمنها ظاهر میشدند و تا انجمنها را بررسی میکردیم، چترومها جلوه مینمودند و تا میخواستیم آنها را مطالعه کنیم، شبکههای اجتماعی پدید میآمدند. از طرفی نیز بحث فیلتر مطرح بود که ما به عنوان یک سرویس دهنده وب باید خیلی از سایتها را که منحرف و فاسد بودند، فیلتر میکردیم و این قضیه خود یک مقوله پیچیده و فرسایشی بود که باید هر ساعت سایتها کنترل میشد. به هر حال، ابعاد اینترنت خیلی وسیعتر از آن است که کسی بتواند در اوایل امر تصورش را بکند.
♦ راز موفقیت، ماندگاری و پیشرفت مرکز را در چه میدانید؟
◊ مرکز یک شجره طیبه است که با اخلاص بنا گذاشته شده است. ما نیروهای بسیار خوبی داشتیم. اصل بنای این مرکز با اخلاص و تفکر بوده است. نیروهایی که آمدند، نیروهای خیلی خوبی بودند و من کمتر مجموعهای را سراغ دارم که به پاکی، توانمندی و تعهد بچههای مرکز باشد. خوشبختانه تمام بچههای خوب مرکز، چه آنهایی که در مرکز هستند و چه کسانی که به هر علتی از مرکز رفتند، در نهادهای حوزوی منشأ خیر و برکت شدند و در بخشهای فناوری اطلاعات و در جایجای حوزه جایگاه دارند. الآن اگر نگاه کنید، به نظر بنده خیلی از دوستان مرکز سرمایههای مملکت هستند.
مرکز با درایت توانست جایگاه خودش را با توجه به اینکه تحت اشراف دفتر رهبری بود، تثبیت کند. اینکه مجموعهای، هم در زمینه فنی و تخصصی و هم در زمینه پژوهشی و تولید علم، بتواند مطرح شود، این به دلیل اخلاص دوستان بود.
مرکز واقعاً نقش خودش را خوب انجام داده و ما در بسیاری از برههها به کمک حوزه علمیه آمدیم؛ یعنی اگر مرکز نبود، حوزه علمیه در اینترنت گم شده بود. اگر مرکز نبود، در بخش نرمافزار علوم اسلامی این همه متون غنی شده را از کجا میخواستیم بیاوریم. اگر مرکز نبود، در بحث تجربههای دادهورزی و دادهکاوی اسلامی این همه اطلاعات و اندوختهها که الآن به صورت آکادمیک در حال جمعآوری است و به این سو میرود که در این زمینه دانشکده تأسیس شود، اینها از کجا فراهم میشد، از کجا چنین محتوایی به دست میآمد، چگونه میخواست تدریس شود و استادش از کجا میآمد. اینها از برکات و گنجهای این مرکز است. این گنجها را باید پاس بداریم و از آن استفاده کنیم.
در اینجا مناسب است که به نکتهای متذکر شوم و آن اینکه باید قدر نیروهای قدیمی هم دانسته شود. در این شتاب به سوی جلو ما نباید تجربههای مرکز را از دست بدهیم. دوستانی که به هر علت در مرکز نقشی داشتند و سالها در مرکز زحمت کشیدند، اینها سرمایههای معنوی مرکزند. بنده فکر میکنم که مرکز هر کدام از نیروهای قدیمیاش را از دست بدهد، بخشی از سرمایه گرانبهای خویش را از دست داده است. اگرچه دوستانی که از مرکز رفتند، در جاهای دیگر منشأ خیر و برکت هستند، اما به هر حال اینها سرمایههای مرکز هستند و در واقع، این مرکز هست که محروم میشود.
♦ چند نمونه از خاطرات خود را در طول مدت مسئولیتتان در حوزه اینترنت مرکز بیان فرمایید.
◊ اولین نمایشگاهی که رفتیم، نمایشگاه کتاب بود. رفتیم تا در آنجا اینترنت قم را به عنوان شبکه اینترنت نور نمایش دهیم. دانشجویانی که آمدند، اولین بار بود که میدیدند چند روحانی با لباس طلبگی پشت کامپیوتر نشستهاند و با حالت خنده به هم میگفتند تو برو سؤال کن، و آن یکی میگفت تو برو از حاج آقا سؤال کن! فکر میکردند اگر سؤال کنند، من چیزی نمیدانم. بالاخره یکی از آنها جلو آمد و با حالت خنده از من سؤال کرد که حاج آقا اینترنت چیست؟ من چون مطالعاتی داشتم، تعریف کردم و برایشان توضیح دادم. آن موقع، موتور جستجویی که دانشجویان میشناختند، یاهو بود. من علاوه بر آن، موتور جستجوی مقالات علمی را هم برایشان شرح دادم و فرق موتورهای جستجو با یکدیگر را نیز برایشان بهخوبی توضیح دادم. این دانشجو وقتی دید فضا متفاوت است، دوستان دیگرش را هم صدا کرد و گفت: بیایید حاج آقا بیشتر از ما مطلع است. سپس فهرستی را که از دانشگاهها و سایتهای خوب شناسایی کرده بودیم، به آنها معرفی کردیم و دفترچه راهنما هم به آنها دادیم. بعد گفتند: حاج آقا ما شرمنده شدیم؛ فکر نمیکردیم یک طلبه بتواند اینترنت را این گونه توضیح دهد.
خاطره دیگر اینکه یک روز صبح متوجه شدم که سایتهای حوزه نت، امام علی(ع) و ولایت که متعلق به رهبر بود، همگی مورد دستبرد قرار گرفته و هک شده و ایمیل و پسورد ما را دزدیدهاند. شما نمیتوانید تصور کنید که در آن موقع به بنده و دوستان شبکه چه شوک بزرگی وارد شد. بهسرعت دست به کار شدیم و دوستان ما تمام وقت تلاش کردند و به لطف خدا مشکل حل شد.
♦ بیست سال تلاش مرکز را چگونه ارزیابی میکنید؟
◊ مسلماً ارزیابی ما مثبت است. بنده فکر میکنم که فشارهایی که مسائل بودجه بر مرکز وارد آورده، مشکلاتی را ممکن است ایجاد کند. شما میدانید از نظر پرسنل در مضیقه هستیم و چارتی که تهران برای ما تعیین کرده، چارت محدودی است؛ ولی با این همه کار خود را ادامه میدهیم. الآن یکی از اموری که دشمن برای براندازی نظام اسلامی تمسک کرده، شبکههای اجتماعی و اینترنت است. چه جایی اصلح و بهتر از مرکز تحقیقات است که بودجه در اختیارش بگذاریم تا وارد فضاهای جدید اینترنت شود. ما اذعان داریم که میتوانیم از کیان جمهوری اسلامی دفاع نماییم و از ولایت حمایت کنیم. به نظر من مرکز با توجه به فشارهایی که از نظر بودجه و کمبودها داشته، خیلی خوب حرکت کرده است. بنده معتقدم که خیلی خوب حرکت کردهایم و همیشه جناب آقای دکتر شهریاری، معاونین محترم و از همه مهمتر کارمندان بدنه خیلی خوب کار کردند و با همه سختیها و کمبودها ساختند. بهیقین، عرض میکنم که اگرچه حتماً دوستان با کار در جاهای دیگر حقوق بهتری میتوانند بگیرند، اما به هر حال، همکاران به عشق آقا و رهبرشان اینجا مشغول هستند و دوست دارند در این فضا تنفس نمایند و کار کنند؛ هرچند با حقوقی کمتر.
البته به نظر اینجانب مرکز از چند جهت نیازمند بازبینی است؛ از جمله در خصوص منابع انسانی، هماینک نیازمند یک بازنگری و جهش هستیم؛ یعنی باید نیروهایمان را بیشتر مورد توجه قرار دهیم؛ هم از جهت به روز رسانی علمی و فنی و هم از نظر مالی و امکانات رفاهی. به نظر بنده الآن وقت آن است که انگیرههای معنوی را که نیروهایمان برای آن کار انجام میدهند، بیش از پیش احیا کنیم. نباید بگذاریم از قوت انگیزه نیروها کم شود. این خطری است که ما حتماً باید به آن توجه کنیم. البته مرکز در آن اهدافی که داشته موفق بوده است و یکسری اشکالات هم که از نظر ساختار و چارت تشکیلاتی هنور داریم، باید رفع شود. از جمله اینکه روابط عمومی و سخنگوی مناسب نداریم و همین امر باعث شده که این همه موفقیتها و دستاوردهای مرکز ناگفته بماند. ما تبلیغات را دست کم میگیریم؛ در حالی که دوستان و همکارانی که در امر تبلیغات و ارتباطات هستند، دوستانی که در سایت نورسافت یا در مجله ره آورد نور هستند، باید واقعاً به آنها اهمیت بدهیم و کارشان برایمان مهم باشد تا تصور نکنند که در کار فرهنگی و تبلیغاتی که انجام میدهند، عنصرهای درجه دو هستند.
♦ در مرکز چه مسئولیتهایی داشتهاید و در حال حاضر چه سمتی دارید؟
◊ نخستین مسئولیتم این بود که مسئول گزینش بودم. بعد در سمت معاونت اینترنت مشغول به کار شدم و مدتی هم مدیر سازمان کامپیوتر نور بودم و از سال 75 تا اوایل امسال نیز عضو شورای معاونین بودم. البته کارهای جانبی دیگری هم داشتم، مثل عضویت در شورای سیاست گذاری و در حال حاضر نیز در بخش فرهنگ عمومی معاونت پژوهشی به خدمت مشغولم.
♦ اگر حرف ناگفتهای باقیمانده، بیان فرمایید.
◊ امیدوارم مرکز این کار را ادامه بدهد. ما در بخش عمومی و فرهنگی خیلی میتوانیم کار کنیم. بنده فضای مرکز، دوستان و همکاران، اعم از محققان و مهندسان را بسیار خوب میبینم و به نظرم مرکز بعد از این هم پیشرفت خواهد کرد. باید به سویی برویم که کارها خیلی به افراد وابستگی نداشته نباشد. هر آن باید آماده تغییر و تحول باشیم و این طور نباشد که به افراد وابسته باشیم؛ زیرا این امر نشانه ضعف هر تشکیلاتی است. تشکیلات موفق آن است که بر مدار افراد نچرخد.